محمدعلی منتظری

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۵ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

منتظری، محمدعلی؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. محمدعلی منتظری در سال ۱۳۲۳ ش در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. پدرش حسینعلی منتظری از شاگردان شاخص و نامور امام خمینی و از مجتهدان، مدرسان و مراجع تقلید بود. محمدعلی منتظری که به‌تدریج به محمد منتظری شهرت یافت، پس از آنکه خواندن و نوشتن را در نجف‌آباد و قم آموخت، به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و بخشی از دروس مقدمات و سطح را نزد پدرش فراگرفت. آنگاه دروس سطح را پیش آقایان احمد جنتی و میرزا علی‌اکبر مشکینی تکمیل کرد. سپس در درس‌های خارج فقه و اصول آیات امام خمینی و سید محمد محقق داماد شرکت کرد (میزبانی، ۴۰۱-۴۰۲). درباره سال‌های دقیق حضور او در درس‌های امام خمینی گزارشی در دست نیست، ولی می‌توان احتمال داد که در نخستین سال‌های دهه ۱۳۴۰ ش و پیش از تبعید امام خمینی به خارج از کشور از آن درس‌ها در مسجد اعظم قم بهره‌مند می‌شده است. او در یکی از بازجویی‌هایش در ساواک در سال ۱۳۴۳ ش بر حضور در درس امام خمینی تأکید کرده بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۷، ۲۰).

یکی از اقدامات محمد منتظری پس از ورود به حوزه، بررسی سیر جلسات مطالعاتی، کتابخوانی، خلاصه‌برداری، تعریف و بحث پیرامون واژگان و الفاظ بود؛ به‌طوری که این جلسات روند مطالعات نوجوانان و طلاب حوزه را تغییر داد. او ازجمله کسانی بود که به مطالعه نشریات و کتب سیاسی روی آورد و طلاب را به شنیدن اخبار سیاسی ـ اقتصادی جهان فرامی‌خواند. به همین منظور رابطه مستمری با طلاب برقرار و با تأسیس چند کتابخانه سیاسی سیار در مدارس فیضیه، دارالشفا، خان و حجتیه، در این زمینه فعالیت کرد. ابعاد مختلف زندگی او چون تحصیل، سفر و مبارزات سیاسی چنان با یکدیگر آمیخته بود که وی ضمن تحصیل، مبارزه می‌کرد و در طول مبارزه درس می‌خواند و در سفرهایی که اغلب مقاصد سیاسی داشت، بهره علمی می‌برد. در حین مبارزات سیاسی در زمانی که در زندان به سر می‌برد، به دست سید محمود طالقانی معمم شد و لباس روحانیت بر تن کرد. سپس در مدارس فیضیه، حجتیه و مسجد امام تدریس را آغاز کرد و از مدرسان جوان حوزه علمیه شد و حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر از طلاب در درس وی حاضر می‌شدند که بعدها به علت تنگی جا، درس وی به مسجد اعظم قم انتقال یافت. این جلسات که با استقبال طلاب روبرو شده بود، توسط ساواک تعطیل شد. پس از آن، در تابستان سال ۱۳۴۸ ش درس دیگری را در نجف‌آباد با موضوع حکومت اسلامی تشکیل داد. در کلاس‌هایی که با حضور اعضای کتابخانه سیاسی وی تشکیل شده بود، دروس و موضوعات نوینی چون جنگ‌های منظم و نامنظم، دفاع، هجوم و استراتژی‌های نظامی، مبارزات رهایی‌بخش اسلامی، برخورد با اقلیت‌های سیاسی، جاسوسی و ضدجاسوسی از نظر اسلام و ارزیابی تجارب سازمان‌های جاسوسی و انواع مالکیت‌ها و تفاسیری از قرآن و نهج‌البلاغه را تدریس یا مطرح می‌کرد که هر کدام از این مباحث به‌صورت جداگانه تدوین شد، ولی در یک یورش ساواک، ضبط شد و از دسترس به دور ماند. علاوه بر آن، خطوط و جریانات سیاسی و اجتماعی روز را تحلیل می‌کرد و به جوانان آموزش می‌داد و با شناختی که از افکار افراطی گروه‌های به‌ظاهر انقلابی و سیاست‌ها و توطئه‌های امپریالیسم و صهیونیسم در درون گروهک‌ها داشت، از غلطیدن و افتادن انقلابیون مسلمان در این وادی‌ها جلوگیری می‌کرد.
یکی دیگر از اقدامات محمد منتظری که در سطح وسیعی صورت گرفت، پخش اعلامیه بود. او گاه لباس کارگری می‌پوشید و چندین هزار اعلامیه را در کیسه قرار می‌داد و وانمود می‌کرد که ابزار کار و لباس‌های کارگری است و بدین ترتیب انبوه اعلامیه‌ها را به شهرهای مختلف می‌رساند. قبل از ماه رمضان ۱۳۴۳ ش به علت سر دادن شعارهایی به نفع امام خمینی به مدت ۲۴ ساعت در شهربانی قم بازداشت و سپس آزاد شد (میزبانی، ۴۰۴-۴۰۵). در همان زمان همراه با روحانیان مبارز سراسر کشور اعلامیه‌هایی را در انتقاد از حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی امضا می‌کرد. او در سال ۱۳۴۴ ش به تهران رفت و پس از سخنرانی محمدتقی فلسفی، برای سلامتی امام خمینی صلوات فرستاد و به همین علت بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. ساواک در گزارشی درباره او نوشت: متهم فردی است جوان و از نظر تعلیمات دینی دارای تعصب شدیدی می‌باشد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۷، ۱-۱۰). او پس از یک ماه حبس، در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۴ از زندان آزاد شد (همان، ۲۳) و به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد. یکی دیگر از اقدامات محمد منتظری، تلاش برای جمع‌آوری امضای روحانیان و مراجع و صدور اعلامیه‌ها بود و نقش مهمی در ارسال و اخذ امضای روحانیان داشت. منتظری در بهمن ۱۳۴۴ به علت امضای اعلامیه «سومین سالروز مدرسه فیضیه قم» دستگیر شد و تحت کنترل قرار گرفت. فعالیت‌های مستمر او باعث شد تا در جریان پخش اعلامیه در صحن مطهر حضرت معصومه (س) دستگیر شود. این بار جرم منتظری محرز و او دستگیر شد و به همین علت زیر شدیدترین شکنجه‌ها و فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت. وی در نامه‌ای که به دادگاه ارائه داد، جرم خود را دینداری اعلام و گزارش مفصلی از شدت شکنجه‌ها و بازجویی‌های ساواک تنظیم کرد. سوزاندن بدن با بخاری، ۳۰۰ سیلی مداوم و تکرار آن در دفعات بازجویی، زدن شلاق‌های سیمی به تمام بدن، بی‌خوابی و ایستادن‌های متوالی و... در این دادخواه آمده بود که شجاعانه در دادگاه مطرح کرد. او در زندان به علت ممانعت حکومت پهلوی از ملاقات با پدرش و عبدالرحیم ربانی شیرازی که آنان نیز زندانی بودند، دست به اعتصاب غذا زد و طی اطلاعیه‌ای رسمی به دادستان ارتش اعلام کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۷، ۴۰-۵۴). منتظری این بار و با مساعدت علما و روحانیان و پس از تحمل ۷ ماه شکنجه، از زندان آزاد شد و دوباره فعالیت‌های مخفی و نیمه‌مخفی خود را پی گرفت. او پس از آزادی همراه یوسف کلاهدوز به جمع مبارزانی پیوست که برای نفوذ به ارتش، تشکیلاتی ایجاد کرده بودند.

او براثر تداوم این فعالیت‌ها بار دیگر دستگیر و زندانی شد. در همان زمان مأموران حکومت پهلوی به زندان یورش بردند و زندانیان را ضرب و شتم کردند. این اقدام باعث اعتصاب غذای زندانیان شد و محمد منتظری ازجمله اعتصاب‌کنندگان بود. وی سپس همراه با جمعی از زندانیان طی نامه‌هایی به کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون دفاع از زندانیان سیاسی و مقامات ایرانی (دادستان کشور، ارتش و نخست‌وزیری)، واقعه حمله مأموران به زندان را به‌تفصیل بیان کرد. در زمان برگزاری اجلاس سالیانه کنفرانس جهانی حقوق بشر که در تهران تشکیل شده بود، نامه‌ای به کمیسیون حقوق بشر نوشت و با جاسازی در چهارپایه‌ای آن را به بیرون زندان فرستاد که توسط دوستان مبارزش در سطح گسترده‌ای بین نشریات و مقامات جهانی پخش شد و حرکت گسترده‌ای در میان مبارزان ایجاد کرد. با افشاگری‌های منتظری، زندانیان تحت شکنجه در دیگر زندان‌ها نیز با همین ابتکار برای کمیته دفاع از حقوق زندانیان نامه نوشتند و اعلام اعتصاب غذا کردند. خبر این حرکت به حدی گسترده شد که برتراند راسل تلگرافی در شکایت از اوضاع اسف‌بار زندانیان سیاسی برای شاه ایران مخابره کرد و روحانیون و بسیاری از مبارزان با دریافت خبر اعتصاب غذای زندانیان، پشتیبانی خود را اعلام کردند. علاوه بر آن، منتظری در زندان هشیارانه مسائل و حوادث جهان را تحلیل و بررسی و نسبت به پایمال شدن حقوق مظلومان موضع‌گیری می‌کرد. او با زندانیان شماره ۴ قصر تهران اعلامیه‌ای صادر و در آن، جنایت نژادپرستان کشور رودزیا (یان‌اسمیت و استعمار انگلیس) و حمایت آنان از سفیدپوستان رودزیایی را محکوم و در عوض حمایت خود را از سیاهپوستان رودزیایی اعلام کردند. محمد منتظری پس از آزادی از زندان تحت کنترل و محدودیت رفت‌وآمد قرار گرفت و اقامت او در قم و نجف‌آباد محدود شد. او چون تشکل و سازماندهی نیروها را در تدارک یک مبارزه لازم می‌دید، فعالیت‌های دقیقی را آغاز کرد که در دو جنبه انجام می‌گرفت: کلاس‌ها، بحث‌ها و جلسات عمومی که تحت نظارت و کنترل حکومت پهلوی قرار گرفت و جنبه دیگر که فعالیت‌های مخفی او بود؛ وی با دو تن از مبارزان جمع سه نفره‌ای را برای تشکیل هسته مرکزی یک عملیات سری تشکیل دادند. آنان همراه جمعی دیگر از طلاب در مقابل سرمایه‌گذاری یهودیان و صهیونیست‌ها در ایران، اعلامیه‌ای افشاگرانه نوشتند و با این عمل مخالفت کردند. او در ادامه مبارزات خود در ۱۳/۳/۱۳۵۰ با چمدان حاوی اعلامیه و کلت با مأموران حکومت پهلوی روبرو شد و پس از آن زندگی مخفی خود را آغاز کرد (میزبانی، ۴-۵-۴۰۶). ساواک درصدد دستگیری او برآمد و با نامه‌نگاری به شهرها و استان‌های مختلف، خواستار شناسایی او شد، ولی کاری از پیش نبرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۷، ۱۲۲- ۱۹۰). منتظری پس از دو ماه اختفا، به خارج از کشور رفت و از طریق پاکستان و افغانستان راهی عراق شد و دو سال در آن کشور حضور داشت. او در نجف اشرف، در درس خارج فقه (بیع مکاسب) امام خمینی حضور یافت و از شاگردان مبرز ایشان شد (خاطرات محتشمی...، ۵۰۵). همچنین در نجف اشرف به نشر جزوات و نشریات انقلابی پرداخت. گزارش‌هایی از فعالیت سیاسی وی در مدرسه غدیریان در نجف به ساواک ارسال شد که در آن سخنرانی علیه حکومت پهلوی، پخش مجلات و نشریات و... درج شده است. از دیگر کارهای مهم منتظری در عراق و دیگر کشورها، ارتباط مؤثر و منظم وی با مبارزان مسلمان ایرانی خارج از کشور و هماهنگی با آنان بود. سید احمد خمینی، سید موسی صدر، دکتر چمران، جلال‌الدین فارسی و سید علی اندرزگو... ازجمله دوستان و معاشران وی بودند. منتظری از معدود انقلابیانی بود که نسبت به فعالیت‌های خود نگاه فراملی و فرامرزی داشت. همین اندیشه بود که او را واداشت تا بخشی از توان خود را صرف سازماندهی جنبش‌های آزادی‌بخش جهان کند. وی با سفر به کشورهای لبنان، سوریه، افغانستان، پاکستان، لیبی و کشورهای اروپایی چون انگلستان، فرانسه و کشورهای حوزه خلیج‌فارس و برقراری تماس با رهبران و اعضای نهضت، برای ایجاد یک نهضت جهانی تلاش کرد و با هدف تعلیم مبارزان در پایگاه‌های نظامی «الفتح» در بیروت تلاش بسیاری کرد. نهضت‌هایی که وی برای انسجام و تشکل آنها تلاش کرد عبارت‌اند از: نهضت اسلامی افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لیبی، بحرین، عربستان، اریتره و فلسطین. منتظری که به زبان انگلیسی و عربی آشنایی کافی داشت، به ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با مبارزان می‌پرداخت. پس از آن مخفیانه به ایران آمد و به‌خصوص در مراسم شب احیای بیست و یکم ماه رمضان در مسجد موسی بن جعفر (ع) از خاموشی مجلس استفاده کرد و اشعار انقلابی خواند. او در این سخنرانی کوتاه اعلام کرد که این اشعار را سه روز قبل در خدمت آیت‌الله خمینی خوانده و آقا هم تأیید کرده است. سپس اضافه کرد: «تا انتقام خون سعیدی را نگیریم آرام نخواهیم نشست». تبحر و زیرکی او باعث شد تا بارها از چنگال مأموران حکومت پهلوی رهایی یابد. وقتی توسط ساواک دستگیر می‌شد، نوشته‌ای را با خط و انشای بد می‌نوشت، لذا مأموران به خیال آنکه وی فردی بی‌سواد است و شخص مورد نظر آنان نیست، آزادش می‌کردند. پس از اعلام مواضع مارکسیستی سازمان مجاهدین خلق، وی در گردآوری و سازماندهی نیروهای مذهبی منشعب‌شده از آنان نقش مؤثری داشت، لذا این نیروها را که در معرض لو رفتن توسط عناصر مارکسیستی سازمان و تحت تعقیب ساواک بودند، در پناه خود گرفت.

وی که با نام‌های مستعار «حسن سمیعی»، «محسنی»، «محمد تمیمی»، «ابواحمد»، «شیخ ناصر» و «جعفری» شناخته می‌شد، در چاپ اعلامیه و جایگزینی آن در میان زیارت‌نامه‌ها در حرم حضرت زینب (س) در تشکیل و اداره رادیو صدای روحانیت در عراق و چاپ و پخش کتب انقلابی نقش چشمگیری داشت. کتاب آوای انقلاب و کمونیسم محلی و مبارزات از آن جمله‌اند (میزبانی، ۴۰۲). او همچنین در جعل اسناد و گذرنامه برای مبارزان (خاطرات هادی غفاری، ۳۱۳ و ۳۱۷) و فعالیت‌های نظامی ازجمله وارد کردن اسلحه به ایران (همان، ۳۸۱) تبحر داشت. همچنین در تردد مبارزان از مرز نیز می‌کوشید. منتظری به‌منظور فعالیت‌های بین‌المللی بارها به اروپا رفت و با انجمن‌های اسلامی دانشجویان خارج از کشور ارتباط برقرار کرد. حاصل این ارتباط‌ها، تدارک اعتصاب غذا در کلیسای «سن‌ماری» پاریس بود که انعکاس زیادی در خارج از کشور داشت. وی در سال ۱۳۵۶ ش و پس از شهادت حاج‌آقا مصطفی، در لندن تظاهرات باشکوهی به راه انداخت. پس از هجرت امام خمینی به پاریس به ملاقات ایشان رفت. آنگاه به کشور بازگشت و در تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران حضور یافت.

محمد منتظری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تقویت نهادهای انقلابی پرداخت. نخستین اقدام او تأسیس اولین واحد سپاه پاسداران در محل گارد سابق دانشگاه با نام اختصاری «پاسا» بود. در پایه‌گذاری سپاه با سید محمد حسینی بهشتی و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی همکاری کرد و از کارشناسان نظامی فلسطینی برای تعلیم جوانان ایرانی و خواهران انقلابی دعوت کرد. او با تأسیس کنگره قدس، از سران نهضت‌های آزادیبخش جهان دعوت کرد تا تداوم و ثبات پیام روز قدس را تضمین کنند. منتظری با تشکیل سازمان انقلابی توده‌ای جمهوری اسلامی (ساتجا) و بر عهده گرفتن رهبری آن، اطلاعیه اعلام مواضع این سازمان را در آبان ۱۳۵۸ منتشر کرد و تکیه بر خط امام خمینی، استقلال، آزادی، حکومت اسلامی و مبارزات ضد صهیونیستی و امپریالیستی را از اصول آن برشمرد. علاوه بر آن، در راه رساندن پیام خود به مستضعفین جهان مجله‌ای با نام شهید و سپس پیام شهید را منتشر کرد که از این مجله فقط ۴ شماره منتشر شد. سپس جمعی از جوانان را پس از تعلیم و آموزش نظامی و چریکی به لبنان فرستاد تا به جنگ علیه اسرائیل بپردازند. خبر ورود وی به لبنان و شرکت در کنفرانس مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی در آن کشور تیتر اول مباحث نشریات انگلیسی و عربی زبان لبنان شد. دولت لبنان از مصاحبه رادیو تلویزیونی وی ممانعت کرد. وی مسجد دانشگاه را که حفظ حرمتش بر مسلمانان واجب است، محل کنفرانس خود قرار داد و با اعتراض به این عمل دولت بیروت، مواضع ضد صهیونیستی و امپریالیستی خود را بیان کرد و علت حضور خود را شرکت در مراسم جشن شلیک اولین گلوله الفتح به سوی نیروهای صهیونیستی اعلام کرد. وی ملاقات بسیاری با مقامات لبنان و سران احزاب در لبنان داشت؛ لذا رئیس شهربانی لبنان (قارون ابولمع) دولت را تهدید به استعفا کرد که در صورت اجرای برنامه‌های منتظری و اقامت وی در لبنان قادر به خدمت نیست که این عمل حضور مؤثر یک طلبه ساده مبارز و خالص را در یک کشور نشان می‌دهد. وی پس از آن به کشور بازگشت و از سوی امام خمینی به عضویت در هیئت بازرسی شایعه شکنجه در زندان‌ها درآمد. منتظری در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی مردم نجف‌آباد به نمایندگی برگزیده شد. در آن دوره منتخب مجلس شورای اسلامی در شورای عالی دفاع بود. محمد منتظری در شامگاه هفتم تیر ۱۳۶۰ در واقعه بمب‌گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری در سرچشمه تهران به شهادت رسید و پیکرش پس از تشییع، در حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد (میزبانی، ۴۰۳-۴۰۷). امام خمینی پس از شهادت او، در پیامی خطاب به حسینعلی منتظری، از محمد منتظری تجلیل کرد و نوشت: «از فرزند عزیز شما شناختی دارم‎ ‏که باید به شما با تربیت چنین فرزندی تبریک بگویم. او از وقتی‌که خود را شناخت و‎ ‏در جامعه وارد شد، ارزش‌های اسلامی را نیز شناخت و با تعهد و انگیزه حساب‌شده‎ ‏وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید. او با دید وسیعی که داشت، سعی در‎ ‏گسترش مکتب و پرورش اشخاص فداکار می‌نمود. محمد شما و ما، خود را‎ ‏وقف هدف [کرد] و برای پیشبرد آن سر از پا نمی‌شناخت. شما فرزندی فداکار و متعهد‎ ‏و متفکر و هدفدار تسلیم جامعه کردید و تقدیم خداوند متعال. او فرزند اسلام و‎ ‏فرزند قرآن بود. او عمری در زجرها و شکنجه‌ها و از آن بدتر، شکنجه‌های روحی‎ ‏از طرف بدخواهان به سر برد. او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و‎ ‏برادران خود راه حق را طی کرد. خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید» (صحیفه امام، ج ۱۴، ۵۱۱). منابع: خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی‌پور (۱۳۷۶)، تهران، حوزه هنری؛ خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین هادی غفاری (۱۳۷۴)، تهران، حوزه هنری؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ میزبانی، مهناز (۱۳۸۸)، «منتظری، محمد»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۳۷: شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری (۱۳۸۵)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.