سیداحمد نقیبپور بافقی
سیداحمد نقیبپور بافقی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
سیداحمد نقیبپور بافقی فرزند سیدحسین در ۱۸ مرداد ۱۳۱۶ در شهر رفسنجان به دنیا آمد (کاظمینی، ج ۲، ۹۳۸). درباره تحصیلات ابتدایی و متوسطه او گزارشی در دست نیست. وی در سال ۱۳۳۰ ش برای تحصیل دروس حوزوی وارد حوزه علمیه رفسنجان شد و مقدمات و بخشی از دروس سطح را نزد شیخ محمدحسن نجفی خواند (همان). مدتی هم در حوزه علمیه کرمان مشغول به تحصیل شد (صفری، ۱۷۳). آنگاه در سال ۱۳۳۳ ش راهی قم شد و دروس سطح را در آنجا نزد آیات حسینعلی منتظری و شیخ مرتضی حائری یزدی تکمیل کرد. آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درسهای آیات امامخمینی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی بهره برد (همان). درباره سالهای حضور او در درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سالهای حضور او در قم میتوان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ ش تا تبعید امامخمینی به خارج از کشور در سال ۱۳۴۳ ش، از درسهای ایشان که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار میشد شرکت میکرده است. او همچنین در سال ۱۳۴۷ ش از امامخمینی اجازه تصدی در امور شرعیه و حسبیه دریافت کرد (صحیفه امام، ج ۲، ۱۷۶). علاوه بر آن، در سالهای بعد، از آیات سیدمحمدهادی حسینی میلانی، سیدعلی حسینی سیستانی، سیدعلی حسینی خامنهای، محمدتقی بهجت، ناصر مکارم شیرازی، لطفالله صافی گلپایگانی و محمد فاضل لنکرانی اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرد (کاظمینی، ج ۲، ۹۳۸). نقیبپور بافقی با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت. او در خرداد (محرم) ۱۳۴۲ ش در کاشان و بادرود سخنرانی میکرد و در آن سخنرانیها، به دستور امامخمینی، به افشاگری درباره مسائل روز میپرداخت. براثر این فعالیتها، در عاشورای آن سال نیروهای حکومت پهلوی درصدد دستگیری او برآمدند، ولی وی به کمک مردم فراری داده شد و در کاشان خدمت سیدمهدی یثربی رسید. یثربی او را به بادرود فرستاد و وی در آنجا به سخنرانی ادامه داد. پس از اطلاع از دستگیری امامخمینی، به اطلاعرسانی دراینباره پرداخت و این بار نیز مأموران درصدد دستگیری او بودند که به بافق رفت. در آنجا هم به سخنرانی ادامه داد و امامخمینی را بهعنوان مرجع تقلید معرفی کرد و در ارجاع مؤمنان به امامخمینی در آن منطقه نقش داشت. پس از سخنرانی در ۲۸ صفر آن سال در بافق دستگیر شد. در پی این اتفاق، مردم بافق در دروازه امامزاده تحصن کردند و پس از آن بود که وی آزاد شد، ولی متعهد شد در بافق به منبر نرود. در رمضان همان سال با دعوت اهالی منطقه دروازه کاشان بار دیگر به کاشان رفت و در آنجا نیز به سخنرانی ادامه داد. او وقتی از عزم مأموران حکومت پهلوی مبنی بر دستگیریاش مطلع شد، از کاشان رفت (صفری، ۱۷۳). در اسفند ۱۳۴۳ و همراه با برخی از طلاب رفسنجانی و کرمانی حوزه علمیه قم ازجمله اکبر هاشمی رفسنجانی و...، با ارسال نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت، خواستار تجدیدنظر دولت وی نسبت به روحانیت، لغو تصویبنامههای خلاف شرع، بازگرداندن «مرجع عظیمالشأن جهان تشیع حضرت آیتاللهالعظمی جناب آقای خمینی» به کشور و آزادی زندانیان سیاسی شدند (همان، ۱۷۷-۱۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۳۱). پس از عزیمت امامخمینی از ترکیه به عراق هم بار دیگر همراه با روحانیان و طلاب کرمانی و رفسنجانی مقیم حوزه علمیه قم، در نامهای به امامخمینی، خرسندی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز و بار دیگر بر بازگشت ایشان به کشور تأکید کردند (صفری، ۱۸۰؛ خسروشاهی، ج ۳، ۱۰۱؛ همان، ۱۱۵؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۶۷). او همچنین در قم با آقایان هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، غلامحسین حقانی و سیدعباس شیرازی همکاری میکرد و به دستور علیاکبر مشکینی، روحانیان را برای تبلیغ به شهرها و روستاهای کرمان اعزام میکرد (کاظمینی، ج ۲، ۹۳۸). وی در محیآباد جویبار در حومه کرمان ساکن بود و در مسجد جامع محل مزبور علاوه بر اقامه نماز جماعت به امور مذهبی مردم میپرداخت. او هر هفته جلسه دعای ندبه تشکیل میداد و پس از آن نیز منبر میرفت. بر اساس گزارشهای ساواک، او از دوستان بسیار نزدیک علیاکبر مشکینی بود که به ماهان کرمان تبعید شده بود. به همین علت تحت نظر مأموران ساواک قرار گرفت. همچنین واسطه میان مشکینی با برخی دیگر از فعالان سیاسی بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۶۷-۲۶۸). ساواک در گزارشی دیگر درباره نقیبپور، از او بهعنوان یکی از طرفداران امامخمینی نام برد. در این گزارش آمده است که وی وجوهات شرعی به نام امامخمینی جمعآوری و از طریق مشکینی به امامخمینی ارسال میکند (آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ۱۴۶). او پس از آن هم به مبارزات خود ادامه داد و در شهرهای گرگان و نوشهر به سخنرانی پرداخت. فعالیتهای وی در نوشهر باعث شد تا دو بار توسط ساواک احضار شود. از سال ۱۳۵۴ ش هم در عباسآباد تنکابن مقیم شد و روحانیانی را برای سخنرانی به عباسآباد تنکابن دعوت میکرد که از آن جمله میتوان به محمد محمدی ریشهری، سیدنورالله طباطبایینژاد، راشد یزدی و... اشاره کرد (کاظمینی، ج ۲، ۹۳۸). وی همچنین در توزیع اعلامیههای امامخمینی هم نقش داشت (همان؛ صفری، ۴۲۵). نقیبپور بافقی در سال ۱۳۵۴ ش به حج رفت و در بازگشت به عراق عزیمت نمود و به ملاقات امامخمینی نائل آمد (صفری، ۳۱۹). او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور مشکینی، نماز جمعه را در آنجا اقامه کرد و تا ۱۳۷۴ ش، امام جمعه عباسآباد بود. در آن مدت در فعالیتهای اجتماعی نقش داشت، ازجمله توسعه بیمارستان، تأسیس صندوق قرضالحسنه، احداث خانه عالم و دفتر امام جمعه و تأسیس مدرسه سفیران هدایت. سپس در ۳۰ مرداد ۱۳۷۹ امامت جمعه سلمانشهر مازندران را عهدهدار شد (کاظمینی، ج ۲، ۹۳۸-۹۳۹). یکی از فرزندان او به نام سیدمحمد نقیبپور در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید(همان). منابع: آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خسروشاهی، سیدهادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ صفری، حسین (۱۳۸۸)، انقلاب اسلامی در رفسنجان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ کاظمینی، میرزا محمد (۱۳۸۴)، دانشنامه¬ ائمه¬ جمعه¬ سراسر کشور، به اهتمام سیدمحمدکاظم مدرسی و میرزا محمد کاظمینی، ج ۲، بنیاد ریحانه الرسول یزد، تهران، برگ رضوان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۰: معلم اخلاق آیتالله حاج میرزا علی فیض مشکینی اردبیلی (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.