سیدمحمدباقر صدر
سیدمحمدباقر صدر، فقیه متفکر و مبارز شهید و پشتیبان انقلاب اسلامی.
زندگینامه
سیدمحمدباقر صدر در ۲۵ ذیقعده ۱۳۵۳ق/ اسفند ۱۳۱۴ش در شهر کاظمین عراق به دنیا آمد. خاندان صدر از سادات موسویاند و در طول بیش از دو سده بر اساس شرایط زمانی با عناوینی چون «آلابیسبحه»، «آلحسین القطعی»، «آلعبدالله»، «خاندان شرفالدین» و «خاندان صدر» شناخته شدهاند. در سلسله اجداد سیدمحمدباقر، سیدصالح از مراجع بزرگ زمان خود بود که پس از تسلط احمد جزار بر جبل عامل، مورد هجمه این فرد قرار گرفت؛ فرزندش شهید و خود زندانی شد و پس از مدتی از زندان به عراق فرار کرد و در این کشور درگذشت. از وی چهار فرزند باقی ماند. ازجمله فرزندان او سیدصدرالدین صدر بود که از مفاخر تشیع به حساب میآید و فرزند او سیداسماعیل صدر است [۱] و او پدربزرگ سیدمحمدباقر و از علمای مبارز و فرزندش سیدحیدر، پدر سیدمحمدباقر نیز از علمای نامدار عراق بوده است [۲]. مادر سیدمحمدباقر بتول، دختر عبدالحسین آلیاسین از علمای سرشناس این کشور بود [۳].
سیدمحمدباقر صدر در سهسالگی پدر را از دست داد و در پنجسالگی به مدرسه رفت و دروس ابتدایی را در منتدی النشر در محله کاظمیه بغداد گذراند و به سبب هوش سرشار خود، توجه و احترام معلمان را جلب کرد [۴]. وی در دهسالگی آموزش ابتدایی را پشت سرگذاشت و پس از آن به سفارش مادر و داییهای خود، به علوم حوزوی روی آورد. در یازدهسالگی منطق را آموخت و همزمان رسالهای نقادانه در این موضوع نگاشت [۵]. او حتی در دوازدهسالگی که کتاب معالم الاصول را نزد برادر خود، سیداسماعیل صدر میآموخت، ایرادهایی، مشابه اشکالات محمدکاظم خراسانی، بر این کتاب وارد میکرد [۶]؛ چنانکه در نوجوانی کتاب العقیدة الالهیة فی الاسلام را نوشت و در سیزدهسالگی برای ادامه تحصیل به حوزه نجف رفت [۷] و در مدت کوتاهی بیشتر کتابهای سطح حوزه را بدون استاد آموخت [۸] و کفایة الاصول را نزد محمدتقی جواهری و صدرا بادکوبهای فرا گرفت [۹].
صدر در نوجوانی در درس خارج اصول و فقه سیدابوالقاسم خویی و محمدرضا آلیاسین و دروس فلسفه صدرا بادکوبهای شرکت میکرد [۱۰]. نبوغ علمی و اجتهاد وی در نوجوانی، او را زبانزد مراکز علمی نجف کرده بود [۱۱]. از سیدابوالقاسم خویی نقل شده است که صدر در چهاردهسالگی به درجه اجتهاد رسید. این سخن از خود صدر و از برادر او سیداسماعیل صدر نیز نقل شده است [۱۲]. صدر با همکاری عباس رمیثی بر رساله عملیه مرتضی آلیاسین تعلیقه نوشت و در حالیکه هفده سال بیشتر نداشت، رمیثی تقلید را بر او حرام دانست [۱۳]. او در ۲۳سالگی غایة الفکر فی علم اصول الفقه را نگاشته است [۱۴]. وی در ۲۵سالگی، تدریس درس خارج اصول را آغاز کرد و سه سال بعد به تدریس خارج فقه پرداخت [۱۵]. سیدکاظم حسینی حائری، سیدمحمدباقر حکیم، سیدمحمود هاشمی شاهرودی، سیدعبدالغنی اردبیلی، سیدمحمدباقر مهری، محمدرضا نعمانی، سیدعبدالعزیز حکیم، سیدحسین و سیدمحمد صدر، سیدعزالدین و سیدصدرالدین قبانچی و محمدجعفر شمسالدین، از شاگردان او بودهاند [۱۶].
صدر در کنار تحصیل و تدریس، فعالیت سازمانیافته سیاسی را با تأسیس «حزب الدعوة الاسلامیه» در سال ۱۳۳۶ آغاز کرد؛ ولی به سبب جو سنتی حاکم بر حوزه علمیه نجف که وابستگی به حزب سیاسی در آن زمان، برای بزرگان حوزه علمیه نجف، نقص تلقی میشد و از سوی دیگر، رژیم بعث عراق با استفاده از متحجران، علیه صدر به توطئه و تهمت دست میزد، او به صورت علنی دراینباره اظهار نظر نمیکرد؛ ولی دوستان خود را بر فعالیت جدی در قالب تشکل سیاسی تشویق و راهنمایی میکرد [۱۷]. در سال ۱۳۳۷ که عبدالکریم قاسم، حاکمیت عراق را به دست گرفت، میدان برای کمونیستها باز شد و موجی از الحادگرایی و مخالفت با اسلام، دامنگیر مردم عراق شد. صدر همراه شخصیتهایی مانند مرتضی و محمدرضا آلیاسین، محمدرضا مظفر، محمدمهدی آصفی و سیدمحمدمهدی حکیم در مقابله با این موج انحرافی در مرکز علمی ـ فرهنگی «جماعة العلماء فی النجف الاشرف» همکاری جدی و هدایتکننده داشت [۱۸]. دیدگاههای این گروه درباره مسائل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی در مجله «الاضواء»، منتشر میشد و ایشان خود، سرمقالههای آن را با عنوان «رسالتنا» مینوشت [۱۹].
از سوی دیگر، صدر به پیشنهاد مرجع تقلید وقت، سیدمحسن حکیم، کتاب فلسفتنا را در ۲۵سالگی در برابر این موج کمونیستی نگاشت و در سال ۱۳۷۹ق/ ۱۳۳۹ش آن را منتشر کرد که بهسرعت در میان اهل علم جا باز کرد و تبلیغات کمونیستها را در عراق خنثی ساخت. این کتاب به عنوان درس جنبی، در مدارس و حوزههای علمی کشورهای اسلامی مورد توجه بوده است [۲۰]. پس از آن صدر کتاب اقتصادنا را تألیف و آن را در سال ۱۳۸۱ق/ ۱۳۴۱ش منتشر کرد که آن نیز زود مانند کتاب فلسفتنا کتاب درسی شد یا به صورت گسترده در میان ملتهای اسلامی جا باز کرد [۲۱]. به صدر که برخلاف جو سنتی حوزه نجف به علوم جدید پرداخته بود، تهمتهای زیادی زده میشد؛ چنانکه او در نامهای به سیدمحمدباقر حکیم، از این تهمتها گلایه کرده است [۲۲]. وی برای تحرکبخشی به حوزه علمیه نجف، «مدرسه علوم اسلامی» را زیر نظر مرجع تقلید، سیدمحسن حکیم تأسیس کرد و در این راه نیز از ناحیه دو جبهه متحجران و نیروهای دولت عراق، رنجهای زیادی را تحمل کرد [۲۳].
وی حیات سیاسی خود را منحصر به عراق و جامعه شیعی نکرد بلکه برای بیداری و نجات امت اسلامی تلاش میکرد. وی تلاش گستردهای را در جهت تحقق امت اسلامی آغاز کرد؛ به همین دلیل بر مشترکات امت اسلامی تأکید میکرد تا وحدت و انسجام میان طیفهای مختلف امت اسلامی پدید آید؛ زیرا از نظر وی مبنای شکلگیری امت بر اساس آرمانها، عقاید و افکار مشترک است [۲۴].
صدر با وجود فشارهای یادشده، در بازسازی حوزه علمیه و جذب نیروهای جوان، نقش برجستهای ایفا و در برنامههای درسی حوزه دگرگونی و تغییرات مثبتی ایجاد کرد [۲۵]. پس از درگذشت سیدمحسن حکیم در سال ۱۳۴۹ صدر که به مسائل اسلامی نگاه نو و جامع داشت و نسل جدید جامعه را جذب شخصیت علمی و اخلاقی خود کرده بود، بیشتر مطرح شد [۲۶]. وارستگی شخصیت، سادهزیستی، دوری از وابستگی به دنیا و حضور مداوم در حرم امیرالمؤمنین علی(ع)، پرورش بعد معنوی و اخلاقی و نیز متمرکزشدن بر بعد مبارزاتی عدالتخواهانه علیه ستم و استبداد، از ویژگیهای صدر برشمرده شده است [۲۷]. وی با همفکری امامموسی صدر و چند عالم دیگر مجمعی علمی و فکری را پدید آورد که از نتایج آن، تأسیس «مجلس اعلای اسلامی شیعه لبنان» بود و امامموسی با استقرار در لبنان آن را اجرایی کرد [۲۸] (ببینید: امامموسی صدر).
از سوی دیگر، حزب الدعوه که خط مشی آن برخاسته از دیدگاههای صدر بود و در این چارچوب حرکت میکرد، هر چند در راستای نهضت اسلامی امامخمینی و رهبری ایشان اجمالاً نبود و از این نظر تمایز داشت، اما برخی معتقدند از آنجاکه بسیاری از اعضای آن با نظریه حکومت اسلامی همراه بودند و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی را از نعمتهای الهی میدانستند و در مبارزه با دشمنان جمهوری اسلامی ایران شرکت داشتند، مغایرتی جدی در میان نبوده است و برخی اختلافهای پیشآمده ناشی از مواضع عمومی و آشکار این حزب در برابر انقلاب اسلامی ایران نیست، بلکه ناشی از وجود اختلاف نظر فکری درباره مسئله رهبری و به طور مشخص موضوع ولایت فقیه و اعتقاد به آن است [۲۹].
صدر در دهه آخر عمر خود، جلسهای هفتگی در خانه خود برقرار کرد که در آن شاگردان برجسته وی شرکت میکردند. موضوع بحث در این جلسات مسائل مهم و مشکلات فکری و فرهنگی حوزه و جهان اسلام بود [۳۰]. وی منحصرشدن حوزویان در محور دانش فقه و اصول را ناکافی میدانست و بر مطالعات جامع درباره مبانی مکتب اسلام و آشنایی با دانشهای گوناگون اسلامی تأکید میکرد [۳۱]. وی در نظر داشت یک دوره فقه معاملات با مقایسه با حقوق غرب بنویسد و برتری برنامه حقوقی اسلام را بر حقوق غرب ثابت کند؛ ولی گرفتاریها و در نهایت شهادت او، جامعه علمی را از این اثر محروم ساخت [۳۲].
پس از کودتای حسن البکر در عراق، حزب بعث همه مردم بهویژه نهادهای آموزشی را به اجرای برنامه خود فرا خوانده بود. صدر نخستین کسی بود که فتوای صریح در حرمت پیوستن به حزب بعث را صادر کرد [۳۳]. او همچنین در فتوای دیگر، نمازخواندن پشت سر کسانی را که مراجع تقلید تعیین نکردهاند و حکومت بعثی معرفی کرده، حرام اعلام کرد [۳۴]. با توجه به فتواهای بیپرده صدر، بعثیهای حاکم، او را دشمن درجه اول خود برشمردند و به هر بهانهای علیه او توطئه میکردند. صدر از همان آغاز حاکمیت حزب بعث، مبارزات فکری را با آنان آغاز کرد و وقتی این حزب بر فضای کلی عراق حاکمیت پیدا کرد، مبارزات خود را صریحتر علیه آن ادامه داد و برای ایجاد وحدت میان جریانهای فکری اسلامی تلاش کرد [۳۵]. او در این راه به وسیله رژیم بعث بارها بازداشت و زندانی شد؛ چنانکه در سال ۱۳۹۲ق/ ۱۳۵۱ش که موج بازداشتها راه افتاده بود، بعثیان به خانه صدر یورش بردند؛ ولی او در بیمارستان نجف بستری بود و مأموران وی را دسبتند زده و به بیمارستانی در کوفه منتقل و در بخش بازداشتیها بستری کردند؛ اما بر اثر ازدحام عیادتکنندگان و ترس از شورش مردمی، وی دوباره به بیمارستان نجف منتقل شد و پس از بهبودی به خانه بازگشت [۳۶].
در پی درگیری نیروهای رژیم بعث با راهپیمایانِ عزادار از نجف به سمت کربلا و شعارهای راهپیمایان حسینی علیه رژیم در ماه صفر ۱۳۹۷ق/ ۱۳۵۵ش نیروهای رژیم در ۲۰ دی ۱۳۵۵ صدر را بازداشت و به بغداد منتقل کردند [۳۷]. عزت ابراهیم الدوری وزیر کشور عراق، در بازجویی از صدر، او را سرمنشأ حرکت مخالفان رژیم معرفی و تهدید به انتقام و اعدام کرد؛ اما پس از مدتی شکنجههای سخت، او را آزاد [۳۸] و تهدید کردند در زمان مناسب وی را اعدام میکنند.
چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز در غروب ۲۱/۳/۱۳۵۸ نیروهای امنیتی حزب بعث خانه صدر را محاصره کردند و در صبح ۲۲/۳/۱۳۵۸ ابوسعید؛ رئیس اداره امنیت نجف وارد خانه صدر شد و پس از برخورد انقلابی و انتقاد صریح صدر از رژیم بعث باز هم او را به زندان بغداد بردند. بنتالهدی صدر، خواهر عالم، آموزگار و مبارز وی، با سخنرانی علیه نیروهای رژیم بعث، مردم را از بازداشت سیدمحمدباقر مطلع کرد [۳۹]. در پی فعالیتهای بنتالهدی و شاگردان صدر و تظاهرات مردمی در نجف، کاظمین و چندین شهر دیگر، همچنین انتشار خبر بازداشت صدر از صدای جمهوری اسلامی ایران، رژیم عراق مجبور شد او را آزاد کند [۴۰]. وی چهار بار با شیوههای مختلف مورد سوء قصد قرار گرفت و همواره تحت نظر رژیم بعث بود [۴۱].
شخصیت و نهضت امامخمینی از آغاز مورد توجه صدر بوده است؛ چنانکه از سیدمحمدباقر حکیم نقل شده است که صدر از همان آغاز قیام امامخمینی، هم شخصیت و هم اقدام انقلابی ایشان را تأیید و از آن حمایت کرد و در همین راستا از معدود کسانی بود که به سیدمحسن حکیم پیشنهاد کرد حرکت امامخمینی را تأیید و از آن حمایت کند [۴۲]؛ چنانکه به دنبال تبعید امامخمینی به ترکیه، صدر نامهای به محمدجواد مغنیه در لبنان نوشت و از حرکت انقلابی ایشان ستایش کرد [۴۳] و با ورود امامخمینی به شهر نجف، صدر برای استقبال از ایشان تلاش کرد و خود نیز به استقبال رفت و تأیید و حمایت کامل خود را از ایشان ابراز کرد [۴۴]. در دوران حضور امامخمینی در نجف، صدر بارها با ایشان صمیمانه دیدار کرده [۴۵] و با ایشان رفتار صمیمانه داشته است [۴۶] و امجعفر همسر صدر نیز با خانواده امامخمینی در ارتباط بوده است [۴۷].
صدر خط مبارزاتی امامخمینی را تأیید کرده و ایشان را از بهترین دوستان خود برشمرده است [۴۸]. وی از آغاز بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی توسط امامخمینی در حوزه نجف بسی خوشحال شد و آن را تأیید کرد و برخی از شاگردان و دوستان خود را برای شرکت در این درس تشویق کرد [۴۹]. وی در مهر ۱۳۵۷ وقتی از تصمیم امامخمینی برای هجرت به کویت اطلاع یافت، با وجود کنترل شدید منزلش، برای خداحافظی در خانه امامخمینی حاضر شد و گرچه ایشان دقایقی قبل خانه را ترک کرده بود، اما صدر به نشانه احترام، لحظاتی در خانه ایشان توقف کرد تا مراتب همبستگی خود را با ایشان و خانواده و بستگان اعلام کند [۵۰]. گفته شده صدر نخستین شخصیتی بود که پس از هجرت امامخمینی به پاریس پیام همدردی و همبستگی با ایشان را صادر کرد [۵۱]. وی بعدها در بازداشتگاه رژیم عراق درباره این حضور و ارتباط، مورد بازجویی قرار گرفت و از رابطه خود با امامخمینی با جدیت دفاع کرد و ایشان را مرجع دینی خواند و از ایشان ستایش کرد [۵۲].
صدر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، درس خود را تعطیل و بر لزوم حمایت از انقلاب اسلامی تأکید کرد و برای ایجاد موج حمایت، برخی پیروان خود را به برپایی تظاهرات مردمی برای حمایت از امامخمینی و انقلاب اسلامی فرا خواند. در پی این درخواست برای نخستین بار در جو وحشت عراق، تظاهرات در مسجد خضرای نجف به راه افتاد و تصاویری از امامخمینی و سیدمحمدباقر صدر در دستان مردم به اهتزاز درآمد [۵۳].
صدر از سوی دیگر، در حمایت عملی از نهضت و آرمان امامخمینی، دیدگاههای نظری و فقهی خود را برای تثبیت بنیانهای حکومت اسلامی تحت عنوان «الاسلام یقود الحیاة»، مطرح کرد که بعدها با همین عنوان منتشر شد [۵۴]. وی در پاسخ به برخی از شاگردانش جزوهای را با عنوان «نگرش مقدماتی فقهی به طرح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» نوشت و سفارش کرد نسخهای از آن برای امامخمینی و سیدمحمد حسینی بهشتی فرستاده شود [۵۵]. صدر که بازگشت پیروزمندانه امامخمینی به ایران را چند روز پیش از پیروزی انقلاب به ایشان تبریک گفته بود [۵۶]، در آغاز شکلگیری جمهوری اسلامی ایران، شدیداً تحت حصر و مراقبت رژیم بعثی عراق قرار گرفت. امامخمینی تلگرامی برای وی فرستاد؛ اما به سبب شرایط خاص صدر به دست او نرسید؛ ولی او از بخش عربی صدای جمهوری اسلامی، از آن اطلاع یافت و در ارتباط تلفنی برقرارشده از ایران، به آن پاسخ داد که از رادیو تهران پخش شد. وی از امامخمینی با عنوان امام مجاهد یاد کرد و پیام ایشان را تفقد پدرانه خواند و شرایط حصر خود را توضیح داد و دعا کرد که سایه امامخمینی به عنوان مشعل برای اسلام پایدار باشد و آیین پاک اسلام به دست مرجعیت هدایتگرانه ایشان حفظ شود و ایشان را الگوی بزرگ برای تمام مجاهدان خواند [۵۷]. وی با وجود آنکه بهخوبی میدانست کوتاهترین راه برای رهایی از بحران موجود علیه او، دستبرداشتن از حمایت امامخمینی و انقلاب اسلامی ایران است، همچنین آگاه بود اعلام حمایت از ایشان، شهادت او را سرعت خواهد بخشید، اما صادقانه و با شجاعت، ارادت و پشتیبانی خود را از آرمان ایشان اعلام کرد [۵۸].
از سوی دیگر، صدر امامخمینی را مجاهدی خوانده که پرچم نهضت را به اهتزاز درآورد و آن را به پیروزی رساند. وی تأکید کرده است که امامخمینی صاحب رأی متین و پایگاه استوار بود و مطمئناً همانگونه که طاغوت ایران را سرنگون کرد و ملت ایران را از تاریکی بیرون آورد، به تطبیق قوانین اسلام نیز اقدام کرده و جهان و جهانیان را شگفتزده خواهد کرد [۵۹]. او از امامخمینی با عناوین مرجع شایسته و مبارز دلیر و رهبر بزرگ یاد کرده که محکمترین بندها را شکست و خود را از سنگینترین زنجیرهای اسارت رها کرد [۶۰]. گفته شده صدر برای تحکیم بنیانهای نهضت تازهپیروزشده امامخمینی، نامهای مفصل به شاگردان خود که به ایران سفر کرده بودند، نوشت و از آنان خواست تمام توان خود را برای حمایت از انقلاب اسلامی به کار برند و در کنار مرجعیت امامخمینی قرار گیرند که به نظر او، احیاکننده آرمانهای اسلام بود. وی در این نامه تأکید کرده است که آنان در وجود امامخمینی ذوب شوند، همانگونه که ایشان در هدف بزرگ اسلامی خود ذوب شده است. وی مرجعیت امامخمینی را «مرجعیت صالحه» نامیده است که نه یک شخص، بلکه راه و هدف است و باید از جان و دل در خدمت آن قرار گرفت [۶۱].
برخی به سبب حمایت صدر از امامخمینی و انقلاب اسلامی به وی اعتراض میکردند. وی در پاسخ به آنان خاطرنشان کرده بود اگر ایشان دستور دهد که او در یکی از روستاهای ایران بماند و به اسلام خدمت کند، در اجرای آن تردید به خود راه نخواهد داد؛ زیرا به نظر او امامخمینی همان چیزی را محقق ساخت که وی در صدد آن بود [۶۲]. وی در نامهای به عربهای ایران، آنان را به اتحاد بر محور رهبری حکیمانه امامخمینی فرا خواند [۶۳]؛ همچنین برای اعلام همسبتگی با امامخمینی و انقلاب اسلامی، به مناسبت شهادت مرتضی مطهری، مجلس ترحیم باشکوهی در مسجد شیخ طوسی شهر نجف برگزار کرد [۶۴].
امامخمینی نیز به صدر توجه خاصی داشت. ایشان در روزهای اقامت در نجف در واکنش به سخن برخی که سیدمحمدباقر صدر و سیدموسی صدر را به غربباوری متهم کرده بود، به جهت آنکه آنان قائل به طهارت کفار بودند و از این جهت آنان، به خصوص امامموسی صدر را متهم به مراوده با امپریالیسم میکردند [۶۵] بهشدت ناراحت شد و جلسه درس خود در مسجد شیخ انصاری را به تذکرات و هشدارهای جدی درباره برخی اختلافهای واهی حوزویان در نجف اختصاص داد و از اتهامزنندگانِ به آنان خواست که از این عمل خود توبه کنند. ایشان با اشاره به اینکه برخی افراد چنین اتهامزنیها را وظیفه شرعی میخوانند، آن را ناروا و چنین اختلافهایی را نتیجه یک توطئه علیه حوزه هزارساله نجف دانست و از دامنزنندگان به چنین اختلافها و اتهامزنی به بزرگان بهشدت انتقاد کرد و به تفصیل و بسیار جدی در این زمینه هشدار داد [۶۶]. ایشان برای حضور صدر در حوزه علمیه نجف و کشور عراق اهمیت زیادی قائل بود؛ به همین جهت وقتی ایشان در سال ۱۳۵۸ بر اثر فشار رژیم بعثی عراق، قصد داشت از عراق هجرت کند، در نامهای با ابراز نگرانی از این اقدام، هجرت وی از نجف اشرف را صلاح ندانست و اظهار امیدواری کرد که نگرانی صدر رفع شود [۶۷]. ایشان در ۲۴ خرداد ۱۳۵۸ در نامهای به صدر در انتقاد به رفتار دولت عراق با روحانیان و حوزه علمیه نجف، اظهار تأسف کرد و تصریح کرد انتظار آن نبود که به شخصیت علمی و اسلامی صدر، یکی از شاخصترین بزرگان حوزه نجف، اهانت شود؛ چنانکه انتظار نبود حوزه علمیه نجف اشرف که در طول تاریخ در خدمت اسلام و مسلمین و حافظ استقلال عراق و سایر کشورهای اسلامی بوده است، مورد تهاجم واقع شود [۶۸].
با توجه به مواضع استوار و روشن صدر در حمایت از امامخمینی و جمهوری اسلامی سرانجام ۱۹ جمادی الاولی ۱۴۰۰ق/ ۱۶ فروردین ۱۳۵۹ مأموران رژیم عراق، وی را دوباره بازداشت کردند و به بغداد بردند و فردای آن روز خواهرش بنتالهدی صدر را نیز بازداشت کردند. برزان ابراهیم تکریتی، برادر ناتنی صدام حسین که ریاست سازمان امنیت عراق را بر عهده داشت، از صدر و خواهرش بازجویی و اصرار کرد تنها چند کلمه علیه انقلاب اسلامی و شخص امامخمینی بنویسند؛ ولی صدر آن را درخواست غیر انسانی خواند و قاطعانه رد کرد. وی با ایستادگی در برابر زورگوییهای رژیم عراق، در ۲۳ جمادی الاولی ۱۴۰۰/ ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در ۴۵سالگی به همراه خواهر خود بنتالهدی صدر، در زندان رژیم بعث عراق و گفته شده است توسط شخص صدام حسین شکنجه و به شهادت رسیدند [۶۹]. این در حالی بود که امامخمینی در همین روز، یعنی ۱۹ فروردین در حالیکه خبر بازداشت دوباره صدر را دریافت کرده بود، در پیامی به مناسبت قطع رابطه ایران و امریکا، رفتار ستمگرانه صدام حسین با علمای اسلام به خصوص صدر را مانند عملکرد رضا پهلوی و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیان ایران برشمرد و برای صدر از عنوان «حضرت آیتالله» استفاده کرد [۷۰].
خبر شهادت صدر و خواهر او در طول دو هفته در رسانهها به شکل مبهم و با خبرهای ضد و نقیض انعکاس یافته بود؛ زیرا رژیم بعث با قطع برق شهر سیدمحمدصادق صدر پسر عموی صدر را به ساختمان استانداری نجف برد و ابوسعید رئیس اداره امنیت نجف پیکرهای صدر و خواهرش را با ذکر این نکته که جنازهها غسل داده شده و کفن شدهاند، به وی تحویل داد و او بر پیکر آن دو نماز خواند و آن دو شهید با نظارت او اما بدون حضور مردم و مظلومانه به خاک سپرده شدند [۷۱]. در طول مدت یادشده در شهرهای مختلف عراق و کشورهای دیگر، ازجمله در قم، لبنان، مصر و پاکستان، تظاهرات گسترده اعتراضی برپا شد [۷۲].
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران پس از دو هفته توانست خبر شهادت صدر را تأیید کند و امامخمینی پس از اطمینان از شهادت وی، در بیانیهای اوج ناراحتی خود را از شهادت مظلومانه صدر و خواهرش ابراز کرد. ایشان از صدر با عنوان «آیتالله شهید» یاد کرد و خواهرش را معلم دانش و اخلاق و از مفاخر علم و ادب شمرد و از دلخراشبودن چگونگی شهادت آنان ابراز تأسف شدید کرد و شهادت را میراث پیشوایان آنان برشمرد؛ همچنین از یک عمر مجاهدت صدر در راه اهداف اسلامی ستایش کرد و قاتلان او را جنایتکارانی خواند که عمری را به خونخواری و ستمپیشگی گذراندهاند [۷۳]. ایشان بیتوجهی ملتهای مسلمان به خصوص اقشار مختلف ملت عراق را به این مصائب، تعجببرانگیز دانست و از صدر با عنوان شخصیت علمی، مجاهد و از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و در زمره متفکران اسلامی یاد کرد و برای بزرگداشت شهادت صدر، از روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۹ به مدت سه روز عزای عمومی و روز چهارم اردیبهشت را در این ضایعه بزرگ، تعطیل عمومی اعلام کرد [۷۴]. امامخمینی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۹ در دیدار با خانوادههای شهدای کشورهای اسلامی، خود را شریک غم ملت عراق در شهادت صدر و خواهرش دانست [۷۵] و در ۲۰ فروردین سال ۱۳۶۰ نیز در دیدار با جمعی از روحانیون مبارز و مسلمانان راندهشده عراقی، با تسلیت سالگرد شهادت صدر، وی را مغز متفکر اسلامی، امید اسلام، مجاهد بزرگوار و عالم فاضل معرفی کرد که عمری را در راه مجاهدت اسلامی صرف کرد. ایشان تأکید کرد صدر به سبب اینکه میخواست نظام اسلامی برقرار شود، به شهادت رسید. ایشان اظهار امیدواری کرد مسلمانان کتابهای این مرد بزرگ را مطالعه کنند. ایشان همچنین از خواهر شهید وی بنتالهدی نیز یاد کرد [۷۶].
صدر افزون بر آثار نامبرده شده، آثار علمی و پژوهشهای عمیقی را به یادگار گذاشته است، ازجمله غایة الفکر فی علم الاصول، الاسس المنطقیة للاستقراء، فدک فی التاریخ؛ حلقات فی الاصول که منبع درسی در حوزههای علمیه است، الفتاوی الواضحه، البنک االلاربوی فی الاسلام، بحث حول المهدی(ع) و بحوث فی شرح العروة الوثقی [۷۷].
پانویس
- ↑ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۱۵؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۱۵ ـ ۱۷.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۸؛ رجبی، علمای مجاهد، ۲۹۳.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۲۷ ـ ۲۸.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۲۷ ـ ۲۹؛ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۳۶.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۲.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۳ ـ ۳۴.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۲۴ ـ ۲۵؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۴ ـ ۳۵.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۲۴.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۵ ـ ۳۶؛ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۴۶ ـ ۴۷.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۲۶ ـ ۲۹.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۶؛ ← عاملی، السیدمحمدباقر الصدر السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، ۱/۱۶۱.
- ↑ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۴۸.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۶.
- ↑ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۴۹.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۳۳ ـ ۳۴.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۲۷ ـ ۱۲۹ و ۱۶۰ ـ ۱۶۱.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۴۳ ـ ۴۴؛ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۵.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۳۵ ـ ۱۳۷؛ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۵.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۴۵ ـ ۴۶؛ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۶.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۴۶ ـ ۴۸.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۳۷ ـ ۱۳۹.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۴۱ ـ ۱۴۲.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۲۶۸ ـ ۲۶۹.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۶۵ ـ ۱۶۸؛ اسماعیلی، اصلاح حوزه در نگاه شهید صدر، ۳۵ ـ ۳۷.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۶۱ ـ ۶۶؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۴۰ ـ ۳۴۳.
- ↑ ایزدپناه، دستورالعمل اخلاقی از عالم نامآور، ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ کمالیان و رنجبر، ۱۷۷ و ۲۴۸ ـ ۲۴۹.
- ↑ ← جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۲۶۲ ـ ۲۶۳.
- ↑ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۱.
- ↑ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۱.
- ↑ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۲.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۸۳ ـ ۸۴.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۸۶.
- ↑ مزینانی، شهید صدر منادی وحدت، ۱۷۱ ـ ۱۷۳.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۸۳ ـ ۱۸۵.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۸۸ ـ ۱۹۲.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۹۲.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۹۳ ـ ۱۹۹؛ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۰۱ ـ ۲۰۴.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۰۹ ـ ۲۲۰.
- ↑ کولایی و دیگران، یادواره شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر، ۴۵؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۴۵۸.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۴۵۸ ـ ۴۵۹؛ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۳۷ ـ ۳۹.
- ↑ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۳۹.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۴۵۹ ـ ۴۶۱.
- ↑ مقدس، خاطرات، ۱/۲۲۸.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۴۶۰.
- ↑ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۴۶۱.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۲۵؛ حسینی حائری، مجله حوزه، ۲۴.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۱۷.
- ↑ دعایی، مصاحبه، ۱۵.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۱۷؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۳۹۹ ـ ۴۰۱.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۳۳.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۳۶ ـ ۲۳۷.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۳۷ ـ ۲۳۸.
- ↑ کیهان، ۱۸/۱۱/۱۳۵۷.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۲۲.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۲۳؛ جمشیدی، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۵۲۴.
- ↑ صدر، طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی، ۷ ـ ۸.
- ↑ صدر، طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی، ۹ ـ ۱۰.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۳۳ ـ ۲۳۴.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۴۵.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۲۳۶.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ طباطبایی، خاطرات، ۱/۱۰۸ ـ ۱۱۰ و ۱۹۹ ـ ۲۰۱؛ یزدی، شصت سال صبوری و شکوری، ۲/۵۵۵ ـ ۵۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۴ ـ ۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۵۰.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۳۰۰ ـ ۳۰۴؛ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۱۴۱ ـ ۱۴۲ و ۱۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۳ ـ ۲۳۴.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۳۰۲ ـ ۳۰۳.
- ↑ جمهوری اسلامی، ۲۴، ۲۵ و ۲۶/۱/۱۳۵۹، ۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۱/۱/۱۳۵۹ و ۳/۲/۱۳۵۹، ۱ ـ ۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۸ ـ ۱۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۷۵ و ۲۷۹ ـ ۲۸۰.
- ↑ نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، ۶۹؛ سلیم، الامام الشهید السیدمحمدباقر صدر رائد حرکة التغییر فی العراق، ۴۸؛ حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ۶۴ ـ ۷۱؛ قبانچی، اندیشههای سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، ۷۷ ـ ۸۲؛ قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ۱۵۵ ـ ۱۵۶.
منابع
- اسماعیلی، اسماعیل، اصلاح حوزه در نگاه شهید صدر، مجله حوزه، شماره ۷۹ ـ ۸۰، ۱۳۷۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایزدپناه، عبدالرضا، دستورالعمل اخلاقی از عالم نامآور، آیتالله العظمی شهید سیدمحمدباقر صدر، مجله حوزه، شماره ۷۹ ـ ۸۰، ۱۳۷۶ش.
- جمشیدی، محمدحسین، زندگانی سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر، با تکیه بر تأثیرگزاری بر انقلاب اسلامی ایران، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۴، ۲۵، ۲۶ و ۳۱/۱/۱۳۵۹.
- ۳/۲/۱۳۵۹ش.
- حسینی حائری، سیدکاظم، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۷۹ ـ ۸۰، ۱۳۷۶ش.
- حسینی حائری، سیدکاظم، زندگی و افکار شهید صدر، ترجمه حسن طارمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره ۲۱۹، ۵/۳/۱۳۹۵ش.
- رجبی، محمدحسن، علمای مجاهد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- سلیم، عزّالدین، الامام الشهید السیدمحمدباقر صدر رائد حرکة التغییر فی العراق، تهران، مجلس الاعلی للثورة الاسلامیة فی العراق، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- صدر، سیدمحمدباقر، طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی، ترجمه سیدجعفر حجت، تهران، روزبه ـ کتابخانه بزرگ اسلامی، بیتا.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- عاملی، ابوزید، السیدمحمدباقر الصدر السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، بیروت، مؤسسة المعارف للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
- قبانچی، سیدصدرالدین، اندیشههای سیاسی آیتالله شهید سیدمحمدباقر صدر، ترجمه ب شریعتمدار، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- قلیزاده، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- کمالیان، محسن، علیاکبر رنجبر کرمانی، عزت شیعه، دفتر دوم، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- کولایی، الهه و دیگران، یادواره شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر، قم، ناصر، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
- کیهان، ۱۸/۱۱/۱۳۵۷.
- مزینانی، محمدصادق، شهید صدر منادی وحدت، مجله حوزه، شماره ۷۹ ـ ۸۰، ۱۳۷۶ش.
- مقدس، هادی، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- نعمانی، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، محمدرضا، سالهای رنج، ترجمه مهرداد آزاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۴ش.
پیوند به بیرون
- حسین صالحی، سیدمحمدباقر صدر، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۶۳۹-۶۴۷.