جعفر شجونی

از ویکی امام خمینی

جواد شجونی، جعفر؛ از شاگردان خارج اصول امام خمینی. جعفر جواد شجونی در سال ۱۳۱۱ ش در شهرستان فومن به دنیا آمد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۴۱). پدرش شیخ محمد شجونی، پدربزرگش آقا شیخ جواد و جدش شیخ اسماعیل در کسوت روحانیت بودند و از واعظان آن سامان به شمار می‌رفتند و در دوران مشروطه و نهضت میرزا کوچک خان جنگلی از فعالان آن جنبش‌ها بودند. جعفر شجونی خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه‌ای در فومن آموخت. آنگاه دوران ابتدایی را در دبستان ترقی شهرستان فومن به پایان رساند. سپس راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، ادبیات را نزد آقا شیخ محمدرضا آدینه‌وند و حیدر علی جلالی خمینی خواند. درس مطول را هم از ابتدا تا انتها نزد جعفر سبحانی فراگرفت. معالم و مقداری از شرح لمعه را پیش شیخ محمدتقی ستوده آموخت و سپس در درس لمعتین شیخ حسین نوری همدانی حاضر شد. درس حاشیه را هم نزد شیخ محمدعلی امینیان فراگرفت و در رسایل از شاگردان سید عبدالکریم موسوی اردبیلی بود. او سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و درس خارج فقه (مکاسب) را نزد محمدتقی بهجت خواند و آنگاه در درس خارج اصول (جلد اول کفایه‌الاصول) امام خمینی در مسجد سلماسی حضور یافت. در سال ۱۳۳۵ ش به تهران رفت، بنابراین می‌توان احتمال داد که پیش از سال ۱۳۳۵ ش در درس امام خمینی حاضر می‌شده است. جعفر شجونی پس از عزیمت به تهران در مدرسه مروی در پای درس شیخ محمدباقر آشتیانی نشست و در همان مدرسه مقداری از درس قوانین‌الاصول را نزد استادی به نام جهانگیری تکمیل کرد و سپس از درس خارج محمدباقر آشتیانی بهره‌مند شد. هم‌زمان در درس فلسفه مرتضی مطهری هم شرکت می‌جست. شجونی به سبب سابقه خانوادگی و اشتغال پدر و پدربزرگش به وعظ و خطابه، از همان دوران جوانی به وعظ و خطابه روی آورد و از سال ۱۳۳۱ ش در مناطق مختلف ازجمله در زرند ساوه به منبر می‌رفت (خاطرات حجت‌الاسلام...، ۲۰-۲۲). او از سال‌های نخست دهه ۱۳۳۰ به فعالیت‌های سیاسی می‌پرداخت، ازجمله در زادگاهش با فعالیت علیه حزب توده که نفوذی در ادارات و نهادهای دولتی داشتند مقابله می‌کرد. پس از عزیمت به قم به فعالیت‌های سیاسی علیه حزب توده ادامه داد. در سال ۱۳۳۱ ش در جریان بازگشت شیخ علی‌اکبر برقعی روحانی طرفدار حزب توده از کنفرانسی در خارج از کشور، در تظاهرات طلاب حوزه علمیه قم علیه او شرکت داشت و در آنجا سخنرانی کرد. این سخنرانی با یورش مأموران حکومت پهلوی سرکوب شد و به گفته او، یک نفر شهید و ۷۰ نفر در آن حادثه مجروح شدند. در همان زمان با سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام آشنا شد و تحت تأثیر او به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد. او عضو رسمی جمعیت فدائیان اسلام بود و از افراد فعال آن جریان محسوب می‌شد و از طرف آن جمعیت برای سخنرانی به شهرهای مختلف اعزام می‌شد. در جریان دستگیری سید مجتبی نواب صفوی و زندانی شدن او، در تحصن جمعی از روحانیان و اعضای فدائیان اسلام در زندان قصر تهران مشارکت داشت (همان، ۴۱-۴۶).

در مهر ۱۳۳۴ فرماندار نظامی تهران سرتیپ تیمور بختیار دستور دستگیری شجونی را به اتهام عضویت در جمعیت فدائیان اسلام داد. در پی آن دستور، شجونی در سوم بهمن ۱۳۳۴ به اتهام همکاری با جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شد و در شعبه ۱ اداره دادرسی ارتش تحت بازجویی قرار گرفت (همان، ۱۳۵۹-۱۳۶۱). او تا اول فروردین ۱۳۳۵ در زندان بود و در آن تاریخ با گذاشتن وثیقه ملکی و دادن تعهد و التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد (همان، ۱۸۱). پس از آزادی به سخنرانی در تهران ادامه داد. شهربانی کل کشور در یکی از گزارش‌هایش از سخنرانی‌های او در مسجد شاه تهران نوشت: «... سخنرانی ایشان سراسر انتقادات رکیک از دستگاه سلطنت مشروطه و آقای نخست‌وزیر و آقایان وکلای مجلس» است (همان،۱۶۷). سخنرانی‌های او در مساجد تهران همواره زیر نظر مأموران ساواک قرار داشت و آنان گزارش‌های زیادی از سخنرانی‌های شجونی تهیه می‌کردند و با استناد به آن سخنرانی‌ها، می‌توان گفت که او ازجمله واعظان پیشرو در انتقاد از حکومت پهلوی به‌ویژه سیاست‌های فرهنگی بود (همان، ۱۶۹-۱۷۵). از مساجدی که او به سخنرانی در آنجا می‌پرداخت، می‌توان به مسجد علوی در خیابان رباط کریم تهران اشاره کرد؛ او در آن مسجد از وضعیت فرهنگی کشور به‌شدت انتقاد می‌کرد و به‌ویژه اختلاط زنان و مردان را مورد نقد قرار می‌داد (همان، ۳۲۶). تداوم این سخنرانی‌ها باعث شد تا در اردیبهشت ۱۳۳۹ به ساواک احضار شود (همان، ۱۸۳).

شجونی با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، به مبارزه علیه حکومت پهلوی در تهران ادامه داد. در جریان اعتراض مردم به تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، به سخنرانی علیه آن پرداخت. او در سوم بهمن ۱۳۴۱ در برگزاری راهپیمایی اعتراضی مردم علیه رفراندوم انقلاب سفید شرکت داشت و در آن راهپیمایی به سخنرانی علیه آن پرداخت. سپس همراه با جمعی از مردم تهران به منزل آیات سید احمد خوانساری و سید محمد بهبهانی در تهران رفت. در آن تظاهرات شعارهایی علیه رفراندوم سر داده شد. به همین علت در همان روز در تهران دستگیر و به زندان قزل‌قلعه منتقل شد. وی در زندان با آیات سید محمود علایی طالقانی و شیخ محمد غروی کاشانی هم‌بند بود. پس از مدتی از زندان آزاد شد و به مبارزات سیاسی ادامه داد، ازجمله پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین ۱۳۴۲، در مسجد محمدیه تهران علیه آن سخنرانی کرد. همچنین در تشییع جنازه سید ضیاء حاج سید جوادی از روحانیان برجسته تهران، در سخنانی از حکومت پهلوی انتقاد و حمله مأموران به مدرسه فیضیه را محکوم کرد. در همان ماه به قزوین رفت و در مساجد آنجا به سخنرانی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. ایراد سخنرانی‌های انتقادی در آن شهر باعث شد تا تحت تعقیب قرار بگیرد. در پی آن به تهران بازگشت و به سخنرانی در مساجد تهران پرداخت (همان، ۷۱-۷۳). او در محرم ۱۳۴۲ ش در بازار حضرتی تهران، بازار فرش‌فروشی‌ها سخنرانی می‌کرد و پیام‌های امام خمینی برای مردم می‌خواند. همچنین در مسجد جامع ونک نیز سخنرانی می‌کرد (همان، ۷۶). به سبب این سخنرانی‌ها تحت تعقیب قرار گرفت و به همین علت به قزوین رفت و مدتی در آنجا مخفی شد (همان، ۷۸). او در رمضان سال ۱۳۴۲ ش پس از ایراد سخنرانی‌های انتقادی در تهران دستگیر و به زندان قزل‌قلعه تهران منتقل شد و در آن زندان مدتی تحت بازجویی قرار گرفت. پس از مدتی آزاد شد و بار دیگر به سخنرانی‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. به همین علت همواره تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت. در بهمن ۱۳۴۳ بار دیگر دستگیر و محبوس شد (همان، ۸۱-۸۲). مدت کوتاهی بعد از حبس آزاد شد و این بار در مسجد جامع بازار تهران به سخنرانی پرداخت. در همان مسجد بارها از حکومت پهلوی انتقاد کرد و همین عوامل منجر به دستگیری دوباره او شد. شجونی در خاطراتش ادعا می‌کند که در جریان سفر همسر امام خمینی به عراق، سند خانه خود را به‌عنوان ضمانت در کلانتری به امانت گذاشت (همان، ۸۹-۹۰). او در سال ۱۳۴۶ ش و در جریان تصویب قانون حمایت از خانواده، در جلسات هماهنگی واعظان تهران برای نحوه واکنش علیه آن قانون شرکت داشت (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۴، ۱۰۵). همچنین در دیگر جلسات و نشست‌های روحانیان مبارز تهران هم حضور می‌یافت (همان، ۱۶۲-۱۹۰). جعفر شجونی در سال ۱۳۴۶ ش و چند روز بعد از تاج‌گذاری محمدرضاشاه و همچنین فرح پهلوی به‌عنوان نایب‌السلطنه، در منزل آیت‌الله سید محمد بهبهانی به سخنرانی پرداخت و در یکی از این سخنرانی‌ها از برگزاری تاج‌گذاری او انتقاد و اشعاری را در مذمت آن قرائت کرد. به همین علت در همان روز دستگیر و به زندان شهربانی منتقل شد و در تحت شکنجه قرار گرفت (خاطرات حجت‌الاسلام...، ۹۱-۹۴). مدت کوتاهی بعد دوباره آزاد شد و در سال ۱۳۴۸ ش مدتی هم در هیئت انصار القرآن تهران سخنرانی می‌کرد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۵، ۷۱). شجونی در سال ۱۳۴۹ ش و پس از درگذشت آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم، از امام خمینی به‌عنوان مرجع اعلم حمایت کرد (خاطرات حجت‌الاسلام...، ۹۸). او در ۱۳۵۰ ش و در جریان برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله به انتقاد از آن پرداخت (خاطرات حجت‌الاسلام...، ۹۸-۱۰۰). ساواک در گزارشی در همان سال از او به‌عنوان یکی از واعظان افراطی تهران نام برد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۶، ۱۳۶). سپس در گزارشی دیگر اعلام کرد که روحانیون معتدل و بی‌طرف از رفتار او به تنگ آمده‌اند. در همان سند ساواک از او به‌عنوان یکی از روحانیانی نام برد که افراد دیگر را به طرفداری از امام خمینی فرامی‌خواند و افراد را علیه حکومت پهلوی تحریک می‌کند (همان، ۱۴۳). او در سال ۱۳۵۲ ش بار دیگر به سبب ایراد سخنرانی‌های انتقادی بازداشت و محاکمه و به یک سال حبس محکوم شد (خاطرات حجت‌الاسلام...، ۲۴۹). شجونی به همکاری با سازمان مجاهدین خلق می‌پرداخت، ولی پس از آشنایی بیشتر با آنان در زندان، از همکاری با آنان سر باز زد (همان، ۱۲۵-۱۲۷). پس از آزادی بار دیگر به سخنرانی در مساجد تهران ادامه داد و از حکومت پهلوی انتقاد می‌کرد. در جریان رحلت سید مصطفی خمینی، در برگزاری مجلس ختم برای آن مرحوم در تهران نقش داشت (همان، ۱۳۲-۱۳۳). در ۱۷ دی ۱۳۵۶ برای چندمین بار دستگیر و زندانی شد (همان، ۱۳۴). او در خرداد ۱۳۵۷ هم بار دیگر به علت «اظهارات خلاف واقع و بدگویی و انتقاد از خط‌مشی سیاسی مملکت و دعوت مردم و اطرافیان به شورش و اغتشاش» دستگیر و زندانی شد و در نهایت در ۶ تیر همان سال آزاد شد (همان، ۲۴۹). پس از آزادی ممنوع‌المنبر شد، ولی به سخنرانی‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. پس از هجرت امام خمینی به فرانسه، به آن کشور رفت و در نوفل‌لوشاتو با ایشان دیدار کرد (همان، ۱۳۶). جعفر شجونی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در روز ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ با حکم امام خمینی مأموریت ضبط و محافظت از اموال خاندان پهلوی را در شهر کرج و حومه بر عهده گرفت. او که ریاست کمیته انقلاب اسلامی کرج را بر عهده داشت، مسئول حراست از کاخ شمس پهلوی در کرج شد. در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه کرج به نمایندگی برگزیده شد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۴۱) و سال‌ها از اعضای برجسته شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی بود و مدتی هم دبیر کلی جامعه وعاظ تهران را بر عهده داشت. او در سال‌های اخیر بیشتر به سبب لحن تند و تیز و گاه ادبیات غیرمتعارفش در نقد مخالفان سیاسی‌اش یعنی اصلاح‌طلبان، شناخته‌شده و مشهور بود. شجونی که از چندی قبل دچار نارسایی لوزالمعده بود، به علت عارضه قلبی در بیمارستان فیروزگر تهران بستری شد («شیخ جعفر شجونی درگذشت»، ۸) و در روز یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت و بنا به توصیه سید علی خامنه‌ای رهبر انقلاب، در امامزاده صالح تهران دفن شد. منابع: خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی (۱۳۸۱)، تدوین: علیرضا اسماعیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، اول، ۱۳۸۱؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۴ ،۵، ۶ و ۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ «شیخ جعفر شجونی درگذشت» (۱۳۹۵)، روزنامه شرق، شماره، ۲۷۲۳، ۱۷ آبان؛ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانون‌گذاری (۱۳۷۸)، تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.