کاربر:Salehi/صفحه تمرین۸
سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، فقیه مبارز و استاد فلسفه امامخمینی.
معرفی
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد (محدثزاده، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، ۲/۸۰). اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بودهاند (صمدیها، ۱۳۱)؛ چنانکه پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان (محمدقاسم، ۱۷۵) و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل رفیعی شهرت یافتند (سیدکباری، ۲/۷۹). مادرش فرزند سیدعلى مجتهد قزوینى شاگرد شیخمرتضی انصارى و صاحب حاشیهاى بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش سیدابراهیم قزوینی معروف به صاحب ضوابط الاصول است (همان، ۲/۷۹ ـ ۸۰).
سیدابوالحسن رفیعی پیش از دهسالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد (سیاح، ۳) و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درسهای متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلى طارمى و ملاعلىاکبر تاکستانى فرا گرفت (محمدقاسم، ۱۷۵). وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درسهای خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانى، سیدمحمد تنکابنى و شیخمحمدرضا نورى شرکت کرد (محدثزاده، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، ۲/۸۲). همچنین فلسفه، عرفان، حکمت و کلام را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهى، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانى شمیرانى آموخت (صدوقی سها، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، ۱۷۲) و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانى و شیخعلى رشتى فرا گرفت (محدثزاده، ۴/۳۴۱؛ شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ همو، آثار الحجه، ۲/۳۲۲).
رفیعى پس از پنج سال اقامت در تهران، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبداللهخان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت (محدثزاده، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، بیستویک؛ طارمى، ۱۷۲) و تسلط وی بر درسها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد (سیدکباری، ۲/۸۳). بهرغم کودتای رضاخان پهلوی در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید (عفتی، ۲۰۷). پس از تأسیس حوزه علمیه قم، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، براى بهرهمندی و درک محضر عبدالکریم حائرى یزدى، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد (محدثزاده، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ همو، آثار الحجه، ۲/۳۲۲). وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت (سیدکباری، ۲/۸۴)؛ چنانکه بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمهای نگاشت (اردستانی، ۳۲). وی همچنین از شیخابوالقاسم کبیر قمى (۱۲۴۲ ـ ۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد (سیدکباری، ۲/۸۳ ـ ۸۴).
رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد (شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶) و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س)، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده میکردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت (همو، آثار الحجه، ۲/۳۲۲). او در سال ۱۳۰۷ به تدریس تفسیر قرآن همت گماشت (مرکز اسناد، ۱/۱۸۴) و در همان سال از حائرى یزدى، سیدابوالحسن اصفهانى و مسجدشاهى اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد (شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدثزاده، ۴/۳۴۱).
رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در قم، تهران و قزوین، شاگردان زیادی پرورش داد که از آن جمله میتوان سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد یزدی، میرزاخلیل کمرهای و امامخمینى و نیز حسن حسنزاده آملی، سیدمصطفی خمینی، سیدرضی شیرازی، سیدجلالالدین آشتیانی، محمدرضا مهدوی کنی و سیدحسین نصر را نام برد (سیدکباری، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵). امامخمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به گونهای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمرهای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید (مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، ۱/۵۹ ـ ۶۰). ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت (سبحانی، ۴/۱۹۳). ایشان خود نیز به استفاده از درسهای فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده (۱۹/۴۲۷) و در نامهای به میرزامحمد ثقفی تهرانی، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است (۱/۳۶) (← مقاله استادان امامخمینی).
رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانى قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت (ضیایى، ۱۷؛ طارمی، ۱۷۶؛ محدثزاده، ۴/۳۵۰). در این سالها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین میشدند (محمدقاسم، ۱۷۷؛ عفتی، ۲۱۰). وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد سیدحسین بروجردى قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت (قاسمپور، ۱/۱۸۵). امامخمینی که به رفیعی علاقهمند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمیگفت (سبحانی، ۴/۱۹۳)، او را بهویژه از نظر حسن بیان مىستود (مطهرى، ۱۴/۵۴۰) و در تعظیم مقام رفیعی میکوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلالالدین آشتیانی توصیه میکرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود (محمدقاسم، ۱۸۱؛ طارمى، ۱۷۷). پس از درگذشت بروجردی، رفیعى در برخی از رویدادهای سیاسی به موضعگیری پرداخت؛ ازجمله در جریان لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى در سال ۱۳۴۱ در نامهاى به محمدرضا پهلوی، خواستار رعایت مقررات دینی شد (دوانی، ۴ ـ ۳/۱۲۶؛ عفتی، ۲۱۳). وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد (دوانی، ۴ ـ ۳/۴۷۶ ـ ۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، ۴/۷۹ ـ ۸۰). وی در جریان حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ (← مقاله حمله به مدرسه فیضیه)، در اطلاعیهای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف دین دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند (دوانی، ۴ ـ ۳/۲۹۰ ـ ۲۹۱). وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن (قاسمپور، ۱/۱۸۵)، هدف رژیم از این طرح را از میانبردن مدارس علمیه خواند (منصوری، ۱/۵۷۰) و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند (مرکز بررسی اسناد، ۲/۱۴۱) (← مقاله سربازگیری طلاب).
رفیعی که شاگرد خود امامخمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار باتقوا، منظم و مهذب میشناخت و به مردم مسجد خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند (رجایی، ۲/۳۱)، پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و بازداشت و زندانىشدن امامخمینی، با صدور اعلامیهاى، عمل رژیم را محکوم کرد (← مقاله پانزده خرداد) و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امامخمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند (مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ دوانی، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ خلخالی، ۱/۳۳۸). وی با صدور اعلامیهای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواستههای علما درباره آزادی امامخمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد (دوانی، ۴ ـ ۳/۴۵۳ ـ ۴۵۴). او پس از تبعید امامخمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالیقدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند (دوانى، ۶ ـ ۵/۴۵ ـ ۴۶).
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دى ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگى در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر حائرى یزدى به خاک سپرده شد (شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، ۱/۲۲۱؛ محدثزاده، ۴/۳۴۱).
از رفیعی حدود هفتاد اثر علمى در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة الوثقى، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر (محدثزاده، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، ۱/۲۱۸ ـ ۲۲۱؛ سیدکباری، ۲/۹۲ ـ ۹۴). وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است (عفتی، ۲۱۹).
پانویس
منابع
- اردستانی، محمدعلی، رفعت حکمت.
- اندیشهنامه آیتالله علامه سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینى، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینى، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- خلخالی، صادق، خاطرات، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، تهران، عروج، ششم، ۱۳۸۳ش.
- رضانژاد، غلامحسین، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفى علامه ابوالحسن رفیعى قزوینى، تهران، حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- سبحانی، جعفر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- سیاح، احمد، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، کتابفروشی اسلام، چاپ سوم، ۱۳۹۷ق.
- سیدکباری، سیدعلیرضا، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، چاپشده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- شریف رازی، محمد، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۳۲ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۴، تصحیح سیدهدایتالله مسترحمی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۳ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۶، تصحیح سیدهدایتالله مسترحمی، تهران، چاپخانه پیروز، ۱۳۵۴ش.
- صدوقی سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرفای معاصر، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- صمدیها، رضا، فرزانگان علم و سخن قزوین، قزوین، بحرالعلوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ضیایی، علیاکبر، نهضت فلسفی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- طارمى، عباس، شهر هزار حکیم، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- عفتی، قدرتالله، اساتید و مشایخ امامخمینی، قم، مارینا، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- قاسمپور، داود، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- محدثزاده، حسین، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگ ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- محمدقاسم، بهجت، استادان امام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
- منصوری، جواد، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
علی حائری مجد