تجرید

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۱ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تجرید شناسه: تجرید در هر مرحله به امری خاص تعلق می‌گیرد، گاهی مراد از تجرید، تجرید از لذت‌های طبیعی و شهوی است و گاه تجرید از رؤیت اسباب و افعال و گاهی تجرید از غیر خدا می‌باشد.

اهمیت و جایگاه تجرید تجرید در اصطلاح عرفانی، بیرون آمدن سالک از شهود شواهد و ندیدن افعال، احوال و صفات خود می‌باشد (کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۷۹۶؛ لطایف الأعلام، ص۱۵۷-۱۵۸). اهل معرفت یکی از بحث‌های مهم در باب نهایات را مقام تجرید و انخلاع از شهود غیرحق می‌دانند و در آثار خویش تاکید دارند که سالک برای رسیدن به مقام تجرید باید از رسوم خلقی بیرون آید (کاشانی، منازل السائرین، ص۷۹۷-۷۹۸؛ سهروردی، عوارف المعارف، ج۱، ص۵۲۶؛ مستملی، شرح التعرف، ج۴، ص۱۴۲۲-۱۴۲۴؛ سراج، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۳۹۴). امام‌خمینی نیز در آثار خویش به مقام تجرید توجه داشته و آن را از مقامات عالیه می‌داند و معتقد است واصلین به این مقام متحقق به مقام ولایت می‌شوند (امام‌خمینی، شرح دعای سحر، ص۹۷-۹۸؛ ۱۰۲-۱۳؛ شرح حدیث جنود عقل، ص۲۵۵؛ آداب الصلاة، ص۱۱۰).

ماهیت مقام تجرید تجرید در هر مرحله به امر خاصی تعلق می‌گیرد، گاه مراد از تجرید، تجرید از لذت‌های طبیعی و شهوی است و گاه مراد از آن، تجرید از رؤیت اسباب و نسبت دادن افعال به مخلوق است تا آنجا که به تجرید از غیر خدا می‌رسد که مقامی بسیار عالی است، امّا در مرحله نهایات، تجرید از تجرید مراد می‌باشد؛ زیرا اگر سالک تجرید خود را ببیند این دیدن خود دلیل است که هنوز مجرد محض نشده است. (کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۷۹۹؛ سهروردی، عوارف المعارف، ج۱، ص۸۵؛ کلابازی، التعرف لمذهب اهل تصوف، ج۱، ص۱۱۱؛ امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۵۰۷). سالک با رسیدن به این مقام، تتمه خلقی او به طور کامل برداشته می‌شود و می‌تواند از این مقام گذر کرده و به مقام بالاتر؛ یعنی تفرید برسد که توجه به حق‌تعالی به نحو بالحق می‌باشد (کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۱۲۹؛ میرصادقی، تحلیل صد منزل عرفانی، ص۷۵). امام‌خمینی نیز در بیان حقیقت و ماهیت تجرید معتقد است؛ سالک برای وصول به فنای الهی باید خود را از تمام مراتب شهود تجریه کند؛ یعنی باید انخلاع و انسلاخ وجود از شهوت و غضب و ترک هوای نفس و انقطاع کامل به سوی حق‌تعالی پیدا کند؛ در این حالت است که سالک با رسیدن به مقام تجرید متحقق به مقام ولایت مطلقه شده، به مقام استقرار و تمکین می‌رسد و جهت خلقی و رسوم بشری را در وجه ربّی خود مستهلک و از تمام تعلیمات امکانی و مقامی تجرید می‌شود (امام‌خمینی، شرح دعای سحر، ص۱۰۲-۱۰۳ و ۹۷-۹۸). امام‌خمینی با تفسیر و تأویل آیه «إنی أنا ربّک فاخلع نعلیک» (طه: ۱۲)، معتقد است ماهیت تجرید ترک لذت‌های طبیعی و شهوی و کنار گذاشتن دنیا و تعلقات مادی و ندیدن اسباب و افعال است. سالک الی الله با خلع نعلین و کنار گذاشتن عالم طبیعت مجرد شده از تمام رسوم بشری و تعینات خلقی عبور می‌کند (امام‌خمینی، شرح دعای سحر، ص۹۷-۹۸). به اعتقاد ایشان حضرت موسی علیه‌السّلام با آن همه مقام بزرگ نبوت و معرفت و بعد از آن همه ریاضت‌ها وقتی در مقام مقدسین و اصحاب محبت به وادی مقدس قدم نهاد، ندا آمد خلع نعلین کن و از محبت زن و فرزند، خود را دور کن؛ زیرا اینجا وادی مقدسین است (امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۵۵). با این وصف حضرت موسی علیه‌السّلام به میقات و مقام محمدی نرسید و با وقت و مقام تجرد احمدی تناسبی پیدا نکرد، زیرا به موسی علیه‌السّلام خلع محبت به اهلش گفته شد؛ ولی به رسول ختمی (ص) در آن وادی، امر به حبّ علی علیه‌السّلام شد (امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱۰).

منابع: • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش. • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش. • امام‌خمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۳ش. • امینی‌نژاد، علی، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، قم، انتشارات آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، ۱۳۹۰ش. • سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۱ق. • سهروردی، شهاب‌الدین، ابوحفص عمر، عوارف المعارف، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۰ق. • کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۹ش. • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تحقیق بیدارفر، انتشارات بیدار، قم، ۱۳۸۵ش. • کلاباذی، ابوبکر، التعرف لمذهب اهل تصوف، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۱ش. • مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف لمذهب و التصوف، تهران، انتشارات أساطیر، ۱۳۶۳ش. • میرصادقی، قاسم، تحلیل صد منزل عرفانی بر مبنای لایه‌های بطونی انسان، در اندیشه ملاعبدالرزاق کاشانی، حکمت عرفانی شماره ۳، ۱۳۹۱ش.

نویسنده: باقر صاحبی