اجازه عرفانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== اجازه عرفانی == اجازه فلسفی و عرفانی در میان علمای شیعه چندان مرسوم نیست؛ اما سابقه امامخمینی در عرفان و فلسفه موجب شد ایشان برای دو تن از شاگردان عرفانی خود در ۷/۴/۱۳۱۴ و ۲۷/۱۱/۱۳۱۷ اجازهنامه عرفانی بنویسد. این دو نوشته اگرچه در ظاهر ی...» ایجاد کرد) |
جز (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اجازه عرفانی == | == اجازه عرفانی == | ||
اجازه فلسفی و عرفانی در میان علمای شیعه چندان مرسوم نیست؛ اما سابقه امامخمینی در [[عرفان]] و [[فلسفه]] موجب شد ایشان برای دو تن از شاگردان عرفانی خود در ۷/۴/۱۳۱۴ و ۲۷/۱۱/۱۳۱۷ اجازهنامه عرفانی بنویسد. این دو نوشته اگرچه در ظاهر یک نوع توصیه اخلاقی بهشمار میآیند، از جهاتی که از لابهلای آنها برداشت میشود، در واقع میتوانند به نوعی اجازه عرفانی بهشمار روند. مخاطب نامه اول، [[میرزاجواد حجت همدانی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴.</ref> و مخاطب دوم [[سیدابراهیم خویی]] مشهور به مقبرهای است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴.</ref> محتوا و سبک و سیاق هر دو اجازهنامه شبیه به هم است. [[امامخمینی]] در آغاز ضمن بیان مطالب عرفانی و حکمتآمیز دربارهٔ خالق هستی، فرستاده او رسول اکرم (ص) و [[انسان]] و [[فطرت]]، هشدارهایی خطاب به [[نفس|نفس انسانی]] میدهد و سفارشهایی مطرح میکند. ایشان در این دو نامه یادآور شدهاست هرچه از امهات اصول [[حکمت متعالیه]] میدانست و آنچه از استادان بزرگ و کتابهای بزرگان معرفت دریافته بود، به آن دو القا کرده و بهره وافر رساندهاست. آنگاه اشاره میکند که این دو میتوانند آن معارف را به دیگران انتقال دهند، به شرطی که این انتقال به اهلش و در محلش باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴–۱۹.</ref> ترجمه فارسیِ این دو اجازهنامه که در اصل به عربی نگارش شده، کنار متن اصلی چاپ شدهاست. | اجازه فلسفی و عرفانی در میان علمای شیعه چندان مرسوم نیست؛ اما سابقه امامخمینی در [[عرفان]] و [[فلسفه]] موجب شد ایشان برای دو تن از شاگردان عرفانی خود در ۷/۴/۱۳۱۴ و ۲۷/۱۱/۱۳۱۷ اجازهنامه عرفانی بنویسد. این دو نوشته اگرچه در ظاهر یک نوع توصیه اخلاقی بهشمار میآیند، از جهاتی که از لابهلای آنها برداشت میشود، در واقع میتوانند به نوعی اجازه عرفانی بهشمار روند. مخاطب نامه اول، [[میرزاجواد حجت همدانی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴.</ref> و مخاطب دوم [[سیدابراهیم خویی]] مشهور به مقبرهای است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴.</ref> محتوا و سبک و سیاق هر دو اجازهنامه شبیه به هم است. [[امامخمینی]] در آغاز ضمن بیان مطالب عرفانی و حکمتآمیز دربارهٔ خالق هستی، فرستاده او رسول اکرم (ص) و [[انسان]] و [[فطرت]]، هشدارهایی خطاب به [[نفس|نفس انسانی]] میدهد و سفارشهایی مطرح میکند. ایشان در این دو نامه یادآور شدهاست هرچه از امهات اصول [[حکمت متعالیه]] میدانست و آنچه از استادان بزرگ و کتابهای بزرگان معرفت دریافته بود، به آن دو القا کرده و بهره وافر رساندهاست. آنگاه اشاره میکند که این دو میتوانند آن معارف را به دیگران انتقال دهند، به شرطی که این انتقال به اهلش و در محلش باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴–۱۹.</ref> ترجمه فارسیِ این دو اجازهنامه که در اصل به عربی نگارش شده، کنار متن اصلی چاپ شدهاست. | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۱
اجازه عرفانی
اجازه فلسفی و عرفانی در میان علمای شیعه چندان مرسوم نیست؛ اما سابقه امامخمینی در عرفان و فلسفه موجب شد ایشان برای دو تن از شاگردان عرفانی خود در ۷/۴/۱۳۱۴ و ۲۷/۱۱/۱۳۱۷ اجازهنامه عرفانی بنویسد. این دو نوشته اگرچه در ظاهر یک نوع توصیه اخلاقی بهشمار میآیند، از جهاتی که از لابهلای آنها برداشت میشود، در واقع میتوانند به نوعی اجازه عرفانی بهشمار روند. مخاطب نامه اول، میرزاجواد حجت همدانی[۱] و مخاطب دوم سیدابراهیم خویی مشهور به مقبرهای است.[۲] محتوا و سبک و سیاق هر دو اجازهنامه شبیه به هم است. امامخمینی در آغاز ضمن بیان مطالب عرفانی و حکمتآمیز دربارهٔ خالق هستی، فرستاده او رسول اکرم (ص) و انسان و فطرت، هشدارهایی خطاب به نفس انسانی میدهد و سفارشهایی مطرح میکند. ایشان در این دو نامه یادآور شدهاست هرچه از امهات اصول حکمت متعالیه میدانست و آنچه از استادان بزرگ و کتابهای بزرگان معرفت دریافته بود، به آن دو القا کرده و بهره وافر رساندهاست. آنگاه اشاره میکند که این دو میتوانند آن معارف را به دیگران انتقال دهند، به شرطی که این انتقال به اهلش و در محلش باشد.[۳] ترجمه فارسیِ این دو اجازهنامه که در اصل به عربی نگارش شده، کنار متن اصلی چاپ شدهاست.