سیدعلیاصغر احدی
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سیدعلیاصغر احدی |
زادگاه | رشت |
اطلاعات علمی | |
استادان | امامخمینی |
محل تحصیل | رشت- قم |
تألیفات | کتاب «همه بهسوی خدا» |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | اعتراض به تبعید امام خمینی- سخنرانیهای انتقادی- نقش فعال در تظاهرات شهریور ۱۳۵۷ |
اجتماعی | مدرس درس فقه و اصول حوزه علمیه قم |
سیدعلیاصغر احدی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
زندگینامه
سیدعلیاصغر احدی در خانوادهای روحانی در شهر رشت متولد شد. پدرش سیدکاظم احدی و جدش آقا سیدمحمد احدی از عالمان برجسته رشت بودند [۱] و امامت جماعت مسجد چهار برادران رشت را بر عهده داشتند [۲].
تحصیلات
علیاصغر احدی خواندن و نوشتن را در رشت آموخت. آنگاه به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در رشت و نزد استادان آن شهر فراگرفت. او سپس به قم رفت و به تحصیل در حوزه علمیه آنجا ادامه داد [۳].
درباره سال عزیمت او به قم گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به اسناد انقلاب اسلامی و گزارشهای ساواک میتوان گفت که در سال ۱۳۴۲ش در قم حضور داشت و میتوان احتمال داد که پیش از آن تاریخ و احتمالاً از اواخر دهه ۱۳۳۰ش در قم مشغول به تحصیل بوده است.
درباره استادان دوره سطح و خارج فقه و اصول او هم گزارشی وجود ندارد. سیدحمید روحانی نام او را در فهرست شاگردان امامخمینی آورده است [۴]، اما درباره سالهای حضور او در درس ایشان و همچنین حضور او در درس خارج فقه یا اصول سخنی نگفته است و در منابع مکتوب هم اطلاعاتی وجود ندارد.
فعالیتهای سیاسی
در سال ۱۳۴۲ش و احتمالاً در اواخر آن سال جمعی از علما و فضلای رشتی مقیم حوزه علمیه قم، با ارسال نامهای به امامخمینی که در حصر در تهران بود، موفقیت ایشان را آرزوی همه مسلمانان و روحانیان دانستند و بازگشت ایشان به قم را مسئلت کردند. سیدعلیاصغر احدی یکی از امضاکنندگان آن نامه بود که در آن سند به اشتباه نام او احمدی درج شده است [۵].
در روز ۱۷ فروردین ۱۳۴۳ هم پس از آزادی و بازگشت امامخمینی به قم، همراه با جمعی از علمای گیلانی حوزه علمیه قم در تلگرافی به آقایان سیدحسن بحرالعلوم، سیدمحمود ضیابری و سیدحسین رودباری، ورود ایشان را به قم «سرفرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت» دانستند و آن موفقیت را به آنان تبریک گفتند [۶].
او در فروردین ۱۳۴۴ همراه با جمعی از علما و طلاب گیلانی حوزه علمیه قم در نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت، با اشاره به تبعید «پیشوای مذهب، مرجع تقلید شیعه، حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی» به جرم دفاع از قرآن و استقلال مملکت، خواستار بازگرداندن ایشان به کشور شدند. آنان همچنین با اشاره به محوریت قوانین در ایران بر اساس فقه جعفری، بر عدم رسمیت هر لایحهای مغایر با احکام دین تأکید کردند و خواستار الغای قوانین مغایر با شریعت شدند [۷].
احدی در ۱۳۴۵ش همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم، با ارسال نامهای به مراجع عظام تقلید، دستگیری جمعی از روحانیان مبارز چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری و... و نیز تبعید شهابالدین اشراقی، داماد امامخمینی را از قم محکوم کردند و خواستار واکنش آنان به اینگونه اقدامات شدند [۸].
سپس در آستانه سالروز قیام ۱۵ خرداد آن سال، در نامهای به «مرجع تقلید مسلمانان جهان حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی»، از روز ۱۵ خرداد بهعنوان قیامی خونین و روز قتل عام آزادمردانی نام بردند که برای دفاع از قرآن و روحانیت و استقلال و آزادی به پا خاسته بودند و آن روز را به «آن زعیم بزرگ» تسلیت گفتند و سپس دستگیری جمعی از روحانیان مبارز و دستگیری و شکنجه «دستهدسته از مردم آزاده کشور» و محکومیت آنان به اعدام و زندانهای طویلالمدت را در دادگاههای فرمایشی تقبیح کردند و در پایان خطاب به امامخمینی نوشتند:
«ما امیدواریم که تبعید غیرقانونی آن مرجع عالیقدر پایان پذیرد و با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم، آرمانهای مقدس مذهبی و ملی تحقق یابد و دست تبهکاران و دشمنان دین و خائنین وطن از حریم اسلام و منافع ملت قطع گردد» [۹].
احدی از روحانیان فعال و مبارز بود و بر اساس گزارشی از ساواک، به سبب نقشی در تحولات سیاسی در قم داشت، به شهر شیراز تبعید شده بود [۱۰]. درباره تبعید او گزارشی در دست نیست، ولی میتوان احتمال داد که منظور از تحولات قم، اتفاقات سال ۱۳۵۶ش است.
او در سال ۱۳۵۷ش و پس از کسالت پدرش (امام جماعت مسجد چهار برادران رشت)، به رشت بازگشت و به فعالیتهای سیاسی در آن شهر ادامه داد. با استناد به گزارشی از ساواک، «فاقد مجوز لازم برای منبر رفتن» بود و با استناد به این گزارش میتوان گفت که در آن سال ممنوعالمنبر شده بود. او علیرغم ممنوعیت فوق، به ایراد سخنرانیهای انتقادی در مسجد چهار برادران رشت ادامه میداد.
بر اساس گزارش فوق، احدی در ۲۹ مرداد آن سال در سخنانی در آن مسجد، به انتقاد از سیاستها و برنامههای دولت پرداخت و به محمدرضاشاه پهلوی هم حمله کرد. پس از سخنرانی فوق، مورد تذکر قرار گرفت. در ۳۰ مرداد نیز با استناد به اصل اسلامی جهاد، بر ضرورت مقابله مؤمنان با افراد بیایمان و «اهریمنان و دژخیمان و کفار [که] قصد تجاوز به ناموس و اعتقادات مذهبی مؤمن» را دارند و دفاع از حریم مذهبی به دستور امام یا ولی او تأکید نمود. آنگاه با استناد به اصل جهاد، بر مبارزه با «رؤسا و پیشوای کفر... و ریاست ملت... [که] زیر بار اسلام و قرآن نمیروند» تأکید نمود.
او در یکی دیگر از سخنرانیهایش با استناد به حادثهای تاریخی، مردم را به مقابله با ارتش تشویق و تأکید کرد:
«باید وحدت داشته و زیر پرچم اسلام قرار بگیرند. وقتیکه دشمنان مجتهدین و علما از پشت خنجر میزنند ما نباید فریب استعمار را بخوریم. فرزندان امام حسین با چادر و پای برهنه علیه یزید قیام کردند».
ساواک در انتهای گزارشی از سخنرانیهای او به این جمعبندی رسید که «تحریکآمیز و انتقادی موجب تحریک احساسات مستمعین خود گردیده است. به این ترتیب یادشده فردی است که در تمام ایام وعظ خود در مسجد چهار برادران گفتارش در جهت تحریک مستمعین و قیام عملی در ایجاد بینظمیها و تظاهرات خیابانی منجر به وارد آوردن زیان و ضرر به امکنه دولتی و بخش خصوصی و مآلاً کمک به عناصر ضدامنیتی و وابستگان به خمینی میباشد» [۱۱].
به سبب این سخنرانیها، ساواک در گزارشی از وضعیت روحانیان استان گیلان، از او بهعنوان یکی از روحانیان افراطی رشت نام برد که درصدد پیاده کردن مقاصد امامخمینی است. به همین علت خواستار مراقبت از رفتار او شده بود [۱۲].
او در تظاهرات روزهای ۲ و ۳ شهریور ۱۳۵۷ مردم رشت که به درگیری مردم با مأموران حکومت پهلوی و دستگیری ۳۴ نفر از مردم آن شهر و شکسته شدن شیشههای ۶ بانک در آن شهر انجامید، نقش فعالی داشت و ساواک او را یکی از محرکان مردم نامید [۱۳].
تداوم این فعالیتها باعث شد تا در شهریور آن سال به اتهام اخلال در امنیت ملی و مخل نظم عمومی دستگیر شود [۱۴]. سپس منزل او نیز مورد بازرسی نیروهای امنیتی قرار گرفت [۱۵]. وی سپس به تهران اعزام شد [۱۶].
فعالیتهای اجتماعی
سیدعلیاصغر احدی سپس به تدریس در حوزه علمیه قم ادامه داد و به نوشته شریف رازی، در سالهای نخست دهه ۱۳۵۰ش از مدرسان درس فقه و اصول در حوزه علمیه قم بود. او در آن سالها کتابی موسوم به «همه بهسوی خدا» را منتشر کرد [۱۷].
فعالیت پس از انقلاب
سیدعلیاصغر احدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی امام جمعه شهرستان رامسر در استان مازندران بود [۱۸].
پانویس
- ↑ شریف رازی، ج۵، ص۱۸۱-۱۸۲.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ شریف رازی، ج۵، ص۱۸۲.
- ↑ روحانی، ۶۰-چاپ جدید.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج۱، ص۴۰.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج۱، ص۵۲.
- ↑ خسروشاهی، ج۳، ص۸۸-۸۹.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۳، ص۴۱۰؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۵-۱۹۸.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۴، ص۲۱-۲۴؛ روحانی، ج۱، ص۹۱۱؛ دوانی، ج۵، ص۱۸۱-۱۸۴.
- ↑ انقلاب اسلامی به...، استان گیلان، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ انقلاب اسلامی به...، استان گیلان، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ انقلاب اسلامی در گیلان، ص۳۲ و ۳۵.
- ↑ انقلاب اسلامی به...، استان گیلان، ج۲، ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ انقلاب اسلامی در گیلان، ص۷۱؛ انقلاب اسلامی به روایت...، ج۱۰، ص۵۸۹.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت...، ج۱۰، ص۹۷.
- ↑ انقلاب اسلامی در گیلان، ص۱۷۷.
- ↑ شریف رازی، ج۵، ص۱۸۲.
- ↑ کاظمینی، ج۲، ص۹۳۰.
منابع
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۱)، ج۱۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۹)، استان گیلان، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۹)، استان گیلان، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- انقلاب اسلامی در گیلان (بیتا)، با استفاده از اسناد ساواک و شهربانی گیلان، بیجا، بینا.
- خسروشاهی، سیدهادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج۵، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- روحانی، سیدحمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، بیجا، دارالفکر ـ دارالعلم.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۳، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- شریف رازی، محمد (۱۳۵۴)، گنجینه دانشمندان، ج۵، تهران، انتشارات اسلامیه.
- کاظمینی، میرزا محمد (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، به کوشش سیدمحمدکاظم مدرسی و میرزا محمد کاظمینی، بنیاد ریحانه الرسول یزد، تهران، برگ رضوان.
.