عباسعلی عمید زنجانی: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:پروژه شاگردان using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عمید زنجانی، عباسعلی؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. او در فروردین | {{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | ||
| عنوان =عباسعلی عمید زنجانی | |||
| تصویر =عباسعلی عمید زنجانی.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| سرشناسی = | |||
| نام کامل = | |||
| لقب = | |||
| نسب = | |||
| تاریخ تولد =۱۳۱۶ش | |||
| زادگاه =زنجان | |||
| تاریخ وفات = | |||
| شهر وفات = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| محل دفن = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| محل تحصیل = | |||
| اجازه روایت از = | |||
| اجازه اجتهاد از = | |||
| اجازه روایت به = | |||
| اجازه اجتهاد به = | |||
| تالیفات = | |||
| سایر = | |||
| سیاسی = | |||
| اجتماعی = | |||
| امضا = | |||
| وبگاه رسمی = | |||
}} | |||
عمید زنجانی، عباسعلی؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. | |||
او در فروردین ۱۳۱۶ش در زنجان به دنیا آمد (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۲۱). پدرش حاج علیاصغر از تاجران خوشنام و متدین زنجان و مادرش صبیه علامه میرزا عبدالمجید زنجانی، از شاگردان نامدار حکیم جلوه بود (انصاری قمی، ۱۴۳). او دوران ابتدایی و متوسطه را در زنجان (در دبیرستان توفیق آن شهر) گذراند. همزمان با تحصیل در دبیرستان، در مسجد سید آن شهر به فراگیری دروس حوزوی نیز میپرداخت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۲۳-۲۵) و مقدمات را (سیوطی و بخشی از جامی) نزد عالمی به نام آقا شیخ محمد خواند. عمید زنجانی در سال ۱۳۳۱ ش راهی قم شد (همان، ۲۶). او در نخستین سالهای حضور در قم، کتابهای حاشیه، شرح شمسیه، شرح النضید، شرح مطامع و شرح منظومه و معانی بیان تا مطول را پیش استادان آن حوزه خواند، ولی در خاطراتش درباره استادان خود در درسهای فوق سخنی نگفته است (همان، ۲۸). سپس شرح لمعه را بهصورت خصوصی و نزد یکی از مدرسان حوزه علمیه قم خواند و آنگاه بخشی از منطق و لمعه را پیش شیخ ابوالفضل اردبیلی آموخت و مدتی هم در درس شیخ اسماعیل صائنی زنجانی حضور یافت. رسایل را هم نزد میرزا علیاکبر مشکینی خواند و مدت کوتاهی در درس رسایل سید عبدالکریم موسوی اردبیلی شرکت کرد (همان، ۳۳). کفایهالاصول را هم نزد آقایان میرزا محمد مجاهدی تبریزی، عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی و سید محمدباقر سلطانی طباطبایی فراگرفت. در درس مکاسب هم از شاگردان آقایان ناصر مکارم شیرازی و ابوالقاسم خزعلی بود. مدت کوتاهی هم در درس مکاسب آیتالله شیخ عباسعلی شاهرودی شرکت کرد (همان، ۳۴-۳۵). | |||
عباسعلی عمید زنجانی پس از اتمام دوره سطح، بهصورت آزمایشی در درسهای خارج فقه و اصول برخی از مراجع شرکت کرد و در نهایت درس امام خمینی را بهعنوان درس اصلی برگزید (همان، ۳۶) و از سال ۱۳۳۸ ش در آن درسها که آن روزها در مسجد سلماسی قم برگزار میشد شرکت کرد. او درباره چرایی انتخاب امام خمینی بهعنوان استاد خویش میگوید: «درس آن حضرت را به دو جهت درس اصلی خود قرار دادم؛ اولاً با چند درس خارج آشنایی پیدا کرده و بهترین را برگزیده بودم. ثانیاً درسی بود که حتی در زمان مرحوم آیتالله بروجردی درس ممتاز حوزه علمیه بود و در حقیقت درس رسمی حوزه علمیه قم و جایی بود که همه فضلا در آنجا جمع بودند. شاید نمیشد کسی را پیدا کرد که به نیت و انگیزهای غیر از تحصیل، در درس امام شرکت کرده باشد» (پابهپای آفتاب، ج ۵، ۸؛ حوزه، شماره ۳۷ ـ ۳۸، ص ۹۵). وی در خاطراتش، علاقه شخصی به امام خمینی و همچنین شوق به تحصیل را انگیزههای اصلی خود در انتخاب درس امام خمینی بیان کرده است (خاطرات حجتالاسلام...، ۴۸). او درباره ویژگیهای درس امام خمینی میگوید: «یکی از نکات برجسته درس این بود که سعی میکردند مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینکه مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمیکردند. سخن از هرکه بود، امام خوب دقت میکردند تا بدانند مقصود گوینده چیست. من در حدیثی خواندهام که این خصلت، از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص) بود که با آن متانت و دقت نظر و علم غیبی که حضرت داشت، وقتی به سخنان دیگران گوش میداد، خوب گوش میداد؛ و گاه میشد که بنا بر بعضی از روایات، به طرف مقابل امر میفرمود که حرفش را تکرار کند تا پیامبر اکرم (ص) خاطرجمع شود مطلب او را دریافته است. این خصلت را من در درسشان و هم در برخوردهای معمولی در امام دیدهام. وقتی شخصی میخواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، با کمال دقت و با حواس کامل گوش میدادند. چون بسیاری از مفاسد از همین جا ناشی میشود که وقتی حرفی را به انسان میگویند، حواس انسان پرت شود و یا دقت نکند و حرف طرف را طور دیگری برداشت کند. به این ترتیب، خواه ناخواه در مورد آن، طور دیگری قضاوت خواهد کرد و نهایتاً برداشت او اشتباه خواهد بود». عمید زنجانی در ادامه دراینباره میگوید: «از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فکری بود که در درسشان اعمال میکردند. خواه ناخواه طلبهها هم به آن عادت میکردند؛ یعنی درس ایشان بهگونهای نبود که شخص یک حرف را بشنود و یک حرف را تحلیل کند و درس تمام بشود. امام ضمن درس، نظرات مختلفی را مطرح میکردند که طلبه در تحقیق مطلب مجبور میشد نظرات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد. بعضی از استادان حرف خودشان را میزدند و احیاناً اگر هم متعرض حرف دیگران میشدند، بهصورت تبعی بود. ولی امام گاه در این شیوه تا آنجا پیش میرفتند که سخن و نظرات دیگران را محور قرار میدادند و حرف خود را به دنبال نقل نظرات دیگران مطرح میکردند. این در تحقیق مسائل تأثیر بسیاری داشت و طلبه عادت میکرد وقتی میخواهد در یک موضوع اظهارنظر کند، اول حرف دیگران را ببیند تا نهایتاً بتواند به نظری صحیح برسد» (سلسله موی دوست، ۱۵۸-۱۵۹). به باور او، «امام یکی از خصوصیاتش این بود که طلبه را متهور به بار میآورد. تهور علمی به طلبه میداد، طلبه را محقق و صاحبنظر به بار میآورد و بر سر طلبه نمیزد که حرف همین است که من میگویم، بلکه دست محقق را میگرفت و میگفت که تو هم فهم داری، میتوانی این را که میشنوی نقد کنی». ایشان به دو طریق این روحیه را در شاگردانش میدمید؛ اولاً خودش استادان و بزرگان را نقد میکرد و دیگر اینکه به طلبه مجال طرح نقد و اشکال را میداد (همان، ۶۴-۶۵). به باور عمید زنجانی، بسیاری از شاگردان امام خمینی هم به همین علت در درس ایشان حضور مییافتند: «بسیاری از فضلا فقط به این نیت به درس امام میآمدند که بتوانند خودشان را از چهارچوبهای تقلید بیرون بیاورند، چون در درس امام، طلبه، نقّاد و محقق بار میآمد. گاه میشد امام نظریاتی از بزرگان را مطرح میکردند؛ بزرگانی که اسمشان کافی است که انسان بیچونوچرا حرفشان را بپذیرد، لکن امام گاه تا یازده اشکال به سخنان آنها وارد میکردند. البته ما اساتیدی را نیز داشتیم که طلاب را جامد بار میآوردند؛ ولی امام سعی داشت کسانی را که در درس ایشان شرکت میکردند با روح نقد آشنا کند. گاه میشد درس یک ساعت که طول میکشید و کسی ایراد و اشکالی نمیکرد، خود امام میفرمودند: مجلس روضه که نیست که من بگویم شما گوش بدهید؛ بالاخره شما هم هستید، لااقل، بودن خودتان را در اینجا اعلان کنید که غیر از من هم کسی اینجا هست» (برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۵، ۹۰). با این حال، به باور او برخورد امام خمینی با شاگردان «بسیار متین و تشویقآمیز بود و سعی داشتند شخصیت علمی و اتکا به نفس را در استنباط علمی در شاگردان خود ایجاد کنند. در صحبتهای امام نسبت به شاگردانش، صداقت و دقت و رأفت خاصی دیده میشد که بیش از حدِ انجام وظیفه و یا رعایتِ آداب و احتراماتِ لازم بود» (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۳)، به همین سبب به باور او «درس امام خمینی روشن بود و طلبه درسخوان نمیتوانست از درس ایشان صرفنظر کند. درس ایشان ممتاز و به تمام معنا خالص بود» (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۶۳). | عباسعلی عمید زنجانی پس از اتمام دوره سطح، بهصورت آزمایشی در درسهای خارج فقه و اصول برخی از مراجع شرکت کرد و در نهایت درس امام خمینی را بهعنوان درس اصلی برگزید (همان، ۳۶) و از سال ۱۳۳۸ ش در آن درسها که آن روزها در مسجد سلماسی قم برگزار میشد شرکت کرد. او درباره چرایی انتخاب امام خمینی بهعنوان استاد خویش میگوید: «درس آن حضرت را به دو جهت درس اصلی خود قرار دادم؛ اولاً با چند درس خارج آشنایی پیدا کرده و بهترین را برگزیده بودم. ثانیاً درسی بود که حتی در زمان مرحوم آیتالله بروجردی درس ممتاز حوزه علمیه بود و در حقیقت درس رسمی حوزه علمیه قم و جایی بود که همه فضلا در آنجا جمع بودند. شاید نمیشد کسی را پیدا کرد که به نیت و انگیزهای غیر از تحصیل، در درس امام شرکت کرده باشد» (پابهپای آفتاب، ج ۵، ۸؛ حوزه، شماره ۳۷ ـ ۳۸، ص ۹۵). وی در خاطراتش، علاقه شخصی به امام خمینی و همچنین شوق به تحصیل را انگیزههای اصلی خود در انتخاب درس امام خمینی بیان کرده است (خاطرات حجتالاسلام...، ۴۸). او درباره ویژگیهای درس امام خمینی میگوید: «یکی از نکات برجسته درس این بود که سعی میکردند مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینکه مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمیکردند. سخن از هرکه بود، امام خوب دقت میکردند تا بدانند مقصود گوینده چیست. من در حدیثی خواندهام که این خصلت، از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص) بود که با آن متانت و دقت نظر و علم غیبی که حضرت داشت، وقتی به سخنان دیگران گوش میداد، خوب گوش میداد؛ و گاه میشد که بنا بر بعضی از روایات، به طرف مقابل امر میفرمود که حرفش را تکرار کند تا پیامبر اکرم (ص) خاطرجمع شود مطلب او را دریافته است. این خصلت را من در درسشان و هم در برخوردهای معمولی در امام دیدهام. وقتی شخصی میخواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، با کمال دقت و با حواس کامل گوش میدادند. چون بسیاری از مفاسد از همین جا ناشی میشود که وقتی حرفی را به انسان میگویند، حواس انسان پرت شود و یا دقت نکند و حرف طرف را طور دیگری برداشت کند. به این ترتیب، خواه ناخواه در مورد آن، طور دیگری قضاوت خواهد کرد و نهایتاً برداشت او اشتباه خواهد بود». عمید زنجانی در ادامه دراینباره میگوید: «از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فکری بود که در درسشان اعمال میکردند. خواه ناخواه طلبهها هم به آن عادت میکردند؛ یعنی درس ایشان بهگونهای نبود که شخص یک حرف را بشنود و یک حرف را تحلیل کند و درس تمام بشود. امام ضمن درس، نظرات مختلفی را مطرح میکردند که طلبه در تحقیق مطلب مجبور میشد نظرات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد. بعضی از استادان حرف خودشان را میزدند و احیاناً اگر هم متعرض حرف دیگران میشدند، بهصورت تبعی بود. ولی امام گاه در این شیوه تا آنجا پیش میرفتند که سخن و نظرات دیگران را محور قرار میدادند و حرف خود را به دنبال نقل نظرات دیگران مطرح میکردند. این در تحقیق مسائل تأثیر بسیاری داشت و طلبه عادت میکرد وقتی میخواهد در یک موضوع اظهارنظر کند، اول حرف دیگران را ببیند تا نهایتاً بتواند به نظری صحیح برسد» (سلسله موی دوست، ۱۵۸-۱۵۹). به باور او، «امام یکی از خصوصیاتش این بود که طلبه را متهور به بار میآورد. تهور علمی به طلبه میداد، طلبه را محقق و صاحبنظر به بار میآورد و بر سر طلبه نمیزد که حرف همین است که من میگویم، بلکه دست محقق را میگرفت و میگفت که تو هم فهم داری، میتوانی این را که میشنوی نقد کنی». ایشان به دو طریق این روحیه را در شاگردانش میدمید؛ اولاً خودش استادان و بزرگان را نقد میکرد و دیگر اینکه به طلبه مجال طرح نقد و اشکال را میداد (همان، ۶۴-۶۵). به باور عمید زنجانی، بسیاری از شاگردان امام خمینی هم به همین علت در درس ایشان حضور مییافتند: «بسیاری از فضلا فقط به این نیت به درس امام میآمدند که بتوانند خودشان را از چهارچوبهای تقلید بیرون بیاورند، چون در درس امام، طلبه، نقّاد و محقق بار میآمد. گاه میشد امام نظریاتی از بزرگان را مطرح میکردند؛ بزرگانی که اسمشان کافی است که انسان بیچونوچرا حرفشان را بپذیرد، لکن امام گاه تا یازده اشکال به سخنان آنها وارد میکردند. البته ما اساتیدی را نیز داشتیم که طلاب را جامد بار میآوردند؛ ولی امام سعی داشت کسانی را که در درس ایشان شرکت میکردند با روح نقد آشنا کند. گاه میشد درس یک ساعت که طول میکشید و کسی ایراد و اشکالی نمیکرد، خود امام میفرمودند: مجلس روضه که نیست که من بگویم شما گوش بدهید؛ بالاخره شما هم هستید، لااقل، بودن خودتان را در اینجا اعلان کنید که غیر از من هم کسی اینجا هست» (برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۵، ۹۰). با این حال، به باور او برخورد امام خمینی با شاگردان «بسیار متین و تشویقآمیز بود و سعی داشتند شخصیت علمی و اتکا به نفس را در استنباط علمی در شاگردان خود ایجاد کنند. در صحبتهای امام نسبت به شاگردانش، صداقت و دقت و رأفت خاصی دیده میشد که بیش از حدِ انجام وظیفه و یا رعایتِ آداب و احتراماتِ لازم بود» (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۳)، به همین سبب به باور او «درس امام خمینی روشن بود و طلبه درسخوان نمیتوانست از درس ایشان صرفنظر کند. درس ایشان ممتاز و به تمام معنا خالص بود» (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۶۳). | ||
عمید زنجانی همزمان با حضور در درس امام خمینی، از سوی ایشان مأمور شده بود اطلاعات و اخبار مربوط به نجف اشرف و تحولات آن شهر را به اطلاع ایشان برساند (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۱-۱۲۲). او به توصیه امام خمینی در درس خارج فقه و اصول دیگر استادان حوزه علمیه هم حاضر شد. ازجمله در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۴۰ ش در درس خارج فقه (کتاب قضا) آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت میکرد. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید محمد محقق داماد حضور یافت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۵۳). دو سال هم در درس خارج [فقه یا اصول یا هر دو درس] آیتالله سید کاظم شریعتمداری شرکت داشت (همان، ۵۵) و درس فلسفه (قسمتی از اسفار و شفا) را هم پیش علامه سید محمدحسین طباطبایی خواند (همان، ۵۳). در کنار تحصیل، به تدریس در حوزه علمیه قم میپرداخت و شاگردان او اغلب از طلاب زنجانی و ترکزبان بودند (همان، ۳۹). عمید زنجانی همزمان با تحصیل در قم، تابستانها و در تعطیلات حوزه علمیه قم، به زنجان بازمیگشت و در آنجا به تحصیل هیئت و نجوم نزد شیخ محمدحسین اردبیلی میپرداخت (همان، ۴۲). | عمید زنجانی همزمان با حضور در درس امام خمینی، از سوی ایشان مأمور شده بود اطلاعات و اخبار مربوط به نجف اشرف و تحولات آن شهر را به اطلاع ایشان برساند (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۱-۱۲۲). او به توصیه امام خمینی در درس خارج فقه و اصول دیگر استادان حوزه علمیه هم حاضر شد. ازجمله در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۴۰ ش در درس خارج فقه (کتاب قضا) آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت میکرد. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید محمد محقق داماد حضور یافت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۵۳). دو سال هم در درس خارج [فقه یا اصول یا هر دو درس] آیتالله سید کاظم شریعتمداری شرکت داشت (همان، ۵۵) و درس فلسفه (قسمتی از اسفار و شفا) را هم پیش علامه سید محمدحسین طباطبایی خواند (همان، ۵۳). در کنار تحصیل، به تدریس در حوزه علمیه قم میپرداخت و شاگردان او اغلب از طلاب زنجانی و ترکزبان بودند (همان، ۳۹). عمید زنجانی همزمان با تحصیل در قم، تابستانها و در تعطیلات حوزه علمیه قم، به زنجان بازمیگشت و در آنجا به تحصیل هیئت و نجوم نزد شیخ محمدحسین اردبیلی میپرداخت (همان، ۴۲). |
نسخهٔ ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۶
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۱۶ش |
زادگاه | زنجان |
اطلاعات علمی | |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
وبگاه رسمی |
عمید زنجانی، عباسعلی؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.
او در فروردین ۱۳۱۶ش در زنجان به دنیا آمد (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۲۱). پدرش حاج علیاصغر از تاجران خوشنام و متدین زنجان و مادرش صبیه علامه میرزا عبدالمجید زنجانی، از شاگردان نامدار حکیم جلوه بود (انصاری قمی، ۱۴۳). او دوران ابتدایی و متوسطه را در زنجان (در دبیرستان توفیق آن شهر) گذراند. همزمان با تحصیل در دبیرستان، در مسجد سید آن شهر به فراگیری دروس حوزوی نیز میپرداخت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۲۳-۲۵) و مقدمات را (سیوطی و بخشی از جامی) نزد عالمی به نام آقا شیخ محمد خواند. عمید زنجانی در سال ۱۳۳۱ ش راهی قم شد (همان، ۲۶). او در نخستین سالهای حضور در قم، کتابهای حاشیه، شرح شمسیه، شرح النضید، شرح مطامع و شرح منظومه و معانی بیان تا مطول را پیش استادان آن حوزه خواند، ولی در خاطراتش درباره استادان خود در درسهای فوق سخنی نگفته است (همان، ۲۸). سپس شرح لمعه را بهصورت خصوصی و نزد یکی از مدرسان حوزه علمیه قم خواند و آنگاه بخشی از منطق و لمعه را پیش شیخ ابوالفضل اردبیلی آموخت و مدتی هم در درس شیخ اسماعیل صائنی زنجانی حضور یافت. رسایل را هم نزد میرزا علیاکبر مشکینی خواند و مدت کوتاهی در درس رسایل سید عبدالکریم موسوی اردبیلی شرکت کرد (همان، ۳۳). کفایهالاصول را هم نزد آقایان میرزا محمد مجاهدی تبریزی، عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی و سید محمدباقر سلطانی طباطبایی فراگرفت. در درس مکاسب هم از شاگردان آقایان ناصر مکارم شیرازی و ابوالقاسم خزعلی بود. مدت کوتاهی هم در درس مکاسب آیتالله شیخ عباسعلی شاهرودی شرکت کرد (همان، ۳۴-۳۵). عباسعلی عمید زنجانی پس از اتمام دوره سطح، بهصورت آزمایشی در درسهای خارج فقه و اصول برخی از مراجع شرکت کرد و در نهایت درس امام خمینی را بهعنوان درس اصلی برگزید (همان، ۳۶) و از سال ۱۳۳۸ ش در آن درسها که آن روزها در مسجد سلماسی قم برگزار میشد شرکت کرد. او درباره چرایی انتخاب امام خمینی بهعنوان استاد خویش میگوید: «درس آن حضرت را به دو جهت درس اصلی خود قرار دادم؛ اولاً با چند درس خارج آشنایی پیدا کرده و بهترین را برگزیده بودم. ثانیاً درسی بود که حتی در زمان مرحوم آیتالله بروجردی درس ممتاز حوزه علمیه بود و در حقیقت درس رسمی حوزه علمیه قم و جایی بود که همه فضلا در آنجا جمع بودند. شاید نمیشد کسی را پیدا کرد که به نیت و انگیزهای غیر از تحصیل، در درس امام شرکت کرده باشد» (پابهپای آفتاب، ج ۵، ۸؛ حوزه، شماره ۳۷ ـ ۳۸، ص ۹۵). وی در خاطراتش، علاقه شخصی به امام خمینی و همچنین شوق به تحصیل را انگیزههای اصلی خود در انتخاب درس امام خمینی بیان کرده است (خاطرات حجتالاسلام...، ۴۸). او درباره ویژگیهای درس امام خمینی میگوید: «یکی از نکات برجسته درس این بود که سعی میکردند مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینکه مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمیکردند. سخن از هرکه بود، امام خوب دقت میکردند تا بدانند مقصود گوینده چیست. من در حدیثی خواندهام که این خصلت، از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص) بود که با آن متانت و دقت نظر و علم غیبی که حضرت داشت، وقتی به سخنان دیگران گوش میداد، خوب گوش میداد؛ و گاه میشد که بنا بر بعضی از روایات، به طرف مقابل امر میفرمود که حرفش را تکرار کند تا پیامبر اکرم (ص) خاطرجمع شود مطلب او را دریافته است. این خصلت را من در درسشان و هم در برخوردهای معمولی در امام دیدهام. وقتی شخصی میخواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، با کمال دقت و با حواس کامل گوش میدادند. چون بسیاری از مفاسد از همین جا ناشی میشود که وقتی حرفی را به انسان میگویند، حواس انسان پرت شود و یا دقت نکند و حرف طرف را طور دیگری برداشت کند. به این ترتیب، خواه ناخواه در مورد آن، طور دیگری قضاوت خواهد کرد و نهایتاً برداشت او اشتباه خواهد بود». عمید زنجانی در ادامه دراینباره میگوید: «از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فکری بود که در درسشان اعمال میکردند. خواه ناخواه طلبهها هم به آن عادت میکردند؛ یعنی درس ایشان بهگونهای نبود که شخص یک حرف را بشنود و یک حرف را تحلیل کند و درس تمام بشود. امام ضمن درس، نظرات مختلفی را مطرح میکردند که طلبه در تحقیق مطلب مجبور میشد نظرات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد. بعضی از استادان حرف خودشان را میزدند و احیاناً اگر هم متعرض حرف دیگران میشدند، بهصورت تبعی بود. ولی امام گاه در این شیوه تا آنجا پیش میرفتند که سخن و نظرات دیگران را محور قرار میدادند و حرف خود را به دنبال نقل نظرات دیگران مطرح میکردند. این در تحقیق مسائل تأثیر بسیاری داشت و طلبه عادت میکرد وقتی میخواهد در یک موضوع اظهارنظر کند، اول حرف دیگران را ببیند تا نهایتاً بتواند به نظری صحیح برسد» (سلسله موی دوست، ۱۵۸-۱۵۹). به باور او، «امام یکی از خصوصیاتش این بود که طلبه را متهور به بار میآورد. تهور علمی به طلبه میداد، طلبه را محقق و صاحبنظر به بار میآورد و بر سر طلبه نمیزد که حرف همین است که من میگویم، بلکه دست محقق را میگرفت و میگفت که تو هم فهم داری، میتوانی این را که میشنوی نقد کنی». ایشان به دو طریق این روحیه را در شاگردانش میدمید؛ اولاً خودش استادان و بزرگان را نقد میکرد و دیگر اینکه به طلبه مجال طرح نقد و اشکال را میداد (همان، ۶۴-۶۵). به باور عمید زنجانی، بسیاری از شاگردان امام خمینی هم به همین علت در درس ایشان حضور مییافتند: «بسیاری از فضلا فقط به این نیت به درس امام میآمدند که بتوانند خودشان را از چهارچوبهای تقلید بیرون بیاورند، چون در درس امام، طلبه، نقّاد و محقق بار میآمد. گاه میشد امام نظریاتی از بزرگان را مطرح میکردند؛ بزرگانی که اسمشان کافی است که انسان بیچونوچرا حرفشان را بپذیرد، لکن امام گاه تا یازده اشکال به سخنان آنها وارد میکردند. البته ما اساتیدی را نیز داشتیم که طلاب را جامد بار میآوردند؛ ولی امام سعی داشت کسانی را که در درس ایشان شرکت میکردند با روح نقد آشنا کند. گاه میشد درس یک ساعت که طول میکشید و کسی ایراد و اشکالی نمیکرد، خود امام میفرمودند: مجلس روضه که نیست که من بگویم شما گوش بدهید؛ بالاخره شما هم هستید، لااقل، بودن خودتان را در اینجا اعلان کنید که غیر از من هم کسی اینجا هست» (برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۵، ۹۰). با این حال، به باور او برخورد امام خمینی با شاگردان «بسیار متین و تشویقآمیز بود و سعی داشتند شخصیت علمی و اتکا به نفس را در استنباط علمی در شاگردان خود ایجاد کنند. در صحبتهای امام نسبت به شاگردانش، صداقت و دقت و رأفت خاصی دیده میشد که بیش از حدِ انجام وظیفه و یا رعایتِ آداب و احتراماتِ لازم بود» (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۳)، به همین سبب به باور او «درس امام خمینی روشن بود و طلبه درسخوان نمیتوانست از درس ایشان صرفنظر کند. درس ایشان ممتاز و به تمام معنا خالص بود» (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۶۳). عمید زنجانی همزمان با حضور در درس امام خمینی، از سوی ایشان مأمور شده بود اطلاعات و اخبار مربوط به نجف اشرف و تحولات آن شهر را به اطلاع ایشان برساند (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۱-۱۲۲). او به توصیه امام خمینی در درس خارج فقه و اصول دیگر استادان حوزه علمیه هم حاضر شد. ازجمله در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۴۰ ش در درس خارج فقه (کتاب قضا) آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت میکرد. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید محمد محقق داماد حضور یافت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۵۳). دو سال هم در درس خارج [فقه یا اصول یا هر دو درس] آیتالله سید کاظم شریعتمداری شرکت داشت (همان، ۵۵) و درس فلسفه (قسمتی از اسفار و شفا) را هم پیش علامه سید محمدحسین طباطبایی خواند (همان، ۵۳). در کنار تحصیل، به تدریس در حوزه علمیه قم میپرداخت و شاگردان او اغلب از طلاب زنجانی و ترکزبان بودند (همان، ۳۹). عمید زنجانی همزمان با تحصیل در قم، تابستانها و در تعطیلات حوزه علمیه قم، به زنجان بازمیگشت و در آنجا به تحصیل هیئت و نجوم نزد شیخ محمدحسین اردبیلی میپرداخت (همان، ۴۲). عمید زنجانی در کنار تحصیل و تدریس، به تألیف مقالات علمی نیز میپرداخت و در سال ۱۳۳۶ ش با دو نشریه مذهبی آن زمان، روزنامه وظیفه و روزنامه ندای حق همکاری و مقالاتی را برای انتشار به آن نشریات ارسال میکرد (همان، ۴۲-۴۳). وی در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۸ ش که بحث شرکت زنان در انتخابات مطرح شد و با واکنش مراجع ازجمله آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی مواجه گردید، همراه با جمعی از روحانیان، کتابی را با عنوان زن و انتخابات در مخالفت با حضور زنان در انتخابات نگاشت. وی در سال ۱۳۳۸ ش به مجله مکتب اسلام پیوست و به عضویت هیئت تحریریه آن درآمد و مقالاتی را در آن نشریه منتشر کرد. ازجمله از سال ۱۳۴۰ ش سلسله مقالاتی را درباره تصوف و عرفان مینگاشت و در سال ۱۳۴۴ ش آن مقالات را با عنوان پژوهشی در تاریخ تصوف و عرفان منتشر کرد (همان، ۳۹-۴۲). انتشار این کتاب تعجب سید محمد حسینی بهشتی ر برانگیخت و وقتی درصدد انتخاب طلابی بری آموزش زبان خارجی برآمد، عمید زنجانی را هم برگزید که البته او موفق به حضور در آن کلاسها نشد (همان، ۴۴-۴۵). عمید زنجانی در سال ۱۳۴۰ ش راهی نجف اشرف شد (انصاری، ۱۴۳)، بنابراین میتوان گفت که سه سال در درس خارج فقه و اصول امام خمینی در مسجد سلماسی قم شرکت میکرده است. او پس از ورود به عراق، در حوزه علمیه نجف اشرف در درس آیات سید محسن طباطبایی حکیم، سید ابوالقاسم موسوی خویی، سید محمود حسینی شاهرودی و میرزا باقر زنجانی شرکت کرد (همان). در مهر ۱۳۴۴ ش و هنگام ورود امام خمینی به عراق، در نجف اشرف در حال تحصیل بود و از بدو ورود ایشان به نجف اشرف، در خدمت استاد سابق خویش قرار گرفت و در دید و بازدیدهای امام خمینی با دیگر مراجع شرکت داشت. عمید زنجانی ازجمله افرادی بود که از امام خمینی درخواست کردند تا درس خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه نجف ادامه دهد و پس از پذیرش این خواسته توسط امام خمینی، از بانیان آن درس بود و تا سال ۱۳۴۶ ش که به ایران بازگشت در آن درس (خارج فقه مکاسب) در مسجد شیخ انصاری نجف شرکت میجست (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۶۳). عمید زنجانی همچنین از افراد مورد اعتماد امام خمینی بود و ایشان به برخی از افرادی که توسط عمید زنجانی معرفی شده بودند، اجازاتی در امور شرعیه داده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۴۵۴، ۴۶۱). او در کنار حضور در درس امام خمینی، در دریافت وجوهات شرعی به نام ایشان هم فعال بود و بر اساس گزارش ساواک، در سال ۱۳۴۵ ش به همین بهانه به ایران سفر کرد و در همان سفر با دختر آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی ازدواج کرد. او در نجف، در جلساتی با محوریت سید مصطفی خمینی و با هدف برنامهریزی برای ادامه مبارزه شرکت میکرد و بر اساس گزارش ساواک، گرداننده آن جلسات بود. همچنین در انتقال اعلامیهها و نوارهای سخنرانیهای امام خمینی و دیگر فعالان سیاسی به کشور فعالیت میکرد. به سبب این فعالیتها، ساواک در بهمن ۱۳۴۶ ش او را از کشور ممنوعالخروج کرد (آیتالله سید...، ۲۲۲-۲۲۳)، بنابراین از همان سال در قم ماندگار شد (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۱۴۷-۱۵۰) و به تدریس درس کفایه و مکاسب در حوزه علمیه قم پرداخت و همزمان بازنویسی تقریرات درس امام خمینی را با عنوان شرح تحریرالوسیله آغاز کرد (همان، ۱۵۱).
عمید زنجانی در سال ۱۳۵۰ ش با دعوت جمعی از متدینان و علاقهمندان به امام خمینی در مسجد لرزاده تهران و به دستور آیتالله مرعشی نجفی راهی تهران شد و امام جماعت آن مسجد را بر عهده گرفت. با استقرار او در مسجد فوق، آنجا به یکی از مهمترین کانونهای فعال علیه حکومت پهلوی در تهران تبدیل شد و عمید زنجانی با دعوت از سخنرانان انقلابی، سعی در تبیین اهداف امام خمینی داشت. یکی از اقدامات او تأسیس صندوق قرضالحسنه در آن مسجد بود. آن صندوق پشتوانهای برای فعالان سیاسی بود و ازجمله وامی برای خرید اسلحه به سازمان مجاهدین خلق داد. همین مسئله حساسیت ساواک را برانگیخت و آنها برای آنکه اسناد آن به دست ساواک نیفتد، اسناد آن صندوق را آتش زدند. او سپس کانون ارشاد اسلامی را در همان مسجد تشکیل داد و جلسات هفتگی برای جوانان برگزار میکرد. آنگاه با دایر کردن کتابخانه آن کانون، به تغذیه فکری جوانان پرداخت (همان، ۱۵۱-۱۶۱). ارتباط او با امام خمینی در همه سالهای تبعید امام خمینی در عراق برقرار بود. او پس از درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی، نامه تسلیتی به امام خمینی ارسال کرد و ایشان هم در پاسخ از عمید زنجانی تشکر کردند (صحیفه امام، ج ۳، ۲۸۵). عمید زنجانی در آبان ۱۳۵۶ در سخنانی در مسجد لرزاده، از سید مصطفی خمینی تجلیل کرد و درگذشت مشکوک او را به امام خمینی تسلیت گفت (سیر مبارزات یاران...، ج ۸، ۱۴۰). امام خمینی در دوم اردیبهشت ۱۳۵۷ اجازهنامهای خطاب به او صادر کرد (صحیفه امام، ج ۳، ۳۶۵).
عباسعلی عمید زنجانی در تهران در جلسات روحانیان مبارز تهران شرکت میکرد (سیر مبارزات یاران...، ج ۸، ۱۰-۱۱) و یکی از اعضای مؤسس جامعه روحانیت مبارز تهران بود (خاطرات حجتالاسلام...، ۲۴۲) و همراه با آنان اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی امضا میکرد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۴۵، ۳۲۴، ۳۷۰، ۴۲۲، ۴۳۰، ۴۳۶، ۴۵۵، ۴۶۹، ۴۸۵، ۵۱۱، ۵۱۶). به همین سبب بارها به ساواک احضار شد و ساواک در دستوری در اول شهریور ۱۳۵۷ بر دستگیری او تأکید کرد (سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۰، ۳۳۰). او در آن ماه بارها در سخنرانیهایش از امام خمینی نام برد و از ایشان تجلیل کرد (همان، ۳۶۸، ۳۶۹، ۳۹۹، ۴۰۹، ۴۲۱، ۴۸۰، ۴۸۱). به همین سبب پس از سرکوب قیام مردم تهران در ۱۷ شهریور توسط حکومت پهلوی، او نیز بازداشت و در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی شد (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۱۸۸-۱۹۵) که پس از آزادی در نامهای به امام خمینی، ایشان را در جریان قرار داد (صحیفه دل، ج ۱، ۱۲۶). امام خمینی هم پاسخی به او ارسال کردند (صحیفه امام، ج ۳، ۴۸۱). او در تهران به مبارزات خود در سازماندهی تظاهرات علیه حکومت پهلوی ادامه داد و در بهمن ۱۳۵۷ در تحصن روحانیان مبارز در دانشگاه تهران در اعتراض به سیاست شاپور بختیار، نخستوزیر، برای جلوگیری از بازگشت امام خمینی به کشور (بستن فرودگاهها برروی پروازهای خارجی) حضور داشت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۲۱۳-۲۲۴). عمید زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شکلگیری کمیته انقلاب اسلامی در جنوب تهران نقش داشت. همزمان به فعالیتهای سیاسی در قالب جامعه روحانیت مبارز تهران ادامه میداد و مسئول منطقه ده آن تشکل (شاخه جنوب تهران) بود (همان، ۲۵۲-۲۷۰). سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی جنوب تهران، ریاست ستاد پشتیبانی جنگ استان تهران و نمایندگی امام خمینی در بنیاد مستضعفان ازجمله مسئولیتهای او بود (انصاری، ۱۴۳). عمید زنجانی در دوره سوم مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی برگزیده شد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۳۲۷) و در همان دوره، با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی درآمد (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۲۹۵). او در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی بار دیگر نماینده مردم تهران بود (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۴۳۵). وی در ۱۶ بهمن ۱۳۶۹ به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شد و در ۱۱ شهریور ۱۳۷۰ علاوه بر عضویت در آن شورا، به عضویت شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان وابسته به آن شورا نیز درآمد. او که سالها به تدریس در دانشگاه تهران میپرداخت، در ۳۰ فروردین ۱۳۷۳ سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را بر عهده گرفت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ۳۰۰). عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مشورتی یونسکو، عضویت در شورای نویسندگان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو و رئیس کمیته علوم انسانی جهاد دانشگاهی، عضو مشاور شورای زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در کمیته حقوق وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای برنامهریزی گروه الهیات وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در هیئتامنای دانشگاه بینالمللی امام خمینی، عضویت در هیئتمنصفه مطبوعات، عضویت در هیئت تجدیدنظر رسیدگی به تخلفات هیئتعلمی دانشگاه تهران و سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ازجمله مسئولیتهای او بود (حاجی بیگی کندری، ۲۷۰-۲۷۱). عمید زنجانی در سال ۱۳۸۴ ش بهعنوان نخستین فرد روحانی، ریاست دانشگاه تهران را بر عهده گرفت و سه سال تا ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ در آن سمت بود. (انصاری قمی، ۱۴۴). او از پیشگامان تدوین حقوق اسلامی ـ خصوصی و جزایی ـ بود. همچنین پژوهشکده مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی را بنیان نهاد. برخی از تألیفات او عبارت است از: بلاهای اجتماعی قرن ما، پاسداران صلح و همزیستی، امامت از دیدگاه نهجالبلاغه، بنیادهای ملیت در جامعه ایدئال اسلامی، حقوق اقلیتها، وطن و سرزمین یا جغرافیای سیاسی اسلام، جهاد از دیدگاه امام علی در نهجالبلاغه، پیوند مذهب و انسان، پژوهشی پیرامون عرفان و تصوف، مبانی فقهی کلیات قانون اساسی جمهوری اسلامی (جامعه کنونی ایران و انقلاب اسلامی)، ارزشهای انسانی در تعارض مصرف، حقوق اساسی ایران (شامل دوران باستان، دوران اسلامی، مشروطه و جمهوری اسلامی با اصلاحات و بازنگری)، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، در راه برپایی حج ابراهیم، فقه سیاسی (حقوق معاهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، درآمدی بر حقوق اسلامی تطبیقی، موجبات ضمان (درآمدی بر مسئولیت مدنی و اسباب و آثار آن در فقه اسلامی)، آیات الاحکام، حقوق اساسی تطبیقی (حقوق اساسی کشورهای غربی و کشورهای اسلامی)، درآمدی بر فقه سیاسی (مروری بر کلیات و مبانی حقوق اساسی)، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، روششناسی تفسیر قرآن: مبانی و روشهای تفسیر قرآن، قواعد فقه (مجموعه سه جلدی)، مبانی حقوق بشر در اسلام و دنیای معاصر، فقه سیاسی (ده جلد)، بایستههای فقه سیاسی، نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری، دانشنامه فقه سیاسی (دو جلد)، مبانی و اصول دین، گزیده فقه سیاسی (در یک جلد) (صالحی تجریشی، ۲۲-۲۹). عباسعلی عمید زنجانی در ۸ آبان ۱۳۹۰ در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط محمدرضا مهدوی کنی به قم منتقل شد و در صحن حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد (انصاری قمی، ۱۴۴). منابع: آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۸)، امید اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاری قمی، ناصرالدین (۱۳۹۰)، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، دوماهنامه آینه پژوهش، سال بیستودوم، شماره ۱۳۱، آذر و دی؛ برداشتهایی از سیره امام خمینی (س) (۱۳۷۹)، گردآورنده: غلامعلی رجائی، ج ۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عباسعلی عمید زنجانی (۱۳۷۹)، تدوین محمدعلی حاجبیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ صالحی تجریشی، طیبه (۱۳۸۹)، «کتابشناسی آیتالله عباسعلی عمید زنجانی»، ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره ۲۸۶-۲۸۷، مهر و آبان؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲ و ۳ و ۵ و ۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه دل، خاطرات مکتوب از شاگردان امام خمینی (س) (۱۳۷۹)، به کوشش حمید بصیرتمنش و احمد میریان، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی (س)؛ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری (۱۳۷۸)، تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.