محمد منتظری روحانی مبارز، نماینده مجلس شورای اسلامی و از شهدای حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰.
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | محمد منتظری |
زادروز | ۱۳۲۳ش |
شهر تولد | نجفآباد (اصفهان) |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۷ تیر ۱۳۶۰ش. |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | حرم حضرت معصومه(س) |
خویشاوند سرشناس | حسینعلی منتظری (پدر) |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | نماینده مجلس شورای اسلامی |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | امامخمینی • سیدمحمد محقق داماد • حسینعلی منتظری • علیاکبر مشکینی |
زندگینامه و تحصیلات
محمد منتظری در سال ۱۳۲۳ در نجفآباد اصفهان در خانواده اهل علم و متدین متولد شد. پدرش حسینعلی از شاگردان امامخمینی و از استادان برجسته حوزه علمیه قم و مادرش خدیجه ربانی فرزند یکی از پیشهوران نجفآباد بود.[۱]
(ببینید: حسینعلی منتظری)
محمد منتظری که سالهای کودکی را نزد پدربزرگ خود سپری کرد، از ششسالگی وارد مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رسانید؛[۲] سپس به مدت سه سال ترک تحصیل کرد و به کار مشغول شد؛[۳] اما پس از آن، تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم گرفت و سه سال نزد پدرش در قم به فراگیری علوم دینی پرداخت[۴] و بهسرعت تحصیلات حوزوی را تا سطوح عالی طی کرد.[۵] وی همچنین مقداری فلسفه نزد پدر خود و محمد شاهآبادی خواند.[۶] او برای تحصیلات خارج فقه و اصول در درس سیدمحمد محقق داماد، امامخمینی و علیاکبر مشکینی در حوزه علمیه قم شرکت کرد.[۷]
فعالیتهای سیاسی
محمد منتظری در زمینه حکومت اسلامی مطالعاتی داشت و مطالبی دراینباره در جزوهای منتشر کرد (جهانبینی، حکومت و اقتصاد اسلامی). وی درباره ابعاد اقتصادیسیاسی حکومت اسلامی بحث میکرد.[۸] او همچنین تلاش میکرد طلاب علاوه بر ادبیات عربی، زبان و اصطلاحات جدید عربی را هم خوب بدانند تا بتوانند از روزنامهها و رادیوهای عربی استفاده کنند.[۹] وی از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی در سال ۱۳۴۱ در کنار پدر خود مبارزه علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد.[۱۰] چنانکه بهتنهایی و با یک دستگاه کپی که خود ساخته بود، ثبت و تکثیر اعلامیهها علیه این رژیم را انجام میداد.[۱۱] او برای گسترش اندیشه خود به شناسایی و ارزیابی اشخاص پرداخت و تشکیلاتی با همکاری سیدمهدی هاشمی راه انداخت و هر یک بخشی از مسئولیت را بر عهده گرفتند.
(ببینید: سیدمهدی هاشمی)
وی علاوه بر کارهای تشکیلاتی، سعی میکرد در انجمنهای اسلامی و جلسات مذهبی دانشجویان و محصلان حاضر شود و افراد خوشاستعداد و متعهد را به عضویت تشکیلات مخفی و سازمانیافته خود درآورد.[۱۲] وی با تأسیس کتابخانه، تدریس و تشویق به خواندن روزنامه و کسب اطلاعات سیاسی سعی میکرد حرکتی نو و تغییری در نگرش طلاب به مسائل سیاسی و اجتماعی ایجاد کند.[۱۳]
منتظری که سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) وی را از طرفداران سرسخت امامخمینی شمردهاست،[۱۴] در اعتراض به تبعید امامخمینی در سال ۱۳۴۴ پس از سخنرانی محمدتقی فلسفی، برای سلامتی امامخمینی صلوات فرستاد و تبعیدکنندگان ایشان را نفرین کرد و به همین دلیل بازداشت شد.[۱۵] وی همچنین در ۱/۱/۱۳۴۵ به جرم پخش اعلامیه علیه رژیم پهلوی در حرم فاطمه معصومه(س) بازداشت شد. این اعلامیه با عنوان «اعلام خطر»، درباره دخالت سازمان تبلیغات دینی اوقاف رژیم پهلوی در امور مذهبی و حوزههای علمیه هشدار میداد و آن را زمینهساز دولتیشدن حوزه و تسخیر پایگاه ملت و روحانیت میدانست.[۱۶] پس از لورفتن هویت منتظری، مأموران ساواک به خانه پدرش رفتند و او را بازداشت کردند و در زندان قزلقلعه شکنجههای شدید دادند.[۱۷] وی که بر اثر شدت شکنجه در زندان قزلقلعه شنوایی خود را از دست داده بود.[۱۸] در دفاعیه خود در دادگاه، به تشریح شکنجههای جسمی و روحی بازجویان ساواک پرداخت.[۱۹] وی در این محاکمه به سه سال زندان محکوم شد؛[۲۰] چنانکه در تسلیتنامهای که طلاب حوزه علمیه قم به مناسبت سالگرد فاجعه پانزده خرداد ۱۳۴۵ به امامخمینی نوشتند نیز از شکنجههای سختی که برخلاف موازین بینالمللی و اعلامیه حقوق بشر به محمد منتظری در بازداشتگاه وارد شد، یادشده است.[۲۱] منتظری در زندان به دیگر زندانیان کمک میکرد و با برقراری ارتباط با همبندان تلاش میکرد با طرز فکر و ویژگیهای شخصیتها از نزدیک آشنا شود.[۲۲] وی سرانجام در ۲۲/۱۰/۱۳۴۷ به حکم دادگاه تجدیدنظر با این شرط که به قم بازنگردد، آزاد شد؛ اما این التزام، عملی نشد و او پس از مدت کوتاهی به قم رفت و با دوستان همفکر خود ارتباط برقرار کرد.[۲۳]
از دیگر فعالیتهای منتظری میتوان به افشاگری درباره سرمایهگذاری راکفلر در ایران در سال ۱۳۴۹ و فرستادن پیامهای امامخمینی به خارج و توزیع روزنامههای خارجی، پخش و توزیع جزوههای درسی امامخمینی درباره ولایت فقیه و موضع ایشان در مورد جشنهای ۲۵۰۰ساله اشاره کرد که موجب روشنگری و آگاهی عمومی و جهانی میشد.[۲۴] در پی اوجگیری فعالیتهای مبارزاتی وی، بار دیگر ساواک او را تحت تعقیب قرار داد؛ ولی او توانست از دست مأموران بگریزد.[۲۵] وی در سال ۱۳۵۰ پس از یک تعقیب و گریز دوماهه از دست ساواک فرار کرد و از ایران خارج شد[۲۶] و به افغانستان و پاکستان رفت. در کراچی از طریق ارتباط با نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین، مقدمات تعلیمات نظامی و چریکی را برای مبارزان مسلمان ایرانی در لبنان فراهم آورد.[۲۷] او همچنین با علمای پاکستان تماس مداوم داشت، در کویته پاکستان با مبارزان افغانستانی آشنا شد.[۲۸] و پس از یک سال فعالیت در پاکستان و افغانستان در پایان سال ۱۳۵۳ به عراق رفت و هر روز در درس امامخمینی شرکت میکرد.[۲۹] او اعتصاب غذای روحانیان مبارز در بغداد را در اعتراض به محکومیت به اعدام عباس شیبانی طرحریزی و با همکاری ۲۵ نفر از طلاب به اجرا گذاشت.[۳۰]
منتظری در طول دوران فعالیت و مبارزات خود در داخل و خارج، برای در امانماندن از تعرض مأموران ساواک، از نامهای مستعار گوناگونی استفاده میکرد؛[۳۱] چنانکه سیداحمد خمینی توضیح دادهاست،[۳۲] در نامهنگاریهای امامخمینی در روزهای اقامت در نجف، از محمد منتظری با نام مستعار علی سمیعی نام برده شدهاست.[۳۳] وی در عراق با این نام و گذرنامه پاکستانی در توزیع اعلامیهها و چاپ کتابهای ممنوع مانند ولایت فقیه امامخمینی، فعالیت و به سوریه و لبنان سفر میکرد.[۳۴]
منتظری به همراه چند تن از شاگردان امامخمینی ازجمله سیدمحمود دعایی، حسین املایی، سیدعلیاکبر محتشمیپور و اسماعیل فردوسیپور گروهی با عنوان «روحانیون مبارز» را در نجف تشکیل دادند.[۳۵] او همچنین با دعایی در راهاندازی رادیوی روحانیت مبارز در بغداد همکاری میکرد. این رادیو با تبلیغات گسترده و افشاگرانه، موجب برملاشدن چهره واقعی رژیم پهلوی در خارج از ایران میشد.[۳۶]
(ببینید: سیدمحمود دعایی)
با بهبود روابط ایران و عراق، در سال ۱۳۵۴ نیروهای انقلابی در عراق با تنگناهای سختی روبهرو شدند؛[۳۷] بنابراین منتظری در سال ۱۳۵۴ به کشورهای لبنان و سوریه رفت و در کنار رزمندگان فلسطینی قرار گرفت. در لبنان وی به ابواحمد معروف بود.[۳۸] وی در این کشورها بهخصوص لبنان، افزون بر کارهای فرهنگی و انقلابی، به آموزش نظامی و چریکی افراد خود میپرداخت[۳۹] و در محدوده حرم حضرت زینب(س) اتاق بزرگی اجاره کرده بود که محل اسکان بیست تن از مبارزان فراری بود.[۴۰] وی افرادی را که برای آموزش میرفتند، در آنجا مستقر میکرد.[۴۱] ازجمله برنامههایی که وی در زمان مبارزه در سوریه و لبنان طراحی و اجرا کرد، رفتن به حج و تبلیغ قیام امامخمینی و افشاگری علیه رژیم پهلوی بود.[۴۲] وی در سال ۱۳۵۴ به همراه اکبر هاشمی رفسنجانی به پاریس سفر کرد و با برخی از شخصیتهای برجسته مبارز ایرانی، دیدارهایی داشت.[۴۳] او در دیدار با حسن حبیبی به این نتیجه رسیدند که بنیاد فرهنگی ایجاد کنند تا مجموعه شخصیتهای مبارز در خارج از کشور در آن فعالیت کنند و منتظری رابط این بنیاد در خاورمیانه بود.[۴۴]
از سوی دیگر، سران سازمان مجاهدین خلق، چه در زندان و چه خارج از آن، بسیار تلاش کردند که محمد منتظری را جذب کنند[۴۵] و وی پیش از اینکه سازمان، مواضع مارکسیستی خود را اعلام کند، در جلسات آنان در دمشق حضور پیدا میکرد؛[۴۶] ولی از آنجایی که بهخوبی آنان را شناخته بود، هرگز با آنان همکاری مؤثری نکرد.[۴۷] او معتقد بود آنان دچار التقاط شدهاند و به لحاظ عقیدتی منحرفاند؛ بنابراین پس از اعلام مواضع جدید سازمان در سال ۱۳۵۴ به همراه چند تن از روحانیان مبارز، اعلامیه تندی علیه آن سازمان صادر کرد.[۴۸]
منتظری در سال ۱۳۵۵ برای حمایت از سیدمهدی هاشمی که به اتهام قتل سیدابوالحسن شمسآبادی محکوم شده بود و در زندان به سر میبرد، نامههایی به نهادهای بینالمللی و برخی مطبوعات فرستاد و با پیشنهاد برگزاری اعتصاب غذا در پاریس، در صدد جلب حمایت از زندانیان سیاسی بود.[۴۹] در سال ۱۳۵۶ اوضاع داخلی ایران دگرگون شد و موج بازداشت و اعدامهای رژیم افزایش یافت، و سیدمحمود طالقانی، حسینعلی منتظری و عدهای دیگر به زندانهای طولانیمدت محکوم شدند. محمد منتظری و یارانش برای اعتراض به این وضعیت در مهر ۱۳۵۶ در کلیسای «سنت ماری» پاریس اعتصاب غذای گسترده و پر سروصدایی راه انداختند.[۵۰] او در سال ۱۳۵۶ در سفری به لندن، به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، تظاهرات اعتراضی علیه رژیم پهلوی را در این شهر سازماندهی کرد.[۵۱]
در مهر ۱۳۵۷ وقتی امامخمینی به پاریس هجرت کرد، اندکی بعد محمد منتظری خود را به اقامتگاه ایشان در نوفل لوشاتو رساند.[۵۲] و مسئولیت چاپ و تکثیر مصاحبهها و پیامهای امامخمینی را برعهده داشت.[۵۳] او در پایان دی ۱۳۵۷ همراه پدرش که در آن زمان در فرانسه بود، پس از سفر به عراق از مرز خسروی وارد ایران شد.[۵۴] وی پس از ورود به ایران نقش فعالی در تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاهها به دستور شاپور بختیار برای جلوگیری از ورود امامخمینی به کشور، داشت.[۵۵] همچنین در کمیته استقبال از امامخمینی در مدرسه رفاه همکاری میکرد. پس از سکونت امامخمینی در مدرسه علوی نیز او و عدهای دیگر از محل اقامت ایشان محافظت میکردند.[۵۶] ضرورت ایجاد نیروی متشکل نظامی برای حفظ دستاوردهای انقلاب و ایجاد نظم در جامعه را نخست محمد منتظری، سیدمحمد حسینی بهشتی و دیگر انقلابیان مطرح کردند که منجر به تصویب تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شورای انقلاب شد.[۵۷]
(ببینید: کمیته استقبال و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
منتظری با آنکه در تشکیل سپاه نقش اساسی داشت، به دلیل آنکه سپاه زیر نظر دولت موقت بود، از پیوستن به آن خودداری کرد و خود نیروی مستقلی را با عنوان «ساتجا» (سازمان اسلامی تودههای جمهوری اسلامی) با فرماندهی خود تشکیل داد.[۵۸] او در نامه تحلیلی به امامخمینی درباره اوضاع افغانستان، نهضت فکری و انقلابی در آنجا را که با عنوان «خمینیسم» یاد میشد، باعث موفقیت شیعیان افغانستان دانست و با نقد روشهای «اخوانیسم» و دیگر گروهها، تنها روش مبارزاتی و اسلامی امامخمینی را چاره دردهای مردم افغانستان شمرد.[۵۹] وی همچنین در بازسازی ارتش و تشکیل کمیته انقلاب اسلامی نقش مؤثری داشت.[۶۰] و پایهگذار واحد نهضتهای آزادیبخش در داخل سپاه پاسداران بود.[۶۱]
(ببینید: قوای مسلح، کمیته انقلاب اسلامی، و نهضتهای اسلامی)
منتظری از آغاز کار دولت موقت به نخستوزیری مهدی بازرگان، علیه رئیس دولت موقت و بعضی اعضای آن، انتقادهای تندی میکرد.[۶۲] او اعتقاد داشت حداکثر کار دولت موقت، برگزاری همهپرسی و انتخابات است و پس از آن باید کنار برود.[۶۳] وی که به دستورهای دولت موقت اعتنا نمیکرد و یک بار در خرداد ۱۳۵۸ به همراه گروه خود قصد سفر به لیبی را داشت،[۶۴] بار دیگر در ۹ تیر با گروهی مسلح حدود ۷۰ نفر به قصد سفر به لیبی به فرودگاه مهرآباد تهران رفت و با توجه به نداشتن گذرنامه اجازه سفر به آنان داده نشد و آنان چند ساعت فرودگاه را اشغال کردند؛[۶۵] اما بهرغم مخالفت دولت، وی یک فروند هواپیما را با خود به لیبی برد.[۶۶] این اقدام غیر قانونی وی واکنشهایی را در پی داشت؛ چنانکه پدرش یک روز بعد طی بیانیهای درباره این موضوع از خود سلب مسئولیت کرد و چنین حوادثی را که نقض حریم قوانین دولت اسلامی است، محکوم کرد و با اشاره به رنج فرزند خود از اوضاع نابسامان کشور، از مشارکت او در این کار ابراز تأسف کرد؛[۶۷] نیز تندرویهای فرزند خود را ناشی از فشارهای روانی در اثر حبسهای طولانی و شکنجههای سنگین ساواک دانست (انواری). در هنگام بازگشت به ایران، مأموران فرودگاه گذرنامه بحرینی منتظری را ضبط کردند و او برای رسیدگی به وزارت امور خارجه فرستاده شد.[۶۸]
منتظری در اسفند ۱۳۵۸ در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و با آرای قاطع مردم نجفآباد راهی مجلس شد. وی عضو کمیسیون خارجی بود و بیشتر فعالیت خود را در تقویت و هدایت جنبشهای آزادیبخش اسلامی در کشورهای عربیاسلامی متمرکز کرد.[۶۹] پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دستور امامخمینی به شرکت رئیس مجلس و یکی از نمایندگان در جلسات شورای عالی دفاع،[۷۰] منتظری به همراه هاشمی رفسنجانی در جلسات شورای عالی دفاع حاضر میشد.[۷۱] او همچنین به حکم امامخمینی، عضو هیئت بررسی شایعه شکنجه در زندانها شد.[۷۲] وی از آغاز تشکیل حزب جمهوری اسلامی به ریاست بهشتی، عضو این حزب شد؛ ولی بهسبب تندروی و رعایتنکردن شئون و انضباط حزبی، عضویت وی معلق گشت؛ اما پس از گسترش فعالیتهای تخریبی جریانهای مخالف خط امامخمینی مانند اقدامات تفرقهافکنانه سیدابوالحسن بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق، وی دوباره همکاری خود را با حزب جمهوری اسلامی و دولت محمدعلی رجایی از سر گرفت و گسترش داد.[۷۳]
منتظری نگاه بلندپروازانه داشت، فراملیتی میاندیشید و مبارزه را محدود به مرزهای جغرافیایی و قومیت نمیدانست، بلکه حق همه مسلمانان و بلکه همه ملتهای دربند و مستضعف میشمرد.[۷۴] اندیشه مبارزه جهانی و انقلاب جهانی اسلام را که موجب شکلگیری تفکر و اندیشه شناسایی و حمایت از جنبشهای آزادیبخش در سراسر جهان شد، وی مطرح کرد.[۷۵] او که فردی بسیار عملگرا بود.[۷۶] عاشق انقلاب و مبارزه بود و بیشتر عمر خود را در آوارگی و زندان گذراند.[۷۷]
منتظری در نامهای از امامخمینی با عنوان رهبر بزرگوار یاد کرده و قاطعیت، خلوص انسانی و اسلامی ایشان را از عوامل تعیینکننده در پیروزی انقلاب اسلامی شمردهاست؛[۷۸] همچنین از مدیریت و صراحت امامخمینی و رهبری شایسته ایشان و از شعار «الله اکبر، خمینی رهبر» مردم ابراز خوشحالی کردهاست.[۷۹] وی استقلال، آزادی، حکومت اسلامی را خط امامخمینی و شعاری برای تمامی بشریت برمیشمرد؛ همچنین ایشان را «قائد کمنظیر» میدانست که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند؛ چنانکه از ایشان به دلیل اینکه همواره به توده مردم توجه میکرد[۸۰] و از تعیین جمعه آخر رمضان به عنوان روز قدس در چند بیانیه ستایش کرد و آن را از اهداف بینالمللی نهضت امامخمینی شمرد؛[۸۱] همچنین به استناد سخن ایشان در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، خطاب به یاسر عرفات که پس از پایانیافتن مشکلات ایران، در کنار فلسطین خواهد بود،[۸۲] به بُعد جهانی نهضت امامخمینی اشاره کرد[۸۳] و خط ایشان را ضد صهیونیستی، ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری شاهنشاهی نه در ایران، بلکه در کل جهان برشمرد.[۸۴]
منتظری در نامههای سرگشاده سلسلهوار به امامخمینی بهرغم تأیید ایشان، از دولت موقت بهشدت انتقاد میکرد؛ از اینرو وی در پاسخ به این پرسش که مهدی بازرگان منتخب امامخمینی است، تصریح کرده که ایشان معصوم نیست و کسانی که امروز ایشان را معصوم جلوه میدهند، در دوره طاغوت هزاران اشکال به عملکرد مبارزاتی ایشان میکردند.[۸۵] او امامخمینی را «گاندی» ایران میخواند که کسانی میخواهند زیر پوشش مسلمان متعصب، او را ترور کنند.[۸۶] وی تصریح کردهاست اگر امامخمینی در مقابل اسلام قرار بگیرد، ایشان را قبول ندارد؛ زیرا برای وی اسلام مطرح است؛ اما تأکید کرده که امامخمینی را نماد طرز تفکر اسلامی[۸۷] و خط ایشان را خط اسلام راستین میداند.[۸۸]
شهادت
منتظری در هفتم تیر ۱۳۶۰ در ۳۷سالگی، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست نیروهای سازمان مجاهدین خلق به همراه بیش از ۷۰ تن از مسئولان کشور به شهادت رسید.[۸۹] پیکر وی به شهر قم انتقال یافت و پس از تشییع در نزدیک مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۹۰]
(ببینید: هفت تیر)
پیام تسلیت امام خمینی
امامخمینی در پیام تسلیت خود به حسینعلی منتظری، محمد منتظری را «فرزند اسلام و قرآن» نامید و وی را به سبب تربیت چنین فرزندی ستود. ایشان همچنین محمد منتظری را فرزند منتظری و خود خواند که از وقتی خود را شناخت، ارزشهای اسلامی را نیز شناخت و با تعهد و انگیزه حسابشده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران شد و با دید گستردهای که داشت، در گسترش مکتب و پرورش اشخاص فداکار تلاش کرد. ایشان منتظری را فردی ارزشمدار، دارای بینش صحیح و شناخت درست و مبارز شمرد که در راه رسیدن به هدف، سر از پا نمیشناخت و عمری در زجرها و شکنجهها و از آن بدتر، شکنجههای روحی از طرف بدخواهان بهسر برد. ایشان تأکید کرد که همه این تلاشهای محمد منتظری از روی شناخت صحیح، تعهد و انگیزه حسابشده بود.[۹۱] ایشان در پیام دیگری که در نخستین سالگرد شهدای هفتم تیر صادر کرد، بهویژه از سیدمحمد حسینی بهشتی و محمد منتظری نام برد و به مجاهدتهای وی اشاره کرد.[۹۲]
محمد منتظری برخلاف آنچه گفته شده که با خانم حرا از اهالی بعلبک ازدواج کرده، با زهره حُرّی نجفآبادی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو فرزند پسر و دختر است.[۹۳]
پانویس
- ↑ ایزدی، فقیه عالیقدر، ۱/۴۸.
- ↑ ملکشاهی، محمد منتظری، ۹۴.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۳.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۱۷.
- ↑ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۳۲ ـ ۳۳.
- ↑ منتظری، حسینعلی، خاطرات، ۱/۳۸۷.
- ↑ ملکشاهی، محمد منتظری، ۹۴.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۶۲ و ۶۶.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۶۶.
- ↑ منتظری، حسینعلی، ۱/۲۶۷؛ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۱۷ ـ ۱۸.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۲۶ و ۱۶۱، سند ۱۵.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۲۶؛ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۳۸ و ۴۰؛ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۶۰.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۲۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۲۹-۳۰.
- ↑ لطفی، ستیز با ستم، بخشی از اسناد مبارزات آیتالله منتظری، ۱/۱۴۹.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۸.
- ↑ منتظری، محمد، جهانبینی، ۹.
- ↑ لطفی، ستیز با ستم، بخشی از اسناد مبارزات آیتالله منتظری، ۱/۲۷۹؛ ایزدی، یادنامه، ۲۹۵ ـ ۲۹۶.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۵۰.
- ↑ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ۱/۹۱۱.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۵۷ و ۵۹.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۲.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۲۸.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۳.
- ↑ حدیدچی دباغ، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۱.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۶۹ ـ ۷۵.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۴.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۷.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۳۵۰ ـ ۳۵۱.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۵۰ ـ ۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۹ و ۸۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۸ و ۲۳۰ ـ ۲۳۲، سند ۶۶ و ۶۷؛ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۲۹۵.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۲۹۴ ـ ۲۹۵؛ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۶ و ۱۰۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۸.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۰ ـ ۴۱.
- ↑ حدیدچی دباغ، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۱.
- ↑ حدیدچی دباغ، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۴۰.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۱/۳۰۴.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۲۹.
- ↑ حدیدچی دباغ، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۵.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۱۲ ـ ۱۱۳.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی،۱۱۴-۱۱۵.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۸۰.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۴ و ۱۰۵.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۸۰.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۸۰.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۴۸ ـ ۱۵۰.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۴ و ۴۵.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۴ و ۴۵.
- ↑ حدیدچی دباغ، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۵۰.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۲۹۶.
- ↑ ایزدی، فقیه عالیقدر، ۱/۲۰۰؛ ایزدی، یادنامه، ۳۱۰.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۵۸؛ رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۳۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۵۸.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۶۸.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۶۰.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۳۵-۳۶.
- ↑ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۵۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۶۲ ـ ۶۳.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۷۳؛ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۵۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۷۷.
- ↑ آیندگان، روزنامه.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۰/۴/۱۳۵۸؛ رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۶۷.
- ↑ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۳۱۴.
- ↑ رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۶۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۷۰؛ علیبابایی، ۱/۲۲۱ ـ ۲۲۲.
- ↑ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۶۳.
- ↑ محمودی، فرزند اسلام و قرآن، ۱/۳۶۰ ـ ۳۶۱.
- ↑ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۶۲؛ موسوی اردبیلی، مصاحبه، چاپشده در فقیه جامع، ۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۶۷.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۸۱.
- ↑ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۳۱۱.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۶۲.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۱۹.
- ↑ منتظری، حسینعلی، خاطرات، ۱/۲۶۷.
- ↑ منتظری، محمد، استمرار توطئه، ۲۵.
- ↑ منتظری، محمد، استمرار توطئه، ۲۸؛ منتظری، محمد، جهانبینی، ۱۸.
- ↑ منتظری، محمد، جهانبینی، ۵۹، ۷۴ و ۹۴.
- ↑ منتظری، محمد، جهانبینی، ۷۶، ۹۰ و ۹۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۹.
- ↑ منتظری، محمد، مصاحبه، ۳۳۱.
- ↑ منتظری، محمد، مصاحبه، ۳۳۵.
- ↑ منتظری، محمد، مصاحبه، ۳۳۷.
- ↑ منتظری، محمد، مصاحبه، ۳۲۸.
- ↑ منتظری، محمد، مصاحبه، ۳۶۸.
- ↑ منتظری، محمد، مصاحبه، ۳۳۹.
- ↑ مقاله هفت تیر.
- ↑ صادقی، زندگینامه محمد منتظری، ۶۳؛ کیهان، روزنامه، ۸/۴/۱۳۶۰، ۱ ـ ۲ و ۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۱ ـ ۵۱۲؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱ و ۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۶۴.
- ↑ رجبی و طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۱۸.
منابع
- آیندگان، روزنامه، ۲۱/۳/۱۳۵۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انواری، پایگاه اطلاعرسانی تاریخ ایرانی، ۱۰/۱۰/۱۳۹۷ش.
- ایزدی، مصطفی، فقیه عالیقدر آیتالله منتظری، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش.
- ایزدی، مصطفی، یادنامه شهید محمد منتظری، انتشارات و تبلیغات فرهنگ انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۹/۴/۱۳۶۰ش.
- جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- حدیدچی (دباغ)، مرضیه، خاطرات مرضیه حدیدچی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- خلخالی، محمدصادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- رجبی، شهربانو و حجتالله طاهری، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- رفیقدوست، محسن، خاطرات محسن رفیقدوست، تدوین داود قاسمپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- روحانی، سیدحمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، تهران، سهامی عام، چاپ دوم، ۱۳۶۱ش.
- صادقی اردستانی، احمد، زندگینامه محمد منتظری، قم، دفتر نشر محمد، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
- علیبابایی، داوود، بیست و پنج سال در ایران چه گذشت، تهران، امید فردا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۰/۴/۱۳۵۸؛ ۸/۴/۱۳۶۰ش.
- لطفی، مجتبی، ستیز با ستم، بخشی از اسناد مبارزات آیتالله منتظری، تهران، خردآوا، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(ص)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- محمودی، مرتضی، فرزند اسلام و قرآن، تهران، بنیاد شهید، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- ملکشاهی، حسن، محمد منتظری، چاپشده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، قم، بینا، ۱۳۷۹ش.
- منتظری، محمد، استمرار توطئههای ننگین منافقین در تاریخ، بهضمیمه برخی نامهها به امام و مجموعهای از مقالات، بیجا، ساتجا، ۱۳۵۸ش.
- منتظری، محمد، جهانبینی، حکومت و اقتصاد اسلامی، قم، قیام، بیتا.
- منتظری، محمد، مصاحبه، چاپشده در زندگینامه حجتالاسلام شهید محمد منتظری، نگارنده احمد صادقی اردستانی، قم، دفتر نشر محمد، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
- موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، مصاحبه، چاپشده در فقیه جامع، زندگینامه علمی سیاسی آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، تدوین ناصر مکاریان و رضا بابایی، قم، مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی موسوی اردبیلی، چاپ اول، ۱۳۹۶ش.
پیوند به بیرون
- اشرفسادات قوامی، منتظری، محمد، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۵۴۵-۵۵۲.