یقظه

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۶ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شناسه: اولین شرط ورود به وادی سلوک و نخستین منزل سیر الی الله که سالک با برخاستن از حالت غفلت و سستی به او دست داده و سفر معنوی خود را آغاز می‌کند.

اهمیت و جایگاه یقظه

یقظه در اصطلاح عرفان عملی به معنای بیداری از خواب غفلت و برخاستن از ورطه سستی و تنبلی است.[۱] اهل معرفت اولین شرط ورود به وادی سلوک و نخستین مقام و منزل سلوکی را مقام یقظه می‌دانند.[۲]؛ ازاین‌رو برخی مشایخ سلوک در آثار خویش فصلی جداگانه برای یقظه نگاشته‌اند.[۳] امام‌خمینی نیز در آثار خویش به بحث یقظه به عنوان یکی از مقام سیر و سلوک توجه داشته و آن را اول شرط ورود به منازل سلوک الی الله می‌داند.[۴]

حقیقت یقظه

اهل معرفت نخستین مؤلف سلوک عملی را یقظه می‌دانند که در مسیر سلوک و حرکت به سوی حق‌تعالی می‌باشد؛ زیرا انسان خفته و اهل غفلت، اهل «سکون» است نه اهل «سلوک» و اهل «توقف» است نه اهل «تعالی»، در مقابل انسان بیدار اهل سلوک و صعود است . انسان بر اثر جاذبه و وعظ الهی، از خواب غفلت بیدار می‌شود. بنابراین هرگاه سالک از غفلت برخیرد و با نور معرفت به سوی حق‌تعالی گام بردارد، وارد مقام یقظه شده است.[۵] یقظه، استفاده از نور فطرت و دور شدن از فترت و کم کردن، بلکه از میان بردن فاصله با فطرت توحیدی و الهی و بیداری و بینایی است، این نورانیت تأثیر اسم الهادی خدای متعالی است که بر دل سالک می‌تابد و او را از تاریکی‌ها به روشنایی می‌برد، در این حالت سالک بر می‌خیزد، قیام می‌کند و حرکت و سفر معنوی را آغاز می‌کند و در پر تو این بیداری و یقظه و آگاهی، به نعمت‌های بیکران خدای متعال توجه می‌کند و شکر منعم را واجب می‌شمارد.[۶] بنابراین هرگاه توفیق، رفیق انسان شود و او را از خواب غفلت بیدار نماید، حقیقت یقظه برای او حاصل می‌شود، و وقتی متوجه دوری خود از حقیقت و پیروی‌اش از شیطان شود، از این حالت تنبلی و سستی و غفلت دست می‌کند و خود را اصلاح می‌کند.[۷]

امام‌خمینی نیز در بیان چگونگی تحقق یقظه براین باور است، نفس در بدو فطرت خالی از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجت و متقابلات آنها می‌باشد، و صفحه‌ای است که خالی از مطلق نقوش است نه دارای کمالات روحانی و نه متصف به اضداد آن یعنی نفسانی و شیطانی می‌باشد، لکن نور استعداد و لیاقت حصول هر مقامی در او به ودیعه نهاده شده است، یعنی فطرت او بر استقامت و ذات عجین به انوار الهی است. هنگامی که انسان گناه می‌کند، به واسطه هویت ظلمانی گناه قلب و خطرات انسان ظلمانی شده، کدورت می‌یابد و هر چه گناه بیشتر تکرار شود، ظلمت نیز بیشتر می‌شود؛ تا جایی که بطور کلی قلب تاریک و ظلمانی شود و نور فطرت منطقی گردد. اگر در این میان، قبل از اینکه ظلمت تمام صفحه قلب را تاریک کند، انسان از خواب غفلت بیدار شود و به منزل یقظه گام بگذارد، حالات ظلمانی و کدورت از قلب او برداشته می‌شود و قلب دوباره نورانی می‌شود، پس اولین شرط پاکی قلب یقظه است.[۸]؛ ازاین‌رو امام‌خمینی حقیقت یقظه را اول منزل انسانیت می‌داند و معتقد است که انسان در مقام یقظه می‌فهمد که مسافر است و هر مسافری زاد و توشه می‌خواهد و باید همت کند با نور ایمان از این ظلمت عالم طبیعت عبور کند.[۹]

امام‌خمینی با استناد به آیه «قل انّما اعظم بواحدة ان تقوموا لله».[۱۰] و تطبیق آن به مقام یقظه معتقد است که انسان خفته اهل غفلت و توقف است. هنگامی که بیدار شد و با توفیق الهی برخاست، تلاش می‌کند که خود را اصلاح کند، بنابراین سالک نخست باید از غفلت و بی‌خبری بیرون آید و موانع سیر را در قلب برطرف کند و به توفیق ربانی وارد مراحل الهی شود، کم کم علامات نفسانی و شیطانی از میان می‌رود، در این حالت انسان در اثر سلامت فطرت و نورانیت قلب به مقام یقظه می‌رسد.[۱۱]

به باور ایشان اصلاح نفس از صفات رذیله کمی مجاهده و زحمت می‌خواهد و اصل و عمده این سیر، بیداری و آگاهی انسان است، هنگامی که انسان از سُکر طبیعت بیدار شد و به اصطلاح صاحب مقام یقظه شد، الآن او سالک است و باید به سوی خدای متعالی مسافرت کند..[۱۲] امام‌خمینی بزرگترین مانع یقظه را اسباب نسیان می‌داند؛ نظیر آن‌که انسان گمان کند که وقت برای سیر الی الله وسیع و زیاد است.[۱۳]

پانویس

  1. کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۱۴۸؛ لطائف الاعلام، ص۶۰۳-۶۰۲؛ به اصطلاحات الصوفیة، ص۱۴۷.
  2. انصاری، منازل السائرین، ص۳۵؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۴۷-۱۴۸؛ لطائف الاعلام، ص۶۰۲-۶۰۳.
  3. محاسبی، آداب النفوس، ص۸۵-۸۶؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۱۴۹-۱۵۱؛ مظاهری، سیر و سلوک، ص۲۱.
  4. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹۸، ص۱۷۴؛ آداب الصلاة، ص۲۰۲ و ۲۳۴-۲۳۵؛ صحیفه امام، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۴؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۴۵-۱۴۶.
  5. کاشانی، اصطلاحات صوفیه، ص۱۴۷؛ روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۶۵.
  6. روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۶۶-۲۶۸.
  7. کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۱۲۳؛ میرصادق، تحلیل صد منزل، عرفانی، ص۶۴.
  8. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۷۲.
  9. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹۸.
  10. سبأ: ۴۶.
  11. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۳۴-۲۳۵؛ صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۴۲.
  12. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹۸؛ صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۸۲.
  13. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۴.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، قم، دارالعلم، ۱۴۱۷ق.
  • روحانی‌نژاد، حسین، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۶ش.
  • کاشانی، عبد الرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۹ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادی‌زاده، انتشارات حکمت، تهران،۱۳۸۱ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تحقیق بیدارفر، انتشارات بیدار، قم، ۱۳۸۵ش.
  • محاسبی، حارث‌بن‌اسد، آداب النفوس، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیة، ۱۴۲۸ق.
  • میرصادقی، قاسم، تحلیل صد منزل عرفانی بر مبنای لایه‌های بطونی انسان، در اندیشه ملاعبدالرزاق کاشانی، حکمت عرفانی شماره ۳، ۱۳۹۱ش.

نویسنده: باقر صاحبی