عبدالله نظری خادمالشریعه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | {{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | ||
| عنوان = | | عنوان =عبدالله نظری خادمالشریعه | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
'''عبدالله نظری'''، از شاگردان درس خارج اصول امام خمینی. | '''عبدالله نظری'''، از شاگردان درس خارج اصول امام خمینی. | ||
==تولد و زادگاه== | |||
عبدالله نظری خادمالشریعه معروف به نظری در سال | عبدالله نظری خادمالشریعه معروف به نظری در سال ۱۳۱۱ش در روستای خرمندی چال زیرآب شهرستان سوادکوه در استان مازندران در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش عبدالنبی از روحانیان برجسته سوادکوه بود. | ||
== تحصیل== | |||
عبدالله نظری در هشتسالگی وارد حوزه علمیه حاجی رضاخان سوادکوه شد و بخشی از مقدمات را در آن حوزه آموخت. سپس به ساری رفت و مقدمات را در مدرسه رضاقلی خان ساری و نزد مصطفی صدوقی، سید رضا سعادت و برادر بزرگترش محمدتقی نظری به اتمام رساند <ref>(انصاری، ص۴۱۴).</ref> آنگاه راهی مشهد شد و در مدارس دینی آن شهر، در درس ادبیات محمدتقی ادیب نیشابوری شرکت کرد. سپس دروس سطح را نزد سید احمد مدرس معروف به نهنگ، هاشم قزوینی و عبدالنبی کجوری نوری آموخت. مدتی بعد به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، علیاکبر مشکینی، علی صافی، حسینعلی منتظری، لطفالله صافی گلپایگانی و ... تکمیل کرد و تفسیر قرآن، اسفار و شرح منظومه را نزد علامه طباطبایی فراگرفت. وی سپس به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه سید حسین طباطبایی بروجردی و درس خارج اصول امام خمینی شرکت کرد <ref>(انصاری، ص۴۱۴).</ref> سپس از درس خارج فقه و اصول سید شهابالدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، راضی تبریزی، عباسعلی شاهرودی و میرزا هاشم آملی بهرهمند شد. وی در سال ۱۳۴۲ش به دستور امام خمینی به سوادکوه بازگشت و به ارشاد مردم و تبلیغ دین پرداخت <ref>(احمدی، ص۲)</ref> بنابراین میتوان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ش در درس خارج اصول امام خمینی شرکت میکرده است. | |||
== فعالیت مبارزاتی == | == فعالیت مبارزاتی == | ||
او از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در حرم حضرت معصومه دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بیاعتنا به قداست حرم، به روحانیان متحصن حملهور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور اعلامیهای به انتقاد از سیاستهای حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳). وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امام خمینی بهویژه شایعات مطرحشده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاعرسانی درباره امام خمینی شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴). | او از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در حرم حضرت معصومه دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بیاعتنا به قداست حرم، به روحانیان متحصن حملهور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور اعلامیهای به انتقاد از سیاستهای حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳).</ref> وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امام خمینی بهویژه شایعات مطرحشده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاعرسانی درباره امام خمینی شدند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴).</ref> | ||
او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه نماز جماعت در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیتهای نظری بود (انصاری، ص۴۱۴). ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامهای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی بهعنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریکآمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [میکند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات میفرستادند» (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸). او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوعالخروج شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲). در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت سید مصطفی خمینی در مسجد جامع ساری برگزار کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹) و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴). در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیتالله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع ظلم را به مردم ابلاغ کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیتاللهالعظمی...، ج۳، ص۵۶۳). در چهلمین روز حادثه ۲۹ بهمن تبریز هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com/news/439825). تداوم این فعالیتها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامهای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲). پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق آیتالله سید احمد خوانساری به تعطیلی درسها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵) و اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید سید مرتضی پسندیده «اخوی حضرت مستطاب آیتاللهالعظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴) و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸). همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیهای علیه حکومت پهلوی صادر کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵). وی در سخنرانیاش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امام خمینی به خارج از کشور انتقاد کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴). در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعدههای دولت شریفامامی را در مقابل خواستهای ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر داده شد (سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸). او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست سید جعفر شریفامامی را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱). در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲) و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸). | او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه نماز جماعت در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیتهای نظری بود <ref>(انصاری، ص۴۱۴).</ref> ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامهای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی بهعنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریکآمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [میکند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات میفرستادند» <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸).</ref> او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوعالخروج شد <ref>(یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲).</ref> در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت سید مصطفی خمینی در مسجد جامع ساری برگزار کرد <ref>(یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹)</ref> و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد <ref>(یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴).</ref> در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیتالله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع ظلم را به مردم ابلاغ کرد <ref>(یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیتاللهالعظمی...، ج۳، ص۵۶۳).</ref> در چهلمین روز حادثه ۲۹ بهمن تبریز هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، <ref>www.hawzahnews.com/news/439825).</ref> تداوم این فعالیتها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامهای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲).</ref> پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق آیتالله سید احمد خوانساری به تعطیلی درسها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵)</ref> و اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید سید مرتضی پسندیده «اخوی حضرت مستطاب آیتاللهالعظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴)</ref> و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸).</ref> همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیهای علیه حکومت پهلوی صادر کرد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵).</ref> وی در سخنرانیاش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امام خمینی به خارج از کشور انتقاد کرد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴).</ref> در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعدههای دولت شریفامامی را در مقابل خواستهای ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر داده شد <ref>(سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸).</ref> او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست سید جعفر شریفامامی را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱).</ref> در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲)</ref> و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸).</ref> | ||
وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی بهشدت انتقاد کرد و آتش زدن سینما رکس آبادان را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵). وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سختگیری حکومت عراق علیه امام خمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲). به این سبب بارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت (احمدی، ص۲). او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت میکرد (سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱). در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائمشهر برای دیدار با امام خمینی به پاریس سفر کرد و پیام مردم منطقه را به امام خمینی ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امام خمینی به کشور بازگشت (احمدی، ص۲). | وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی بهشدت انتقاد کرد و آتش زدن سینما رکس آبادان را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵).</ref> وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سختگیری حکومت عراق علیه امام خمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲).</ref> به این سبب بارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت <ref>(احمدی، ص۲).</ref> او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت میکرد <ref>(سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱).</ref> در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائمشهر برای دیدار با امام خمینی به پاریس سفر کرد و پیام مردم منطقه را به امام خمینی ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امام خمینی به کشور بازگشت <ref>(احمدی، ص۲).</ref> | ||
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی ـ ارشادی در مازندران ادامه داد. | او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی ـ ارشادی در مازندران ادامه داد. | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
عبدالله نظری در ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سید محمدجواد علوی بروجردی در حیاط خانهاش به خاک سپرده شد (انصاری، ص۴۱۵). | عبدالله نظری در ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سید محمدجواد علوی بروجردی در حیاط خانهاش به خاک سپرده شد <ref>(انصاری، ص۴۱۵).</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۰
اطلاعات فردی | |
---|---|
اطلاعات علمی | |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
وبگاه رسمی |
عبدالله نظری، از شاگردان درس خارج اصول امام خمینی.
تولد و زادگاه
عبدالله نظری خادمالشریعه معروف به نظری در سال ۱۳۱۱ش در روستای خرمندی چال زیرآب شهرستان سوادکوه در استان مازندران در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش عبدالنبی از روحانیان برجسته سوادکوه بود.
تحصیل
عبدالله نظری در هشتسالگی وارد حوزه علمیه حاجی رضاخان سوادکوه شد و بخشی از مقدمات را در آن حوزه آموخت. سپس به ساری رفت و مقدمات را در مدرسه رضاقلی خان ساری و نزد مصطفی صدوقی، سید رضا سعادت و برادر بزرگترش محمدتقی نظری به اتمام رساند [۱] آنگاه راهی مشهد شد و در مدارس دینی آن شهر، در درس ادبیات محمدتقی ادیب نیشابوری شرکت کرد. سپس دروس سطح را نزد سید احمد مدرس معروف به نهنگ، هاشم قزوینی و عبدالنبی کجوری نوری آموخت. مدتی بعد به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، علیاکبر مشکینی، علی صافی، حسینعلی منتظری، لطفالله صافی گلپایگانی و ... تکمیل کرد و تفسیر قرآن، اسفار و شرح منظومه را نزد علامه طباطبایی فراگرفت. وی سپس به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه سید حسین طباطبایی بروجردی و درس خارج اصول امام خمینی شرکت کرد [۲] سپس از درس خارج فقه و اصول سید شهابالدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، راضی تبریزی، عباسعلی شاهرودی و میرزا هاشم آملی بهرهمند شد. وی در سال ۱۳۴۲ش به دستور امام خمینی به سوادکوه بازگشت و به ارشاد مردم و تبلیغ دین پرداخت [۳] بنابراین میتوان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ش در درس خارج اصول امام خمینی شرکت میکرده است.
فعالیت مبارزاتی
او از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در حرم حضرت معصومه دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بیاعتنا به قداست حرم، به روحانیان متحصن حملهور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور اعلامیهای به انتقاد از سیاستهای حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند [۴] وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امام خمینی بهویژه شایعات مطرحشده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاعرسانی درباره امام خمینی شدند [۵]
او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه نماز جماعت در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیتهای نظری بود [۶] ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامهای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی بهعنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریکآمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [میکند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات میفرستادند» [۷] او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوعالخروج شد [۸] در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت سید مصطفی خمینی در مسجد جامع ساری برگزار کرد [۹] و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد [۱۰] در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیتالله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع ظلم را به مردم ابلاغ کرد [۱۱] در چهلمین روز حادثه ۲۹ بهمن تبریز هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، [۱۲] تداوم این فعالیتها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامهای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود [۱۳] پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق آیتالله سید احمد خوانساری به تعطیلی درسها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت [۱۴] و اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید سید مرتضی پسندیده «اخوی حضرت مستطاب آیتاللهالعظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم [۱۵] و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد [۱۶] همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیهای علیه حکومت پهلوی صادر کرد [۱۷] وی در سخنرانیاش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امام خمینی به خارج از کشور انتقاد کرد [۱۸] در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعدههای دولت شریفامامی را در مقابل خواستهای ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر داده شد [۱۹] او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست سید جعفر شریفامامی را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت [۲۰] در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد [۲۱] و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد [۲۲]
وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی بهشدت انتقاد کرد و آتش زدن سینما رکس آبادان را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت [۲۳] وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سختگیری حکومت عراق علیه امام خمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد [۲۴] به این سبب بارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت [۲۵] او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت میکرد [۲۶] در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائمشهر برای دیدار با امام خمینی به پاریس سفر کرد و پیام مردم منطقه را به امام خمینی ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امام خمینی به کشور بازگشت [۲۷]
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی ـ ارشادی در مازندران ادامه داد.
درگذشت
عبدالله نظری در ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سید محمدجواد علوی بروجردی در حیاط خانهاش به خاک سپرده شد [۲۸]
پانویس
- ↑ (انصاری، ص۴۱۴).
- ↑ (انصاری، ص۴۱۴).
- ↑ (احمدی، ص۲)
- ↑ (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳).
- ↑ (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴).
- ↑ (انصاری، ص۴۱۴).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹)
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیتاللهالعظمی...، ج۳، ص۵۶۳).
- ↑ www.hawzahnews.com/news/439825).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵)
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴)
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴).
- ↑ (سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲)
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲).
- ↑ (احمدی، ص۲).
- ↑ (سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱).
- ↑ (احمدی، ص۲).
- ↑ (انصاری، ص۴۱۵).
منابع
- احمدی، حسین (۱۳۹۵)، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، روزنامه حرف مازندران، سال هفتم، شماره ۱۹۰۹، ۱۹ بهمن.
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۹)، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۸۶، بهمن و اسفند.
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان مازندران (۱۳۹۰)، ج۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید محمدرضا موسوی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۵)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶: آیتالله حاج شیخ مهدی روحانی (۱۳۹۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱۱ و ۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.