سیدعارفحسین حسینی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | عنوان =سیدعارف حسین حسینی | تصویر =سیدعارفحسین حسینی.jpg | توضیح تصویر = | اندازه تصویر = | سرشناسی = | نام کامل =سیدعارف حسین حسینی | لقب = | نسب =حسینالاصغر فرزند امامسجاد(ع) | تاریخ تولد =سال 1325ش/ 1946م | زادگاه =منطقه پا...» ایجاد کرد) |
جز (removed Category:مقالههای آماده ارزیابی; added Category:مقالههای نیازمند بازنگری using HotCat) |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
سیداحمدرضا احمدپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/450/ حسینی، سیدعارفحسین]»، دانشنامه امام خمینی، ج4، ص450. | سیداحمدرضا احمدپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/450/ حسینی، سیدعارفحسین]»، دانشنامه امام خمینی، ج4، ص450. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] |
نسخهٔ ۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۵۸
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سیدعارف حسین حسینی |
نسب | حسینالاصغر فرزند امامسجاد(ع) |
تاریخ تولد | سال 1325ش/ 1946م |
زادگاه | منطقه پاراچنار پاکستان |
محل دفن | منطقه پاراچنار |
تاریخ شهادت | 14 مرداد 1367 |
محل شهادت | پاکستان |
اطلاعات علمی | |
استادان | امامخمینی و سیدمحسن حکیم، سیداسدالله مدنی، محمد فاضل لنکرانی، جعفر سبحانی، محمدتقی ستوده، ناصر مکارم شیرازی، جواد تبریزی و مرتضی مطهری |
محل تحصیل | عراق و ایران |
سیدعارفحسین حسینی، روحانی مبارز و رهبر شهید شیعیان پاکستان.
معرفی اجمالی
سیدعارفحسین حسینی در خانوادهای روحانی از سادات قبیله دویرزئی در سال 1325ش/ 1946م در روستای پیوار منطقه پاراچنار از استان سرحد پاکستان متولد شد [۱]. نسب وی از طریق سیدفخر ولی که در کرمان مدفون است، به حسینالاصغر فرزند امامسجاد علیبنالحسین(ع) میرسد. اجداد سیدعارفحسین برای تبلیغ اسلام و نشر و ترویج مذهب شیعه به منطقه تیره در ایالت سرحدی پیشاور سفر کردند. از اجداد مشهور سیدعارفحسین میتوان میرانوارشاه را نام برد. میرانوارشاه فردی عارف و شاعر بود که به سبب ترویج مذهب شیعه و برپایی عزاداری برای شهادت امامحسین(ع) متحمل رنجها و سختیهایی شد؛ چنانکه 45 سال پس از درگذشت ایشان، مخالفان مذهبی با نبش قبر جمجمه او را در آوردند و تا سهماه بر نیزه در منطقه تیره به نمایش گذاشتند که از آن پس او را به نام «شهید» میخوانند [۲]. پس از درگذشت میرانوارشاه فرزندانش ازجمله سیدمدد به جای پدر به نشر و ترویج مذهب شیعه همت گماشتند؛ اما سیدمدد در سال 1279 منطقه «تیره» را ترک و به روستای پیوار مهاجرت کرد. در سال 1306 متعصبان مذهبی برای تخریب قبور سادات، به پیوار یورش آوردند و در درگیری میان آنان و پیروان اهل بیت(ع)، سیدمددشاه در دفاع از قبور اجداد خود و حریم اهل بیت(ع) به شهادت رسید [۳].
تحصیلات
سیدعارفحسین حسینی، پیش از رسیدن به سن تحصیل، تحت آموزش پدرش سیّدفضلحسین بود و پس از گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان تا کلاس دهم وارد مدرسه علمیه جعفریه پاراچنار شد [۴]. او پس از گذراندن مقدمات نزد غلام جعفر لقمان برای ادامه تحصیل در سال 1346 راهی حوزه علمیه نجف اشرف شد و نزد استادانی چون سیداسدالله مدنی و مجتبی لنکرانی سطح یک را گذراند [۵]. وی در مدت اقامت در عراق با شخصیتهایی چون امامخمینی و سیدمحسن حکیم آشنا شد و در فعالیتهای سیاسی شرکت میکرد. او با حضور در سخنرانی سیدمحسن حکیم در کوفه پس از شرکت در تظاهرات، با مأموران حزب بعث عراق درگیر شد که به موجب آن به مدت یک ماه زندانی شد [۶] و سپس در سال 1351 از عراق اخراج شد و به کشور پاکستان بازگشت. سیدعارفحسین پیش از اخراج برای کسب رهنمود نزد امامخمینی رفت [۷].
سیدعارفحسین در پاکستان به فعالیتهای علمی و سیاسی روی آورد و مورد توجه مردم قرار گرفت؛ اما برای تکمیل تحصیلات در سال 1353 بار دیگر عازم نجف شد ولی مأموران عراقی مانع ورود وی به عراق شدند؛ از اینرو به ایران آمد و در حوزه علمیه قم به ادامه تحصیل پرداخت [۸]. او کفایة الاصول را نزد محمد فاضل لنکرانی و جعفر سبحانی، مکاسب را نزد محمدتقی ستوده، عقاید اسلامی را پیش محسن حرمپناهی خواند و در درس خارج اصول ناصر مکارم شیرازی و خارج فقه جواد تبریزی شرکت کرد و در فلسفه از مرتضی مطهری بهرهمند شد [۹].
فعالیتهای سیاسی
سیدعارفحسین در قم در کنار فراگیری علوم حوزوی در حمایت از نهضت امامخمینی در فعالیتهای سیاسی و تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد. او همچنین هموطنان خود را به مبارزه علیه این رژیم تشویق میکرد و به همین سبب سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در سال 1357 وی را از کشور اخراج کرد [۱۰]. وی در پاکستان نیز به افشاگری خیانتها و ستمگریهای رژیم پهلوی و تبیین ماهیت نهضت ضد ستمشاهیِ مردم ایران ادامه داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سیدعارفحسین رهبری امامخمینی را برای مسلمانان جهان اعلام کرد که البته با مخالفت برخی روحانیان پاکستان روبهرو شد. او در اقدامی بینظیر در تاریخ پاکستانِ آن زمان، در حمایت از نهضت و انقلاب اسلامی ایران هزاران تن از مردم پاراچنار را در مسیری دویست کیلومتری به سوی پیشاور، روانه کرد و با تشکیل اجتماعی بزرگ در شهر پیشاور و اعلام حمایت از امامخمینی، زمینه آگاهی مردم پاکستان از حقانیت انقلاب اسلامی ایران را نیز فراهم کرد [۱۱].
زمانیکه پاکستان بخشی از هند بود، شیعیان در سال 1316 سازمانی به نام حزب سیاسی شیعیان هند را تشکیل دادند؛ اما پس از استقلال پاکستان تا مدتها فعالیت نداشت تا اینکه در سال 1358 ضیاءالحق با کودتا به قدرت رسید و اجرای فقه حنفی را در پاکستان اعلام و قانونی کرد. شیعیان نیز تشکیل «نهضت فقه جعفری پاکستان» را به رهبری مفتی جعفر حسین اعلام کردند. سیدعارفحسین که در آذر 1359 برای مبارزه با مکتبهای انحرافی از امامخمینی اجازه استفاده از سهم امام(ع) در امور تبلیغات اسلامى [۱۲] و در تیرماه 1363 اجازه تصدی امور حسبیه [۱۳] دریافت کرده بود، با توجه به شایستگی که در گذشته از خود نشان داده بود، پس از درگذشت مفتی جعفر حسین در 21 بهمن سال 1363 [۱۴] به اتفاق آرا به رهبری «نهضت اجرای فقه جعفری» پاکستان برگزیده شد [۱۵].
وی برای دگرگونی در جامعه و رهایی مردم تحت سلطه ضیاءالحق در 15 تیر 1366 آشکارا مخالفت خود با شرایط موجود و ضدیت با حکومت او را اعلام کرد؛ به همین دلیل در آغاز، دولت پاکستان پیشنهادهایی برای مذاکره با او داد تا او را وادار به سازش با حاکمیت کند؛ اما وی زیر بار نرفت و پیشنهاد دولت را رد کرد [۱۶]. او در همان سال در اجتماع بزرگی در پاکستان، تحول سازمان را به حزبی سیاسی اعلام و رسماً تز «جدایی دین از سیاست» را رد کرد و راهبرد دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت را برگزید و برای نخستینبار سیاستمداری با بینش اسلامی در پاکستان پا به عرصه مبارزاتی و رقابتهای سیاسی گذاشت [۱۷].
الگوگیری از امامخمینی
سیدعارفحسین در گفتگوهای مطبوعاتی، سخنرانیها و پیامها، همواره بر ضرورت یکپارچگی امت اسلام تحت رهبری امامخمینی تأکید میورزید و با مخاطب قراردادن مردم مسلمان، بر این باور بود، همانگونه که کعبه رمز اتحاد مسلمانان است، باید از فردی جامع شرایط به عنوان رهبر پیروی کرد. او امامخمینی را دارای همه ویژگیهای رهبری و ولی امر مسلمانان میدانست و از مسلمانان میخواست به مانند مردم ایران زیر پرچم اسلام قیام کنند و در خیزش خود از نظام جمهوری اسلامی ایران الگوبرداری کنند. او معیار درستبودن و اسلامیبودن قیامها و نهضتها و جنبشها را شباهتداشتن آنان به انقلاب اسلامی ایران میدانست [۱۸].
سیدعارفحسین تأکید میکرد شرق و غرب دست به دست هم دادهاند تا جمهوری اسلامی ایران را نابود و یا محدود کنند و جنگی را به کمک صدام حسین بر این کشور تحمیل کردند [۱۹]. وی در فروردین سال 1364 ضمن تجلیل از امامخمینی با استناد به اراده وی در نامگذاری زادروز حضرت فاطمه زهرا(س) به روز زن، بر اراده اسلام مبنی بر عظمت وجودی انسانیت زن تأکید کرد [۲۰] و در اسفند 1365 در پیامی دیگر به مناسبت روز زن اعلام کرد که امامخمینی علاوه بر براندازی نظام شاهنشاهی، زن را از جهنمی که رژیم پهلوی برای او ساخته بود نجات داد و در نتیجه امروز زنان ایرانی در میدانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نقش فعالی دارند [۲۱].
ویژگیهای اخلاقی
ویژگیهای اخلاقی سیدعارفحسین، همچون فروتنی و میهماننوازی و یاریرسانی به ستمدیدگان و نیازمندان، از او شخصیت ممتازی ساخته بود [۲۲]. وی افزون بر مبارزات سیاسی به مبارزه و مخالفت با جریانهای ملحد، مارکسیست، وهابیت و خرافهگرایی با جهل و بیسوادی نیز به مبارزه برخاست و در مسیر مبارزه با غربزدگی و ارزشهای ضد فرهنگی از هیچ کوششی باز نایستاد [۲۳].
شهادت
در 14 مرداد 1367 تروریستهایی که دولت عراق با همکاری ضیاءالحق برای ترور وی اجیر کرده بود، سیدعارفحسین حسینی را پس از نماز صبح، هدف گلوله قرار دادند و او در راه انتقال به بیمارستان به شهادت رسید [۲۴].
امامخمینی پس از شهادت سیدعارفحسین حسینی، در پیامی خطاب به روحانیان و مردم پاکستان، ضمن اعلام اینکه فرزند عزیزی را از دست داده است، شهادت وی را دور از انتظار ندانست؛ زیرا وی با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته بود و عالمی متعهد بود که هدف تیرهای دشمنان قرار گرفت. از نظر امامخمینی، سیدعارفحسین روحانی وارستهای بود که در راه خدمت به خدا و خلق خدا و در حمایت از پابرهنگان آرام و قرار نداشت تا به مقصد رسید. ایشان در این پیام از مردم پاکستان خواست که تفکر این شهید را که اسلام ناب محمدی بود زنده نگه دارند و با نفوذ فرهنگ اسلامِ امریکایی به مبارزه برخیزند. ایشان سیدعارفحسین را در کنار شهید مرتضی مطهری، شهید سیدمحمد حسینی بهشتی، شهدای محراب و دیگر روحانیان؛ صدرها و حکیمها در عراق و راغب حربها و کُرّیمها در لبنان خواند که هدف توطئه و ترور دشمنان اسلام قرار گرفتند. ایشان تاکید داشت برای سیدعارفحسین که یار وفادار اسلام و مدافع محرومان و مستضعفان و فرزند راستین سالار شهیدان، امامحسین(ع) بود، بشارتى بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حقْ عروج خونین «ارجِعِى الى رَبِّکِ» را نظاره کند و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. از نظر امامخمینی بزرگترین فرق روحانیت و علماى متعهد اسلام با روحانىنماها در همین است که علماى مبارز اسلام همیشه هدف تیرهاى زهرآگین جهانخواران بودهاند و اولین تیرهاى حادثه قلب آنان را نشانه رفته است؛ ولى روحانىنماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروّج باطل یا ثناگوى ظالمان و مؤید آنان بودهاند. ایشان اضافه کرد ملت شریف و مسلمان پاکستان، که به حق ملتى انقلابى و وفادار به ارزشهاى اسلامى بودهاند و با ایرانیان رابطه گرم و دیرینه و انقلابى، عقیدتى و فرهنگى دارند، باید تفکر این شخصیت شهید را زنده نگه دارند و نگذارند شیطانزادگان جلوى رشد اسلام ناب محمدى را بگیرند [۲۵].
خدمات اجتماعی و مذهبی و فرهنگی
سیدعارفحسین حسینی خدمات اجتماعی و مذهبی و فرهنگی مهمی را به پایان رساند که بنیادگذاری و راهاندازی دهها مسجد و حسینیه و مدرسه علمیه در مناطق محروم ایالات سرحد و سند و بلوچستان را شامل میشد. ازجمله آنها مسجدی به نام «جماران» در منطقه بنگش و سه مسجد جامع در بلوچستان پاکستان و نیز مدرسه دارالمعارف الاسلامیه در شهر پیشاور است که پس از شهادت وی به «جامعة الشهید عارفحسین الحسینی» تغییر نام یافت. همچنین میتوان از مدرسه جامعه اهلالبیت(ع)، انوار المدارس در منطقه تیراه در مرکز منطقه آزاد اورکزئی در ملک شخصی خویش، یک حسینیه در مؤمنآباد بنگش و تأسیس دو درمانگاه عمومی در پاراچنار و شهر کراچی یاد کرد [۲۶]. از شهید سیدعارفحسین حسینی دو دختر و پنج پسر به جای مانده است [۲۷].
پانویس
- ↑ مؤسسه شهید، 21.
- ↑ مؤسسه شهید، 22.
- ↑ مؤسسه شهید، 22 ـ 23.
- ↑ مؤسسه شهید، 161.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/82 ـ 83.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/83 ـ 84.
- ↑ مؤسسه شهید، 25.
- ↑ مؤسسه شهید، 26.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/83.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/84.
- ↑ مؤسسه شهید، 27 ـ 28.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 13/378.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 18/506.
- ↑ سیدابراهیمی، نفوذ و تاثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، 67.
- ↑ سیدابراهیمی، نفوذ و تاثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، 67.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/85.
- ↑ مؤسسه شهید، 31.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/156 ـ 158.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/159 ـ 160.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/131.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/132.
- ↑ مؤسسه شهید، 32 ـ 35.
- ↑ مؤسسه شهید، 56 ـ 79.
- ↑ مؤسسه شهید، 84 ـ 85 و 91 ـ 92.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 21/119 ـ 121.
- ↑ مؤسسه شهید، 80 ـ 83.
- ↑ صادقی، علامه سیدعارفحسین حسینی، 6/93.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
- سیدابراهیمی، سیدمصطفی، نفوذ و تاثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، پایاننامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، قم، مرکز آموزش عالی تربیت مربی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1380ش.
- صادقی، سیدغلامحسین، علامه سیدعارفحسین حسینی آفتاب پاراچنار چاپشده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، 1377ش.
- مؤسسه شهید الحسینی، یادواره علامه شهید سیدعارفحسین الحسینی از ولادت تا شهادت، تهران، شاهد، چاپ اول، 1369ش.
سیداحمدرضا احمدپور، «حسینی، سیدعارفحسین»، دانشنامه امام خمینی، ج4، ص450.