کاربر:Salehi/صفحه تمرین۶: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
(اصلاح ارقام) برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جیمی کارتر'''، سی و نهمین رئیسجمهور امریکا و حامی اصلی محمدرضا پهلوی در دوران انقلاب اسلامی ایران. | |||
جیمی کارتر در اول اکتبر | |||
از سوی دیگر، محمدرضا پهلوی برای تداوم سلطنت خود به اقدامهای متعددی دست زد؛ همانند وابستهکردن کامل کشور به قدرتهای بزرگ بهویژه امریکا در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به گونهای که در میانه دهه | جیمی کارتر در اول اکتبر ۱۹۲۴م/ ۹ مهر ۱۳۰۳ش در شهر پلینز (plains) ایالت جورجیای امریکا به دنیا آمد (ساجدی، ۳۲۷). او در جوانی کشاورز و فروشنده بادامزمینی بود؛ اما به تحصیل پرداخت و در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. وی مدتی در نیروی دریایی امریکا در بخش اداری خدمت کرد؛ سپس به مجلس ایالتی جورجیا راه یافت و پس از آن فرماندار این ایالت شد (همان). در سال ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش حزب دمکرات امریکا، در آغاز سومین قرن استقلال امریکا، کارتر را با شعار «حقوق بشر» وارد عرصه انتخابات کرد (مدنی، ۲/۳۱۲). وی در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش با اکثریت بالای آرا از جرالد رودولف فورد، رقیب جمهوریخواه خود پیشی گرفت و سیونهمین رئیسجمهور امریکا شد (ساجدی، ۳۲۷). | ||
محمدرضا پهلوی که در انتخابات یادشده امریکا به حمایت از جمهوریخواهان پرداخته بود، برای جبران میخواست هرچه زودتر با کارتر دیدار کند و آینده خود و رژیم پهلوی را تقویت کند. در این زمان فشار امریکا و کارتر به پهلوی برای ایجاد فضای باز سیاسی، باعث شد که وی اعلام کند در زندانهای ایران، دیگر شکنجه نیست و به نمایندگان صلیب سرخ جهانی اجازه ورود به زندانها و دیدار با زندانیان سیاسی داده شد و قدرت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) کاهش یافت (← مقاله ساواک). مردم که تا آن تاریخ برای شنیدن نوار سخنرانی امامخمینی باید احتمال بازداشت، شکنجه و حبس طولانی را میدادند، با فضای باز سیاسی احساس کردند که سختگیریها کم شده و رژیم تا حدی از اعمال شکنجه و اقدامات شدید دست برداشته است؛ بنابراین پخش اعلامیه و نوار سخنرانیهای امامخمینی گسترش یافت و بهتدریج تعدادی از زندانیان بخشیده شدند (مدنی، | |||
این اصلاحات شاهانه مؤثر واقع شد، به طوری که در روز چهارم مهر | از سوی دیگر، محمدرضا پهلوی برای تداوم سلطنت خود به اقدامهای متعددی دست زد؛ همانند وابستهکردن کامل کشور به قدرتهای بزرگ بهویژه امریکا در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به گونهای که در میانه دهه ۱۳۵۰ ایران به بزرگترین خریدار تسلیحات امریکایی تبدیل شد (امامخمینی، ۱۲/۱۶۱؛ پزشکی و دیگران، ۱۰۶). تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران (کاپیتولاسیون)، ورود هزاران متخصص نظامی امریکایی و سلطه آنان بر ارتش، بخشی از برنامههایی بود که به دستور امریکا و در راستای منافع بینالمللی این کشور تحقق یافت (پزشکی و دیگران، ۱۰۷؛ دارابی، ۳۰۵). | ||
روز دهم دی | |||
کارتر در حالی وارد ایران شد که پلیس ایران همچنان با دانشجویان درگیر بود. کارتر در این سفر گفت که به دلیل رهبری بزرگ محمدرضا پهلوی، ایران به جزیره ثبات در یکی از آشوبزدهترین نقاط جهان بدل شده است و این به دلیل تکریم بسیار نسبت به پهلوی، رهبری او و احترام و عشق ملت به او است و هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی امنیت نظامی مشترک از ایران به امریکا نزدیکتر نیست (همان، | محمدرضا پهلوی که در انتخابات یادشده امریکا به حمایت از جمهوریخواهان پرداخته بود، برای جبران میخواست هرچه زودتر با کارتر دیدار کند و آینده خود و رژیم پهلوی را تقویت کند. در این زمان فشار امریکا و کارتر به پهلوی برای ایجاد فضای باز سیاسی، باعث شد که وی اعلام کند در زندانهای ایران، دیگر شکنجه نیست و به نمایندگان صلیب سرخ جهانی اجازه ورود به زندانها و دیدار با زندانیان سیاسی داده شد و قدرت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) کاهش یافت (← مقاله ساواک). مردم که تا آن تاریخ برای شنیدن نوار سخنرانی امامخمینی باید احتمال بازداشت، شکنجه و حبس طولانی را میدادند، با فضای باز سیاسی احساس کردند که سختگیریها کم شده و رژیم تا حدی از اعمال شکنجه و اقدامات شدید دست برداشته است؛ بنابراین پخش اعلامیه و نوار سخنرانیهای امامخمینی گسترش یافت و بهتدریج تعدادی از زندانیان بخشیده شدند (مدنی، ۲/۳۱۵). | ||
پس از این مسافرتها دولت کارتر از هر گونه درخواستِ پهلوی برای گرفتن تسلیحات و تجهیزات نظامی استقبال میکرد و حتی کنگره امریکا نیز از روش کارتر حمایت میکرد و بر سیاست او انگشت تأیید میگذاشت. میزان حمایت کارتر از شخص پهلوی بهحدی رسید که حتی زمانی که محدودیتهای قانونی درباره فروش و انتقال سلاح به خارج، به کارتر اجازه نمیداد که دقیقاً آنچه را که پهلوی درخواست میکند، برای او بفرستد، تلاش میکرد از دیگر کشورها تهیه کند و در اختیار ایران قرار دهد (لدین، | |||
امامخمینی درباره این وقایع معتقد بود محمدرضا پهلوی در برابر سلاطین و رئیسجمهورها، بهویژه کارتر رئیسجمهور امریکا، خاضعانه برخورد میکند و در برابر، با ملت ایران برخورد مهاجمانه دارد و هر چه روابط خود را با کارترِ خبیث، مستحکمتر میکند، به مردم خود سیلی محکمتری میزند ( | این اصلاحات شاهانه مؤثر واقع شد، به طوری که در روز چهارم مهر ۱۳۵۶ کارتر و دولت امریکا آمادگی خود را برای دفاع از رژیم پهلوی ابراز کردند (کرباسچی، ۲۶۶). در ۲۰ آبان ۱۳۵۶ پهلوی به امریکا رفت تا با کارتر دیدار کند. این مسافرت با مسافرتهای قبلی فرق داشت؛ زیرا در فضای باز سیاسی انجام میگرفت؛ هرچند اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در امریکا با کمک ساواک سعی کرد نیروهای خود را به نفع پهلوی به میدان آورد، فضای باز سیاسی که عامل انقلاب بود باعث شد تظاهرات ایرانیان مقیم امریکا، علیه پهلوی با گستردگی بسیاری در برابر کاخ سفید انجام شود که قسمتی از تظاهرات و شعارهای علیه پهلوی از تلویزیون ایران هم پخش شد تا مردم بدانند واقعاً فضای سیاسی باز شده است (مدنی، ۲/۳۱۸) (← مقاله پهلوی، محمدرضا). پلیس امریکا نیز برای دورکردن مخالفان گاز اشکآور پرتاب کرد و باد، این گاز را به سمت جایگاه آورد، به طوری که چشمان پهلوی، کارتر و همسرانشان از اشک پر شد (راجی، ۱۲۱). | ||
از سوی دیگر، مردم ایران در سال | |||
پس از افزایش اعتراضها و نارضایتیهای عمومی در ایران، کارتر به این نتیجه رسید که محمدرضا پهلوی چارهای جز ترک کشور ندارد و در کنفرانس «گوادلوپ» که با حضور رؤسای کشورهای آلمان غربی، انگلیس، فرانسه و امریکا در پاییز | روز دهم دی ۱۳۵۶ در حالیکه کارتر برای مذاکره با پهلوی در راه ایران بود، پلیس ایران در دوازده محل مختلف تهران، با دانشجویان درگیر شد. به گزارش پلیس بیش از صد دانشجو در حالیکه شعارهای ضد امریکایی سر میدادند و نفرت خود از امریکا را فریاد میکردند، خواستار خروج امریکاییها از ایران بودند. آنان شیشههای ساختمان انجمن کشاورزی ایران و امریکا را با پرتاب سنگ شکستند و به ساختمان انجمن دوستداران امریکاییِ خاورمیانه هجوم بردند (کرباسچی، ۲۸۲). | ||
سرانجام محمدرضا پهلوی در | کارتر در حالی وارد ایران شد که پلیس ایران همچنان با دانشجویان درگیر بود. کارتر در این سفر گفت که به دلیل رهبری بزرگ محمدرضا پهلوی، ایران به جزیره ثبات در یکی از آشوبزدهترین نقاط جهان بدل شده است و این به دلیل تکریم بسیار نسبت به پهلوی، رهبری او و احترام و عشق ملت به او است و هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی امنیت نظامی مشترک از ایران به امریکا نزدیکتر نیست (همان، ۲۸۱ ـ ۲۸۲). در روز هفدهم دی ۱۳۵۶ که رژیم از پشتیبانی امریکا مطمئن شده بود، با انتشار مقالهای با امضای مستعار به نام احمد رشیدی مطلق، به امامخمینی اهانت کرد تا جبران مطرحشدن نام ایشان به سبب درگذشت سیدمصطفی خمینی، در فضای کشور شده باشد؛ ولی با اعتراض مردم قم، قیام نوزده دی پدید آمد (← مقاله نوزده دی). | ||
از سوی دیگر، در همان روزها، کارتر از والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه درخواست کرد راهی برای حمایت امامخمینی از دولت بختیار پیدا کند (کارتر، | |||
پس از اعلام قاطع امامخمینی در | پس از این مسافرتها دولت کارتر از هر گونه درخواستِ پهلوی برای گرفتن تسلیحات و تجهیزات نظامی استقبال میکرد و حتی کنگره امریکا نیز از روش کارتر حمایت میکرد و بر سیاست او انگشت تأیید میگذاشت. میزان حمایت کارتر از شخص پهلوی بهحدی رسید که حتی زمانی که محدودیتهای قانونی درباره فروش و انتقال سلاح به خارج، به کارتر اجازه نمیداد که دقیقاً آنچه را که پهلوی درخواست میکند، برای او بفرستد، تلاش میکرد از دیگر کشورها تهیه کند و در اختیار ایران قرار دهد (لدین، ۳۹)؛ در حالیکه رفتارهای یادشده کارتر و دیگر مسئولان امریکا با سیاست طرفداری از حقوق بشر منافات داشت (چمنی، ۵۶). | ||
از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ماجرای اشغال سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام در سیزدهم آبان | |||
با طولانیشدن ماجرای گروگانگیری، امامخمینی در | امامخمینی درباره این وقایع معتقد بود محمدرضا پهلوی در برابر سلاطین و رئیسجمهورها، بهویژه کارتر رئیسجمهور امریکا، خاضعانه برخورد میکند و در برابر، با ملت ایران برخورد مهاجمانه دارد و هر چه روابط خود را با کارترِ خبیث، مستحکمتر میکند، به مردم خود سیلی محکمتری میزند (۳/۳۰۱). ایشان با اشاره به پشتیبانی کارتر از رژیم پهلوی در مسافرت به تهران (۳/۳۷۵)، خاطرنشان کرد کارتر و دیگران که به غارت مخازن ملتهای مظلوم، ازجمله ملت ایران میپردازند، باید این مسئله را در نظر داشته باشند که پهلوی خائن است و از سلطنت بر مردم ایران برکنار خواهد شد (۳/۳۱۵). | ||
در پی ناکامی دولت امریکا در اِعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانها و قطع رابطه با ایران، کارتر دستور انجام عملیات آزادسازی گروگانها را صادر کرد و در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ش/ ۲۴ آوریل ۱۹۸۰م هواپیماها و بالگردهای امریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان وارد خاک ایران در صحرای طبس شدند که سرانجام بر اثر طوفان شدید شن، هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سیاچ ۵۳ به هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند و بدینترتیب عملیات نظامی به طور کامل شکست خورد و نقشه امریکاییها خنثی شد (آقایی، | |||
پس از تجاوز نظامی امریکا، امامخمینی خاطرنشان کرد در صورتی که کارتر به کارهایی نظیر حادثه طبس دست بزند، دیگر مهارکردن جوانان مبارز و مسلمان ایران که نگهبان جاسوسان امریکاییِ گروگان گرفته شدهاند، برای دولت ایران غیر ممکن خواهد شد و در این صورت شخص کارتر مسئول جان گروگانها خواهد بود ( | از سوی دیگر، مردم ایران در سال ۱۳۵۷ با شعار «شاه جنایت میکند، کارتر حمایت میکند» انزجار و نفرت خود را از حکومت وقت و دخالت کارتر در امور کشور اعلام میکردند (مختاری، ۱۰۵). امامخمینی تاکید داشت تعطیلی بازارهای تهران، تبریز، قم، اصفهان و مشهد و همچنین به صحنهآمدن مردم و مشارکت در تظاهرات علیه دستگاه حاکم، نشانه اعتراض به شخص پهلوی و به ستوهآمدن از حکومت ظالمانه وی است (۳/۳۳۰ ـ ۳۳۱) و خاطرنشان کرد اگر کارتر دست از حمایت شاه ایران بردارد، دامنه مخالفتها بهقدری گسترده است که از خود دربار آغاز میشود (۳/۳۰۲). ایشان یادآور شد کارتر که با ادعای حقوق بشر روی کار آمده، با صراحت اعلام کرده است در کشورهایی که امریکا پایگاه نظامی دارد، نباید سخن از حقوق بشر گفت (۳/۳۴۵) و به همین خاطر به حمایت از کشتارهای پیاپی محمدرضا پهلوی میپردازد و با اینکه وی نقض حقوق بشر میکند، از رژیم وی حمایت میکند (۳/۴۷۰). ایشان حمایتهای کارتر از پهلوی را سبب کشتار بیشتر مردم به دست وی برشمرد (۵/۲۵۳) و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او دانست (۴/۱۰۶). با این حال، چنانکه ایشان خاطرنشان کرده، کارتر جنایات پهلوی را کوششی در راه استقرار اصول دموکراسی و موضعگیری مترقیانه مسائل اجتماعی میپنداشت و در برابر، به مردم ایران اتهام میزد و میگفت مردم با آزادیای که پهلوی میخواهد به آنان بدهد، مخالفاند و برای این منظور دست به تظاهرات و اعتصاب میزنند. ایشان این رفتار کارتر را فریبکارانه خواند و اعلام کرد کارتر باید بداند که این فریبکاریها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع محمدرضا پهلوی را شناختهاند (۳/۵۱۱ ـ ۵۱۲ و ۵۲۰)؛ چنانکه وی را «استاد اعظم» محمدرضا پهلوی میدانست که با اینکه از سلب آزادی از مردم ایران اطلاع دارد، ادعای آزادی در ایران میکند (۴/۸۷)؛ آن هم با این ادعا که چون آزادی ادعایی پهلوی تند بوده مردم ایران توان تحمل آن را نداشتهاند (۴/۶۶ و ۱۰۴)! امامخمینی با نقد مکرر این سخن (۴/۱۲۰، ۱۳۲، ۱۴۱، ۲۲۵ و ۲۲۶)، اذعان میدارد لابد در منطق وی، آزادى عبارت از کشتار در ایران (۴/۶۶) و یا به زندان کشیدن افراد آزادیخواه و استقلالطلب، از علماى روشنفکر مذهبى تا رجال سیاسى و دانشجویان و بازاریان و سانسور مطبوعات و دستگاههاى تبلیغاتى است (۴/۲۶۱)؛ چنانکه با نقد مفصل ادعای کارتر مبنی بر ایجاد دموکراسی و جامعه مترقی در ایران توسط پهلوی و عدم دخالت امریکا در ایران، اظهار میدارد احتمالاً دموکراسی ادعایی کارتر، در کرات دیگر و یا برای امریکاییان اجرا شده است و گرنه در ایران نشانهای از این دموکراسی وجود ندارد؛ چنانکه لابد در منطق کارتر ترقی نیز معنایی دارد که قابل فهم نیست، در حالیکه با سیاستهای پهلوی همه جای ایران به خرابه تبدیل شده است و این همه در صورتی است که امریکا در تمام مسائل ایران دخالت داشته و تمام آزادی و استقلال ایرانیان سلب شده است (۴/۷۱ ـ ۸۰). ایشان با تأکید بر اینکه حمایت کارتر از پهلوی، اوضاع را مشکلتر مىکند و بر شدت مبارزات ملت ایران مىافزاید، از او خواست هر چه زودتر بفهمد که حمایت از پهلوی نه به نفع ملت ایران است و در نتیجه، نه به نفع مردم امریکا (۴/۳۳۶)؛ چنانکه باید بداند پشتیبانی او از پهلوی دیگر اثر ندارد و چون قیام مردم ایران برای خداست، به پیروزی ملت و رفتن پهلوی ختم خواهد شد (۵/۴۲). | ||
از سوی دیگر، امامخمینی در پاسخ به اظهار نظر کارتر رئیسجمهور وقت امریکا که گفته بود آنچه در ایران انجام میگیرد موافق اسلام نیست، گفت اخیراً کارتر هم اسلامشناس شده است! و ممکن است فردا مناخیم بگین هم اسلامشناس شود در حالیکه اینان که نمیدانند «اسلام» با «صاد» نوشته میشود یا با «سین»، نباید کاری به اسلام داشته باشند ( | ایشان با انتقاد شدید از این سخن کارتر که نمیتواند بپذیرد عدهای اراذل پست پهلوی را ساقط کنند و با سقوط او ثبات منطقه به هم میریزد، اظهار داشت ملت ایران که خواستار آزادى و استقلال است، اراذل و پستند یا آنانی که آزادی و استقلال مردم ایران را سلب میکنند (۵/۱۰۰، ۱۰۴، ۱۰۷ و ۱۴۹). ایشان از کنگره امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کند (۵/۲۱۲ و ۲۲۲) و از مردم امریکا نیز خواست از کارتر بخواهند دست از پشتیبانى پهلوی بکشد و افکار عمومى جهان را علیه مردم امریکا نشوراند (۵/۲۹۸). ایشان منطق کارتر را در مقصرشمردن رهبران انقلاب در کشتار مردم به دست رژیم مورد حمایت امریکا، منطق معاویه میدانست که در جنگ صفین امیرالمؤمنین علی(ع) را عامل و قاتل عماریاسر میشمرد (۵/۲۴۲). | ||
جیمی کارتر تألیفات پرشماری داشته که بیش از بیست عنوان آن چاپ شده است (لحظهنما). ازجمله کتابهای او که به فارسی ترجمهشده عبارتاند از: چرا بهترین کوشش را نکنیم؟ ترجمه منوچهر وارسته، | |||
منابع | پس از افزایش اعتراضها و نارضایتیهای عمومی در ایران، کارتر به این نتیجه رسید که محمدرضا پهلوی چارهای جز ترک کشور ندارد و در کنفرانس «گوادلوپ» که با حضور رؤسای کشورهای آلمان غربی، انگلیس، فرانسه و امریکا در پاییز ۱۳۵۷ در جزیره مستعمره فرانسه در اقیانوس آرام، برای کاهش بحران جهانی ازجمله مسئله ایران تشکیل شده بود، صریحاً اشاره کرد که پهلوی دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست؛ زیرا مردم ایران به هیچرو خواهان او نیستند و دولت یا دولتمردانی که در میان مردم با آبرو باشد نمانده تا حاضر به همکاری با پهلوی باشد؛ ولی این کار باید پس از تشکیل یک دولت ثابت و طبق برنامه و همراه با حفظ شئون محمدرضا پهلوی انجام گیرد (کارتر، ۳۱؛ بیدخوری، ۱۱ ـ ۱۷). اما امامخمینی از پاریس اعلام کرد هیچ نوعی از حکومت را که محمدرضا پهلوی در آن حضور داشته باشد، نخواهد پذیرفت (۵/۳۳۷) و خروج پهلوی از کشور کفایت نمیکند، بلکه رژیم باید عوض شود (۵/۳۳۸) و هر دولتی که از طرف رژیم پهلوی تعیین شود و از مجلسهای غیر قانونی شورا و سنا رأی اعتماد بخواهد، به رسمیت شناخته نمیشود (۵/۴۱۳). | ||
سرانجام محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ پس از رأی اعتماد مجلس به نخستوزیری شاپور بختیار و تعیین شورای سلطنت (← مقالههای بختیار، شاپور؛ شورای سلطنت)، به بهانه بیماری و درمان، ایران را ترک کرد و خبر رفتن او، موجب شادی وصفنشدنی در میان مردم شد و امامخمینی رفتن او را طلیعه پیروزی ملت و نویددهنده دستیافتن به آزادی و استقلال برشمرد (۵/۴۸۶ ـ ۴۸۷؛ هاشمی رفسنجانی، ۱۵۱) (← مقاله فرار شاه). | |||
از سوی دیگر، در همان روزها، کارتر از والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه درخواست کرد راهی برای حمایت امامخمینی از دولت بختیار پیدا کند (کارتر، ۳۵)؛ از اینرو نماینده رئیسجمهور وقت فرانسه به نوفل لوشاتو رفت و هدف از دیدار خود را پیغامی دانست که از طرف کارتر برای امامخمینی دارد. کارتر خواسته بود ایشان تمام نیروهای خود را برای جلوگیری از مخالفت با بختیار به کار برد. از نظر کارتر حمله به بختیار خطرهای زیادی داشت و به تلفات زیادی منجر میشد. او دوریکردن از هر گونه عمل انفجاری در ایران را به نفع همه میدانست و در این پیغام از خطر دخالت ارتش و بدترشدن اوضاع گفته بود و تقاضای یک وسیله ارتباطی مستقیم با امامخمینی را داشت تا ایشان را در جریان اموری که آنها را حوادث مینامید، بگذارد و این را به نفع همه و خصوصاً امامخمینی ارزیابی میکرد (← امامخمینی، ۵/۳۷۵). ایشان در پاسخ گفت در صورتی که کارتر حسن نیت پیدا کرده و خواهان آرامش است، بهتر است از دولت بختیار پشتیبانی نکند (۵/۳۷۶). همچنین ایشان معتقد بود در صورت وقوع کودتا، ملت ایران کارتر را مقصر میداند و این مسئله به زیان امریکا خواهد بود (۵/۳۷۷). امامخمینی در این مقطع نیز کارتر را دشمن شماره یک ملت ایران دانست و از ملت امریکا خواست از وی بخواهند که چرا تا این حد از یک آدمکش حمایت مىکند و حیثیت ملى آنان را بر باد مىدهد و آتش خشم ایرانى را نسبت به آنها شعلهور مىکند (۵/۴۳۹). | |||
پس از اعلام قاطع امامخمینی در ۳۰ دی ۱۳۵۷ برای بازگشت به ایران، کارتر از رئیسجمهور فرانسه خواست تا سفر ایشان را به تأخیر اندازد؛ به این دلیل که بازگشت ایشان به ایران باعث سرنگونی دولت بختیار میشد (کارتر، ۳۷). همچنین وی با کمک رابرت هایزر؛ معاون وقت نیروی هوایی امریکا در اروپا، برای افزایش همبستگی ارتش ایران با بختیار کوشش کرد و از عربستان، مصر، مراکش، اردن و چند کشور مسلمان دیگر خواست که از دولت بختیار در ایران حمایت کنند و امامخمینی را تشویق کنند که به ایران نرود تا دولت بختیار فرصت پیدا کند و بر اوضاع مسلط شود (همان). | |||
از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ماجرای اشغال سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ به اعتراض به پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا و دیدار مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت وقت، با زیبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، بازتاب گستردهای در سطح ایران و جهان به دنبال داشت (محمدی، ۱۶۹). از نظر امامخمینی دانشجویان یادشده مرکز جاسوسی و توطئه امریکا در ایران را تصرف کرده بودند (۱۰/۴۹۱). در تاریخ شانزدهم آبان ۱۳۵۸، نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران به قصد دیدار با امامخمینی بودند؛ اما ایشان ضمن رد این دیدار، اعضای شورای انقلاب و مقامات مسئول در نظام جمهوری اسلامی ایران را نیز از این دیدار منع کرد. ایشان مذاکره با امریکا را مشروط به تحویل پهلوی به ایران و نیز عدم دخالت و جاسوسینکردن در ایران دانست (۱۰/۵۰۳) و تأکید کرد کارتر باید پهلوی را تحویل ایران بدهد و لانه جاسوسی را به دستگاه انسانی تبدیل کند، نه دستگاه حکومت بر یک ملت؛ اگر این دو مشکل را حل کند، نزاعی در کار نیست (۱۱/۸۱)؛ با این حال، معتقد بود که کارتر پهلوی را به ایران باز نمیگرداند (۱۱/۸۵). ایشان ارتکاب اشتباهات کارتر در ارتباط با ایران و مسائل مطرح را در ناآگاهی وی از عمق نهضت اسلامی ارزیابی میکرد (۱۱/۱۱۰). | |||
با طولانیشدن ماجرای گروگانگیری، امامخمینی در ۴ اسفند ۱۳۵۸ اعلام کرد مجلس شورای اسلامی تصمیم نهایی را برای آزادسازی گروگانها خواهد گرفت (همان، ۱۲/۱۶۲). در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ امریکا رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کرد. امامخمینی در پاسخ از این قطع رابطه استقبال کرد و تأکید کرد اگر ملت ایران جشن بگیرد حق دارد (۱۲/۲۳۳) (← مقاله تسخیر لانه جاسوسی امریکا). | |||
در پی ناکامی دولت امریکا در اِعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانها و قطع رابطه با ایران، کارتر دستور انجام عملیات آزادسازی گروگانها را صادر کرد و در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ش/ ۲۴ آوریل ۱۹۸۰م هواپیماها و بالگردهای امریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان وارد خاک ایران در صحرای طبس شدند که سرانجام بر اثر طوفان شدید شن، هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سیاچ ۵۳ به هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند و بدینترتیب عملیات نظامی به طور کامل شکست خورد و نقشه امریکاییها خنثی شد (آقایی، ۳۸ ـ ۴۲؛ کرامتی، ۴۷ ـ ۵۰) (← مقاله طبس، تجاوز نظامی امریکا). | |||
پس از تجاوز نظامی امریکا، امامخمینی خاطرنشان کرد در صورتی که کارتر به کارهایی نظیر حادثه طبس دست بزند، دیگر مهارکردن جوانان مبارز و مسلمان ایران که نگهبان جاسوسان امریکاییِ گروگان گرفته شدهاند، برای دولت ایران غیر ممکن خواهد شد و در این صورت شخص کارتر مسئول جان گروگانها خواهد بود (۱۲/۲۵۶). ایشان معتقد بود شخص کارتر باید با توجه به جرمهایی که مرتکب شده در دادگاههای عمومی دنیا محاکمه شود (۱۲/۳۹۷) و نیز یادآور شد او با عملکرد خود، مردم دنیا را به امریکا بدبین کرده است و پیشبینی کرد او دوباره نمیتواند پست ریاستجمهوری را در امریکا به دست آورد (۱۱/۲۵۸). ایشان همچنین خاطرنشان کرد کارتر با رویداد طبس، حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و بدین ترتیب باید از ریاستجمهوری قطع امید کند (۱۲/۲۵۶). این پیشبینی در ادامه به وقوع پیوست و ریاستجمهوری کارتر پس از یک دوره پایان یافت. او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۸۰م/ ۱۳۵۹ش از رونالد ریگان، رقیب جمهوریخواه خود شکست خورد (۱۲/۲۴۳). | |||
از سوی دیگر، امامخمینی در پاسخ به اظهار نظر کارتر رئیسجمهور وقت امریکا که گفته بود آنچه در ایران انجام میگیرد موافق اسلام نیست، گفت اخیراً کارتر هم اسلامشناس شده است! و ممکن است فردا مناخیم بگین هم اسلامشناس شود در حالیکه اینان که نمیدانند «اسلام» با «صاد» نوشته میشود یا با «سین»، نباید کاری به اسلام داشته باشند (۱۵/۱۸۸ ـ ۱۸۹ و ۱۹/۲۲۶). ایشان چند سال بعد نیز با طعنه به گسترش اسلامشناسی در دنیا، با اشاره به گفته کارتر در گذشته، خاطرنشان کرد که مقامهای امریکایی مسئولان ایران را ناآگاه از اسلام میدانند و ایشان نمیدانند که این دست اسلامشناسان چه زمانی میخواهند به «عروة الوثقی» حاشیه بزنند (همان، ۱۹/۲۲۶ ـ ۲۲۷)! | |||
جیمی کارتر تألیفات پرشماری داشته که بیش از بیست عنوان آن چاپ شده است (لحظهنما). ازجمله کتابهای او که به فارسی ترجمهشده عبارتاند از: چرا بهترین کوشش را نکنیم؟ ترجمه منوچهر وارسته، ۴۴۴ روز ماجرای گروگانهای امریکایی در ایران ترجمه احمد باقری، ایران در خاطرات جیمی کارتر که ابراهیم ایراننژاد و طیبه غفاری ترجمه کردهاند. | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | |||
* آقایی، عباس، عقاب در آتش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | |||
* بیدخوری، یوسف، در گوادلوپ چه گذشت؟، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | |||
* پزشکی، محمد و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش. | |||
* چمنی، فرامرز، سیاست حقوق بشر کارتر و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | |||
* دارابی، علی، بیست و پنج گفتار پیرامون انقلاب اسلامی، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ـ معاونت پژوهش و برنامهریزی، تهران، هماهنگ، چاپ اول ۱۳۸۲ش. | |||
* راجی، پرویز، خدمت گذار تخت طاوس، تهران، اطلاعات، چاپ هفتم، ۱۳۷۵ش. | |||
* ساجدی، احمد، مشاهیر سیاسی قرن بیست، تهران، محراب قلم، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش. | |||
* کارتر، جیمی، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ترجمه ابراهیم ایراننژاد و طیبه غفاری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | |||
* کرامتی، محمدتقی، وسوسه شیطان بزرگ، جریانشناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، قم، همای غدیر، چاپ دوم ۱۳۸۳ش. | |||
* کرباسچی، غلامرضا، روزشمار روابط ایران و امریکا، تهران، بقعه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | |||
* لحظهنما، پایگاه اطلاعرسانی، بیوگرافی جیمی کارتر رئیسجمهور امریکا، ۸/۶/۱۳۹۷ش. | |||
* لدین، مایکل، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | |||
* محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی زمینهها و پیامدها، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | |||
* مختاری، محمد، بررسی شعارهای دوران قیام (۲)، مجله کتاب جمعه، شماره ۲۰، ۱۳۵۸ش. | |||
* مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش. | |||
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | |||
{{پایان}} | |||
سمیه تام | سمیه تام |
نسخهٔ ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۹
جیمی کارتر، سی و نهمین رئیسجمهور امریکا و حامی اصلی محمدرضا پهلوی در دوران انقلاب اسلامی ایران.
جیمی کارتر در اول اکتبر ۱۹۲۴م/ ۹ مهر ۱۳۰۳ش در شهر پلینز (plains) ایالت جورجیای امریکا به دنیا آمد (ساجدی، ۳۲۷). او در جوانی کشاورز و فروشنده بادامزمینی بود؛ اما به تحصیل پرداخت و در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. وی مدتی در نیروی دریایی امریکا در بخش اداری خدمت کرد؛ سپس به مجلس ایالتی جورجیا راه یافت و پس از آن فرماندار این ایالت شد (همان). در سال ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش حزب دمکرات امریکا، در آغاز سومین قرن استقلال امریکا، کارتر را با شعار «حقوق بشر» وارد عرصه انتخابات کرد (مدنی، ۲/۳۱۲). وی در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش با اکثریت بالای آرا از جرالد رودولف فورد، رقیب جمهوریخواه خود پیشی گرفت و سیونهمین رئیسجمهور امریکا شد (ساجدی، ۳۲۷).
از سوی دیگر، محمدرضا پهلوی برای تداوم سلطنت خود به اقدامهای متعددی دست زد؛ همانند وابستهکردن کامل کشور به قدرتهای بزرگ بهویژه امریکا در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به گونهای که در میانه دهه ۱۳۵۰ ایران به بزرگترین خریدار تسلیحات امریکایی تبدیل شد (امامخمینی، ۱۲/۱۶۱؛ پزشکی و دیگران، ۱۰۶). تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران (کاپیتولاسیون)، ورود هزاران متخصص نظامی امریکایی و سلطه آنان بر ارتش، بخشی از برنامههایی بود که به دستور امریکا و در راستای منافع بینالمللی این کشور تحقق یافت (پزشکی و دیگران، ۱۰۷؛ دارابی، ۳۰۵).
محمدرضا پهلوی که در انتخابات یادشده امریکا به حمایت از جمهوریخواهان پرداخته بود، برای جبران میخواست هرچه زودتر با کارتر دیدار کند و آینده خود و رژیم پهلوی را تقویت کند. در این زمان فشار امریکا و کارتر به پهلوی برای ایجاد فضای باز سیاسی، باعث شد که وی اعلام کند در زندانهای ایران، دیگر شکنجه نیست و به نمایندگان صلیب سرخ جهانی اجازه ورود به زندانها و دیدار با زندانیان سیاسی داده شد و قدرت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) کاهش یافت (← مقاله ساواک). مردم که تا آن تاریخ برای شنیدن نوار سخنرانی امامخمینی باید احتمال بازداشت، شکنجه و حبس طولانی را میدادند، با فضای باز سیاسی احساس کردند که سختگیریها کم شده و رژیم تا حدی از اعمال شکنجه و اقدامات شدید دست برداشته است؛ بنابراین پخش اعلامیه و نوار سخنرانیهای امامخمینی گسترش یافت و بهتدریج تعدادی از زندانیان بخشیده شدند (مدنی، ۲/۳۱۵).
این اصلاحات شاهانه مؤثر واقع شد، به طوری که در روز چهارم مهر ۱۳۵۶ کارتر و دولت امریکا آمادگی خود را برای دفاع از رژیم پهلوی ابراز کردند (کرباسچی، ۲۶۶). در ۲۰ آبان ۱۳۵۶ پهلوی به امریکا رفت تا با کارتر دیدار کند. این مسافرت با مسافرتهای قبلی فرق داشت؛ زیرا در فضای باز سیاسی انجام میگرفت؛ هرچند اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در امریکا با کمک ساواک سعی کرد نیروهای خود را به نفع پهلوی به میدان آورد، فضای باز سیاسی که عامل انقلاب بود باعث شد تظاهرات ایرانیان مقیم امریکا، علیه پهلوی با گستردگی بسیاری در برابر کاخ سفید انجام شود که قسمتی از تظاهرات و شعارهای علیه پهلوی از تلویزیون ایران هم پخش شد تا مردم بدانند واقعاً فضای سیاسی باز شده است (مدنی، ۲/۳۱۸) (← مقاله پهلوی، محمدرضا). پلیس امریکا نیز برای دورکردن مخالفان گاز اشکآور پرتاب کرد و باد، این گاز را به سمت جایگاه آورد، به طوری که چشمان پهلوی، کارتر و همسرانشان از اشک پر شد (راجی، ۱۲۱).
روز دهم دی ۱۳۵۶ در حالیکه کارتر برای مذاکره با پهلوی در راه ایران بود، پلیس ایران در دوازده محل مختلف تهران، با دانشجویان درگیر شد. به گزارش پلیس بیش از صد دانشجو در حالیکه شعارهای ضد امریکایی سر میدادند و نفرت خود از امریکا را فریاد میکردند، خواستار خروج امریکاییها از ایران بودند. آنان شیشههای ساختمان انجمن کشاورزی ایران و امریکا را با پرتاب سنگ شکستند و به ساختمان انجمن دوستداران امریکاییِ خاورمیانه هجوم بردند (کرباسچی، ۲۸۲). کارتر در حالی وارد ایران شد که پلیس ایران همچنان با دانشجویان درگیر بود. کارتر در این سفر گفت که به دلیل رهبری بزرگ محمدرضا پهلوی، ایران به جزیره ثبات در یکی از آشوبزدهترین نقاط جهان بدل شده است و این به دلیل تکریم بسیار نسبت به پهلوی، رهبری او و احترام و عشق ملت به او است و هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی امنیت نظامی مشترک از ایران به امریکا نزدیکتر نیست (همان، ۲۸۱ ـ ۲۸۲). در روز هفدهم دی ۱۳۵۶ که رژیم از پشتیبانی امریکا مطمئن شده بود، با انتشار مقالهای با امضای مستعار به نام احمد رشیدی مطلق، به امامخمینی اهانت کرد تا جبران مطرحشدن نام ایشان به سبب درگذشت سیدمصطفی خمینی، در فضای کشور شده باشد؛ ولی با اعتراض مردم قم، قیام نوزده دی پدید آمد (← مقاله نوزده دی).
پس از این مسافرتها دولت کارتر از هر گونه درخواستِ پهلوی برای گرفتن تسلیحات و تجهیزات نظامی استقبال میکرد و حتی کنگره امریکا نیز از روش کارتر حمایت میکرد و بر سیاست او انگشت تأیید میگذاشت. میزان حمایت کارتر از شخص پهلوی بهحدی رسید که حتی زمانی که محدودیتهای قانونی درباره فروش و انتقال سلاح به خارج، به کارتر اجازه نمیداد که دقیقاً آنچه را که پهلوی درخواست میکند، برای او بفرستد، تلاش میکرد از دیگر کشورها تهیه کند و در اختیار ایران قرار دهد (لدین، ۳۹)؛ در حالیکه رفتارهای یادشده کارتر و دیگر مسئولان امریکا با سیاست طرفداری از حقوق بشر منافات داشت (چمنی، ۵۶).
امامخمینی درباره این وقایع معتقد بود محمدرضا پهلوی در برابر سلاطین و رئیسجمهورها، بهویژه کارتر رئیسجمهور امریکا، خاضعانه برخورد میکند و در برابر، با ملت ایران برخورد مهاجمانه دارد و هر چه روابط خود را با کارترِ خبیث، مستحکمتر میکند، به مردم خود سیلی محکمتری میزند (۳/۳۰۱). ایشان با اشاره به پشتیبانی کارتر از رژیم پهلوی در مسافرت به تهران (۳/۳۷۵)، خاطرنشان کرد کارتر و دیگران که به غارت مخازن ملتهای مظلوم، ازجمله ملت ایران میپردازند، باید این مسئله را در نظر داشته باشند که پهلوی خائن است و از سلطنت بر مردم ایران برکنار خواهد شد (۳/۳۱۵).
از سوی دیگر، مردم ایران در سال ۱۳۵۷ با شعار «شاه جنایت میکند، کارتر حمایت میکند» انزجار و نفرت خود را از حکومت وقت و دخالت کارتر در امور کشور اعلام میکردند (مختاری، ۱۰۵). امامخمینی تاکید داشت تعطیلی بازارهای تهران، تبریز، قم، اصفهان و مشهد و همچنین به صحنهآمدن مردم و مشارکت در تظاهرات علیه دستگاه حاکم، نشانه اعتراض به شخص پهلوی و به ستوهآمدن از حکومت ظالمانه وی است (۳/۳۳۰ ـ ۳۳۱) و خاطرنشان کرد اگر کارتر دست از حمایت شاه ایران بردارد، دامنه مخالفتها بهقدری گسترده است که از خود دربار آغاز میشود (۳/۳۰۲). ایشان یادآور شد کارتر که با ادعای حقوق بشر روی کار آمده، با صراحت اعلام کرده است در کشورهایی که امریکا پایگاه نظامی دارد، نباید سخن از حقوق بشر گفت (۳/۳۴۵) و به همین خاطر به حمایت از کشتارهای پیاپی محمدرضا پهلوی میپردازد و با اینکه وی نقض حقوق بشر میکند، از رژیم وی حمایت میکند (۳/۴۷۰). ایشان حمایتهای کارتر از پهلوی را سبب کشتار بیشتر مردم به دست وی برشمرد (۵/۲۵۳) و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او دانست (۴/۱۰۶). با این حال، چنانکه ایشان خاطرنشان کرده، کارتر جنایات پهلوی را کوششی در راه استقرار اصول دموکراسی و موضعگیری مترقیانه مسائل اجتماعی میپنداشت و در برابر، به مردم ایران اتهام میزد و میگفت مردم با آزادیای که پهلوی میخواهد به آنان بدهد، مخالفاند و برای این منظور دست به تظاهرات و اعتصاب میزنند. ایشان این رفتار کارتر را فریبکارانه خواند و اعلام کرد کارتر باید بداند که این فریبکاریها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع محمدرضا پهلوی را شناختهاند (۳/۵۱۱ ـ ۵۱۲ و ۵۲۰)؛ چنانکه وی را «استاد اعظم» محمدرضا پهلوی میدانست که با اینکه از سلب آزادی از مردم ایران اطلاع دارد، ادعای آزادی در ایران میکند (۴/۸۷)؛ آن هم با این ادعا که چون آزادی ادعایی پهلوی تند بوده مردم ایران توان تحمل آن را نداشتهاند (۴/۶۶ و ۱۰۴)! امامخمینی با نقد مکرر این سخن (۴/۱۲۰، ۱۳۲، ۱۴۱، ۲۲۵ و ۲۲۶)، اذعان میدارد لابد در منطق وی، آزادى عبارت از کشتار در ایران (۴/۶۶) و یا به زندان کشیدن افراد آزادیخواه و استقلالطلب، از علماى روشنفکر مذهبى تا رجال سیاسى و دانشجویان و بازاریان و سانسور مطبوعات و دستگاههاى تبلیغاتى است (۴/۲۶۱)؛ چنانکه با نقد مفصل ادعای کارتر مبنی بر ایجاد دموکراسی و جامعه مترقی در ایران توسط پهلوی و عدم دخالت امریکا در ایران، اظهار میدارد احتمالاً دموکراسی ادعایی کارتر، در کرات دیگر و یا برای امریکاییان اجرا شده است و گرنه در ایران نشانهای از این دموکراسی وجود ندارد؛ چنانکه لابد در منطق کارتر ترقی نیز معنایی دارد که قابل فهم نیست، در حالیکه با سیاستهای پهلوی همه جای ایران به خرابه تبدیل شده است و این همه در صورتی است که امریکا در تمام مسائل ایران دخالت داشته و تمام آزادی و استقلال ایرانیان سلب شده است (۴/۷۱ ـ ۸۰). ایشان با تأکید بر اینکه حمایت کارتر از پهلوی، اوضاع را مشکلتر مىکند و بر شدت مبارزات ملت ایران مىافزاید، از او خواست هر چه زودتر بفهمد که حمایت از پهلوی نه به نفع ملت ایران است و در نتیجه، نه به نفع مردم امریکا (۴/۳۳۶)؛ چنانکه باید بداند پشتیبانی او از پهلوی دیگر اثر ندارد و چون قیام مردم ایران برای خداست، به پیروزی ملت و رفتن پهلوی ختم خواهد شد (۵/۴۲). ایشان با انتقاد شدید از این سخن کارتر که نمیتواند بپذیرد عدهای اراذل پست پهلوی را ساقط کنند و با سقوط او ثبات منطقه به هم میریزد، اظهار داشت ملت ایران که خواستار آزادى و استقلال است، اراذل و پستند یا آنانی که آزادی و استقلال مردم ایران را سلب میکنند (۵/۱۰۰، ۱۰۴، ۱۰۷ و ۱۴۹). ایشان از کنگره امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کند (۵/۲۱۲ و ۲۲۲) و از مردم امریکا نیز خواست از کارتر بخواهند دست از پشتیبانى پهلوی بکشد و افکار عمومى جهان را علیه مردم امریکا نشوراند (۵/۲۹۸). ایشان منطق کارتر را در مقصرشمردن رهبران انقلاب در کشتار مردم به دست رژیم مورد حمایت امریکا، منطق معاویه میدانست که در جنگ صفین امیرالمؤمنین علی(ع) را عامل و قاتل عماریاسر میشمرد (۵/۲۴۲).
پس از افزایش اعتراضها و نارضایتیهای عمومی در ایران، کارتر به این نتیجه رسید که محمدرضا پهلوی چارهای جز ترک کشور ندارد و در کنفرانس «گوادلوپ» که با حضور رؤسای کشورهای آلمان غربی، انگلیس، فرانسه و امریکا در پاییز ۱۳۵۷ در جزیره مستعمره فرانسه در اقیانوس آرام، برای کاهش بحران جهانی ازجمله مسئله ایران تشکیل شده بود، صریحاً اشاره کرد که پهلوی دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست؛ زیرا مردم ایران به هیچرو خواهان او نیستند و دولت یا دولتمردانی که در میان مردم با آبرو باشد نمانده تا حاضر به همکاری با پهلوی باشد؛ ولی این کار باید پس از تشکیل یک دولت ثابت و طبق برنامه و همراه با حفظ شئون محمدرضا پهلوی انجام گیرد (کارتر، ۳۱؛ بیدخوری، ۱۱ ـ ۱۷). اما امامخمینی از پاریس اعلام کرد هیچ نوعی از حکومت را که محمدرضا پهلوی در آن حضور داشته باشد، نخواهد پذیرفت (۵/۳۳۷) و خروج پهلوی از کشور کفایت نمیکند، بلکه رژیم باید عوض شود (۵/۳۳۸) و هر دولتی که از طرف رژیم پهلوی تعیین شود و از مجلسهای غیر قانونی شورا و سنا رأی اعتماد بخواهد، به رسمیت شناخته نمیشود (۵/۴۱۳).
سرانجام محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ پس از رأی اعتماد مجلس به نخستوزیری شاپور بختیار و تعیین شورای سلطنت (← مقالههای بختیار، شاپور؛ شورای سلطنت)، به بهانه بیماری و درمان، ایران را ترک کرد و خبر رفتن او، موجب شادی وصفنشدنی در میان مردم شد و امامخمینی رفتن او را طلیعه پیروزی ملت و نویددهنده دستیافتن به آزادی و استقلال برشمرد (۵/۴۸۶ ـ ۴۸۷؛ هاشمی رفسنجانی، ۱۵۱) (← مقاله فرار شاه).
از سوی دیگر، در همان روزها، کارتر از والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه درخواست کرد راهی برای حمایت امامخمینی از دولت بختیار پیدا کند (کارتر، ۳۵)؛ از اینرو نماینده رئیسجمهور وقت فرانسه به نوفل لوشاتو رفت و هدف از دیدار خود را پیغامی دانست که از طرف کارتر برای امامخمینی دارد. کارتر خواسته بود ایشان تمام نیروهای خود را برای جلوگیری از مخالفت با بختیار به کار برد. از نظر کارتر حمله به بختیار خطرهای زیادی داشت و به تلفات زیادی منجر میشد. او دوریکردن از هر گونه عمل انفجاری در ایران را به نفع همه میدانست و در این پیغام از خطر دخالت ارتش و بدترشدن اوضاع گفته بود و تقاضای یک وسیله ارتباطی مستقیم با امامخمینی را داشت تا ایشان را در جریان اموری که آنها را حوادث مینامید، بگذارد و این را به نفع همه و خصوصاً امامخمینی ارزیابی میکرد (← امامخمینی، ۵/۳۷۵). ایشان در پاسخ گفت در صورتی که کارتر حسن نیت پیدا کرده و خواهان آرامش است، بهتر است از دولت بختیار پشتیبانی نکند (۵/۳۷۶). همچنین ایشان معتقد بود در صورت وقوع کودتا، ملت ایران کارتر را مقصر میداند و این مسئله به زیان امریکا خواهد بود (۵/۳۷۷). امامخمینی در این مقطع نیز کارتر را دشمن شماره یک ملت ایران دانست و از ملت امریکا خواست از وی بخواهند که چرا تا این حد از یک آدمکش حمایت مىکند و حیثیت ملى آنان را بر باد مىدهد و آتش خشم ایرانى را نسبت به آنها شعلهور مىکند (۵/۴۳۹).
پس از اعلام قاطع امامخمینی در ۳۰ دی ۱۳۵۷ برای بازگشت به ایران، کارتر از رئیسجمهور فرانسه خواست تا سفر ایشان را به تأخیر اندازد؛ به این دلیل که بازگشت ایشان به ایران باعث سرنگونی دولت بختیار میشد (کارتر، ۳۷). همچنین وی با کمک رابرت هایزر؛ معاون وقت نیروی هوایی امریکا در اروپا، برای افزایش همبستگی ارتش ایران با بختیار کوشش کرد و از عربستان، مصر، مراکش، اردن و چند کشور مسلمان دیگر خواست که از دولت بختیار در ایران حمایت کنند و امامخمینی را تشویق کنند که به ایران نرود تا دولت بختیار فرصت پیدا کند و بر اوضاع مسلط شود (همان).
از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ماجرای اشغال سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ به اعتراض به پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا و دیدار مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت وقت، با زیبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، بازتاب گستردهای در سطح ایران و جهان به دنبال داشت (محمدی، ۱۶۹). از نظر امامخمینی دانشجویان یادشده مرکز جاسوسی و توطئه امریکا در ایران را تصرف کرده بودند (۱۰/۴۹۱). در تاریخ شانزدهم آبان ۱۳۵۸، نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران به قصد دیدار با امامخمینی بودند؛ اما ایشان ضمن رد این دیدار، اعضای شورای انقلاب و مقامات مسئول در نظام جمهوری اسلامی ایران را نیز از این دیدار منع کرد. ایشان مذاکره با امریکا را مشروط به تحویل پهلوی به ایران و نیز عدم دخالت و جاسوسینکردن در ایران دانست (۱۰/۵۰۳) و تأکید کرد کارتر باید پهلوی را تحویل ایران بدهد و لانه جاسوسی را به دستگاه انسانی تبدیل کند، نه دستگاه حکومت بر یک ملت؛ اگر این دو مشکل را حل کند، نزاعی در کار نیست (۱۱/۸۱)؛ با این حال، معتقد بود که کارتر پهلوی را به ایران باز نمیگرداند (۱۱/۸۵). ایشان ارتکاب اشتباهات کارتر در ارتباط با ایران و مسائل مطرح را در ناآگاهی وی از عمق نهضت اسلامی ارزیابی میکرد (۱۱/۱۱۰).
با طولانیشدن ماجرای گروگانگیری، امامخمینی در ۴ اسفند ۱۳۵۸ اعلام کرد مجلس شورای اسلامی تصمیم نهایی را برای آزادسازی گروگانها خواهد گرفت (همان، ۱۲/۱۶۲). در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ امریکا رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کرد. امامخمینی در پاسخ از این قطع رابطه استقبال کرد و تأکید کرد اگر ملت ایران جشن بگیرد حق دارد (۱۲/۲۳۳) (← مقاله تسخیر لانه جاسوسی امریکا).
در پی ناکامی دولت امریکا در اِعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانها و قطع رابطه با ایران، کارتر دستور انجام عملیات آزادسازی گروگانها را صادر کرد و در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ش/ ۲۴ آوریل ۱۹۸۰م هواپیماها و بالگردهای امریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان وارد خاک ایران در صحرای طبس شدند که سرانجام بر اثر طوفان شدید شن، هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سیاچ ۵۳ به هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند و بدینترتیب عملیات نظامی به طور کامل شکست خورد و نقشه امریکاییها خنثی شد (آقایی، ۳۸ ـ ۴۲؛ کرامتی، ۴۷ ـ ۵۰) (← مقاله طبس، تجاوز نظامی امریکا).
پس از تجاوز نظامی امریکا، امامخمینی خاطرنشان کرد در صورتی که کارتر به کارهایی نظیر حادثه طبس دست بزند، دیگر مهارکردن جوانان مبارز و مسلمان ایران که نگهبان جاسوسان امریکاییِ گروگان گرفته شدهاند، برای دولت ایران غیر ممکن خواهد شد و در این صورت شخص کارتر مسئول جان گروگانها خواهد بود (۱۲/۲۵۶). ایشان معتقد بود شخص کارتر باید با توجه به جرمهایی که مرتکب شده در دادگاههای عمومی دنیا محاکمه شود (۱۲/۳۹۷) و نیز یادآور شد او با عملکرد خود، مردم دنیا را به امریکا بدبین کرده است و پیشبینی کرد او دوباره نمیتواند پست ریاستجمهوری را در امریکا به دست آورد (۱۱/۲۵۸). ایشان همچنین خاطرنشان کرد کارتر با رویداد طبس، حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و بدین ترتیب باید از ریاستجمهوری قطع امید کند (۱۲/۲۵۶). این پیشبینی در ادامه به وقوع پیوست و ریاستجمهوری کارتر پس از یک دوره پایان یافت. او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۸۰م/ ۱۳۵۹ش از رونالد ریگان، رقیب جمهوریخواه خود شکست خورد (۱۲/۲۴۳).
از سوی دیگر، امامخمینی در پاسخ به اظهار نظر کارتر رئیسجمهور وقت امریکا که گفته بود آنچه در ایران انجام میگیرد موافق اسلام نیست، گفت اخیراً کارتر هم اسلامشناس شده است! و ممکن است فردا مناخیم بگین هم اسلامشناس شود در حالیکه اینان که نمیدانند «اسلام» با «صاد» نوشته میشود یا با «سین»، نباید کاری به اسلام داشته باشند (۱۵/۱۸۸ ـ ۱۸۹ و ۱۹/۲۲۶). ایشان چند سال بعد نیز با طعنه به گسترش اسلامشناسی در دنیا، با اشاره به گفته کارتر در گذشته، خاطرنشان کرد که مقامهای امریکایی مسئولان ایران را ناآگاه از اسلام میدانند و ایشان نمیدانند که این دست اسلامشناسان چه زمانی میخواهند به «عروة الوثقی» حاشیه بزنند (همان، ۱۹/۲۲۶ ـ ۲۲۷)!
جیمی کارتر تألیفات پرشماری داشته که بیش از بیست عنوان آن چاپ شده است (لحظهنما). ازجمله کتابهای او که به فارسی ترجمهشده عبارتاند از: چرا بهترین کوشش را نکنیم؟ ترجمه منوچهر وارسته، ۴۴۴ روز ماجرای گروگانهای امریکایی در ایران ترجمه احمد باقری، ایران در خاطرات جیمی کارتر که ابراهیم ایراننژاد و طیبه غفاری ترجمه کردهاند.
پانویس
منابع
- آقایی، عباس، عقاب در آتش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بیدخوری، یوسف، در گوادلوپ چه گذشت؟، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- پزشکی، محمد و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
- چمنی، فرامرز، سیاست حقوق بشر کارتر و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- دارابی، علی، بیست و پنج گفتار پیرامون انقلاب اسلامی، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ـ معاونت پژوهش و برنامهریزی، تهران، هماهنگ، چاپ اول ۱۳۸۲ش.
- راجی، پرویز، خدمت گذار تخت طاوس، تهران، اطلاعات، چاپ هفتم، ۱۳۷۵ش.
- ساجدی، احمد، مشاهیر سیاسی قرن بیست، تهران، محراب قلم، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
- کارتر، جیمی، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ترجمه ابراهیم ایراننژاد و طیبه غفاری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- کرامتی، محمدتقی، وسوسه شیطان بزرگ، جریانشناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، قم، همای غدیر، چاپ دوم ۱۳۸۳ش.
- کرباسچی، غلامرضا، روزشمار روابط ایران و امریکا، تهران، بقعه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- لحظهنما، پایگاه اطلاعرسانی، بیوگرافی جیمی کارتر رئیسجمهور امریکا، ۸/۶/۱۳۹۷ش.
- لدین، مایکل، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی زمینهها و پیامدها، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- مختاری، محمد، بررسی شعارهای دوران قیام (۲)، مجله کتاب جمعه، شماره ۲۰، ۱۳۵۸ش.
- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
سمیه تام