سیدعلی غیوری
سیدعلی غیوری، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
او در سال ۱۳۰۹ ش در نجفآباد اصفهان دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند و آنگاه به فراگیری دروس حوزوی روی آورد و در سال ۱۳۲۵ ش راهی اصفهان شد. غیوری در آنجا، وارد مدرسه علمیه نیماورد شد و مدتی در حوزه علمیه عربان اصفهان تحصیل کرد و مقدمات را پیش آقایان ایران نژاد، صلحی، فرقدانی و توسلی خواند [۱] سپس در سال ۱۳۲۷ ش رهسپار قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، حاشیه ملاعبدالله را نزد ابراهیم امینی نجفآبادی خواند. در رسایل، مکاسب و لمعتین هم از شاگردان میرزا علیاکبر مشکینی و مهاجرانی بود و کفایه الاصول را پیش سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی خواند. قوانین الاصول هم نزد شاگردان شیخ عبدالجواد جبلعاملی و مطول از شاگردان شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی بود. پس از تکمیل دروس سطح، در درس خارج فقه سیدحسین طباطبایی بروجردی، شیخ عباسعلی شاهرودی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و شیخ مرتضی حائری شرکت کرد. در درس خارج اصول هم از شاگردان امامخمینی بود. مدتی هم در درس خارج فقه ایشان شرکت کرد [۲] و در مجموع، چهار سال و نیم در درس ایشان شرکت داشت [۳]
او درباره دقت امامخمینی در رعایت نظم میگوید:
«حدود چهار سال و نیم، یک دوره اصول ایشان که شرکت داشتم، فقط دو روز تعطیلی از ایشان دیدم. سعی میفرمودند دقیق سر وقت تشریف بیاورند. گاهی که ساعتهای ما خوابیده بود، روی آمدن ایشان کوک میکردیم. من در طول عمرم از ایشان کسی را منظمتر ندیدهام؛ تمام کارهایشان دقیق و منظم بود» [۴]
وی در مصاحبهای دیگر درباره ویژگیهای درس امامخمینی میگوید:
«درس ایشان در زمان زعامت و ریاست مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی، پرمحتواترین، پربارترین، پرجمعیتترین، منظمترین و مرتبترین درسهای قم بود و غالباً طلبههای جدی و فاضل پیش ایشان درس میخواندند. در تمام حوزه علمیه قم درسی منظمتر از درس ایشان نبود. حتی با روحانیان حوزههای دیگر مانند نجف، اصفهان و مشهد هم صحبت شده است و گفتهاند که: «درسی منظمتر از درس ایشان سراغ نداشتیم و نداریم».
ایشان در مدت چهار سال ونیم، یک دوره درس اصول تدریس کردند. به غیر از عیدها و مراسم سوگواری و یا جمعهها که معمولاً تعطیل است، ایشان در چهار سال و نیم، دو روز درس را تعطیل کردند که ظاهراً یک روز آن کسالت داشتند. ما اصلاً در تمام حوزه علمیه قم درسی که اینطور منظم و مرتب باشد، سراغ نداریم. حتی گاهی بعضی از دوستان میگفتند: «ما ساعتهایمان را با درس ایشان منظم میکنیم»؛ یعنی ساعتی که بنا بود ایشان بیایند، سر دقیقه تشریف میآوردند» [۵] او درباره اقبال طلاب زبده و برجسته برای شرکت در درس امامخمینی میگوید:
«یکی به واسطه نظم و ترتیبی بود که امام در درس داشت و دیگری اینکه امام زحمت میکشید و مطالعه میکرد و همه اقوال را میدید و تسلط کافی داشت. کم جایی می-شد که شاگردان امام را متوقف کنند. تسلط خوب و حافظه خوب و استعداد سرشاری که امام داشت، باعث می-شد فضلای متبحر و به درد بخور اغلب شاگرد ایشان باشند و بعد از فوت آیتالله بروجردی بیشترین شاگرد را حضرت امام داشت» [۶]
او درباره ویژگیهای درس امامخمینی بر این باور است: «یک مقدار درسشان مشکل بود و چون خودشان اهل تحقیق بودند بیش از دیگران مطالعه میکردند. دیگران غالباً مشغول مرجعیت و رسیدگی به امور مردم و آمدورفت و وجوهات و از این کارها بودند. ایشان چندین سال فقط درس میدادند. من یادم نمیآید که امام درس داشته باشند و قبلاً مطالعه نکرده باشند... غالباً مطالبشان نو بود، مطالبی بود که گاهی در بین کتابهای اصول و فقه کمتر پیدا میشد، یعنی مطالبی از خودشان میگفتند. یک روز عصر در مسجد سلماسی فرمودند:
«گاهی انسان به بعضی از آیات قرآن برخورد میکند و هرچه به عمق آیات بیشتر فرو میرود، بیشتر فکر میکند، مطالبی میفهمد که قبلاً نفهمیده بود». آن وقت دراینباره به تفسیر آیۀ «قد جائکم مِنَ اللّه نور و کتاب مبین یهدی به اللّه من اتبع رضوانه» پرداختند. درباره این آیه که نور چیست؟ کتاب چیست؟ مبین چیست؟ خیلی مفصل صحبت کردند. گاهی مواقع راجع به آیات و روایات صحبت میکردند، گاهی درباره کلمات نهجالبلاغه وارد میشدند. خلاصه خیلی مطالب عمیق و خوب بیان میکردند که واقعاً برای ما آموزنده بود» [۷]
خاطرات او درباره برخورد امامخمینی با اشکالهای شاگردان هم گویای شاگردپروری امامخمینی است:
«امام از شاگردهایی که در درس اشکال میکردند خوششان میآمد. من جمله، حاجآقا مصطفی در درس امام خیلی اشکال میکردند، امام خیلی دوست داشت... اگر افراد حرف پرت میزدند خیلی ناراحت میشدند ولی خیلی اظهار نمیکردند. گاهی برای ساکت کردن شاگردان بلند صحبت میکردند»[۸]
سیدعلی غیوری در بعضی مواقع برای سفرهای تبلیغی به حسین آباد ملایر میرفت و به همین علت نزد ملایری-های از شهرت خوبی برخوردار بود. در عید غدیر ۱۳۴۰ ش، با دعوت هیئت ملایریها مقیم شهرری به آنجا رفت و با درخواست آنان برای اقامت در شهرری مواجه شد و آن دعوت را پذیرفت و از همان زمان در شهرری اقامت گزید. او مسجد امام حسن العسکری(ع) را در مدت کوتاهی تجدید بنا کرد و انجا به پایگاهی برای فعالیتهای سیاسی علیه حکومت پهلوی تبدیل کرد [۹] او در همان زمان همراه با برخی دیگر از شاگردان امامخمینی ایشان را مجاب کرد شهریه بپردازد و غیوری اولین فردی بود که وجوهات شرعیه را به امامخمینی تقدیم کرد[۱۰] و بر اساس خاطرات علیاکبر مسعودی خمینی، اولین شهریهای که امامخمینی در قم توزیع کرد، توسط او تقدیم شده بود [۱۱] براثر تلاشهای او در ترویج مرجعیت امامخمینی، بخش زیادی از مردم شهرری به تقلید از امامخمینی بهعنوان مرجع تقلید تامه روی آوردند و این استقبال همهجانبه از شدت سختگیری ساواک نسبت به مقلدان امامخمینی در محل کاست. غیوری در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بهمحض شنیدن خبر دستگیری امامخمینی، مردم شهرری را برای راهپیمایی اعتراضآمیز به سمت تهران دعوت کرد. هنگامی که علمای بلاد در اعتراض به دستگیری امامخمینی رو به جانب حضرت عبدالعظیم آورده و در آنجا متحصن شدند، منزل غیوری مرکز فعالیت روحانیان انقلابی شد و حسینعلی منتظری و بسیاری از علما، برای گفتگو درباره حوادث روز به خانه وی میآمدند[۱۲] همچنین به جرم صدور قبضهایی به نام امامخمینی توسط ساواک دستگیر و در زندان قزل قلعه زندانی شد [۱۳] پس از آن هم به خاطر فعالیتهای سیاسی بارها دستگیر شد و مورد تهدید ساواک قرار گرفت. او در سال ۱۳۴۶ش در زندان انفرادی زندانی بود [۱۴]
غیوری همزمان با شهرری، همراه با روحانیان تهران نیز به فعالیتهای سیاسی ادامه میداد و اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی صادر میکرد؛ فعالیتی که تشکل «جامعه روحانیت مبارز» از دل آن سر برآورد[۱۵] در سال ۱۳۴۹ش و پس از رحلت آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم، همراه با جمعی از روحانیان تهران، با ارسال تلگرافی به امامخمینی، آن واقعه را به آن «پیشوای عظیمالشأن» تسلیت گفتند[۱۶] او در کنار مبارزه با حکومت پهلوی در امور اجتماعی هم فعال بود. دو دبستان به نامهای «سجادیه» و «رضویه» برای دختران و پسران منطقه ساخت و مکانی را نیز برای سرپرستی ایتام ایجاد کرد و صندوق قرضالحسنهای را هم به همین منظور بنیان نهاد[۱۷] به همت او خیابان «سیمان» شهرری که از لحاظ مفاسد شهره بود، محیطی فرهنگی و مذهبی شد؛ چنانکه او با پول گزافی، قهوهخانه مجاور مسجد را که محل فساد بود، خراب و تبدیل به کتابخانه کرد. همچنین برخی از جلسات روحانیان مبارز تهران در خانه او برگزار میشد. غیوری در سال ۱۳۵۰ ش به سبب مشارکت در انتشار اعلامیه امامخمینی در تقبیح تاجگذاری شاه، دستگیر و به زندان قزلقلعه منتقل شد و تحت شکنجه قرار گرفت و پس از یک سال آزاد گردید [۱۸] پس از آزادی به فعالیتهای سیاسی ادامه داد؛ بهویژه در برگزاری جلسات روحانیان مبارز فعال بود. تداوم این فعالیتها باعث شد تا ساواک درصدد تبعید او از تهران برآید. ساواک ابتدا تصمیم گرفت تا او را به بندر دیلم در جنوب کشور تبعید کند، ولی با مخالفت رئیس دادگستری شهرری که از دوستان او بود در نهایت در سال ۱۳۵۲ش به سه سال اقامت اجباری در شهرستان سیرجان محکوم شد[۱۹] غیوری در سیرجان به فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی ادامه داد و ازجمله به اقامه نماز جماعت در مسجد حاج غلامحسین خان آن شهر پرداخت که با ممانعت ساواک مواجه شد. پس از آن، جلساتی را در منزل خود برگزار میکرد و در دعوت از روحانیان برای سخنرانی در سیرجان فعال بود. همچنین در سوق دادن جمعی از جوانان آن شهر به تحصیل دروس حوزوی نقش داشت. یکی دیگر از اقدامات او در سیرجان، راهنمایی روحانیان غیر بومی درباره نحوه مواجهه با مأموران ساواک بود و با این راهنماییها، از شکنجه شدن آنان جلوگیری میکرد. او در همان زمان نگارش تفسیر قرآن را آغاز کرد و سیزده جزء قرآن را تفسیر نمود که آن تفسیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی با عنوان تفسیر مبین در دو جلد منتشر شد[۲۰] در گزارشی از ساواک از حضور او در کرمان سخن رفته است. او در همان سال ممنوعالمنبر شد [۲۱] در سال ۱۳۵۴ش نیز از سوی ساواک ممنوعالمنبر گردید[۲۲]
غیوری پس از آزادی و بازگشت به شهرری، همراه با روحانیان مبارز تهران با صدور اعلامیههای انتقادی، به مبارزه با آن حکومت ادامه داد و امضای او در اغلب اعلامیههای فوق دیده میشود [۲۳]
غیوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی شهرری نقش داشت و مسئولیت آن کمیته را برعهده گرفت. در آن زمان همراه با برخی دیگر از روحانیان جمعیت تعاون اسلامی را با هدف ارسال کمک به مناطق محروم بنیان نهاد و از جمله در راهاندازی کارگاههای قالیبافی در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان نقش داشت. در سال ۱۳۵۸-۱۳۵۹ هم در راس هیاتی برای معرفی انقلاب اسلامی به کشورهای مالی، کنیا، غنا و تانزانیا سفر کرد و حوزه علمیه را در کشور مالی بنیان نهاد[۲۴] با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در مناطق جنگی ازجمله کردستان و آذربایجان غربی حضور مییافت و از سال ۱۳۶۰ش به فعالیت در جمعیت هلال احمر پرداخت[۲۵] و در اردیبهشت ۱۳۶۱ با حکم امامخمینی به نمایندگی ایشان در آن جمعیت منصوب گردید[۲۶] همزمان به فعالیت در جامعه روحانیت مبارز تهران ادامه داد. سپس به سمت امام جمعه شهرری منصوب گردید[۲۷] در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با رأی مردم تهران و شهرری به نمایندگی برگزیده شد[۲۸] او همچنین مدتی نماینده ولیفقیه در انجمن اسلامی مهندسان، عضو دفتر مقام معظم رهبری، رئیس و عضو هیئتمدیره جمعیت تعاون اسلامی، جامعه تعلیمات اسلامی، بنیاد حضرت خدیجه(س)، عضو شورای مرکزی رسیدگی به امور مساجد، و عضو هیئتامنای آستانه مقدس حضرت عبدالعظیم(ع)[۲۹] نماینده رهبری در انجمن فارغ التحصیلات اروپا و آمریکا و تولیت ابن بابویه نیز بود[۳۰] غیوری در سال ۱۳۷۹ ش پس از رحلت شیخ مهدی حائری تهرانی امام جماعت مسجد ارک تهران، امامت جماعت آن مسجد را بر عهده گرفت و سالها به اقامه نماز جماعت و سخنرانی در آنجا میپرداخت.
غیوری در کنار فعالیتهای فوق، به تألیف و تدریس دروس حوزوی نیز میپرداخت و از تألیفات او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تفسیر مبین در ۶ جلد و تعالیم دین اسلام در ۴ جلد. او در سال ۱۳۸۵ش و در اولین همایش ائمه جماعت اهلقلم، به سبب نگارش تفسیر مبین مورد تقدیر قرار گرفت. غیوری در امور اجتماعی از روحانیان فعال بود و دهها مؤسسه، مدرسه و مسجد را بنیان نهاد؛ ازجمله میتوان به احداث مدارس سجادیه و رضویه، احداث مدرسه علمیه عترت در قم، چندین صندوق قرضالحسنه و دارالایتام و... اشاره کرد. سیدعلی غیوری در ۲۷ آذر ۱۳۹۷ درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط محمد امامی کاشانی، در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک سپرده شد [۳۱]
پانویس
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۲۶-۲۹).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۳۲-۳۴)
- ↑ (سلسله موی دوست، ص۱۵۴).
- ↑ (صحیفه دل، ج۱، ص۱۳۱).
- ↑ (سلسله موی دوست، ص۱۶۴).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۵۵).
- ↑ (سلسله موی دوست، ص۱۶۵).
- ↑ (سلسله موی دوست، ص۱۶۵).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۷۶-۷۳).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۶۲-۶۳)
- ↑ (خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، ص۲۰۲-۲۰۳).
- ↑ (حاجی بیگی کندری، ص۲۷۵).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۶۳).
- ↑ (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۱۵۴).
- ↑ (خاطرات آیتالله غیوری، ص۹۰-۹۱).
- ↑ (روحانی، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۳ ـ ۲۲۴).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۷۴-۷۶).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۹۶-۱۰۵؛ حاجی بیگی کندری، ص۲۷۵).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۱۱۳-۱۱۴؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۵).
- ↑ (افاضاتی، ص۱۸۱-۱۸۵).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۹).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۱۹۷-۱۹۹).
- ↑ (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱، ۲۳۳، ۲۳۷، ۲۴۳، ۲۵۵، ۲۶۵، ۲۸۳، ۲۸۹، ۳۰۹، ۳۱۴، ۳۲۴، ۳۷۰، ۳۸۸، ۳۹۱، ۳۹۷، ۴۱۰، ۴۱۶، ۴۱۷، ۴۳۰، ۴۳۷، ۴۵۵، ۴۷۰، ۴۸۶، ۵۰۴، ۵۱۱، ۵۱۶، ۵۳۶).
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۱۳۳-۱۳۷).
- ↑ (کاظمینی، ج۲، ص٬۶۱۹)
- ↑ (صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۴۳).
- ↑ (کاظمینی، ج۲، ص۶۱۸).
- ↑ (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۴۵۳).
- ↑ (کاظمینی، ج۲، ص۶۱۹)
- ↑ (آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری، ص۱۶۳).
- ↑ (انصاری، ص۱۷۵-۱۷۶).
منابع
آئینه دار مهر: خاطرات آیتالله غیوری (۱۳۸۶)، به کوشش محمدرضا سرابندی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ افاضاتی، علی (۱۳۸۵)، انقلاب اسلامی در سیرجان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۳)، «درگذشتگان: آیتالله غیوری»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۴۹-۱۵۰، آذر- اسفند؛ حاجی بیگی کندری، محمدعلی (۱۳۸۹)، «غیوری، سیدعلی»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات ۱۵ خرداد (۱۳۷۸)، به کوشش علی باقری، دفتر هشتم، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خاطرات آیتالله سیدعلی غیوری (۱۳۸۶)، تدوین: محمدرضا سرابندی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات آیتالله مسعودی خمینی (۱۳۸۱)، تدوین: جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امامخمینی (س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (س)؛ صحیفه دل، مطالب و خاطراتی از شاگردان حضرت امامخمینی (س) (۱۳۷۸)، ج ۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (س)؛ کاظمینی، میرزا محمد (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج ۲، تهران، برگ رضوان؛ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری (۱۳۷۸)، تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.