کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲
قوای مسلح، نیروهای نظامی و انتظامی مدافع تمامیت ارضی کشور و انقلاب اسلامی ایران. نیروهای مسلح به مجموعه نفرها و تجهیزات جنگی یک دولت اعم از زمینی، هوایی و دریایی گفته میشود که مسئولیت نظم داخلی و استقلال و امنیت کشور در برابر بیگانگان را بر عهده دارند (دهخدا، 14/20279). در جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح متشکلاند از ارتش، سپاه (← مقاله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، نیروی انتظامی (← مقاله قوای انتظامی) و بسیج (← مقاله بسیج مستضعفین) که جایگاه و شرح وظایف هر یک در قانون اساسی و قوانین دیگر آمده است. توجه به اهمیت قوای مسلح، به عنوان حیاتیترین رکن حفظ استقلال کشور و آزادی ملت، موجب شد امامخمینی همواره ضمن تلاش برای اصلاح ساختار قوای مسلح بهجامانده از رژیم پهلوی، از کوشش برای ایجاد وحدت و همدلی میان مردم و نیروهای مسلح فروگذار نکند و آن را عامل شکستناپذیری یک ملت بداند (← ادامه مقاله). پیشینه: در بیشتر دورههای تاریخ، همه مردان یک قبیله، نیروهای مسلح آن شمرده میشدند (جرجی زیدان، 1/123). ایجاد حکومتها و تجارب بشری در ضرورت دفاع از سرزمینهای تحت نفوذ خود، وجود نیروهای مسلح آموزشدیده را لازم میکرد. حکومت فرعونی مصر، نخستین سپاه منظم را تشکیل داد و بعدها یونانیها نیز از آنان الگوبرداری کردند (همان). در ایران پیدایش نیروی مسلح به دوره حکومت مادها (728 ق. م) و رویارویی با هجوم آشوریها باز میگردد (نوروزی فرسنگی، 23). در زمان هخامنشیان، تا پیش از پادشاهی داریوش (522 ـ 486 ق. م) قوای مسلح به صورت چریکی سازماندهی میشدند (پیرنیا، 112)، ولی در زمان وی ارتش منظم تشکیل شد (همان، 84) و بررسی رستهبندیها در ارتش ایران باستان، حکایت از سازمان منظم نیروهای مسلح دارد (جرجی زیدان، 1/127). در دوره پیامبر اکرم(ص) قوای مسلح مردان مسلمان بودند که به وقت نیاز، بسیج میشدند و به صورت یک سپاه در میآمدند و با برادری، وحدت و تحت فرماندهی پیامبر(ص)، به جنگ با متجاوزان میپرداختند (همان، 1/124 ـ 127). در زمان خلیفه دوم که فتوحات مسلمانان گسترش یافت، بیشتر نیروهای مسلح، حرفهای شدند و حتی این جنگجویان از زراعت نیز منع میگشتند. خلیفه دوم، دیوانی برای سپاهیان تشکیل داد و نیروهای مسلح از سایر مردم جدا شدند (همان، 1/127). در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) سپاهیان شامل پنج بخش نظامی بود و شرطةالخمیس که نیروهای زبده و شجاع و دارای نشان خاصی بودند (مجلسی، 3/323)، یاران ویژه حضرت(ع) در جنگها و در زمان صلح، یاور ایشان در اجرای قوانین و مشغول نگهبانی از شهر بودند (کلینی، 4/182؛ 7/371 و 373؛ مغربی 1/372 ـ 373؛ جرجی زیدان، 1/127). در دوره صفویان، ایران ارتش منسجم و یکپارچه نداشت. در این دوره، نیروهای مسلح با همکاری برادران شرلی (هیئتی که از غرب برای ساماندادن به وضعیت نیروهای ارتش به ایران آمده بودند)، سازماندهی شد که شامل سه دسته پیادهنظام، سوارهنظام و توپچیان بود؛ ولی این قوا در پایان حکومت صفویه با حمله افغانها از هم فروپاشید (نوروزی فرسنگی، 51). ارتش در دوره قاجاریه نیز، به دلیل بیکفایتی شاهان قجر، ضعف در سازماندهی قوای مسلح و درآمد ناکافی، سازمان منسجم و منظمی نداشت (گارثویت، 342 ـ 343)؛ البته تلاشهای عباسمیرزا برای آموزش نظامیان و انسجام آنان به دست فرانسویان (نوروزی فرسنگی، 66 ـ 67)، همچنین تأسیس دارالفنون به دست میرزامحمدتقی امیرکبیر، کمی به ارتش نامنظم قاجار سامان داد (همان، 74). در دوره پهلوی، رضاشاه با ادغام دو نیروی دیوزیون قزاق و ژاندارمری، ارتش نوینی بنا نهاد (علیبابایی، 201) و با همکاری دولت انگلستان، که از قدرت گرفتن شوروی نگران بود، ارتشی یکدست و نیرومند تشکیل داد (نوروزی فرسنگی، 108). این ارتش یکپارچه که برای حفظ امنیت کشور سازماندهی شده بود، در سرکوب مردم بیدفاع و دینباور به کار گرفته شد (همان، 160 ـ 161). پس از اشغال ایران به دست نیروهای متفقین و فروپاشی تشکیلات ارتش در شهریور 1320 برنامه جامعی در خصوص اصلاح ساختار ارتش تدوین شد (علیبابایی، 313 ـ 315). این تغییرات، افزون بر استفاده محمدرضا پهلوی از آن در اهداف توسعهطلبانه خود، منجر به همکاری ارتش ایران و ارتش رژیم صهیونیستی اسرائیل برای ژاندارمی منطقه و نیز وابستهتر شدن ارتش ایران به امریکا شد (همان، 321 ـ 323)؛ ولی این روند پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهکلی تغییر کرد و نیروهای نظامی موجود به همراه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین که در پی پیروزی شکل گرفت در خدمت منافع اسلام و کشور و انقلاب قرار گرفتند (← ادامه مقاله). جایگاه و اهمیت: قرآن کریم به مسلمانان دستور میدهد برای دفاع از کیان اسلام و رعبآفرینی در دل دشمنان خدا و دفع هجوم آنان، نیروهای مسلح خود را آماده نگه دارند (انفال، 60؛ طباطبایی، 9/114 ـ 116)؛ همچنین کسانی را که در راه دفاع از کیان اسلامی مجاهدت به خرج دهند و جانفشانی کنند، بر دیگران برتری بخشیده است (نساء، 95). پیامبر اکرم(ص) بهترین مردمان را آنانی معرفی کرده که با وقف جان و مال خود در راه خدا با دشمنان او جهاد میکنند (نوری، 11/17؛ جعفری، 438).امیرالمؤمنین علی(ع) نیز نیروهای نظامی را دژهای مردم، زیور والیان و مایه ارجمندی دین و امنیت مردم شمرده (نهج البلاغه، ن 53، 459) و درباره جایگاه و وظایف سپاهیان و چگونگی حضور در صحنه نبرد رهنمودهای متعددی دارد (همان، خ 124، 175 ـ 176؛ ن 11، 385؛ مغربی، 1/372 ـ 373) از سوی دیگر، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژهای برای نیروهای مسلح قائل شده است و مبحث دوم از فصل نهم آن با نه اصل به نیروهای نظامی اختصاص یافته است. این قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران را پاسدار استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی میداند و با تأکید بر اسلامی و مکتبیبودن این نیرو، بهکارگیری افراد شایسته و فداکار در راه اهداف نظام اسلامی را وظیفه آن میشناسد. قانون اساسی همچنین با ممنوعدانستن عضویت اتباع خارجی یا استقرار هر گونه پایگاه خارجی در کشور، دولت را موظف میداند تا در زمان صلح، ضمن حفظ آمادگی رزمی ارتش، از افراد و تجهیزات آن در امور امدادی، تولیدی یا جهادی کشور بهره گیرد. این قانون با بهرسمیتشناختن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تأکید بر هماهنگی و همکاری برادرانه همه نیروهای مسلح، فراهم کردن زمینه آموزش و آمادگی نظامی برای همه افراد کشور بر طبق موازین اسلامی را وظیفه دولت میداند. امامخمینی نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی ایران را همچون رزمندگان عصر پیامبر اکرم(ص)، نیروهای اسلام خطاب میکرد (7/230 و 12/295) و وجود آنان را از امور مهم نظام اسلامی میدانست و تأکید میکرد آنان حافظ استقلال کشور و مصالح مردم هستند (6/384 و 14/294). ایشان نیروهای مسلح را ستون فقرات انقلاب و نور چشم ملت ارزیابی میکرد (15/466) و آنان را در دفاع از کشور و انقلاب اسلامی دارای جایگاه ویژهای میدانست (17/397). ایشان ضمن دعا برای قوای مسلح (9/422)، عمل آنان را مورد رضای خدا دانسته (12/295)، معتقد بود در صورت عمل برای خداوند، ارزش عمل آنان بالاتر از نماز است (13/451). قوای مسلح در رژیم پهلوی: پس از رویکارآمدن رضاخان پهلوی یکی از اهداف مهم او سازماندهی قوای مسلح کشور بود. نیروهای مسلح در دوره او متشکل از نیروی زمینی، دریایی و هوایی بود که همگی زیر فرمان مطلق شاه بودند (سولیوان، 52 ـ 55). این نیروها با حمایت انگلستان سازماندهی شدند و با اعزام گروهی از نظامیان به اروپا، اصلاحاتی ساختاری در آن به وجود آمد و در پی آن، قانون نظام اجباری (سربازگیری) در 16 خرداد 1304 به تصویب مجلس شورای ملی رسید (نوروزی فرسنگی، 108)؛ ولی در زمان هجوم قوای متفقین و اشغال کشور در شهریور 1320 ارتش بهظاهر مقتدر و برآمده از اراده رضاشاه، بدون مقاومت از هم پاشید (امامخمینی، 8/429 ـ 430؛ نوروزی فرسنگی، 132). محمدرضا پهلوی نیز همانند پدرش پایه قدرت خود را بر نیروهای مسلح بنا نهاد (فردوست، 1/483) و برای تحکیم قدرت خویش، به بازسازی و تقویت بنیه نیروهای نظامی رژیم پرداخت (گارثویت، 411). وی پس از کودتای 28 مرداد 1332، ارتش را گسترش داد. سیاستهای تسلیحاتی او به همراه دکترین نیکسون ـ که نوعی همکاری و کمک راهبردی امریکا و همپیمانانش بود ـ باعث شد قوای مسلح ایران توسعهای دوچندان بیابد. این ارتش، از طرف امریکا مسئولیت تأمین امنیت خلیج فارس را عهدهدار شد و از طرفی هم افزایش قیمت نفت، اسباب تحولات بسیاری ازجمله ورود مستشاران امریکایی و خرید تجهیزات مدرن در ارتش ایران شد (همان، 424 و 431). این روند در ارتش ایران تا پایان سلسله پهلوی ادامه داشت. در زمان محمدرضا پهلوی، که به فرماندهان ارتش خود بیاعتماد بود (← مقاله همافران، بیعت)، امریکاییان بر ارتش و قوای نظامی و انتظامی تسلط داشتند و مستشاران این کشور، همانند سایر نیروهای مسلح ایرانی از تمام امکانات و هزینههای نیروهای مسلح برخوردار بودند (سولیوان، 53 ـ 54). به دلیل اعتماد محمدرضا پهلوی به امریکاییان، سفیر این کشور در مراکز نظامی بهراحتی رفت و آمد میکرد و گاهی در مراسمِ استقبال جلوتر از وزیر دفاع ایران جایگاه داشت (همان، 60). هزینه ساز و برگ این نفوذ بیمانند را دلارهای نفتی تأمین میکرد (فردوست، 1/288). این نفوذ باعث شد امتیازات بسیاری را ازجمله حق مصونیت قضایی (کاپیتولاسیون) از ایران کسب کنند (مؤسسه مطالعات، 1/90 ـ 94) و این امر اعتراض شدید امامخمینی را به همراه داشت. ایشان کاپیتولاسیون را مظهر تحقیر مردم ایران و نیروهای مسلح کشور میدانست و معتقد بود تصویب این قانون، دست امریکاییها را برای هر جنایتی در کشور باز میگذارد (1/490) (← مقاله کاپیتولاسیون). ایشان با وابسته خواندن ارتش پهلوی، به مستشاران امریکا (18/92 ـ 93)، نیروهای مسلح ایران را نیروهایی در خدمت طاغوت (14/64 ـ 65)، توسریخور و تحت ستم مستشاران خارجی (17/24)، میشمرد که مدیریت آن را خارجیها در دست داشتند (7/57). از نگاه ایشان، مستشاران امریکایی برای خود در ایران جزیره ثبات ساخته بودند (21/355). امامخمینی در عین اعتراض به عملکرد ارتش در حکومت پهلوی، از نصیحت افسران و مقامات عالیرتبه نظامی و سربازان نیز غافل نبود و آنان را از اطاعت بیچون و چرا از پهلوی و کشتار و قتل عام مردم پرهیز میداد و حاصل آن را چیزی جز بدنامی و ننگ، نمیدانست (3/442). ایشان با تأکید بر بازگشت نیروهای مسلح به آغوش ملت و انقلاب و رویگرداندن از حکومت طاغوت، معتقد بود اوامر طاغوت برخلاف قرآن، پیامبر و مصلحت ملت است و نیروهای مسلح باید از این دستورها سرپیچی کنند (4/310)؛ چنانکه کشتار مردم به دست نیروهای مسلح و به دستور فرماندهان طاغوت را خلاف انسانیت معرفی میکرد (3/442) و در برابر، گلباران ارتش به دست مردم پس از شکستن حکومتنظامی را نشانه رشد و شعور سیاسی ملت میدانست (3/459). امامخمینی پیش از پیروزی انقلاب با اطمینان به همراهی ارتش با ملت و پیروزی قطعی مردم (5/241 و 379)، در پاسخ به پرسشی درباره حفظ ارتش پس از پیروزی انقلاب، ضمن اینکه وجود ارتش را برای هر کشوری لازم و ضروری میدانست، بر ضرورت برخی اصلاحات و تصفیه افراد خائن از ارتش تأکید کرد (5/311 و 373). در محرم سال 1357 و در آستانه تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورا، در جلسه شورای امنیت ملی که به ریاست ارتشبد غلامرضا ازهاری، نخستوزیر نظامی وقت و برای بررسی موضوع تشکیل شده بود، صراحتاً به احتمال تمرد و نافرمانی نیروهای ارتش در برابر فرمان تیر و بروز هرج و مرج ابراز نگرانی شد (قرهباغی، 70 و 113) (← مقاله تاسوعا و عاشورا). امامخمینی با فرقگذاشتن میان صاحبمنصبان قدیمی ارتش که خود در کشتار مردم، همراه و همنظر با محمدرضا پهلوی بودند و جوانان ارتشی که هنوز امید زیادی به آنها میرفت، تأکید داشت ارتشیان قدیمی برای حفظ تاج و تخت پهلوی و حفظ خود هر کاری میکنند و در دولت اسلامی نیز به مجازات خواهند رسید؛ ولی نظامیان جوان باید فرصت را مغتنم بشمرند و از فرمانهای برخلاف اسلام سرپیچی کرده، به آغوش اسلام و صفوف مردم بازگردند (5/156، 213 و 21/355) و ملت طرفدار آنان است (6/82). در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و به دلیل وجود توطئههایی برای حمله به پادگانها و کشتن نیروهای مسلح به اسم ملت، امامخمینی با هشدار دادن نسبت به این توطئهها و دعوت از نیروهای نظامی به رفتار برادرانه با مردم، به آنان گوشزد کرد ملت با ارتش مخالفتی ندارد؛ بلکه با شخص محمدرضا پهلوی مخالف است (5/460 و 464). سرانجام نیز پس از اوجگیری انقلاب، فرار پهلوی از ایران، تصرف پادگانها به دست مردم و ناتوانی ارتش در مدیریت اوضاع، ستاد ارتش شاهنشاهی تشکیل جلسه داد و با صدور اعلامیهای، بیطرفی ارتش در مناقشات سیاسی موجود را اعلام و به یگانهای ارتش دستور داد تا به پادگانها بازگردند (← مقاله بیست و دو بهمن). قوای مسلح در جمهوری اسلامی: پس از انتشار اعلامیه بیطرفی ارتش در 22 بهمن 1357، امامخمینی با صدور پیامی، ضمن دعوت همگان به حفظ آرامش و امنیت در عین آمادگی برای مقابله احتمالی، خطاب به امرای ارتش، اعلام کرد در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی، با آنان مانند برادران ملت رفتار خواهد شد (6/124). ایشان همچنین نیروهای نظامی و انتظامی را در پناه اسلام دانست و تأکید کرد هیچکس حق تعرض به آنان را ندارد و تعرض به آنان تعرض به دولت اسلامی به شمار میرود (6/144 ـ 145) و تمامی اقشار ملت ایران، باید در تقویت روحی قوای نظامی و انتظامی بکوشند (6/263). با پیروزی انقلاب اسلامی، تمام فرماندهان اصلی ارتش استعفا کرده یا در صدد فرار از کشور برآمدند که بسیاری از آنان دستگیر یا کشته شدند. پادگانها هم به تصرف مردم درآمد (لطفیان، 372 ـ 373). پاکسازی نهادهای مسلح گذشته یکی از مهمترین اولویتهای دولت موقت بود که در آغاز به دلیل شرایط انقلابی، محدود به افسران ارشد بود (همان، 374)؛ اما دومین پاکسازی که در اواخر تابستان 1358، آغاز شد ماهیتی کاملاً متفاوت داشت و موجب تغییرات اساسی در درون ارتش شد. مهمترین معیار برای این تغییرات، باور داشتن به استقلال، تمامیت ارضی ایران، انقلاب اسلامی و امامخمینی بود (همان، 397) (← مقاله پاکسازی). در ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب، که برخی گروههای متأثر از نیروهای چپ، با تظاهرات و فشار به دولت موقت، انحلال ارتش را درخواست میکردند (نوروزی فرسنگی، 248)، امامخمینی بهرغم تصور بسیاری، انحلال ارتش را رد کرد و به جای آن تبدیل ارتش به نیرویی ملی، اسلامی و وفادار را توصیه کرد (لطفیان، 422). ایشان با قدردانی و تشکر از ارتشیان، آنان را ارتش اسلام و قرآن خواند که حافظ استقلال و امنیت کشور و از خود ملتاند و ملت باید به آنان احترام بگذارند و تخریبکنندگان نیروهای مسلح و حملهکنندگان به آنها (چه داخلی و چه خارجی)، دشمن اسلاماند (6/384 و 526). شغل نظامی و انتظامی، به دلیل خدمتگزاریِ این نیروها به دین اسلام و حفاظت از سرزمین اسلامی، عبادت است و چنانچه در این مسیر کشته شوند، شهید به شمار خواهند رفت (12/287). ایشان همچنین 29 فروردین را روز ارتش اعلام کرد (7/20). پس از هجوم ارتش بعث عراق در 31 شهریور 1359 به ایران، نقش قوای مسلح در دفاع از مرزهای کشور و انقلاب اسلامی برجستهتر از پیش شد. امامخمینی نیروهای مسلح کشور را به مقابله با دشمن متجاوز دعوت کرد و از تمامی ارکان حکومت خواست از رزمندگان حمایت کنند (13/227، 271 ـ 272). قوای مسلح نیز که از آغاز ناآرامیها در مناطق مرزی، حمایت خود از نظام جمهوری اسلامی را نشان داده بودند، با وجود کاستیها و مشکلات ابتدای جنگ، با تمامی قوا در جبههها حاضر شدند و مانع پیشرویِ ارتش عراق شدند (ابوغزاله، 55 ـ 56). امامخمینی با توجه به ایثار و جانبازی این نیروها، مقابله نیروهای مسلح با خائنان و تجزیهطلبان در کردستان و ترکمنصحرا را صاعقهای بر سر توطئهگران و خائنان دانست (9/446 و 21/356) و روحیه شهادتطلبی آنان در دفاع مقدس را غرورانگیز و فتحالفتوح (15/395) و شجاعتها و رشادتهای بینظیر آنان را ستودنی (21/356 ـ 357) خواند. ایشان موفقیتها در جبههها و توانی که باعث شد در مقابل دشمنان و قدرتهای تا دندان مسلح ایستادگی کنند را مدیون یاری الهی و ارتباط معنویی دانست و خواهان انتقال این تجربیات به نسلهای بعدی شد (17/318 و 21/134 ـ 135) (← مقاله جنگ تحمیلی). امامخمینی که با توجه به ترکیب نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی (ارتش، سپاه و بسیج)، آنان را نیرویی الهی (17/26) و اتحادشان را نعمت و مرحمت از طرف خداوند برای کشور (17/294) میشمرد، گفتارها و اعمال تفرقهافکنانه را از سوی مخالفان و منافقان میدانست که نباید به آن توجه کرد. ایشان با توصیه به نیروهای مسلح برای حفظ اتحاد با یکدیگر و تلاش برای حفظ اسلام و کشور (19/459)، از نقش مؤثر این نیروها در جنگ تحمیلی، ستایش کرده و معتقد بود تثبیت جمهوری اسلامی مدیون زحمات نیروهای مسلح است (20/149). وظایف نیروهای مسلح: تشکیل نیروی مسلح در طول تاریخ، همواره به دو دلیل اصلیِ حفاظت از کشور و کشورگشایی یا یکی از آن دو بوده است (علیبابایی، 10). قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وظایف نیروهای مسلح را در دو مفهوم وظایف کلی و وظایف معطوف به آرمانهای انقلاب اسلامی تعیین کرده است؛ حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور (اصل، 143)، وظیفه اصلی و اولیه هر نیروی مسلحی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر آن تأکید شده است. افزون بر این، قانون، نیروی مسلح جمهوری اسلامی را موظف میداند در بهکارگیری افراد مؤمن، مردمی و مکتبی، که به اهداف انقلاب اسلامی مؤمن و در راه تحقق آن فداکار باشند (اصل 144)، کوشش کرده و همکاری و هماهنگی برادرانه میان نیروهای مختلف را برای حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی تأمین کند (اصل، 150). امامخمینی افزون بر وظیفه ذاتی نیروهای مسلح در دفاع از مرزهای هوایی، دریایی و زمینیِ ایران (19/386)، پاسداری از اسلام را نیز برای تمامی نیروهای مسلح وظیفه میدانست (13/401)؛ وظیفهای که با اتحاد، توجه به معنویت و یاد خداوند، دوری از غرور و سرکشی و حفظ تحول روحی بزرگی که کسب کردهاند، دستیافتنی است (15/269؛ 16/267؛ 17/393 و 19/237). از سوی دیگر، ضرورت حفظ انضباط و رعایت سلسلهمراتب در ارتش برای حفظ نظام، موجب شد امامخمینی در 11 خرداد 1358 در دیدار گروهی از کارکنان نیروی هوایی و دریایی، میان آزادی و حفظ نظم تفاوت قائل شده و با یادآوری ضرورت پرهیز از هرج و مرج و نادیدهگرفتن قواعد و قوانین موجود، بیاعتنایی به این موارد را سوء استفاده از آزادی بنامد (8/38 ـ 39). ایشان چند روز بعد در 19 خرداد، در دیدار گروهی از کارکنان نیروی زمینی و دریایی ارتش هم به لزوم همکاری همه نیروهای نظامی و انتظامی و نیز حمایت مردم در حفظ نظم و امنیت کشور ازجمله در مرزها، تأکید کرد و به رعایت سلسله مراتب نظامی، در عین حفظ اطاعت و احترام دوسویه از سوی فرماندهان و نیروها سفارش کرد (همان، 8/72 ـ 73). ایشان با هشدار درباره خطر از همپاشیدگی از درون، ایجاد بینظمی را از سوی دشمنان، با هدف از میانبردن اتحاد و برادری شمرد و تأکید کرد برادری ازجمله در میان نیروهای مسلح باید بر پایه نظم و انضباط و رعایت سلسله مراتب در اطاعت شکل گیرد (همان، 11/486 ـ 492) (← مقاله حفظ نظام). پس از کودتای نافرجام نوژه که زمینه دیگری برای تضعیف ارتش بود (← مقاله کودتای نوژه) امامخمینی در دیدار با فرماندهان نیروهای ارتش، پرهیز از تضعیف ارتش را نخست وظیفه خود نظامیان دانست که با حفظ نظم و رعایت سلسلهمراتب ممکن خواهد بود (همان، 13/57). از نظر ایشان این امر اختصاص به نیروهای ارتش نداشت و همه نیروهای نظامی و انتظامی ازجمله نیروهای سپاه پاسداران را دربر میگرفت (همان، 15/108). به دلیل اهمیت و حساسیت موضوع نیروهای مسلح در حفظ کشور، امامخمینی نمایندگانی تعیین کرد تا با بازرسی و نظارت در هر یک از نیروهای مسلح هر هفته به ایشان گزارش دهند. ایشان همچنین توصیه کرد با تشکیل سازمان بازرسی نیروهای نظامی و انتظامی، بر تمام نهادهای مربوط به نیروهای مسلح نظارت کرده و گزارش جامع تهیه شود (12/443 و 450 ـ 452). پرهیز از فعالیت سیاسی: یکی از مواردی که امامخمینی، درباره نیروهای مسلح با جدیت بسیار بر آن تأکید داشت و رعایتنکردن آن را مساوی با نابودی کامل نیروهای مسلح و به تبع آن نابودی کشور میدید، ورود نیروهای نظامی و انتظامی به احزاب و گروههای سیاسی، از هر نوع بود. از نظر ایشان ورود نیروهای مسلح به احزاب سیاسی، حتی از نوع مطلوب و اسلامی آن، عامل فساد نیروهای مسلح و متزلزل شدن پایههای آن خواهد بود؛ از اینرو ممنوع و نامشروع است و فرماندهان نیروهای مسلح موظفاند با متخلفان برخورد کرده، نخست تذکر دهند و در صورت ادامه تخلف، فرد متخلف را از نیروی مسلح، بیرون کنند (همان، 16/110 و 203). ایشان در وصیتنامه خود نیز بر این امر حیاتی تأکید کرد و به همه نیروهای مسلح، اعم از ارتشی، سپاهی، انتظامی و بسیجی، هشدار داد مطلقاً در هیچ حزب و گروهی وارد نشوند و خود را از بازیهای سیاسی دور نگاه دارند، که تنها در این صورت میتوانند خود را از اختلافات درونگروهی مصون نگهداشته و قدرت خود را حفظ کنند (21/432 ـ 433). ایشان که معتقد بود ورود نیروهای نظامی به گروههای سیاسی، بدون شک با تباهی همراه است، علاوه بر توصیه به فرماندهان برای پیشگیریکردن از این امر در نیروهای تحت امر خود، ملت، دولت، شورای دفاع، مجلس شورای اسلامی، رهبر و شورای رهبری را نیز موظف دانست تا با قاطعیت و از قدم اول با این امر مخالفت و جلوگیری کنند (همان). منابع: قرآن کریم؛ ابوغزاله، عبدالحلیم، جنگ ایران و عراق، ترجمه نادر نوروز شاد، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1380ش؛ امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ پیرنیا (مشیر الدوله)، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ نهم، 1380ش؛ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 1345ش؛ جعفری، محمدتقی، حکمت اصول سیاسی اسلام، ترجمه و تفسیر فرمان مبارک امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) به مالک اشتر، چاپ دوم، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، 1369ش؛ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373ش؛ سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، چاپ سوم، تهران، هفته، چاپ سوم، 1361ش؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ علیبابایی، غلامرضا، تاریخ ارتش ایران از 558 پیش از میلاد تا 1357 شمسی، تهران، آشیان، چاپ اول، 1382ش؛ فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، 1369ش؛ قرهباغی، عباس، اعترافات ژنرال، تهران، نی، چاپ هفتم، 1365ش؛ کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق؛ گارثویت، جین رالف، تاریخ سیاسی ایران، از شاهنشاهی هخامنشی تا کنون، ترجمه غلامرضا علیبابایی، تهران، کتاب آمه، چاپ دوم 1391ش؛ لطفیان، سعیده، ارتش و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1380ش؛ مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق؛ مغربی، قاضینعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، 1386ش؛ نوروزی فرسنگی، احمد، ارتش در تاریخ و انقلاب اسلامی، تهران، انتشاراتی زهد، چاپ اول، 1385ش؛ نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، 1379. مصیب ایرانی