سیدکاظم قریشی
سیدکاظم قریشی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
سیدکاظم قریشی در سال ۱۳۱۶ در خمین و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش سیدجمال از روحانیان خمین بود (مرادینیا، ۲۱۹؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان مرکزی، ۴۵۰). پس از سپری کردن دوره ابتدایی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و مقدمات و سطح را در زادگاهش آموخت. سپس راهی قم شد و در حوزه علمیه آنجا به تحصیلات دینی خود ادامه داد. درباره استادان او در دوره سطح اطلاعاتی در دست نیست. وی پس از پایان دوره سطح وارد درس خارج فقه و اصول امامخمینی شد و به گفته یوسف صانعی، وی حدود پنج شش سال درس امامخمینی را درک کرد و «اعتقاد داشت که امام از بقیه علما داناتر است؛ هم احاطهاش بر فقه بیشتر است و هم دقت و تحقیقش نسبت به سایرین، زیادتر. از این رو من (صانعی) به همراه او و مهدی کروبی و عدهای دیگر از شاگردان امام تصمیم به تبلیغ مرجعیت ایشان گرفتیم» (مرادینیا، ۲۱۹؛ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مرجعیت امامخمینی تا تبعید، ۲۶). نخستین حرکتهای ضد حکومت پهلوی را با شروع نهضت امامخمینی(ره) در سال ۱۳۴۱ آغاز کرد و نوارهای سخنرانی امامخمینی را تکثیر میکرد و از قم به تهران و از تهران به شهرهای دیگر میفرستاد؛ بهگونهای که حجره او در مدرسه خان به «ستاد تهیه و توزیع تراکت و اعلامیههای انقلابی» معروف شده بود (خاطرات ۱۵ خرداد، ۱۴۲؛ حدیث رویش: خاطرات و یادداشتهای محمدحسن رحیمیان، ۸۲). در سال ۱۳۴۲ حکومت پهلوی تصمیم گرفت طلاب را دستگیر و به خدمت نظاموظیفه (سربازی) اعزام کند و سیدکاظم قریشی نیز در همان ایام دستگیر و بهعنوان سرباز راهی پادگانی در تهران شد (خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، ۲۵۹). به همین علت در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲حضور نداشت و یکی دو ماه پس از آن حادثه از خدمت سربازی مرخص شد و به قم بازگشت. دوره کوتاه سربازی هیچ تأثیر منفی بر فعالیتهای مبارزاتی وی نداشت و او بار دیگر تلاشهای خستگیناپذیرش را از سر گرفت (مرادی نیا، ۲۲۲ـ۲۲۳). قریشی در اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد با حضور در خمین و ایراد سخنرانیهای انقلابی کوشید تا یاد و نام آن قیام و شهیدانش را زنده نگه دارد؛ حرکتی که از نظر مأموران اطلاعاتی شهربانی خمین دور نماند و به همین علت شهربانی خمین با جلوگیری از ادامه سخنرانیها، او را ممنوعالمنبر کرد. در پی اجرای این حکم، کلیه وعاظ و اهل منبر شهر ساعت ۱۰ صبح روز ۳۰ خرداد ۱۳۴۳ به دعوت سیدمرتضی پسندیده (برادر امامخمینی) در خانه او اجتماع کردند و به مذاکره و رایزنی درباره چگونگی مقابله با این تصمیم شهربانی خمین پرداختند. او علیرغم این ممنوعیت در تیر ۱۳۴۳ در مسجد جامع خمین به منبر رفت و ضمن انتقاد شدید از حکومت، برای امامخمینی دعا کرد. به همین سبب در ۲۴ تیر ۱۳۴۳ برای دومین بار دستگیر و به اراک و از آنجا به تهران منتقل شد و مدتی زندانی بود. او این بار مدت کوتاهی را در زندان بود و پس از آزادی در میان استقبال مردم خمین به زادگاهش به خمین بازگشت. بر اساس گزارش رئیس شهربانی خمین، مستقبلان که عدهای از بازاریان، اهالی شهر و روحانیان بودند به دستور سیدمرتضی پسندیده، با سه دستگاه اتوبوس که با هزینه تعدادی از بازاریان کرایه شده بود در مراسم استقبال حضور یافتند و قریشی را در میان ذکر صلوات و دعا به امام زمان(ع) تا مقابل منزل همراهی کردند (همان، ۲۲۳ـ۲۲۶). قریشی در خمین به فعالیتهای سیاسی ادامه داد و بهویژه پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور، به انتقاد از حکومت پهلوی ادامه داد و از جمله قانون کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی مستشاران آمریکایی در ایران) را به باد انتقاد گرفت. همچنین در اغلب سخنرانیهایش به امامخمینی دعا میکرد، موضوعی که در آن زمان مجازات دستگیری و زندانی در پی داشت. تداوم این مبارزات باعث شد تا بار دیگر در ۶ بهمن ۱۳۴۳ توسط شهربانی خمین احضار شود. این موضوع خشم مردم خمین را برانگیخت و جمعی از اهالی در مقابل شهربانی اجتماع و به احضار قریشی اعتراض کردند. شهربانی بلافاصله او را آزاد کرد، ولی پس از آنکه خشم مردم فرونشست و آنان پراکنده شدند، قریشی را دستگیر کردند و به زندان شهربانی خمین و سپس به شهربانی تهران انتقال دادند. او در زندان شهربانی تهران بازجویی شد و از اتهامهایی چون دعا برای امامخمینی یا انتقاد از کاپیتولاسیون دفاع کرد و به همین علت در زندان تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و به علت شدت صدمات وارده مریض شد و این نقاهت به طول انجامید، بهطوری که هر چند وقت یک بار در بیمارستان زندان بستری میشد. او در زندان هم آرام نبود و با آنکه ضعیف و بیمار شده بود، به افشاگری علیه حکومت پهلوی میپرداخت. قریشی مدتی بعد از زندان آزاد شد، ولی به سبب وخامت حال عمومی در بیمارستان بستری شد و در ۷ مرداد ۱۳۴۴ در بیمارستان میثاقیه تهران به هنگام عمل جراحی از دنیا رفت. پیکر او ابتدا به پزشکی قانونی و از آنجا به مسجد ارک منتقل شد و جمعیتی بالغ بر دو هزار نفر پیکر قریشی را از آن مسجد حرکت دادند. آنان قصد داشتند جنازه را از طریق بازار بهسوی جنوب تهران و از آنجا به قم حمل کنند. در همین حال جمعیت شعارهایی علیه ادامه تبعید امامخمینی سر دادند و مراسم تشییع جنازه را به تظاهراتی سیاسی بر ضد رژیم در چند قدمی کاخ گلستان تبدیل کردند. مأموران کلانتری ۱۳ مانع ورود تظاهرکنندگان به بازار شدند، از این رو جمعیت راه خود را به سمت سبزه میدان، بوذرجمهری شرقی، سهراه سیروس، خیابان مولوی و سر قبر آقا تغییر دادند و در این مسیر، هر لحظه بر کثرت جمعیت افزوده میشد و شعارهایی به نفع امامخمینی و علیه دولت سر داده میشد. به همین علت در اوایل میدان امینالسلطان و قبل از آنکه جنازه به سر قبر آقا برسد، مأموران کلانتریهای ۱۳ و ۱۶ دخالت کردند و با استفاده از باتوم جمعیت را وادار ساختند که جنازه را به وسیله آمبولانس حمل کنند. در پی این حمله، مردم متفرق و چند نفر نیز به وسیله مأموران پلیس دستگیر شدند. این تشییع جناره که تنها چند ماه پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور صورت گرفت، بازتاب زیادی در محافل سیاسی و مذهبی آن روز داشت. جنازه سیدکاظم قریشی سرانجام پس از انتقال به قم در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد. تشکیل مجالس فاتحه برای قریشی از سوی همفکران و همرزمانش، بهنوعی دمیدن در تنور مبارزه با رژیم و القاکننده روشن بودن آتش قیام و پیروی از رهبری آن یعنی امامخمینی محسوب میشد. از این رو مبارزانی که در جستجوی فرصت و بهانه بودند، از این حادثه به نحو مطلوب بهرهبرداری کردند و مجالس متعددی در شهرهای مختلف برپا داشتند. نخستین مجلس ترحیم در خمین و از سوی بستگان و برادران قریشی برگزار شد و در آن مراسم در ۱۲ مرداد ۱۳۴۴ که در مسجد جامع خمین برگزار شد، جمعیت زیادی از مردم خمین و نیز عدهای از طلاب و روحانیان حوزه علمیه قم شرکت داشتند و سیدمهدی امام جمارانی و علیاصغر مروارید از دوستان قریشی در آن مجلس سخنرانی کردند. در ۱۳ مرداد نیز مجلس ختمی در مسجد امام قم و مدرسه بروجردی آن شهر برگزار شد و سعید اشراقی و مرتضی برقعی سخنرانان آن مجلس بودند و مطالبی درباره قریشی بیان داشتند. در این مراسم سیدمرتضی پسندیده و جمعی از اهالی خمین که با سه دستگاه اتوبوس به قم آمده بودند نیز حضور داشتند. همچنین در شهرهای خوانسار و تهران هم مجلس یادبود باشکوهی به نام قریشی برگزار شد و سخنرانان در آن مجالس ضمن تمجید از مبارزات او، از امامخمینی اسم بردند و برای ایشان دعا کردند. درواقع مجالس ترحیم قریشی به محفل و مجلسی برای یادکرد از امامخمینی تبدیل شد (مرادینیا، ۲۲۷ـ۲۳۴). منابع: تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مرجعیت امامخمینی تا تبعید (۱۳۷۹)، به کوشش عبدالوهاب فراتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران؛ خاطرات آیتالله مسعودی خمینی (۱۳۸۱)، تدوین جواد امامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران؛ خاطرات ۱۵ خرداد (۱۳۷۶)، دفتر پنجم، تهران، حوزه هنری؛ حدیث رویش، خاطرات و یادداشتهای محمدحسن رحیمیان (۱۳۸۲)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان مرکزی (۱۳۹۲)، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد؛ محمدجواد مرادینیا، (۱۳۸۶)، «سیدمحمدکاظم قریشی قربانی مخالفت با کاپیتولاسیون»، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۱۶، بهار.