کاربر:Salar/صفحه تمرین
محمدعلی رحمانی، شاگرد امامخمینی، روحانی مبارز و فرمانده بسیج مستضعفین.
زندگینامه و تحصیلات
محمدعلی رحمانی در سال ۱۳۳۲ در قوچان زاده شد. پدر او، محمد رحمانی، فردی مذهبی، مبارز و از کسبه سرشناس قوچان بود که به دلیل همراهی با نهضت امامخمینی به گنبد کاووس تبعید شد (رحمانی، گفتگو؛ همو، رسالت). تبعید وی موجب شد رحمانی که از یازدهسالگی، در حوزه علمیه قوچان و پس از آن در حوزه مشهد و مدرسه نواب (۱۳۴۲ ـ ۱۳۴۳)، تحصیل علوم دینی را آغاز کرده بود، در سال ۱۳۴۴ به سفارش پدر خود و پنهانی به نجف سفر کند (سلیمی بنی و مظفری، ۲۹۸؛ رحمانی، حریم امام، ۴). وی به هنگام ورود امامخمینی به نجف در مهر ۱۳۴۴ (مؤسسه تنظیم، ۵/۲۱۶)، در نجف بود (رحمانی، گنجینه دل، ۲۷۶). رحمانی در حوزه مشهد، ادبیات را نزد حجت هاشمی و در نجف، بخش عمده مقدمات را نزد عموی خود، رمضانعلی قوچانی خواند و درسهای سطح را از سیدباقر مصطفوی کاشانی، حسین راستی کاشانی، غلامرضا رضوانی و سیدتقی قمی فراگرفت. او در درس تفسیر و فلسفه از محمد صادقی تهرانی بسیار بهره برد و شرح منظومه را نزد عباس قوچانی و بیشتر نزد غلامرضا رضوانی خواند. وی در دوره درس خارج، مدتی در درس اصول سیدابوالقاسم خوئی و نیز میرزاباقر زنجانی شرکت کرد؛ همچنین در درس خارج فقه امامخمینی و در بحث خمس سیدعبدالاعلی سبزواری حضور یافت (رحمانی، گفتگو). وی در سالهای حضور در نجف، استادان دیگری مانند محمدعلی مدرس افغانی، سیدمحمدعلی ابطحی اصفهانی، محمدحسن قدیری، مجتبی لنکرانی و سیداسدالله مدنی نیز داشتهاست (سلیمی بنی و مظفری، ۲۹۸؛ رحمانی، رسالت). رحمانی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۲، در درس خارج اصول حسین وحید خراسانی و خارج فقه میرزاجواد تبریزی در حوزه علمیه قم حضور یافت (رحمانی، گفتگو) و مقداری محدود نیز در درس سیدکاظم شریعتمداری نیز شرکت کرد که دلیل آن را بیشتر درامانماندن از پیگیری سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دانستهاست (همو، تسنیم). وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار در تهران، با وجود داشتنِ مسئولیتهای اجرایی، به تدریس در موضوعات فقهی و فلسفی نیز اشتغال داشتهاست (همو، رسالت).
مبارزه با حکومت پهلوی
مبارزه سیاسی رحمانی و آشنایی با روحانیان مبارز مانند سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم هاشمینژاد و عباس واعظ طبسی از مدرسه نواب مشهد، با توزیع اعلامیههای امامخمینی و خواندن آن برای مردم آغاز شد (همو، حریم امام، ۴). او در دوران نهضت، در جمع مبارزان دفتر امامخمینی، در نجف و قم بود و در داخل و خارج کشور فعالیت میکرد (سلیمی بنی و مظفری، ۲۹۹). وی به دلیل ارتباط عموی خود رمضانعلی قوچانی با بیت امامخمینی، از آغاز با بیت ایشان ارتباط داشت و رفتوآمد سیدمصطفی خمینی به خانه قوچانی، از همان آغاز موجب آشنایی رحمانی با سیدمصطفی شد و با ورود سیداحمد خمینی به نجف، زمینه آشنایی با او نیز فراهم گردید (رحمانی، گنجینه دل، ۲۷۶؛ همو، تاریخ ایرانی). در سفر سیداحمد خمینی به نجف (← مقاله خمینی، سیداحمد)، به پیشنهاد امامخمینی، مباحثه علمی رحمانی با سیداحمد خمینی شروع شد و این آشنایی علمی، به دوستی و صمیمیت دوجانبه انجامید و تا بازگشت سیداحمد به ایران و پس از آن ادامه یافت (همو، گنجینه دل، ۲۷۷ ـ ۲۷۹). رحمانی در اواخر سال ۱۳۵۲ (مؤسسه تنظیم، ۱۱/۴۴۷) در یک مأموریت از سوی سیدمصطفی خمینی و برای پیگیری برخی مسائل، به ایران برگشت (رحمانی، تاریخ ایرانی). او در این سفر حامل امانتهایی از سوی امامخمینی بود؛ ازجمله چمدانی پر از کتاب و اعلامیه که باید به اکبر هاشمی رفسنجانی و حسینعلی منتظری میرساند (همو، گنجینه دل، ۲۷۹؛ همو، تاریخ ایرانی). وی پس از انجام ماموریت، به هنگام بازگشت به عراق به دلیل دستکاری در گذرنامه، دستگیر و ممنوعالخروج شد و به ناچار در ایران ماند (همو، گنجینه دل، ۲۸۰). سندی از اسناد ساواک در تاریخ ۷/۱۱/۱۳۵۲، که نام رحمانی را محمدعلی رحمانی کوهدرهای ثبت کرده، از او به عنوان یکی از یاران و همراهان مجاهد امامخمینی در عراق نام بردهاست که چندی پیش در تهران دیده شدهاست. این سند، سفر او را به ایران غیرمجاز دانسته که احتمالاً با هدف انجام مأموریت است و بر همین اساس دستگیری و بازجویی از او را درخواست کردهاست (مؤسسه تنظیم، ۱۱/۴۴۷). رحمانی پس از ممنوعالخروج شدن، با دریافت توصیه امامخمینی مبنی بر اقامت در قم یا مشهد، ماندن در قم را انتخاب کرد و به همراه خانواده، در خانهای که سیداحمد خمینی برای تکثیر اعلامیهها تهیه کرده بود، اقامت گزید تا ضمن ادامه تحصیل، در امور مربوط به انقلاب نیز مشارکت کند (رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۰). او در این خانه با سیداحمد خمینی و محمود واحدی اصفهانی در تکثیر و توزیع اعلامیه و کتاب همکاری میکرد (همان، ۲۸۰ ـ ۲۸۱) (← مقاله خمینی، سیداحمد) و جزو گروه مسئول تنظیم و تکثیر کتابها و جزوات، اعلامیه و بیانیهها بود (سلیمی بنی و مظفری، ۲۹۹)؛ ازجمله یکبار اطلاعیههای مربوط به ۱۵ خرداد را به مشهد برد و به دست خامنهای، هاشمینژاد و طبسی رساند (رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۱). وی یک بار در قم بازداشت شد، ولی ساواک به محل تکثیر اعلامیه دست نیافت (همان، ۲۸۲). او مکاتباتی با امامخمینی داشت و ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۳ (۳/۳۱) و نیز اردیبهشت ۱۳۵۴ (۳/۸۵)، درباره وجوه شرعی به وی اجازهنامه دادهاست. در دی ۱۳۶۳ نیز در اجازهنامهای مطلق اجازه دریافت و صرف وجوه شرعی در موارد مقرر را به وی دادهاست (۱۹/۱۲۶).
فعالیتها و مسئولیتهای پس از انقلاب
امامخمینی چهار روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ چند نفر ازجمله رحمانی را مأمور کرد تا با سرکشی به مقرهای نظامی، نظامیان را به حضور در محل کار تشویق کنند (رحمانی، جماران). وی با سرزدن به ستاد ژاندارمری، سازمان مهندسی ارتش و پایگاه پارچین، به عنوان نماینده امامخمینی برخی از نظامیان حبسشده را آزاد کرد و پیام ایشان را مبنی بر اینکه فعلاً میتوانند با همان لباس فرم سابق بر سر کار برگردند ابلاغ کرد (همان). امامخمینی در ۴/۶/۱۳۵۸ در حکمی، رحمانی را با توجه به آشنایی او به وضع شهر قوچان، به عنوان نماینده خود به این شهر فرستاد تا با همکاری و مشورت علمای قوچان، در رفع مشکلات این شهر بکوشد و با آشناکردن مردم به وظیفه حساس در شرایط روز و دعوت به وحدت، آنان را از اختلاف و تفرقه برحذر دارد (۹/۳۴۸). وی که با دفتر امامخمینی همکاری میکرد، پس از استقرار ایشان در جماران، در تهران مستقر شد و در دوران جنگ، بارها به نمایندگی از طرف ایشان، راهی جبههها شد و در عملیات شرکت داشت (رحمانی، جماران؛ همو، رسالت). در سال ۱۳۶۲ رحمانی برای مسئولیت سفارت در کشور قطر آماده دریافت استوارنامه از رئیسجمهور وقت سیدعلی خامنهای و سفر به این کشور بود، اما امامخمینی با توجه به نظر سپاه پاسداران مبنی بر تعیین مسئول جدید بسیج مستضعفین، از رحمانی خواست این مسئولیت را بپذیرد و او از سوی فرماندهی سپاه به این مسئولیت برگزیده شد و تا زمان حیات امامخمینی در این سمت بود (رحمانی، تاریخ ایرانی؛ همو، جماران). او معتقد است اندیشه تشکیل بسیج در ذهن امامخمینی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۵۱ در جریان طرحی از محمد منتظری، مطرح بودهاست (همو، تسنیم). رحمانی در سازمان بسیج مستضعفین توانست در جنبههای مختلف اعم از جذب، سازماندهی و اعزام نیرو، تشکیل شاخههای مختلف صنفی بسیج، مانند بسیج کارگران و بسیج دانشآموزی، افزایش پایگاههای مقاومت بسیج از ششهزار پایگاه به بیستویک هزار پایگاه و سریعتر کردن آهنگ اعزام نیرو و بهویژه اعزام مشهور صدهزار نفری سپاه حضرت محمد(ص) موفق گردد (همو، رسالت؛ همو، جماران). وی در مسئولیت بسیج، تأکید داشت این نهاد تنها برای مقابله با دشمن خارجی است و از گرایش به احزاب و جریانهای سیاسی داخلی، پرهیز میکرد (همو، جماران)؛ چنانکه درخواست سیدمهدی هاشمی برای آموزش گروهی از مبارزان خارجی پذیرفت که پادگان امامعلی(ع) در تهران را در اختیار آنان بگذارد ولی با خواست هاشمی مبنی بر اینکه هیچکس حتی حسینعلی منتظری نباید از این خبر اطلاع یابد، از این کار امتناع و با او قطع رابطه کرد (همو، تسنیم). رحمانی همچنین مسئول ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهههای جنگ تحمیلی بود (همو، حریم امام، ۳؛ سلیمی بنی و مظفری، ۲۹۹) و آن زمان توانست بیش از ۱۲ میلیارد تومان از کمکهای مردم را به جبههها بفرستد (رحمانی، رسالت). عضویت در کمیته ویژه عملیات برونمرزی علیه حزب بعث عراق و کشورهای کمککننده به این حزب، به همراه سیدمحمدباقر حکیم، از دیگر فعالیتهای او بودهاست (همان). وی همچنین مسئول شورای سرپرستی آوارگان عراقی بود (هاشمی رفسنجانی، ۷۵). رحمانی که از امضاکنندگان نامه انشعاب از جامعه روحانیت مبارز تهران به امامخمینی و تشکیل مجمع روحانیون مبارز تهران است (← صحیفه، ۲۱/۲۸)، از آغاز تأسیس این تشکل از اعضای اصلی شورای مرکزی این تشکل بودهاست (سلیمی بنی و مظفری، ۳۲ و ۳۱۳) (← مقاله مجمع روحانیون مبارز تهران). امامخمینی پس از پایان جنگ تحمیلی، در نامهای به رحمانی، به عنوان مسئول بسیج مستضعفین و ستاد جمعآوری کمکهای مردمی، با تشکر از زحمات او و تمام نیروهای بسیجی در سراسر کشور و دستاندرکاران ستاد کمکهای مردمی که در دوران جنگ، خدمات ارزشمندی به اسلام، انقلاب و ایران کردهاند، از او خواست طی ششماه آنچه را در اختیار ستاد کمکهای مردمی است، در موارد مصرف آن صرف کند و کار ستاد را به پایان ببرد (۲۱/۳۴۴). رحمانی که همواره در دفتر امامخمینی در قم و تهران حضور داشته و این حضور پس از رحلت ایشان نیز ادامه یافت (رحمانی، گنجینه دل، ۲۸۲)، با ستایش از روح بلند و کمالات انسانی امامخمینی، ایشان را دارای ملکات روحی، صفات برجسته و معنویات فوقالعاده شمردهاست. او تأکید کردهاست امامخمینی ضمن دارابودن کمال علمی، چنانکه بسیاری از استادان برجسته فلسفه، فقه و اخلاق از شاگردان ایشان بودند، به دیگر صفات شایسته اخلاقی متصف بود و در مبارزه با مستکبران و حمایت از محرومان، شجاعت و شهامت داشت (همان، ۲۸۷؛ همو، حریم امام، ۳ ـ ۴)؛ چنانکه هیچ تعلقی به دنیا نداشت و دیگران را به وابستهنبودن به دنیا سفارش میکرد (همو، گنجینه دل، ۲۸۸ ـ ۲۸۹). رحمانی بر این باور است که امامخمینی با اعتقاد به اسلام ناب، در همه مراحل نهضت در اجرای درست آن کوشید و سخنان ایشان درباره اسلام، قلبها را متوجه خود میکرد (حریم امام، ۴). به باور وی نهضت امامخمینی، که جز در صدر اسلام در هیچیک از مقاطع تاریخی سابقه نداشتهاست، برای حکومتکردن یا هر منفعت شخصی و گروهی نبود؛ قیام ایشان برای دفاع از کیان مکتب اسلام بود که با چهره غیرواقعی به مردم معرفی شده بود یا در خطر نابودی به دست ابرقدرتها بود و ایشان جز برای انقلاب، دین اسلام و نظام اسلامی حاضر نبود به کسی امتیاز بدهد (همان، ۳ ـ ۴). امامخمینی در عین استقلال فکر، به رأی خود بسنده نمیکرد و از نظر مشورتیِ افراد و شخصیتهای مختلف در قشرهای گوناگون که اغلب از جوانان بودند، بهره میگرفت (همو، تاریخ ایرانی). به نظر وی، امامخمینی با استنباط حکم مصالح عمومی، گشایش بزرگی در حل بسیاری از مسائل فقهی و سیاسی کشور به وجود آورد و از این نگاه پویا، به اسلام ناب محمدی تعبیر کرد و مردم را از پایههای اصلی آن شمرد (همو، جماران). امامخمینی نیز رحمانی را از مبارزان باسابقه و از دوستان خود شمردهاست (۲۱/۳۴۴). ایشان از رحمانی در مسئولیت بسیج مستضعفین خواست بسیج را معبد خود بداند و به قصد عبادت، کار کند تا از خطرها و آفات مصون بماند؛ زیرا تمام فعالیتهای او در بسیج عبادت است (رحمانی، تاریخ ایرانی). عملکرد رحمانی در بسیج بهویژه اعزام صدهزارنفری به جبهه، موجب رضایت امامخمینی شد. ایشان با مشاهده صف طولانی کسانی که به جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اعزام میشدند، آن را مشت محکم بر دهان استکبار خواند و رحمانی را مایه عزت انقلاب و کشور دانست؛ همچنین تأکید کرد هر شب در نماز شب برای او دعا میکند (همو، رسالت). پس از پایان جنگ تحمیلی و با ادغام نیروهای شهربانی، ژاندارمری و کمیتههای انقلاب اسلامی و تشکیل نیروی انتظامی در سال ۱۳۷۰، رحمانی تا سال ۱۳۸۶ به مدت ۱۶ سال، نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی ـ سیاسی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بودهاست (همو، جماران؛ سلیمی بنی و مظفری، ۱۴۵) و اینک به تدریس و تحقیق اشتغال دارد.
پانویس
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- رحمانی، محمدعلی، امام برای منفعت شخصی انقلاب نکرد، مجله حریم امام، شماره ۳۸۹، ۱۳۹۸ش.
- رحمانی، محمدعلی، گفتگوی حضوری، دانشنامه امامخمینی، ۳۰/۶/۱۳۹۹ش.
- رحمانی، محمدعلی، گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، تاریخ ایرانی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۶/۱۲/۱۳۹۱ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۶/۹/۱۳۹۶ و ۵/۲/۱۳۹۷ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، خبرگزاری تسنیم، ۱۹/۳/۱۳۹۷ش.
- رحمانی، محمدعلی، مصاحبه، روزنامه رسالت، ۱۹/۱۰/۱۳۸۶ش.
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
پیوند به بیرون
پروینسادات قوامی، محمدعلی رحمانی، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۷۵–۵۷۹.