سیدعلیاکبر محتشمیپور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقالههای آماده ارزیابی; added Category:مقالههای ارزیابیشده using HotCat) |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای ارزیابیشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] |
نسخهٔ ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۳
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | سیدعلیاکبر محتشمیپور |
لقب | محتشمیپور |
زادروز | ۸ شهریور ۱۳۲۵ش. |
شهر تولد | تهران |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ش. |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران • مسئول امور بنیاد مستضعفان • وزیر کشور (۱۳۶۴–۱۳۶۸ش) |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | جعفر سبحانی • سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی • محمد فاضل لنکرانی • سیدمصطفی خمینی |
تالیفات | چندصدایی در جامعه و روحانیت • از ایران به ایران |
سیدعلیاکبر محتشمیپور شاگرد امامخمینی، روحانی مبارز، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه و وزیر کشور.
زندگینامه
سیدعلیاکبر محتشمیپور در ۸ شهریور ۱۳۲۵ در تهران متولد شد. پدر او سیدحسین از سادات حسینی محله محتشم کاشان و مادرش فاطمه بنائیان قمی بود.[۱] خانواده وی از نظر اعتقادی بسیار مذهبی و متدین و از نظر مالی جزو مردم متوسط بودند. سیدعلیاکبر فرزند بزرگ خانواده بود و سه برادر و چهار خواهر داشت.[۲] او پس از آموختن قرآن در مکتبخانه، تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و در مدرسه تعلیمات اسلامی قدس رضوی و بخشی از تحصیلات متوسطه را در دبیرستان علوی گذراند[۳] وی در سال ۱۳۴۰، برای تحصیل علوم حوزوی، وارد مدرسه حاجابوالفضل تهران شد و سپس به مدرسه مجتهدی رفت و تا مهر ۱۳۴۲ در این مدرسه به تحصیل مقدمات مشغول بود.[۴] محتشمیپور در آغاز مهر ۱۳۴۲ وارد حوزه علمیه قم شد[۵] و تا سال ۱۳۴۶ نزد استادانی چون جعفر سبحانی، محمد فاضل لنکرانی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، محمد مفتح و سیدحسین فاطمی به تحصیل سطوح متوسطه پرداخت.[۶] وی از آغاز سال ۱۳۴۶ به مدت یکسال و سهماه به نجف اشرف رفت و در آنجا بخشی از کتاب مکاسب و کفایة الاصول را نزد مجتبی لنکرانی و صدرا بادکوبهای فرا گرفت. وی همچنین ضمن شرکت در دروس فقه امامخمینی، و خارج اصول فقه سیدمصطفی خمینی از درس اسفار غلامرضا رضوانی خمینی و تفسیر محمد صادقی نیز بهره برد.[۷] وی پس از آن در سال ۱۳۴۷ به تهران بازگشت و ازدواج کرد.[۸] او از آغاز سال تحصیلی ۱۳۴۷ به مدت یکسال در حوزه علمیه قم، در درس خارج فقه سیدمحمدرضا گلپایگانی و اصول میرزاهاشم آملی شرکت کرد[۹] و سپس در ۱۳۴۸ همراه خانواده به عراق رفت.[۱۰]
فعالیتهای سیاسی پیش از پیروزی انقلاب
محتشمیپور مبارزات سیاسی خود را از سال ۱۳۴۱ زمانی که در تهران طلبه بود، با شرکت در جلسات بحث و گفتگو دربارهٔ وقایع روز و شیوه ادامه مبارزه آغاز کرد.[۱۱] در همین سال پس از آغاز اعلام برنامه از سوی انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، و صدور اعلامیه تحریم همهپرسی از سوی امامخمینی و برخی دیگر از مراجع، به همراه دوستان و برادر کوچکترش سیدعلیاصغر، پخش اعلامیهها را بر عهده گرفت که این امر موجب بازداشت یکروزه وی و برادرش به دست نیروهای شهربانی شد.[۱۲] او همچنین در ۳/۱۱/۱۳۴۱، با تعطیلی جلسات درس حوزه، در جمع معترضان به برگزاری همهپرسی انقلاب سفید شرکت و با شعار «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمیخواهیم»، برای کسب تکلیف به سوی بیوت علما و مراجع، ازجمله سیدمحمد بهبهانی و سیداحمد خوانساری حرکت کرد.[۱۳]
(ببینید: انقلاب سفید)
محتشمیپور در آستانه محرم ۱۳۸۳ق/ خرداد ۱۳۴۲ به همراه هیئتی از تهران برای دیدار امامخمینی به قم رفت.[۱۴] در این دیدار، امامخمینی که روشنگری و آگاهیدادن به ملت در آن شرایط را مهمترین هدف ارزیابی کرد، وظیفه طلاب و مبلغان دینی را آگاهکردن مردم از کارهای رژیم و دشمنان داخلی و خارجی ملت دانست.[۱۵] انتشار خبر بازداشت امامخمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نیز ازجمله فعالیتهای آغازین محتشمیپور بود.[۱۶] وی در سال ۱۳۴۹ پس از صدور پیام امامخمینی در نجف اشرف خطاب به حاجیان خانه خدا[۱۷] به همراه همسر خود و چند نفر دیگر از انقلابیان با سفر به حج، اعلامیه امامخمینی را در میان حاجیان پخش کردند[۱۸] در پایان سال ۱۳۵۰ همزمان با ورود محمد منتظری به نجف اشرف و به همت وی، جلسات منظمی با عنوان «روحانیون مبارز خارج از کشور» تشکیل شد[۱۹] تا ضمن تحلیل روند نهضت اسلامی، از ادامه اختلافاتِ بهوجودآمده میان مبارزان جلوگیری شود.[۲۰] محتشمیپور، اسماعیل فردوسیپور و محمدرضا ناصری اعضای اصلی این تشکیلات بودند که با همکاری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، آمریکا و شبه قاره هند مسئولیت انعکاس نهضت اسلامی ایران را در خارج از کشور بر عهده داشتند.[۲۱] سفرهای محتشمیپور به کشورهای سوریه، لبنان، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، با هدف تکثیر و پخش اعلامیههای امامخمینی، علما و سیاسیون داخل کشور در دیگر کشورهای منطقه و اروپا، در همین راستا بود[۲۲] امضای قرارداد الجزایر میان ایران و عراق در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش و منع فعالیت سیاسی مبارزان در عراق، به انتقال بیشتر فعالیتهای روحانیان مبارز به لبنان منجر شد.[۲۳] یکی از اقدامات محتشمیپور و روحانیان مبارز در این سالها، تألیف و انتشار کتابی به نام «شهیدی دیگر از روحانیت»، پس از رحلت سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ بود.[۲۴] سندی از سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نیز در آذر ۱۳۵۶، از سفر محتشمیپور از عراق به بیروت، گزارش دادهاست؛ در حالیکه ۳۰۰ برگ اعلامیه امامخمینی را به بیروت منتقل کرده و به همراه چند نفر از انقلابیون، در مساجد و حسینیهها، پخش کردهاند. این اعلامیه همچنین در روزنامه المحرر لبنان چاپ شد.[۲۵] در مهر ۱۳۵۷ ایجاد محدودیت و برخوردهای خشن نیروهای امنیتی عراق با مراجعهکنندگانِ به بیت امامخمینی، موجب شد ایشان تصمیم به هجرت از عراق بگیرد. محتشمیپور مأمور فراهمکردن مقدمات سفر به سوریه شد. وی در این سفر مأموریت داشت در دیدار با یاسر عرفات، پاسخ امامخمینی به نامه او را که بهواسطه سیدمحمدحسن امین (پژوهشگر و قاضی اهل لبنان) به نجف اشرف فرستاده شده بود، برساند.[۲۶] محتشمیپور که افزون بر نامه امامخمینی، دهها نامه، اعلامیه و تلگرام به همراه داشت،[۲۷] در فرودگاه بغداد به دست نیروهای امنیتی رژیم بعث عراق بازداشت شد و پس از چند ساعت بازجویی برای همیشه از عراق اخراج شد.[۲۸] او در این سفر ضمن دیدار با عرفات، و تقدیم نامه امامخمینی به وی، از او خواست برای ایجاد زمینه سفر امامخمینی به سوریه، از حافظ اسد رئیسجمهور سوریه، وقت دیدار بگیرد.[۲۹] در همین زمان (۱۱/۷/۱۳۵۷) محتشمیپور از سفر امامخمینی به مرز کویت، ممانعت دولت کویت از ورود ایشان، و تصمیم ایشان برای سفر به پاریس مطلع شد.[۳۰] پس از ورود امامخمینی به فرانسه، محتشمیپور دو روز بعد خود را به پاریس رساند.[۳۱] و مسئولیت ارتباطات دفتر امامخمینی در نوفل لوشاتو را بر عهده گرفت.[۳۲] او در سفر بازگشت امامخمینی به تهران نیز همراه ایشان بود.[۳۳]
(ببینید: هجرت امامخمینی)
فعالیتهای سیاسی پس از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محتشمیپور نخست در مسئولیتهایی چون عضویت در هیئت منتخب رسیدگی به امور بنیاد مستضعفان، نماینده امامخمینی و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما ایفای وظیفه کرد.[۳۴] در دوره نخستوزیری محمدعلی رجایی و تصمیم وی برای ایجاد تغییر در مدیریتهای سیاسی سفارتخانههای جمهوری اسلامی، حکم اعزام به سوریه برای محتشمیپور صادر شد اما رئیسجمهور وقت سیدابوالحسن بنیصدر استوارنامه وی را امضا نکرد و این حکم تا زمان عزل بنیصدر اجرا نشد. در پی ریاستجمهوری رجایی و امضای استوارنامه، محتشمیپور در شهریور ۱۳۶۰ به سوریه رفت. این مأموریت تا ۱۳۶۴ ادامه داشت.[۳۵] تذکر امامخمینی برای پیگیری مسئله ناپدیدشدن امامموسی صدر موجب شد محتشمیپور در مأموریت خود در سوریه، پیگیر مسائل داخلی لبنان نیز باشد.[۳۶] وی در آبان ۱۳۶۰، از امامخمینی اجازه اخذ وجوه شرعی دریافت کرد.[۳۷] در خرداد ۱۳۶۱ پس از اجرای عملیات موفق بیتالمقدس و آزادی خرمشهر، اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و نیمی از این کشور را اشغال کرد. در سفر هیئتهای سیاسی و نظامی ایران به دمشق و گفتگو با مقامات سوریه، موافقتنامهای برای اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران به سوریه امضا شد. پس از مخالفت امامخمینی با اعزام نیرو به سوریه و لبنان، گروهی از نیروهای فرستادهشده، به آموزش نظامی جوانان لبنانی برای دفاع از کشورشان پرداختند؛ به این ترتیب زمینه تشکیل حزبالله لبنان نیز پایهریزی شد.[۳۸] محتشمیپور در مدت مسئولیت خود در این سمت، به حمایت از جنبش اسلامی فلسطین در مبارزه با اسرائیل و حرکت اسلامی در لبنان پرداخت و برای تأسیس حزبالله لبنان تلاش کرد.[۳۹] در ۲۵ بهمن ۱۳۶۲ عوامل اسرائیل با منفجرکردن بستهای پستی، محتشمیپور را در دفتر کار وی در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق ترور کردند؛ او در این حادثه، از ناحیه دو دست، پیشانی و گوش آسیب جدی دید.[۴۰] امامخمینی در پیامی خطاب به وی از این حادثه که توسط ایادی استکبار برای او پیش آمد، ابراز تأثر کرد و سلامتی هر چه زودتر او و ادامه مبارزات سخت وی در سنگر اسلام و انقلاب و به نفع مظلومان جهان را از خدای متعال طلب کرد. ایشان همچنین تأکید کرد برای فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند شیرین و آسان است.[۴۱] در آبان ۱۳۶۴ در دولت دوم میرحسین موسوی محتشمیپور برای سمت وزارت کشور از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت[۴۲] و تا سال ۱۳۶۸ در این سمت باقی ماند.[۴۳] همزمان در ۲۱ آبان ۱۳۶۴ امامخمینی او را به سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی در سراسر کشور منصوب کرد.[۴۴] ایشان طی حکم دیگری، اختیارات فرماندهی کل قوا در نیروهای انتظامی را به محتشمیپور که وزیر کشور بود داد؛[۴۵] همچنین در ۱۱ تیر ۱۳۶۵ با پیشنهاد محتشمیپور دربارهٔ تعیین سیدسراج الدین موسوی برای فرماندهی کل کمیته انقلاب اسلامی موافقت کرد.[۴۶] در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، محتشمیپور در ۳۰/۱۱/۱۳۶۶ در نامهای به امامخمینی دربارهٔ ادامه فعالیت تشکل نهضت آزادی و صلاحیت اعضای آن برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی از ایشان نظرخواهی کرد.[۴۷] امامخمینی در پاسخ ضمن بیان انحراف اعضای نهضت آزادی، برخورد قاطعانه با آنان و لزوم عدم حضور در مسئولیتها و رسمیتنداشتن این گروه را تأیید کرد.[۴۸] وی همچنین یکی از مؤسسان مجمع روحانیون مبارز تهران بود که با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز تهران تشکیل شد. این انشعاب را امامخمینی تأیید کرد.[۴۹]
(ببینید: مجمع روحانیون مبارز تهران و نهضت آزادی ایران)
در انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی، دربارهٔ برخی مسائل ازجمله تأیید معتمدان، و سپس بازشماری رأیها و تأیید صندوقهای رأی در هیئت نظارت، اختلافاتی میان شورای نگهبان و وزارت کشور به وجود آمد.[۵۰] پس از برگزاری انتخابات مرحله اول و اوجگیری اختلافات در تأیید نتایج[۵۱] امامخمینی در حکمی محمدعلی انصاری را نماینده خود کرد تا به همراه دو نفر از سوی شورای نگهبان و دو نفر از طرف وزیر کشور، محتشمیپور، به بازشماری صندوقهای مورد شکایت بپردازند و پس از بررسی، به ایشان گزارش دهند.[۵۲] این گروه پس از تحقیق، صحت انتخابات را به ایشان گزارش کرد.[۵۳] امامخمینی در نامهای به شورای نگهبان (۱۲/۲/۱۳۶۷)، صحت انتخابات را محرز اعلام کرد و از شورا خواست تا آن را اعلام کند.[۵۴]
(ببینید: شورای نگهبان)
امامخمینی در ۲۲/۳/۱۳۶۷ در نامهای به میرحسین موسوی نخستوزیر وقت، قوام نظام را بر اتحاد روش دانست و ضمن تأکید بر دخالتنکردن وزرا در امور یکدیگر، آنان و نمایندگان را به تضعیفنکردن سیاستهای یکدیگر نصیحت کرد.[۵۵] این نامه که موجب ایجاد تردید و شبههافکنی برخی نمایندگان دربارهٔ شخص مورد نظر امامخمینی در این نامه و مخالفت با محتشمیپور گردید، موجب شد مجید انصاری نماینده مجلس شورای اسلامی در ۲۰/۶/۱۳۶۷ در نامهای به امامخمینی دربارهٔ تردید بهوجودآمده، از ایشان پرسش کند.[۵۶] ایشان در پاسخ به این نامه، محتشمیپور را از دوستان قدیمی خود و فردی متدین، متعهد و دارای هوش سیاسی بالا خواند که از او خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران ساختهاست. ایشان ضمن تأکید بر رعایت جهات شرعی در این گونه مسائل، تصریح کرد منظور ایشان از نامه مذکور، محتشمیپور نبودهاست.[۵۷] محتشمیپور در ۳/۶/۱۳۶۷ و با توجه به ایجاد فرماندهی موازی در اداره نیروهای انتظامی و تغییر تشکیلات نظامی کشور در شرایط آتشبس که از سوی جانشین فرمانده کل قوا، اکبر هاشمی رفسنجانی، اعمال میشد، در نامهای به امامخمینی، دربارهٔ تغییر اختیارات تفویضیِ فرماندهی کل قوا به وزرای کشور در نیروهای انتظامی سؤال کرد. امامخمینی در پاسخ ضمن اینکه مسئولیت تمامی امور مربوط به کمیته انقلاب اسلامی، ژاندارمری و شهربانی را در چارچوب قانون با وزارت کشور دانست، در موارد مربوط به دفاع مقدس، جانشین فرماندهی کل قوا را صاحب اختیار خواند و هماهنگی جانشین فرمانده کل قوا و وزیر کشور را در موارد اختلاف و تردید لازم شمرد.[۵۸] محتشمیپور که در سالهای حضور امامخمینی در نجف، در کنار ایشان بودهاست، با ستایش از مجلس درس امامخمینی و اشاره به حضور علما و مجتهدان در این درس، ارشادهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی امامخمینی در درس را از برجستگیهای درس ایشان شمردهاست.[۵۹] از نظر وی مخالفان امامخمینی در حوزه نجف، دو دسته بودند: از یک سو برخی از روحانیان و از سوی دیگر، ساواک و عوامل رژیم پهلوی که برای جلوگیری از گسترش حوزه محبوبیت ایشان تلاش میکردند.[۶۰] او طرح درس «حکومت اسلامی» از سوی امامخمینی در نجف را که علیرغم مخالفتهای طرفداران غرب و رژیم پهلوی صورت گرفت، دارای آثار شگرف در داخل و خارج و باعث دمیدن روح تازه در مجامع سیاسی و مذهبی ارزیابی میکرد؛[۶۱] همچنین محبوبیت روزافزون امامخمینی با وجود جوسازیهای ساواک در ایران و عراق و شایعهسازی متحجران حوزوی را ناشی از روح پاک امامخمینی و هراسنداشتن از سرزنش سرزنشکنندگان میشمرد.[۶۲] وی دوراندیشی و تیزهوشی امامخمینی را ستوده و نمونههایی از این دوراندیشی را در تأییدنکردن سازمان مجاهدین خلق ایران با وجود اصرار نیروی سازمان[۶۳] و در موضوع علی شریعتی که مخالفان و مدافعان جدی داشت،[۶۴] معرفی کردهاست. محتشمیپور که پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو دفتر امامخمینی بود، معتقد است امامخمینی در عین اینکه انسانی عارف و فانی فی الله بود، شخصیتی کاملاً سیاسی و مرتبط با مسائل روز منطقه و جهان داشت[۶۵] این صفات به اضافه تخصص در فقه، دارابودن فضایل اخلاقی، دقت و ریزبینی در امور مختلف، رفتار مردمی و ساده، عطوفت و مهربانی با خانواده و احترام به شخصیت زنان و مانند آن، از ابعاد مختلف شخصیت امامخمینی از نظر محتشمیپور است.[۶۶] از آثار محتشمیپور میتوان به کتابهای چندصدایی در جامعه و روحانیت، خاطرات سیدعلیاکبر محتشمیپور (جلد اول) و خاطرات سیاسی (جلد۲)، از ایران به ایران و شهیدی دیگر از روحانیت اشاره کرد.
(ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران و علی شریعتی)
پانویس
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۷–۱۸.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۶۹.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۸–۱۹.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۲۱–۲۳
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۸۳.
- ↑ محتشمیپور، از ایران، ۱/۲۵.
- ↑ امام خمینی، خاطرات، ۱/۸۳–۸۵.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۹۴.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۶۹.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۷۳.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۲۳۶–۲۳۷.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۲۳۹–۲۴۱.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۲۴۲–۲۴۴.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۲۶۳–۲۶۵.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۲۶۵.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۱/۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲)،
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۲۲۹.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۲۹۹.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات، ۲/۱۸۰.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۱/۳۴۴؛ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۱۲۰–۱۲۲.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۲۲۹، ۳۰۱–۳۰۲ و ۳۱۶؛ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۱/۳۴۴.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۲۰۱–۲۰۲.
- ↑ (محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۴۵؛ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۱۵۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۰/۴۶۰–۴۶۱.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۲۰۰–۲۰۱.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۲۰۳–۲۰۵.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۱/۳۴۴.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۲۱۳–۲۱۵.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۲/۲۱۵–۲۱۷.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۲/۲۳۷–۲۳۸.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۲/۲۴۶.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۲/۴۸۲.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، ۱/۳۴۴–۳۴۵؛ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۹۱.
- ↑ محتشمیپور، شاهد یاران، ۳۷.
- ↑ محتشمیپور، شاهد یاران، ۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۶؛ مقاله لبنان.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۱۵۳ و ۲۶۵؛ اسداللهی، از مقاومت تا پیروزی (تاریخچه حزبالله لبنان ۱۳۶۱–۱۳۷۹)، ۶۵.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۶؛ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۴۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۵۲.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، تهران، آموزش و سنجش، ۱/۳۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۹۹.
- ↑ محبوب، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، تهران، آموزش و سنجش، ۱/۳۴۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۰
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۷۹–۴۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۸۱–۴۸۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸.
- ↑ جهانمحمدی، دوره سوم مجلس شورای اسلامی، ۳۷–۳۸.
- ↑ جهانمحمدی، دوره سوم مجلس شورای اسلامی، ۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۱ و ۳۴.
- ↑ محتشمیپور، چندصدایی، ۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۰.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۱۲۸–۱۲۹.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۳۳–۱۳۶ و ۱۴۵.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۷۶.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۱۷۸.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۳۰۶.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۳۴۷–۳۴۸.
- ↑ محتشمیپور، سیدعلیاکبر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، ۳/۸۲–۸۳.
- ↑ محتشمیپور، سیدعلیاکبر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، ۳/۸۳، ۸۸–۸۹ و ۱۰۲–۱۰۴.
منابع
- اسداللهی، مسعود، از مقاومت تا پیروزی (تاریخچه حزبالله لبنان ۱۳۶۱–۱۳۷۹)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور ـ ذکر، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۷/۱۱/۱۳۶۲ش.
- جهانمحمدی، رضا، دوره سوم مجلس شورای اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- فردوسیپور، اسماعیل، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، تدوین فرامرز شعاعحسینی و رحیمپور روحبخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷.
- محبوب، علی، رجال سیاسی، شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، تهران، آموزش و سنجش، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. *محتشمیپور، سیدعلیاکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی (ص)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، چند صدایی در جامعه و روحانیت، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج ۱، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج ۲، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. *مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. *هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.