محمدحسین شریعتی
محمدحسین شریعتی، از شاگردان درس خارج فقه امامخمینی.
محمدحسین شریعتی مشهور به شیخالشریعه در سال ۱۳۲۸ ش در اردستان به دنیا آمد. او تحصیل دروس حوزوی را در شهر قم آغاز کرد، ولی درباره استادان او در آنجا اطلاعاتی در دست نیست. شریعتی در یکی از معدود مصاحبههایش، از آشنایی با امامخمینی از طریق عموزادهاش شیخ محمدباقر شریعتی اردستانی سخن میگوید که از طرفداران امامخمینی بود و در ترویج مرجعیت امامخمینی در منطقه اردستان میکوشید. او در اسفند ۱۳۴۶ ش به نجف اشرف رفت و به تحصیل در آنجا پرداخت. شریعتی هدف خود را از عزیمت به نجف اشرف، ادامه تحصیل و همچنین حضور در کنار امامخمینی بیان میکند، ولی درباره استادانش در حوزه علمیه نجف اشرف اطلاعاتی نمیدهد («گفتگوی منتشرنشده با مرحوم حجتالاسلام شریعتی اردستانی (شیخالشریعه)»، http://didbanisfahan.ir). سیدعلیاکبر محتشمیپور در خاطراتش از او بهعنوان یکی از شاگردان «خوب» امامخمینی نام میبرد (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر محتشمیپور، ۵۰۵)، بنابراین میتوان گفت که محمدحسین شریعتی در درس خارج فقه (بیع مکاسب) امامخمینی که در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف برگزار میشد، شرکت میکرد. شریعتی تا سال ۱۳۵۷ ش در عراق حضور داشت، بنابراین میتوان گفت که تا آن سال از درس خارج فقه امامخمینی بهرهمند میشده است. وی در کنار تحصیل، به مبارزه با حکومت پهلوی میپرداخت و همراه با جمعی از روحانیان و شاگردان امامخمینی، تشکل «روحانیون مبارز خارج از کشور نجف اشرف» را بنیان نهادند و به مبارزه با حکومت پهلوی تحت پوشش آن تشکل پرداختند (همان). او همچنین در نجف اشرف با محمد منتظری همکاری میکرد و در انتقال اخبار به امامخمینی فعال بود. آنان خبرنامه محرمانهای را از اخبار ارسالی از ایران به نجف اشرف تنظیم میکردند و نسخهای از آن را در اختیار امامخمینی قرار میدادند و نسخهای دیگر از آن را به سیدمحمود دعایی که اخبار نهضت امامخمینی را در رادیو بغداد اطلاعرسانی میکرد، ارسال مینمود (گنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجتالاسلاموالمسلمین حاج سیداحمد خمینی (ره)، ۳۴۳). شریعتی به دلیل مبارزات سیاسی در عراق، یک بار نیز توسط نیروهای حکومت بعث عراق دستگیر و مدتی زندانی شد (خاطرات سالهای نجف، ج ۲، ۵۲). به سبب این مبارزات از سوی ساواک بهعنوان یکی از افراد یا به عبارت دقیقتر «دار و دسته خمینی» معرفی شد (شهید سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۳۰۲). او پس از مهاجرت امامخمینی به فرانسه، به آن کشور رفت و در انتقال اخبار تحولات ایران به فرانسه و بالعکس فعال بود (متن کامل خاطرات آیتالله منتظری به همراه پیوستها، ۲۳۲). وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشت و در بیت امامخمینی به فعالیت پرداخت و ازجمله مسئول نظارت بر اخبار مربوط به امامخمینی در سازمان صداوسیما شد (خمینی، www.tabnak.ir). او در سال ۱۳۶۷ ش از امامخمینی اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد (صحیفه امام، ج ۲۱، ۲۱۴). مناسبات دوستانه شریعتی با محمد منتظری و برخی از اعضای بیت حسینعلی منتظری باعث شد تا برخی افراد چهرهای دیگر از او ارائه دهند، تا جایی که وی را «شیخ پردهنشین» معرفی کردند. سیدحسن خمینی در مقالهای، به دفاع از این روحانی و عضو مؤثر بیت امامخمینی در نجف اشرف و ایران پرداخت و از وی تجلیل کرد و تحلیلهای ارائهشده را خطا دانست. در آن مقاله درباره محمدحسین شریعتی آمده است: «شیخ محمدحسین شریعتی به بیت امام پیوستند و در کنار امامخمینی و فرزند برومند ایشان آیتالله سیدمصطفی خمینی قرار گرفتند و در شهر نجف ـ شهری که علمای بزرگ شیعه در آن کم نبودند ـ صادقانه در خدمت دفتر و مکتب امام قرار گرفتند. اما فضیلت حاج شیخ زمانی روشنتر شد که حتی پس از پیروزی نهضت اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی به فکر کسب قدرت نیفتاد. آن مرحوم با وجود آنکه در همه سالهای پس از انقلاب بهنوعی یکی از نزدیکترین افراد به مرحوم یادگار امام بود و علیالقاعده میتوانست به سبب اعتمادی که حضرت امام و فرزندانش به او داشتند به مقامات مهمی برسد، ترجیح داد همچنان عضو ساده دفتر امام باقی بماند و با وجود مأموریتهای مهمی که در نهادهایی مانند سازمان صداوسیما برای نظارت بر نحوه نشر اخبار رهبر انقلاب اسلامی داشت، اما هرگز طالب مقامی نشد. شاید از نگاه گروهی، این گوشهگیری از قدرت به پیچیدگی سیاسی و پردهنشینی تعبیر شود و با توجه به دأب مرحوم شریعتی در کمحرفی و کمسخنی، به تعابیری مانند بازیسازی سیاسی برای توصیف او متوسل شوند، اما باید اذعان داشت که این تحلیل ناشی از عدم شناخت دقیق شیخ است. تجربه بیواسطه من از آن مرحوم گویای توصیف دیگری است. من از روزی که به یاد دارم حاج شیخ را در خانه پدری دیدهام، یعنی از زمانی که حافظه من شکل گرفت او را در خاطر دارم و در سالهای اخیر از نزدیک با آن مرحوم سخنها گفتهام. ارزیابی من از شخصیت سیاسی حاج شیخ این است که او «هوش» سیاسی سرشاری داشت، اما این هوش در پیشبینی حوادث کلان سیاسی نبود، بلکه در تحلیل جزئیات سیاسی و نیز شناخت رفتارهای سیاسی بود. حاج شیخ بهخوبی میدانست هر کاری به چه نتایجی ختم میشود، یعنی میتوانست حرکت از مبادی تا نتیجه را در موارد جزئی تصویر کند، ولی در بازشناسی مسایل کلان اقدام نمینمود. هوش سیاسی حاج شیخ «کلاننگر» نبود، «جزئینگر» بود. روابط سیاسی را میفهمید و عواقب آنها را درک میکرد. جزئیات رفتار سیاسی را بهخوبی تحلیل و طراحی میکرد، اما الزاماً یک کلیت رفتار سیاسی یا حزبی یا فرقهای مورد توجهاش نبود. شیخالشریعه در تأثیرگذاری سیاسی هرگز بهصورت منفرد نقشی نداشت و اگر در دورههایی میتوانست از تأثیر بر فضای سیاست برخوردار شود به سبب نقش مشورتیای بود که داشت... نکته دیگر در نگاه او دوری از هر نوع بدخواهی برای دیگران بود. از سوی دیگر، حاج شیخ علاقه و تعبد شدیدی به امامخمینی داشت. این تعبد بهگونهای بود که اعتمادآفرین میشد و امام و مرحوم پدرم به او اعتماد فوقالعادهای داشتند و این علقه دوجانبه تا به آن حد باقی ماند که ایشان به همان عللی که میدانیم از روزی که مرحوم آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری استعفا دادند تا روزی که آن مرحوم رخت از دنیا برکشید، به دیدار ایشان نرفت. در واقع حاج شیخ را هرگز نباید مستقل از مرحوم حاج سیداحمد خمینی تحلیل کرد، چراکه او در کنار فردی کلاننگر مانند حاج سیداحمد خمینی میتوانست جزئیات رفتار سیاسی را تشخیص دهد و تحلیل کند. تحلیل حاج شیخ بدون تفسیر یادگار امام بیمعناست و آنان که میکوشند مرحوم حاج شیخ را پردهنشین و بازیگر پنهان و چهره پیچیده و پشت پرده بیت امامخمینی جلوه دهند، حداقل آن است که در تحلیل خود اشتباه میکنند و شاید در واقع میخواهند دفتر امام را زیر سؤال ببرند. مرحوم حاج شیخ شریعتی را باید در جایگاه واقعی خود تحلیل کرد، نه اندکی کم و نه اندکی بیش از آنچه بود. مشاوری امین و باهوش و کمحرف و کمادعا برای بیت امامخمینی که سادهزیست، مردمدار و خوشقلب بود. از جهان سیاست برای خودش چیزی نخواست و چه در کسب مقامات سیاسی و چه در کسب موقعیتهای مادی نکوشید. کارگزار ساده مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی بود و هرگز اطلاعات زیادی که از حوادث سیاسی داشت (و از جهت حضورش در حاشیه مکان مهمی در قلب سیاست ایران به دست آورده بود) را خرج منافع شخصی خویش نکرد و نخواست که با آنها شهرتی به دست آورد. اهل خودنمایی نبود؛ گرچه برخی نبودش را بیش از بودنش نشان دادند... شیخالشریعه چه در عهد غربت امامخمینی در نجف و چه در عهد غربت مرحوم حاج احمدآقا پس از رحلت امام، علاقه و اعتقاد خود را به راه امام و مکتب امام نشان داد. آن زمان که مرحوم یادگار امام دیگر مصدر امری نبود و در قلب قدرت قرار نداشت، حاج شیخ در کنار پدرم باقی ماند و برخلاف برخی در پی موقعیتهای تازه سیاسی نرفت و مکتب و بیت امام را از یاد نبرد. با تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، به عضویت این مؤسسه درآمد و سینه پرخاطره خود را در خدمت مؤسسه قرار داد. نسبت به تاریخنگاری انقلاب و امام حساس بود، همانگونه که در صداوسیما نسبت به اخبار انقلاب و امام حساس بود، همانگونه که در نجف نسبت به حفظ شئونات بیت امام حساس بود» (خمینی، www.tabnak.ir). یکی از مهمترین اقدامات محمدحسین شریعتی، مشارکت در در تنظیم و انتشار صحیفه ۲۲ جلدی امام و تدوین آثار مربوط به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و همکاری نزدیک و مؤثر با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی بود. محمدحسین شریعتی در اول آذر ۱۳۹۰ در قم درگذشت («به یاد شیخالشریعه»، ۲؛ «درگذشت شریعتی از اعضای دفتر امامخمینی (ره)»، ۲). منابع: آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک: امید اسلام (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «به یاد شیخالشریعه» (۱۳۹۰)، هفتهنامه آسمان، شماره ۹۴، ۵ آذر؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر محتشمیپور (۱۳۷۶)، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خمینی، سیدحسن (۱۳۹۰)، «شیخ عصر غربت و عسرت»، www.tabnak.ir/fa/news/209741؛ «درگذشت شریعتی از اعضای دفتر امامخمینی (ره)»(۱۳۹۰)، روزنامه شرق، شماره ۱۴۰۰، ۲ آذر؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ «گفتگوی منتشر نشده با مرحوم حجتالاسلام شریعتی اردستانی (شیخالشریعه)»، http://didbanisfahan.ir؛ گنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، حجتالاسلاموالمسلمین حاج سیداحمد خمینی(ره) (۱۳۷۴)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (س)؛ متن کامل خاطرات آیتالله منتظری به همراه پیوستها (۱۳۷۹)، بیجا، اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا (نشر باران، نشر خاوران، نشر نیما).