سیدجعفر مرقاتی خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
| عنوان            = سیدجعفر مرقاتی خویی
| عنوان            = سیدجعفر مرقاتی خویی
| تصویر            =  
| تصویر            = سیدجعفر مرقاتی.jpg
| توضیح تصویر      =  
| توضیح تصویر      =  
| اندازه تصویر      =  
| اندازه تصویر      =  

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۶

سیدجعفر مرقاتی خویی
سیدجعفر مرقاتی.jpg
اطلاعات فردی
نام کاملسیدجعفر مرقاتی خویی
نسبسیدمحمدهاشم موسوی خویی
تاریخ تولد۱۳۰۹ ش
زادگاهخوی، آذربایجان غربی
تاریخ وفات۲۴ تیر ۱۳۸۴
محل دفنقبرستان ابوحسین، قم
شهر وفاتتهران
خویشاوندان
سرشناس
سیدابوالقاسم خویی (دایی)
اطلاعات علمی
استادانسیدحسین بروجردی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، امام‌خمینی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، علامه طباطبایی
محل تحصیلمدرسه نمازی خوی، حوزه علمیه قم، حوزه علمیه نجف
اجازه روایت ازسیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی
اجازه اجتهاد ازسیدابوالقاسم خویی، میرزا عبدالهادی شیرازی
تألیفاتکتاب البیع، تقریرات الاصولیه، تقریرات الفقهیه، شرح الاسماء الحسنی (در ۱۵ جلد)، شرح‌حال سیدهاشم مرقاتی خویی، فراز و نشیب بازیگران انقلاب
سایرتأسیس کتابخانه‌ای در خوی، سخنرانی در هیئت آذربایجانی‌ها در تهران
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارزه با رژیم پهلوی، حمایت از نهضت امام‌خمینی
اجتماعیکمک به نیازمندان، فعالیت‌های عام‌المنفعه در خوی


سیدجعفر مرقاتی خویی، از شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی.

سیدجعفر مرقاتی خویی در سال ۱۳۰۹ش در شهر خوی دیده به جهان گشود. پدرش سیدمحمدهاشم موسوی خویی از عالمان نامی خوی بود. سیدجعفر خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه کربلایی مصطفی در خوی آموخت. او از سال ۱۳۲۱ش و پس از بازگشایی مدرسه نمازی خوی، وارد آن مدرسه شد و مقدمات را در آن مدرسه نزد پدرش و غلامعلی خادم حسینی، شیخ حبیب فیاضی، شیخ حسین صادقی بدل‌آبادی، سیدعلی‌اصغر صادقی خویی، میرزا حسن فقیه و حاج شیخ علی مجتهدی خواند. در سال ۱۳۲۴ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر مکاسب محرمه، رسایل و جلد اول کفایه‌الاصول را نزد میرزا محمد مجاهدی تبریزی آموخت. آنگاه در درس خیارات مکاسب روح‌الله کمالوند خرم‌آبادی شرکت کرد و در بیع مکاسب هم از شاگردان سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی بود. بخش دیگری از کفایه‌الاصول را هم نزد آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی تکمیل نمود و سپس در درس فلسفه (اسفار و شرح تجرید) و تفسیر قرآن علامه سیدمحمدحسین طباطبایی شرکت کرد. آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و ابتدا از درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی بهره‌مند شد و سپس مدتی هم در درس خارج فقه آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری و خارج فقه و اصول سیدمحمد محقق داماد شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج اصول امام‌خمینی هم حضور ‌یافت و بحث طلب و اراده را نزد ایشان آموخت.[۱] مرقاتی خویی در ۱۳۳۲ش و پس از درگذشت آیت‌الله حجت کوه‌کمری به عراق رفت.[۲] بنابراین می‌توان گفت که او در سال‌های پایانی دهه ۱۳۲۰ و آغازین دهه ۱۳۳۰ در درس امام‌خمینی که در مساجد محمدیه و سلماسی تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرده است.

وی در حوزه علمیه نجف اشرف، در درس خارج فقه آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم (مبحث رضاع) و آیت‌الله میرزا عبدالهادی شیرازی و درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی حاضر شد و پس از چندی، اجازاتی از آیت‌الله میرزا عبدالهادی شیرازی و همچنین آیت‌الله خویی دریافت کرد.[۳] او در سال ۱۳۳۷ش و در پی درخواست جمعی از اهالی شهر خوی از آیت‌الله خویی مبنی بر اعزام مرقاتی به آن شهر، پس از پنج سال تحصیل در نجف اشرف و به دستور آیت‌الله خویی به زادگاهش بازگشت.[۴] و پس از استقرار در خوی، به تدریس (فقه و منطق) در منزل خود و به تبلیغ و اقامه جماعت در مسجد شیخ خوی پرداخت. هم‌زمان با تدریس و تبلیغ، به فعالیت‌های عام‌المنفعه اهتمام جدی داشت، ازجمله با کمک گروهی از بازاریان، نیازمندان واقعی را شناسایی می‌کرد و با استفاده از کمک‌های مردمی، در رفع نیازهای آنان می‌کوشید.[۵]

مرقاتی در سال ۱۳۴۱ ش و در جریان مبارزات مراجع تقلید علیه تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی فعال بود و همراه با جمعی از روحانیان خوی با ارسال نامه‌هایی به امام‌خمینی و دیگر مراجع تقلید از تلاش‌های آنان علیه آن تصویب‌نامه حمایت می‌کرد. پس از حمله مأموران به مدرسه فیضیه نیز همراه با جمعی از علمای خوی پیام تسلیتی به امام‌خمینی ارسال کردند و امام‌خمینی هم در پاسخ، از علمای خوی تقدیر کرد. وی پس از آن با ایراد سخنرانی‌های انتقادی، به مبارزاتش علیه حکومت پهلوی ادامه داد. یکی از اقدامات او در سال‌های نهضت امام‌خمینی، دیدار با روحانیان تبعیدی در استان آذربایجان غربی ازجمله ناصر مکارم شیرازی و سیدجلال‌الدین طاهری بود. او سپس خانه‌اش را در اختیار یکی از تبعیدیان به شهر خوی قرار داد.[۶] تداوم این فعالیت‌ها باعث شد تا ساواک درصدد اخذ تعهد از وی برآید، ولی او بر فراز منبر اعلام کرد که از دادن تعهد خودداری خواهد کرد. این اقدامات باعث شد تا ساواک در گزارشی، از مرقاتی با عنوان یکی از روحانیان افراطی نام ببرد. ساواک در آن گزارش اعلام کرده بود که وی میان قاطبه‌ مردم خوی از نفوذ زیادی برخوردار است.[۷] مرقاتی خویی در سال ۱۳۵۷ از رهبران مبارزات مردم خوی بود و مسجد شیخ که وی به اقامه نماز جماعت در آن می‌پرداخت، یکی از کانون‌های اصلی انقلاب اسلامی در آن شهر محسوب می‌شد. او در آن سال در دفع حمله عده‌ای از طرفداران شاه به شهر خوی نقش داشت. یکی از اقدامات او برای مقابله با حمله طرفداران حکومت پهلوی (چماقداران) به شهر خوی، تشکیل کمیته‌هایی برای حفاظت از امنیت شهر بود. با این تدبیر، امنیت نسبی در شهر برقرار شد و از درگیری بیشتر میان مردم جلوگیری به عمل آمد.[۸]

مرقاتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت‌های تبلیغی در خوی ادامه داد و در ۱۳۶۲ش به تهران نقل مکان کرد. او به سخنرانی در هیئت آذربایجانی‌های مقیم مرکز پرداخت و سال‌ها سخنران اصلی آن هیئت بود. هم‌زمان به تدریس دروسی چون مکاسب، اصول مظفر و مباحث اعتقادی در تهران می‌پرداخت و اغلب شاگردان آن دروس، دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بود. کتاب البیع، تقریر درس آیت‌الله حجت کوه‌کمری، تقریرات الاصولیه (تقریر درس اصول آیت‌الله خویی)، تقریرات الفقهیه (تقریر درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، تقریرات درس اصول آیت‌الله داماد (اصول عملیه)، الامر بین الامرین (تقریر درس اصول امام‌خمینی)، شرح الاسماء الحسنی (در ۱۵ جلد)، خصائص النبی و اوهام حولها، شرح الفیه حجت‌الاسلام نیری، ابحاث حول الاحادیث و سندها الی امیرالمؤمنین فی صحیح البخاری، شرح‌حال سیدهاشم مرقاتی خویی و علمای معاصر ایشان در خوی و تبریز، فراز و نشیب بازیگران انقلاب، شخصیت‌های علمی و ادبی شهرستان خوی، نقد و تحلیل زندگی مراجع معاصر، شرح‌حال علمای خوی و دیوان شعر از آثار اوست.

وی در ۲۴ تیر ۱۳۸۴ براثر سکته قلبی در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به قم و اقامه نماز توسط میرزا خلیل قبله‌ای، در قبرستان ابوحسین آن شهر به خاک سپرده شد. یکی از مهم‌ترین اقدامات مرقاتی تأسیس کتابخانه‌ای در خوی بود. وی که پیش از انقلاب اسلامی اجازه تأسیس آن کتابخانه را از آیت‌الله خویی دریافت کرده بود، به دلایلی موفق به آن کار نشد و پس از استقرار در تهران، در منزل شخصی خود کتابخانه‌ای دایر نمود. پس از رحلت او کتابخانه‌اش به خوی منتقل شد و به این وسیله آرزوی او در دایر کردن کتابخانه در زادگاهش تحقق یافت.[۹]

پانویس

  1. نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نام‌آوران خوی از سده اول تا چهاردهم هجری قمری، ص۴۴۴-۴۴۶؛ الوانساز خویی، «آیت‌الله سیدجعفر مرقاتی خویی»، ص ۳۰۵-۳۱۰؛ الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص۱۵۰-۱۵۱.
  2. الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص۱۵۰-۱۵۱.
  3. الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص ۱۵۲؛ الوانساز خویی، «آیت‌الله سیدجعفر مرقاتی خویی»، ص۳۱۰.
  4. الوانساز خویی، «آیت‌الله سیدجعفر مرقاتی خویی»، ص۳۱۱؛ نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نام‌آوران خوی از سده اول تا چهاردهم هجری قمری، ص۴۴۵.
  5. الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص۱۵۲.
  6. نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نام‌آوران خوی از سده اول تا چهاردهم هجری قمری، ص۴۴۹.
  7. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج ۱۷، ص ۵۵۸.
  8. نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نام‌آوران خوی از سده اول تا چهاردهم هجری قمری، ص۴۴۹.
  9. الوانساز خویی، «آیت‌الله سیدجعفر مرقاتی خویی»، ص۳۱۳-۳۱۵؛ نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نام‌آوران خوی از سده اول تا چهاردهم هجری قمری، ص۴۴۷-۴۴۸.

منابع

  • الوانساز خویی، محمد (۱۳۹۴)، گلشن ابرار آذربایجان: ویژه استان‌های آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل، ج۱، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم(ع).
  • الوانساز خویی، محمد (۱۳۸۹)، «آیت‌الله سیدجعفر مرقاتی خویی»، ستارگان حرم، ج۲۶ و ۲۷، قم، زائر.
  • انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۴)، ج۱۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • نصیری، بهروز و زهرا عاشرزاده (۱۳۸۰)، فرهنگ نام‌آوران خوی از سده اول تا چهاردهم هجری قمری، خوی، قراقوش.