کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
به عقیده قدیری رمز موفقیت امامخمینی در تربیت دانشمندان و محققان، خلوص نیت ایشان بود که برای خدا درس میگفت و در برابر شاگردان خود فروتن بود و برخورد پدرانه داشت و به کار بردن القاب تشریفاتی را دوست نداشت.<ref>قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref> وی، امامخمینی را از اولیای خدا میدانست که همیشه متوجه به خدا بود و همه چیز را از خدا میدانست؛ حتی حرکات دست، قیام، قعود و نگاههای امامخمینی بر اساس عدالت بود. هرکس به قدر خدمتش به اسلام نزد ایشان گرامی بود. دوست نداشت درهمی نابجا مصرف شود. در شجاعت تکیهگاه مبارزان و در [[تقوا]] و ورع تالی [[معصوم(ع)]] بود؛<ref>قدیری، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> چنانکه رویه امامخمینی موجب علاقه بیشتر و حضور جدیتر وی در درس ایشان شد.<ref>قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ رحیمیان، یادها و یادداشتهایی از زندگی امامخمینی، ۳۸.</ref> | به عقیده قدیری رمز موفقیت امامخمینی در تربیت دانشمندان و محققان، خلوص نیت ایشان بود که برای خدا درس میگفت و در برابر شاگردان خود فروتن بود و برخورد پدرانه داشت و به کار بردن القاب تشریفاتی را دوست نداشت.<ref>قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref> وی، امامخمینی را از اولیای خدا میدانست که همیشه متوجه به خدا بود و همه چیز را از خدا میدانست؛ حتی حرکات دست، قیام، قعود و نگاههای امامخمینی بر اساس عدالت بود. هرکس به قدر خدمتش به اسلام نزد ایشان گرامی بود. دوست نداشت درهمی نابجا مصرف شود. در شجاعت تکیهگاه مبارزان و در [[تقوا]] و ورع تالی [[معصوم(ع)]] بود؛<ref>قدیری، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> چنانکه رویه امامخمینی موجب علاقه بیشتر و حضور جدیتر وی در درس ایشان شد.<ref>قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ رحیمیان، یادها و یادداشتهایی از زندگی امامخمینی، ۳۸.</ref> | ||
قدیری در سال ۱۳۴۶ از امامخمینی اجازه در امور حسبیه گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۸.</ref> و در موردی نیز معرف دیگران برای گرفتن اجازه از امامخمینی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۷۱.</ref> وی همچنین در سال ۱۳۵۰، به عضویت [[هیئت استفتائات امامخمینی]] در نجف درآمد.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹ و ۱۳۳.</ref> در سال ۱۳۵۵ امامخمینی طی نامهای به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] سفارش کرد به قدیری کمک مالی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۵۴.</ref> وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در [[دفتر شورای استفتائات امامخمینی]] در [[قم]] مشغول به همکاری شد<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹؛ آدمی ابرقویی و عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، ۲۳۱.</ref> و امامخمینی طی نامهای تأیید انتشار رساله [[توضیحالمسائل]] خود را به این شورا واگذار کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۱۴.</ref> سپس بر اساس دعوت اهالی کوهپایه (رویدشت) اصفهان در تیر ۱۳۵۹، امامخمینی از وی خواست با عزیمت به منطقه به امور مذهبى و [[مسائل شرعى]] مردم منطقه رسیدگى کرده و در رفع نابسامانیها و کمبودها سعى کافى مبذول دارد. همچنین وی را به [[امامت نماز جمعه]] در آن محل منصوب کرد تا برای حفظ وحدت و همبستگى اهالى این فریضه بزرگ الهى را اقامه کرده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى خود آشنا سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۷۳.</ref> وی مسجدی در بازار و حسینیهای به دستور امامخمینی ساخت.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹.</ref> | قدیری در سال ۱۳۴۶ از امامخمینی اجازه در امور حسبیه گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۸.</ref> و در موردی نیز معرف دیگران برای گرفتن اجازه از امامخمینی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۷۱.</ref> وی همچنین در سال ۱۳۵۰، به عضویت [[هیئت استفتائات امامخمینی]] در نجف درآمد.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹ و ۱۳۳.</ref> در سال ۱۳۵۵ امامخمینی طی نامهای به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] سفارش کرد به قدیری کمک مالی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۵۴.</ref> | ||
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در [[دفتر شورای استفتائات امامخمینی]] در [[قم]] مشغول به همکاری شد<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹؛ آدمی ابرقویی و عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، ۲۳۱.</ref> و امامخمینی طی نامهای تأیید انتشار رساله [[توضیحالمسائل]] خود را به این شورا واگذار کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۱۴.</ref> سپس بر اساس دعوت اهالی کوهپایه (رویدشت) اصفهان در تیر ۱۳۵۹، امامخمینی از وی خواست با عزیمت به منطقه به امور مذهبى و [[مسائل شرعى]] مردم منطقه رسیدگى کرده و در رفع نابسامانیها و کمبودها سعى کافى مبذول دارد. همچنین وی را به [[امامت نماز جمعه]] در آن محل منصوب کرد تا برای حفظ وحدت و همبستگى اهالى این فریضه بزرگ الهى را اقامه کرده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى خود آشنا سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۷۳.</ref> وی مسجدی در بازار و حسینیهای به دستور امامخمینی ساخت.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹.</ref> | |||
== نامه امام == | == نامه امام == | ||
پس از صدور فتوای امامخمینی در ۱۹/۶/۱۳۶۷، در حلالبودن [[بازی شطرنج]] و همچنین عدم اشکال خرید و فروش آلات مشترک مانند ابزار موسیقی به قصد منافع حلال،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۲۹.</ref> قدیری با رویکرد فقهی به شیوه سنتی و معمول حوزه در ۲/۷/۱۳۶۷، طی نامهای به امامخمینی، درباره فتوای ایشان سؤالهایی مطرح کرده، اظهار داشت اگر ساحت قدس ایشان از این گونه مسائل به دور باشد بهتر است و ضرورتى در نشر این گونه فتاوی دیده نمىشود. امامخمینی در پاسخ با گشودن باب جدیدی در فقه و طرح برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات، از برداشت او از اخبار و احکام الهى اظهار تأسف کرده، آن را مایه از بینرفتن کلی تمدن جدید و موجب کوخنشینی و صحرانشینی مردم دانست و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهاى مانند او توقع نداشته این گونه برداشت کرده و آن را به [[اسلام]] نسبت دهد. ایشان در پایان به ایشان نصیحت پدرانه کرد سعى کند تنها خدا را در نظر بگیرد و تحت تأثیر مقدسنماها و آخوندهاى بیسواد واقع نشود؛ زیرا اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیت کسی نزد مقدسنماهاى احمق و آخوندهاى بیسواد صدمهاى بخورد، هر چه بیشتر صدمه بخورد بهتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۹ ـ ۱۵۲.</ref> | پس از صدور فتوای امامخمینی در ۱۹/۶/۱۳۶۷، در حلالبودن [[بازی شطرنج]] و همچنین عدم اشکال خرید و فروش آلات مشترک مانند ابزار موسیقی به قصد منافع حلال،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۲۹.</ref> قدیری با رویکرد فقهی به شیوه سنتی و معمول حوزه در ۲/۷/۱۳۶۷، طی نامهای به امامخمینی، درباره فتوای ایشان سؤالهایی مطرح کرده، اظهار داشت اگر ساحت قدس ایشان از این گونه مسائل به دور باشد بهتر است و ضرورتى در نشر این گونه فتاوی دیده نمىشود. امامخمینی در پاسخ با گشودن باب جدیدی در فقه و طرح برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات، از برداشت او از اخبار و احکام الهى اظهار تأسف کرده، آن را مایه از بینرفتن کلی تمدن جدید و موجب کوخنشینی و صحرانشینی مردم دانست و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهاى مانند او توقع نداشته این گونه برداشت کرده و آن را به [[اسلام]] نسبت دهد. ایشان در پایان به ایشان نصیحت پدرانه کرد سعى کند تنها خدا را در نظر بگیرد و تحت تأثیر مقدسنماها و آخوندهاى بیسواد واقع نشود؛ زیرا اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیت کسی نزد مقدسنماهاى احمق و آخوندهاى بیسواد صدمهاى بخورد، هر چه بیشتر صدمه بخورد بهتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۹ ـ ۱۵۲.</ref> | ||
:{{ببینید|شطرنج|قمار}} | |||
{{ببینید|شطرنج|قمار}} | |||
قدیری در نامه دیگری در هفتم مهر ۱۳۶۷ ضمن بیان سرافرازی از پاسخ ایشان، هدف خود از نامه نخست را استفاده علمی بیان کرد.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref> امامخمینی در دوازدهم مهر ۱۳۶۷، ضمن دعاى خیر و آرزوى موفقیت برای وی، نامه اول و جواب آن را در حال و هواى درس و بحث طلبگی دانست و اذعان کرد وی را [[مجتهد]] و صاحبنظر در فقه میداند. ایشان در این نامه، قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند که در حل مشکلات کشور میتواند مفید باشد. ایشان به قدیری خاطرنشان کرد باید تلاش شود حصارهای جهل و خرافه از بین برود تا اسلام ناب احیا گردد و نجات اسلام قربانی میخواهد و آرزو کرد ایکاش خود ایشان در راه نجات آن قربانی گردد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۶۰.</ref> قدیری پاسخ دوم امامخمینی را نیز حاکی از حسن اعتماد ایشان به خود دانست و سند افتخار برای خویش خواند.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۹.</ref> | قدیری در نامه دیگری در هفتم مهر ۱۳۶۷ ضمن بیان سرافرازی از پاسخ ایشان، هدف خود از نامه نخست را استفاده علمی بیان کرد.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref> امامخمینی در دوازدهم مهر ۱۳۶۷، ضمن دعاى خیر و آرزوى موفقیت برای وی، نامه اول و جواب آن را در حال و هواى درس و بحث طلبگی دانست و اذعان کرد وی را [[مجتهد]] و صاحبنظر در فقه میداند. ایشان در این نامه، قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند که در حل مشکلات کشور میتواند مفید باشد. ایشان به قدیری خاطرنشان کرد باید تلاش شود حصارهای جهل و خرافه از بین برود تا اسلام ناب احیا گردد و نجات اسلام قربانی میخواهد و آرزو کرد ایکاش خود ایشان در راه نجات آن قربانی گردد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۶۰.</ref> قدیری پاسخ دوم امامخمینی را نیز حاکی از حسن اعتماد ایشان به خود دانست و سند افتخار برای خویش خواند.<ref>میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۹.</ref> |
نسخهٔ ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۳۲
محمدحسن قدیری، شاگرد و عضو هیئت استفتای امامخمینی.
زندگینامه
محمدحسن قدیری فرزند علی در سال ۱۳۱۵ در خانوادهای روحانی در اصفهان متولد شد[۱] و قرآن و نهج البلاغه را در مکتبخانه خواند. او دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان هراتی اصفهان گرفت و همزمان با تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت.[۲] وی دروس مقدماتی و متوسطه حوزه را نزد پدر خویش و استادان حوزه اصفهان فرا گرفت و برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۳۷ به نجف رفت.[۳] قدیری دروس سطوح عالی را نزد سیدمرتضی خلخالی و سیدمحمدباقر محلاتی، فلسفه را نزد صدرا بادکوبهای و تفسیر را نزد سیداسدالله مدنی آموخت و در درس خارج فقه میرزاباقر زنجانی و سیدمحسن حکیم شرکت کرد.[۴] او هجده سال در درس سیدابوالقاسم خویی حضور یافت و از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۵] وی همچنین از حدود ده تن از مراجع و استادان حوزه اجازه اجتهاد و روایت و اجازه در امور حسبیه دریافت کرد. وی همزمان با تحصیل در نجف به تدریس فقه و اصول نیز پرداخت.[۶]
ارتباط با امام خمینی
ارتباط محمدحسن قدیری با امامخمینی به سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ بر میگردد که وی به مدت کوتاهی در قم در درس خارج مکاسب محرمه امامخمینی شرکت کرد و پس از آن به نجف بازگشت. او که به واسطه پدرش به امامخمینی معرفی شده بود، تحت تأثیر عظمت و شخصیت ایشان قرار گرفت.[۷] پس از ورود امامخمینی از ترکیه به عراق در سال ۱۳۴۴، بار دیگر سیدمصطفی خمینی، قدیری را به امامخمینی معرفی کرد.[۸] قدیری سپس در نجف در حلقه شاگردان و یاران امامخمینی درآمد و به مدت دوازده سال از محضر ایشان بهره برد[۹] و به نظر او درک محضر امامخمینی برای وی از الطاف الهی بود.[۱۰] قدیری پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۶، به مدت بیست سال در حوزه علمیه قم به تدریس مکاسب، کفایه و خارج فقه و اصول پرداخت.[۱۱]
فعالیتها
فعالیتهای سیاسی قدیری پیش از انقلاب مخالفت با جشنهای تاجگذاری محمدرضا پهلوی و ردکردن قرآن نفیسی بود که دربار چاپ کرده بود و در نجف به واسطه کنسولگری ایران به قدیری و جمعی از طلاب هدیه شد. این تصمیم قدیری و طلاب موجب خرسندی امامخمینی از آنان شد.[۱۲] وی در نجف هنگام سفر امامخمینی به سامرا، کاظمین و کربلا ایشان را همراهی میکرد.[۱۳]
به عقیده قدیری رمز موفقیت امامخمینی در تربیت دانشمندان و محققان، خلوص نیت ایشان بود که برای خدا درس میگفت و در برابر شاگردان خود فروتن بود و برخورد پدرانه داشت و به کار بردن القاب تشریفاتی را دوست نداشت.[۱۴] وی، امامخمینی را از اولیای خدا میدانست که همیشه متوجه به خدا بود و همه چیز را از خدا میدانست؛ حتی حرکات دست، قیام، قعود و نگاههای امامخمینی بر اساس عدالت بود. هرکس به قدر خدمتش به اسلام نزد ایشان گرامی بود. دوست نداشت درهمی نابجا مصرف شود. در شجاعت تکیهگاه مبارزان و در تقوا و ورع تالی معصوم(ع) بود؛[۱۵] چنانکه رویه امامخمینی موجب علاقه بیشتر و حضور جدیتر وی در درس ایشان شد.[۱۶]
قدیری در سال ۱۳۴۶ از امامخمینی اجازه در امور حسبیه گرفت[۱۷] و در موردی نیز معرف دیگران برای گرفتن اجازه از امامخمینی بود.[۱۸] وی همچنین در سال ۱۳۵۰، به عضویت هیئت استفتائات امامخمینی در نجف درآمد.[۱۹] در سال ۱۳۵۵ امامخمینی طی نامهای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده سفارش کرد به قدیری کمک مالی کند.[۲۰]
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر شورای استفتائات امامخمینی در قم مشغول به همکاری شد[۲۱] و امامخمینی طی نامهای تأیید انتشار رساله توضیحالمسائل خود را به این شورا واگذار کرد؛[۲۲] سپس بر اساس دعوت اهالی کوهپایه (رویدشت) اصفهان در تیر ۱۳۵۹، امامخمینی از وی خواست با عزیمت به منطقه به امور مذهبى و مسائل شرعى مردم منطقه رسیدگى کرده و در رفع نابسامانیها و کمبودها سعى کافى مبذول دارد. همچنین وی را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب کرد تا برای حفظ وحدت و همبستگى اهالى این فریضه بزرگ الهى را اقامه کرده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى خود آشنا سازد.[۲۳] وی مسجدی در بازار و حسینیهای به دستور امامخمینی ساخت.[۲۴]
نامه امام
پس از صدور فتوای امامخمینی در ۱۹/۶/۱۳۶۷، در حلالبودن بازی شطرنج و همچنین عدم اشکال خرید و فروش آلات مشترک مانند ابزار موسیقی به قصد منافع حلال،[۲۵] قدیری با رویکرد فقهی به شیوه سنتی و معمول حوزه در ۲/۷/۱۳۶۷، طی نامهای به امامخمینی، درباره فتوای ایشان سؤالهایی مطرح کرده، اظهار داشت اگر ساحت قدس ایشان از این گونه مسائل به دور باشد بهتر است و ضرورتى در نشر این گونه فتاوی دیده نمىشود. امامخمینی در پاسخ با گشودن باب جدیدی در فقه و طرح برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات، از برداشت او از اخبار و احکام الهى اظهار تأسف کرده، آن را مایه از بینرفتن کلی تمدن جدید و موجب کوخنشینی و صحرانشینی مردم دانست و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهاى مانند او توقع نداشته این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهد. ایشان در پایان به ایشان نصیحت پدرانه کرد سعى کند تنها خدا را در نظر بگیرد و تحت تأثیر مقدسنماها و آخوندهاى بیسواد واقع نشود؛ زیرا اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیت کسی نزد مقدسنماهاى احمق و آخوندهاى بیسواد صدمهاى بخورد، هر چه بیشتر صدمه بخورد بهتر است.[۲۶]
قدیری در نامه دیگری در هفتم مهر ۱۳۶۷ ضمن بیان سرافرازی از پاسخ ایشان، هدف خود از نامه نخست را استفاده علمی بیان کرد.[۲۷] امامخمینی در دوازدهم مهر ۱۳۶۷، ضمن دعاى خیر و آرزوى موفقیت برای وی، نامه اول و جواب آن را در حال و هواى درس و بحث طلبگی دانست و اذعان کرد وی را مجتهد و صاحبنظر در فقه میداند. ایشان در این نامه، قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند که در حل مشکلات کشور میتواند مفید باشد. ایشان به قدیری خاطرنشان کرد باید تلاش شود حصارهای جهل و خرافه از بین برود تا اسلام ناب احیا گردد و نجات اسلام قربانی میخواهد و آرزو کرد ایکاش خود ایشان در راه نجات آن قربانی گردد.[۲۸] قدیری پاسخ دوم امامخمینی را نیز حاکی از حسن اعتماد ایشان به خود دانست و سند افتخار برای خویش خواند.[۲۹]
وفات
قدیری از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ در شمار فقهای شورای نگهبان قانون اساسی بود[۳۰] و در ۲۵/۷/۱۳۸۷ در ۷۲سالگی درگذشت و در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۳۱] وی کتابها و رسالههای چندی نگاشته است؛ ازجمله یک جلد تقریرات بحث بیع امامخمینی در نجف که منتشر شده است. رسالة فی الوضع و الاستعمال، الاجاره، المباحث فی علم الاصول، مناسک حج و حاشیه بر العروة الوثقی از دیگر آثار اوست.[۳۲]
پانویس
- ↑ آدمی ابرقویی و عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، ۲۳۱
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۴.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۴.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۸.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۵، ۱۲۸ و ۱۴۰.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۳ و ۱۴۰.
- ↑ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱.
- ↑ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۵.
- ↑ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۳.
- ↑ همان؛ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۶.
- ↑ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱.
- ↑ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۱ ـ ۱۴۲.
- ↑ قدیری، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ قدیری، پابهپای آفتاب، ۵/۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ رحیمیان، یادها و یادداشتهایی از زندگی امامخمینی، ۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۷۱.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹ و ۱۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۵۴.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹؛ آدمی ابرقویی و عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، ۲۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۷۳.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۹ ـ ۱۵۲.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۸ ـ ۱۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۶۰.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۹.
- ↑ آدمی ابرقویی و عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، ۲۳۱.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۴۱.
- ↑ میرزاده، آیتالله محمدحسن قدیری، ۲۶ ـ ۲۷/۱۳۳.
منابع
- آدمی ابرقویی، علی و حسین عطوف، شورای نگهبان تاریخچه و جایگاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- رحیمیان، محمدحسن، یادها و یادداشتهایی از زندگی امامخمینی، تهران، شاهد، چاپ دهم، ۱۳۸۸ش.
- قدیری، محمدحسن، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله قدیری، ۱۰/۱۲/۱۳۹۸ش.
- قدیری، محمدحسن، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- میرزاده اسفراینی، محمد، آیتالله محمدحسن قدیری، چاپشده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
سیداحمد حسینی