سیدعلی‌اکبر غفاری قره‌باغ

از ویکی امام خمینی
سیدعلی‌اکبر غفاری قره‌باغ
اطلاعات فردی
نام کاملسیدعلی‌اکبر غفاری قره‌باغ
لقبقره‌باغی
اطلاعات علمی
استادانامام‌خمینی


سیدعلی‌اکبر غفاری قره‌باغ، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.


سیدعلی‌اکبر غفاری قره‌باغ (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۹۲) معروف به قره‌باغی در سال ۱۳۱۵ ش در روستای قره‌باغ ارومیه به دنیا آمد. او دوران ابتدایی را در مدرسه ابتدایی روستای قره‌باغ گذراند. هم‌زمان با تحصیل در مدرسه فوق (از کلاس چهارم)، به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و در همان روستا صرف میر، تصریف، صمدیه، عوامل، بخشی از سیوطی و بخشی از جامی را نزد میرزا عبدالله یعقوبی خواند. بخش دیگری از جامی و سیوطی را هم در روستای نجف‌آباد ارومیه پیش شیخ حسین فرقانی نجف‌آبادی فراگرفت. او در سال ۱۳۳۵ ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی تبریز شد و در مدرسه طالبیه آن شهر معالم‌الاصول، حاشیه، مغنی و قسمت‌هایی از مطول و شرح لمعه و بخشی از قوانین الاصول را پیش آقایان میرزا علی‌اکبر نحوی قره‏داغی، میرزا رضی تبریزی، شیخ احمد رهبری، سیدمحمد بادکوبه‏ای، سیدحسن انگجی، سیدمهدی انگجی، شیخ حسین شنب‌غازانی، سیدعلی مولانا، سیدابوالفضل خسروشاهی، سیداحمد خسروشاهی و سیدابوالفضل خسروشاهی فراگرفت. هم‌زمان با تحصیل، به تدریس دروسی چون سیوطی، جامی، معالم و حاشیه در همان حوزه ‌پرداخت. قره‌باغی پس از دو سال تحصیل و تدریس در تبریز، رهسپار قم شد و در مدرسه حجتیه آن شهر مطول را نزد شیخ رحیم قراملکی، رسایل را نزد سیدجواد خطیبی، مکاسب را پیش شیخ باقر مرندی و کفایه‌الاصول را نزد میرزا محمد مجاهد تبریزی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی خواند. وی پس از تکمیل دروس سطح، وارد درس خارج فقه آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی شد و در بحث خمس و طهارت ایشان (به مدت یک سال) شرکت کرد. با آغاز تدریس درس قضا و شهادات توسط ایشان، مدت کوتاهی در آن درس شرکت کرد و سپس درس آیت‌الله بروجردی را ترک کرد و به حلقه شاگردان درس خارج فقه (مکاسب) امام‌خمینی در مسجد سلماسی پیوست (خبرگان ملت، دفتر اول، ۳۸۱-۳۸۴؛ الوانساز خویی، ج۲، ۴۱۳-۴۱۴) و ۵-۶ سال از درس ایشان بهره برد (همان، ۴۱۴)؛ بنابراین می‌توان گفت که احتمالاً از سال ۱۳۳۸ ش در درس خارج فقه امام‌خمینی حضور می‌یافته و تا تبعید ایشان به خارج از کشور (آبان ۱۳۴۳) از آن درس بهره می‌برده است. سیدعلی‌اکبر قره‌باغی از شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی نیز بود. او در آن درس با سیدمحمدعلی علوی گرگانی هم‌مباحثه بود (همان؛ خبرگان ملت، دفتر اول، ۳۸۴) و آن درس را در دو جلد تقریر کرد؛ که جلد اول شامل بحث الفاظ تا بحث مطلق و مقید است و جلد دوم آن شامل مباحث قطع و سنّ و برائت و اشتغال (همان). با استناد به این تقریرات می‌توان گفت که در دوره سوم درس خارج اصول امام‌خمینی که در مساجد سلماسی و سپس مسجد اعظم قم تشکیل می‌شد، شرکت داشته است. او درباره این درس می‌گوید: «نخست درس ایشان در مسجد سلماسی برگزار می‌شد و پس از فوت آیت‌الله بروجردی به مسجد اعظم انتقال یافت. درس ایشان بسیار گسترده و بسیار مفید بود. من به درس اصول ایشان اهمیت زیادی می‌دادم و در این راه تقریباً همه کتاب‌ها و تقریرات اصولی آن‌وقت را مطالعه و مورد دقت و بررسی قرار می‌دادم و با حضور ذهن و آمادگی لازم در درس ایشان شرکت می‌کردم... گاهی در درس اشکالاتی مطرح می‌کردم و ایشان مرا زیاد تشویق می‌فرمود» (همان، ۳۸۴). هم‌زمان در درس خارج فقه آیت‌الله سیدمحمد محقق داماد نیز شرکت می‌جست و چهار سال از درس ایشان نیز بهره‌مند شد. قره‌باغی در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، در درس فلسفه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی نیز شرکت می‌کرد. همچنین در کنار تحصیل، به تدریس دروس حوزوی در حوزه علمیه قم می‌پرداخت و درس‌هایی چون معالم‌الاصول و شرح لمعه را تدریس می‌کرد و سپس هر درسی را که فرامی‌گرفت، همان درس را در حوزه علمیه قم تدریس می‌نمود.

سیدعلی‌اکبر قره‌باغی در سال ۱۳۴۲ ش در حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه شرکت داشت. او در جلساتی که در خانه امام‌خمینی برگزار می‌شد شرکت می‌کرد و در برخی از سخنرانی‌های ایشان نیز حاضر می‌شد. پس از دستگیری امام‌خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که به مهاجرت و تحصن علمای سراسر کشور در تهران انجامید، راهی تهران شد و در آن تحصن حاضر شد. وی پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، به ارومیه رفت و دو سال در آنجا به تبلیغ و ارشاد مردم مشغول شد، ولی دو سال بعد (در سال ۱۳۴۵ ش) به قم بازگشت و به تدریس و مطالعه و بازبینی نوشته‌های خود پرداخت و پس از پنجسال، در سال ۱۳۵۰ ش دوباره به ارومیه بازگشت و برای همیشه در آن شهر ماندگار شد (خبرگان ملت، دفتر اول، ۳۸۵-۳۹۰).

قره‌باغی پس از استقرار در ارومیه، به اقامه نماز در مساجد شهر ارومیه پرداخت و هم‌زمان در جلسات علمی روحانیان ارومیه که درخصوص قرآن و نهج‌البلاغه (با حضور افرادی چون محمد فوزی، سیدعلی‌اکبر قرشی، محمدتقی صاحب‌الزمانی و...) برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد و نتیجه بحث‌های فوق را در سخنرانی‌هایش در مساجد ارومیه تشریح می‌کرد. یکی از مهم‌ترین بحث‌هایی که در آن جلسات مطرح می‌شد، تأکید بر آیات جهاد و مبارزه و همچنین قسمت‌های سیاسی و اندیشه‌ای نهج‌البلاغه بود و تبیین این موارد در مساجد ارومیه، نقش زیادی در آگاهی مردم آن شهر داشت. در کنار بحث‌های فوق، به برگزاری درس‌های تفسیر قرآن در مسجد جواد آن شهر می‌پرداخت (قاسم‌پور، ج۱، ۳۷۰). همچنین از حضور در برخی از مراسم حکومتی ازجمله استقبال از محمدرضاشاه به ارومیه (در سال ۱۳۵۶ ش) خودداری کرد و سپس با برگزاری جلسه‌ای، از روحانیان حاضر در مراسم استقبال فوق انتقاد کرد (خبرگان ملت، دفتر اول، ۳۸۷-۳۸۸). وی به سبب طرح این مسائل بارها ممنوع‌المنبر شد (همان، ۳۸۷). پس از انتشار کتاب نهضت پانزده‌ساله و تعریض‌هایی که در آن به آیت‌الله شریعتمداری شده بود، همراه با محمد فوزی در نامه‌ای به امام‌خمینی، ضمن ارائه گزارشی از آن تعریض‌ها، خواستار وحدت و توجه هرچه بیشتر به این مسئله شد (الوانساز خویی، ج۲، ۳۴۵-۳۴۶). او در نیمه شعبان سال ۱۳۵۷ ش و پس از اطلاع از تحریم آن عید توسط امام‌خمینی، اطلاعیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در تحریم جشن عید نیمه شعبان نوشت و آن را به‏طور محرمانه منتشر کرد و از مردم برای شرکت در مجلسی به آن مناسبت در مسجد جواد ارومیه دعوت کرد. او در آن روز در اجتماع عظیم مردم ارومیه، به‌شدت از محمدرضاشاه انتقاد کرد و با استناد به قانون اساسی، اعمال او را مغایر قانون دانست و سپس به تجلیل از امام‌خمینی پرداخت که با صلوات‌های مکرر مردم همراه بود. پس از آن سخنرانی بلافاصله دستگیر شد ولی مدت کوتاهی بعد آزاد گردید (خبرگان ملت، دفتر اول، ‌۳۸۸ ـ ۳۹۰). او در ششم مرداد آن سال نیز در سخنانی در مسجد اعظم ارومیه، از امام‌خمینی نام برد که این اقدام با استقبال مردم و صلوات‌های آنان مواجه شد و پس از آن تظاهراتی در ارومیه شکل گرفت و مردم برای نخستین بار شعار مرگ بر شاه در آن شهر سر دادند (قاسم‌پور، ج۲، ۳۵). یکی از مهم‌ترین اقدامات روحانیان ارومیه در آستانه ماه رمضان ۱۳۵۷ ش، هماهنگی برای طرح مسائل مربوط به نهضت اسلامی و امام‌خمینی بود. آنان پیش از حضور در مساجد محل سخنرانی، در جلسه‌ای مشترک شرکت می‌کردند و درباره موضوعات برای طرح در منابر تصمیم می‌گرفتند و قره‌باغی از اعضای این جلسات بود. یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های آنان، حضور در مسجد اعظم بود؛ به این صورت که پس از پایان سخنرانی‌هایشان در مساجد شهر، به مسجد اعظم می‌رفتند و در سخنرانی سخنران اصلی شرکت می‌کردند. با این اقدام آنان، مردم از سراسر شهر ارومیه در مسجد اعظم حضور می‌یافتند و به سخنان انتقادی که مطرح می‌شد گوش فرا می‌دادند. این تصمیم نقش زیادی در اطلاع‌رسانی به مردم درباره نهضت اسلامی و اتحاد روحانیان شهر و گسترش نهضت در ارومیه داشت (همان، ۴۳-۴۴). وقتی در ۶ شهریور آن سال غلامرضا حسنی از روحانیان ارومیه توسط مأموران حکومت پهلوی و به بهانه تحریک مردم برای تظاهرات دستگیر شد، همراه با دیگر روحانیان ارومیه، اعلامیه‌ای در این زمینه صادر کرد و خواستار آزادی او شد (همان، ۵۲). در پاییز ۱۳۵۷ ش دانش‌آموزان و فرهنگیان در تظاهرات و راهپیمایی‌های اعتراضی علیه حکومت پهلوی شرکت می‌کردند و بر اساس گزارش ساواک از تظاهرات دانش‌آموزان در آن شهر، قره‌باغی یکی از روحانیان ارومیه بود که در تحریک مردم علیه حکومت پهلوی نقش داشت (همان، ۴۰۴). او در ششم آذر ۱۳۵۷ در مسجد اعظم سخنرانی کرد و بر اساس گزارش ساواک «آشکارا به کد ۶۶ اهانت و جوانان را علیه حکومت تحریک نمود» (همان، ۴۱۴). تداوم این فعالیت‌ها سبب شد ساواک در گزارشی دیگر، او را یکی از روحانیان افراطی طرفدار امام‌خمینی بنامد که «جداً به نفع» امام‌خمینی فعالیت می‌کند (سیر مبارزات یاران...، ج۱۴، ۴۷۶). یکی از اقدامات او، تشویق روحانیان اهل سنت منطقه برای پیوستن به مبارزه علیه حکومت پهلوی بود و وقتی همراه با غلامرضا حسنی و سیدعلی‌اکبر قرشی، نماینده‌ای را برای ملاقات با یکی از روحانیان اهل سنت اعزام کردند، ساواک در گزارشی، بار دیگر از وی به‌عنوان یکی از روحانیان مخالف «که در جریانات اخیر شدیداً فعالیت داشته است» نام برد (همان، ج۱۵، ۸). قره‌باغی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای انقلاب اسلامی ارومیه درآمد (خبرگان ملت، دفتر اول، ۳۹۱). وی در جریان فعالیت‌های حزب خلق مسلمان در ارومیه، همراه با جمعی از روحانیان ارومیه بر لزوم پرهیز از اختلاف و دودستگی تأکید کرد (همان، ۳۲۶). مدتی سرپرستی امور قضایی شهر ارومیه را بر عهده داشت (همان) و در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با رأی مردم ارومیه به نمایندگی انتخاب شد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۹۲). پس از پایان اولین دوره‌ مجلس شورای اسلامی در ارومیه به تدریس و تبلیغ ادامه داد و در سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۷۸ ش با رأی مردم استان آذربایجان ‏غربی به نمایندگی در آن مجلس برگزیده شد. تقریرات درس خارج اصول امام‌خمینی، انوار الفقاهه و حاشیه بر العروه الوثقی از تألیفات اوست. از فعالیت‌های اجتماعی او هم می‌توان به تأسیس صندوق کمک به مستمندان در ارومیه (که گروهی از فقرا و خانواده‏های نیازمند را تحت پوشش دارد) و تأسیس بیمارستان ۲۳۲ تختخوابی سیدالشهدا (ع) در آن شهر اشاره کرد (خبرگان ملت، دفتر اول، ۳۸۶-۳۸۷). او در ۸ فروردین ۱۳۹۱ در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط جعفر سبحانی، در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد (الوانساز خویی، ج۲، ۴۱۷).

پانویس

منابع

  • اباذری، عبدالرحیم (۱۳۸۴)، خاطرات حجت‌الاسلام ملاحسنی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • الوانساز خویی، محمد (۱۳۹۴)، گلشن ابرار آذربایجان: ویژه استان‌های آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل، ج۲، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم (ع).
  • خبرگان ملت، شرح‌حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۹)، دفتر اول، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری.
  • سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱۴ و ۱۵، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • قاسم‌پور، داود (۱۳۸۹)، «فوزی، محمد»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانون‌گذاری (۱۳۷۸)، تهران، ‌اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.

.