سیدضیاءالدین حسینی اشکوری
حسینی اشکوری، سید ضیاءالدین؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. سید ضیاءالدین حسینی اشکوری در خانوادهای روحانی در نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش سید مهدی حسینی اشکوری از عالمان برجسته تهران بود که سالها در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشت و پس از بازگشت به کشور در تهران مقیم شده بود و به اقامه نماز جماعت در آن شهر میپرداخت. سید ضیاءالدین حسینی اشکوری در کودکی همراه با خانواده در تهران مقیم شد و در همان شهر نشوونما یافت. او خواندن و نوشتن را در تهران آموخت و سپس به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و بخشی از مقدمات را در تهران خواند. سپس راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر ادبیات و دروس سطح را نزد استادان آنجا به پایان رساند، ولی درباره استادان او در آن دورهها اطلاعاتی در دست نیست. سپس به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درسهای آیات سید حسین طباطبایی بروجردی (شریف رازی، ج 4، 376-377) و امام خمینی (روحانی، ج 1، 60) شرکت کرد. سید حمید روحانی از او بهعنوان یکی از شاگردان امام خمینی نام برده، ولی درباره سالهای دقیق حضور او در درسهای امام خمینی اطلاعاتی نداده است. او درسهای استادان خود را تقریر کرده است (شریف رازی، ج 1، 377)، ولی درباره اینکه آیا درسهای امام خمینی را هم تقریر کرده است یا نه گزارشی در دست نیست. ضیاءالدین حسینی اشکوری سپس به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت. وی در مهر 1342 و در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در حوزههای علمیه، به همراه جمعی از روحانیان در نامهای ضمن انتقاد از سیاستهای دولت در سرکوب منتقدان و مخالفان، به ویژه طلاب و روحانیان، از حوزه علمیه قم بهعنوان سنگر مبارزه رجال دین و حامیان قرآن علیه بیدینی و ظلم و استبداد نام بردند و سپس با اشاره به دستگیری مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله خمینی به جرم دفاع از دین آزادی و حضور آیات سید کاظم شریعتمداری و سید شهابالدین مرعشی نجفی در تهران در اعتراض به این دستگیری، خواستار آزادی و بازگرداندن امام خمینی به قم همراه با آیات شریعتمداری و مرعشی نجفی شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 104-106). او در سال 1343 ش در تهران بود و در همان سال همراه با جمعی از علمای مبارز تهران در نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت، با اشاره به تبعید امام خمینی به خارج از کشور، از اقدام امام خمینی در مخالفت با کاپیتولاسیون با عنوان دفاع از حریم مقدس قرآن و آزادی یاد کردند و سپس از ایشان با عنوان مرجع بزرگ تقلید نام بردند و نگرانی خود را از تبعید ایشان ابراز نمودند و در ادامه خواستار رعایت قوانین اسلامی و اصول آزادی و بازگرداندن امام خمینی به کشور و آزادی دیگر زندانیان سیاسی شدند (همان، ج 3، 134-135). در اولین سالگرد تبعید امام خمینی به خارج از کشور، همراه با جمع کثیری از طلاب و روحانیان سراسر کشور، با صدور اعلامیهای، تبعید ایشان را به خاطر دفاع از دین و قانون اساسی، غیرقانونی دانستند و بر ضرورت بازگرداندن ایشان به کشور تأکید کردند (همان، 190 ـ 185). سید ضیاءالدین حسینی اشکوری در سال 1349 ش در تهران با حسین لنکرانی، روحانی مقیم تهران دیدار کرد و بر اساس گزارش ساواک، لنکرانی از او خواست برای ترویج مرجعیت امام خمینی تلاش کند (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج 5، 227؛ شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک، 253). سپس شیخ حسین لنکرانی از او خواست جزوهای درباره جهاد بنویسد، ولی چون در همان زمان در حال تألیف موضوع دیگری بود، از پذیرش آن درخواست خودداری کرد (همان، 271). بر اساس گزارشهای ساواک، وی در سال 1349 ش در جلساتی که خانه حسین لنکرانی در تهران برگزار میشد، شرکت میکرد (همان، 297). در سال 1352 ش هم ساواک گزارشی از سخنرانی او علیه هژبر یزدانی، از بهاییان معروف، تهیه کرد. بر اساس آن گزارش، وی از حضور بهاییان در ساختار اداری کشور انتقاد کرده بود (هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، 21). درباره دیگر فعالیتهای حسینی اشکوری اطلاعاتی در دست نیست. منابع: اسناد انقلاب اسلامی (1374)، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (1389)، نهضت امام خمینی، ج 1، تهران، انتشارات راه امام؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (1393)، ج 1، 3، 5، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک (1383)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک (1384)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.