این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۲۰:۱۹، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۳ (ساعت هماهنگ جهانی) (۲۲ ماه پیش) تغییر یافتهاست؛( ) لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با {{در دست ساخت}} جایگزین میکنید. |
نوفل لوشاتو، دهکدهای در حومه پاریس و محل اقامت امامخمینی از 17 مهر تا 12 بهمن 1357.
نوفل لوشاتو دهکدهای ییلاقی در پانزده کیلومتری جنوب شهر ورسای فرانسه، در جاده 68، حدود چهلکیلومتری پاریس قرار دارد و محلی آرام، خلوت، خوشمنظر و زیباست[۱].
با اوجگیری مبارزات مردم ایران در سال 1357 و جلوگیری دولت عراق از فعالیتهای سیاسی امامخمینی و منع دولت کویت از ورود ایشان به کویت علیرغم داشتن ویزا، امامخمینی با مشورت فرزند خود سیداحمد خمینی تصمیم گرفت به پاریس برود که نیاز به ویزا نداشت[۲]. ایشان در جمعه 14/7/1357 با یک هواپیمای جمبوجت از بغداد به سوی پاریس حرکت کرد و در ساعت 14:20 به وقت محلی(16:50 به وقت تهران) در فرودگاه اورلی پاریس فرود آمد[۳] (ببینید: هجرت امامخمینی) سفر امامخمینی به پاریس بدون اطلاع دولت فرانسه و به صورت غیر منتظره بود[۴]. والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور وقت فرانسه، پس از بازگشت از برزیل، در 17 مهر 1357 حکم اخراج امامخمینی را صادر کرد؛ ولی به دلیل ترس دولت ایران از شورش مردم اجرا نشد؛ با این حال، دولت فرانسه، محدودیتهایی برای ایشان در نظر گرفت[۵]. با توجه به این محدودیتها، امامخمینی در 24 مهر در پیامی به جلالالدین فارسی اقامت در سوریه را مطرح کرد[۶]. پس از اقامت امامخمینی در فرانسه، در گزارشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایران(ساواک) برخی گزارشها وجود دارد، ازجمله درخواست ویزا از سوی ایشان از سفارت امریکا که درست نیست و خود ساواک نیز در گزارشهای دیگر خود آن را تکذیب کرده است[۷].
از سوی دیگر، در 16 مهر تعدادی از شخصیتهای روحانی و سازمانها و انجمنها با فرستادن تلگرامهایی به رئیسجمهور فرانسه، خواستار مهماننوازی از امامخمینی شدند که مهمترین آنها، تلگرام سیدشهابالدین مرعشی نجفی بود[۸]. در 24 مهر، 340 نفر از استادان دانشگاههای تهران و اصفهان و شیراز طی تلگرامی به رئیسجمهور فرانسه خواهان آزادی بیان برای امامخمینی شدند[۹]. محبوبیت امامخمینی و فشار افکار عمومی سبب شد مسئولان فرانسوی بدون اعلام رسمی، از محدودیتهای خود بکاهند[۱۰]. چهارصد ژاندارم، قویترین پلیس فرانسه، شبانهروز از محل اقامت امامخمینی حفاظت میکردند[۱۱] و در پی تهدیدهای گروههای طرفدار محمدرضا پهلوی موسوم به جبهه شاهی و کمیته دفاع از شاه، گارد امنیتی در اطراف خانه امامخمینی دوبرابر شد[۱۲].
سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در هفدهم آبان اعلام کرد شرایط اقامت امامخمینی در فرانسه(نوفل لوشاتو) نسبت به هنگام ورود تغییری نکرده و ایشان پناهنده سیاسی نیست[۱۳]. فرانسوا میتران، رهبر حزب سوسیالیست فرانسه در هجدهم آبان آزادی بیان امامخمینی را متناقض با قانون پناهندگان ندانست[۱۴]. محمدرضا پهلوی در دیدار با الکساندر دومرانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه، در سیام آبان، عزیمت امامخمینی به لیبی یا سوریه را خطرناک خواند و ترجیح داد ایشان در پاریس بماند[۱۵]. وزارت کشور فرانسه در هشتم دی 1357 اعلام کرد امامخمینی پس از پایان دوره سهماهه اقامت توریستی در پاریس، اجازه اقامت در فرانسه را خواهد داشت[۱۶].
انتخاب نوفل لوشاتو
امامخمینی پس از ورود به پاریس در محله کشان واقع در جنوب پاریس، ساختمان شماره 24 خیابان پون رویال، در طبقه چهارم، در آپارتمانی که در اجاره احمد غضنفرپور بود و هنوز در آن ساکن نشده بود، اقامت گزید[۱۷]. روز دوم ورود ایشان به فرانسه عدهای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی از سراسر اروپا برای دیدار با ایشان به پاریس آمدند؛ ولی به علت نبود مکان مناسب موفق به دیدار نشدند. امامخمینی در روز بعد، 17 مهر در دیدار با آنان در پاریس، به علت یادشده تصریح کرد[۱۸]. در روز دوم اقامت، پس از مشورت با امامخمینی خانه همسر علی عسگری(یکی از دانشجویان مقیم پاریس) در دهکده نوفل لوشاتو برای اقامت ایشان در نظر گرفته شد[۱۹]. ساواک با اجاره خانهای در نزدیکی خانه امامخمینی در نوفل لوشاتو، به مراقبتهای خود از محل اقامت و فعالیتهای ایشان و اطرافیان تا حضورشان در فرانسه ادامه داد[۲۰].
امامخمینی حدود ده روز در خانه همسر علی عسگری سکونت کرد[۲۱]. به سبب تنگی جا خانه دیگری اجاره شد که به علت ظواهر اشرافی امامخمینی با آن موافقت نکرد[۲۲] و خانهای در مقابل خانه همسر عسگری اجاره شد و خانواده امامخمینی به آن منتقل شدند[۲۳]. پس از انتقال خانواده ایشان از نجف به پاریس، در نوفل لوشاتو سه خانه در اختیار امامخمینی و همراهان قرار گرفت. در خانه کوچک شماره یک، ایشان با اعضای خانواده زندگی میکردند. خانه شماره دو[۲۴] که روبهروی خانه اول بود، مخصوص اجتماعات و اعضای دفتر بود و در آنجا نماز جماعت، دیدارها و سخنرانیها انجام میشد. خانه شماره سه جهت استراحت و خواب دانشجویان و دیگر مهمانان امامخمینی بود که برای دیدار ایشان میآمدند و اجازه داشتند 48 ساعت در آنجا بمانند[۲۵]. به دلیل زیادی دیدارکنندگانِ و کمبود مکان استراحت در شب، هتلی نیز برای اسکان مهمانان اجاره شد[۲۶]. امامخمینی در نوفل لوشاتو نمازهای خود را شکسته میخواند؛ زیرا قصد ده روز نکرده و تصمیم داشت در نخستین فرصت ممکن به ایران برگردد؛ از اینرو از نوفل لوشاتو به سفر دستکم 24 کیلومتر میرفت. ازجمله مکانهایی که برای این کار در نظر گرفته شده بود، شهر ورسای بود که کاخ قدیمی شاهان فرانسه در آنجا به پارک عمومی زیبایی تبدیل شده بود[۲۷].
همراهان امامخمینی
افراد بسیاری در فرانسه همراه و مرتبط با امامخمینی بودند؛ ازجمله سیداحمد خمینی، شهابالدین اشراقی، اسماعیل فردوسیپور، ابوالفضل توکلیبینا، مهدی عراقی، سیدمحمد غرضی، ابراهیم یزدی، سیدابوالحسن بنیصدر، محسن سازگارا، صادق قطبزاده، سیدصادق طباطبایی، سیدحسین خمینی، سیدمحمود دعایی، جعفر شجونی، حسن حبیبی، محمدحسین املایی، سیدعلیاکبر محتشمیپور، هادی غفاری، سیدحمید روحانی، محمدعلی صدوقی، محمدعلی هادی نجفآبادی، سیدمحمود محتشمی، مصطفی کفاشزاده، حسن عابدی جعفری[۲۸]، محمد منتظری، سیدسراجالدین موسوی، مرضیه حدیدچی دباغ[۲۹] و سیدصادق موسوی[۳۰].
شب دوم ورود امامخمینی به پاریس در جلسهای با حضور سیداحمد خمینی، فردوسیپور، یزدی، بنیصدر، قطبزاده، حبیبی و املایی، ایجاد «کمیته تصمیمگیری» تصویب شد تا درباره محل اقامت، ترجمه اعلامیهها، پیامها، سخنرانیها، مصاحبهها، ارتباطات تلفنی تقسیم کار کند و درباره چگونگی سفر امامخمینی اطلاعیه صادر کند. پس از تهیه نخستین اطلاعیه، درباره عنوان تشکیلات صادرکننده اطلاعیه اختلاف شد. امامخمینی پس از اطلاع از چنین تشکیلاتی، با آن مخالفت کرد و وجود طلبهای را پای تلفن کافی دانست. با اعلام سخنگوییِ برخی افراد از امامخمینی، ایشان اعلام کرد سخنگویی ندارد[۳۱].
ابوالفضل توکلیبینا و مهدی عراقی مدیریت امور داخلی، کنترل رفت و آمدها، پذیرایی از مهمانان و تهیه غذا را بر عهده داشتند. مدیریت همراهان امامخمینی در بازگشت به ایران نیز بر عهده عراقی بود. محتشمیپور و فردوسیپور مسئول امور تلفنخانه بودند[۳۲]. امامخمینی پس از پیروزی انقلاب در دو دیدار با گروهی از کارکنان شرکت مخابرات، با اشاره به نقشی که کارکنان مخابرات در فراهمساختن امکان ارتباط ایشان با داخل ایران، بهرغم اعتصابها داشتند، از آنان تشکر کرده و کار آنان را خدمت بزرگی به پیشرفت نهضت شمرده است[۳۳]. اداره امور داخلی خانه امامخمینی بر عهده حدیدچی دباغ بود. وظیفه اصلی وی رعایت مسائل امنیتی و تهیه غذای امامخمینی بود[۳۴]. تعیین وقت دیدار شخصیتها با امامخمینی بر عهده ابراهیم یزدی بود[۳۵]. یک گروه پانزده تا شانزده نفره از دانشجویان ایرانی خارج از کشور، تمام روزنامههای معتبر و خبرگزاریها را مطالعه و اخبار مربوط به ایران را جمعآوری و گزارشی سیاسی تهیه میکردند که در ساعت نه صبح در اختیار امامخمینی قرار میگرفت[۳۶]. محمد منتظری چاپ و تکثیر مصاحبهها و پیامهای امامخمینی را بر عهده داشت[۳۷].
برنامهها و فعالیتها
برنامههای امامخمینی در نوفل لوشاتو، افزون بر نماز جماعت و تهجد شبانه و یک ساعت قدمزدن، سخنرانی، مصاحبه با رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری، پیام، نامه، دیدار و مذاکره با شخصیتهای ایرانی و غیر ایرانی بود. ایشان که در پاسخ به یک خبرنگار خاطرنشان کرده است که روزی شانزده ساعت در نوفل لوشاتو کار میکند، ازجمله مصاحبه، مذاکره، سخنرانی، خواندن گزارشهای آمادهشده، بررسی نامهها و تلگرامها و گاه پاسخدادن به آنها[۳۸]، با همین برنامهها انقلاب را هدایت میکرد. تعیین شورای انقلاب، کمیته سوخت و کمیته تنظیم اعتصابها از اقدامهای ایشان بود. حجم دیدارها و گفتگوها آنقدر زیاد بود که جلدهای چهارم و پنجم و بخشی از جلدهای سوم و ششم صحیفه امام به گزارش محتوای این دیدارها اختصاص یافته است[۳۹]. امامخمینی صبحها بهتنهایی مدتی قدم میزد و اینکه ابراهیم یزدی گفته است با ایشان قدم میزده، خلاف واقع است[۴۰]. در وقت مناسببودن هوا نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا در حیاط خانه در زیر چادر برپا میشد[۴۱] و امامخمینی چند دقیقه زودتر میآمد و در کنار درخت سیب به سؤالهای مردم پاسخ میداد و پس از مدتی نماز مغرب و عشا را در اتاق فوقانی برگزار میکرد و پس از آن سخنرانی داشت[۴۲]. ایشان در نوفل لوشاتو 65 سخنرانی، 117 مصاحبه با رسانهها، 41 پیام، دیدارها و گفتگوهای بسیاری با رجال سیاسی و روحانی ایرانی و مقامات یا نمایندگان کشورهای خارجی و رهبران نهضتهای اسلامی جهان و 27 نامه به افراد حقیقی و حقوقی داشت[۴۳].
سخنرانی
نخستین سخنرانی امامخمینی در هفدهم مهر در جمع عدهای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی در نخستین محل سکونت امامخمینی در پاریس(محله کشان) بود[۴۴]. دیگر سخنرانیهای ایشان در نوفل لوشاتو در زیر چادری نصبشده در حیاط برگزار میشد[۴۵] و آخرین سخنرانی ایشان در هشتم بهمن بود[۴۶]. ایشان در آغاز، هر شب سخنرانی میکرد، سپس هفتهای دو شب و سپس شبهای جمعه و بعد از ظهرهای یکشنبه[۴۷]. در آغاز ورود ایشان به نوفل لوشاتو طرفداران نهضت آزادی سخنان ایشان را از نوار پیاده میکردند و با امضای نهضت آزادی به چاپ میرساندند. با ورود توکلیبینا و عراقی به نوفل لوشاتو و به دست گرفتن مدیریت آنجا، گروهی از دانشجویان ایرانی در امریکا که به پاریس آمده بودند، مسئول تکثیر نوارها شدند[۴۸] (ببینید: سخنرانیها)
مصاحبهها
در آغاز ورود امامخمینی به پاریس، دولت فرانسه ایشان را از فعالیتهای سیاسی منع کرد و ایشان مصاحبهای با رسانههای خبری نداشت تا اینکه با پیگیری صادق قطبزاده روزنامه فیگارو، از روزنامههای نزدیک به دولت ژیسکاردستن و مؤثر در حکومت فرانسه، نخستین مصاحبه با امامخمینی را با عنوان مذاکره در 22/7/1357 منتشر کرد و این موجب شد در عمل مصاحبه آزاد شود[۴۹] در این مصاحبه ایشان اسلام را موافق پیشرفت و ترقی خواند و مخالفت خود را با رژیم سلطنتی اعلام کرد و جایگزین آن را جمهوری اسلامی نامید[۵۰] و در پی آن، مصاحبههای متعدد با خبرگزاریها، رادیو تلویزیونها، روزنامهها و مجلات کشور فرانسه و امریکا و دیگر کشورهای اروپایی، آسیایی و افریقایی انجام شد[۵۱] (ببینید: مصاحبهها) در این روزها ساواک از طریق همکاری با سرویسهای جاسوسی خارجی سعی داشت با استفاده از پوشش خبرنگاران خارجی به اهداف و برنامههای امامخمینی پی ببرد و این امر از نگاه تیزبین ایشان دور نماند و چنانچه مورد مشکوکی را تشخیص میداد از مصاحبه خودداری میکرد؛ چنانکه به این نکته از قول سرویس اطلاعاتی فرانسه اشاره شده است[۵۲]. در برخی اسناد ساواک با اشاره به مصاحبه امامخمینی در 26/7/1357 با خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا شده چون امریکا به ایشان اجازه ورود به آن کشور را نداده به کارتر رئیسجمهور امریکا بد و بیراه گفته است[۵۳]. این موضوع با اینکه چند بار در اسناد ساواک تکرار شده ولی درست نیست؛ زیرا امامخمینی پس از مصاحبه با روزنامه فیگارو در 22/7/1357 که در 26 همان ماه منتشر شد تا پایان مهر مصاحبه دیگری نداشته است. افزون بر این ساواک نیز این موضوع را در گزارشهای دیگر خود تکذیب کرده است[۵۴].
پیامها
برخی از پیامهای امامخمینی در مدت اقامت در پاریس و نوفل لوشاتو عبارتاند از:
- پیام در شانزدهم مهر به مناسبت آغاز سال تحصیلی: در این پیام وظایف ویژه دانشآموزان، دانشجویان و طلاب، دعوت از ارتش برای گسستن زنجیر تسلط بیگانگان و پیوستن به ملت و حمایت از قشرهای کارگر و کارمند محروم که دست به اعتصاب زدهاند، آمده است[۵۵]؛
- پیام به زائران خانه خدا در 26 مهر[۵۶]؛
- پیام به مردم ایران در چهارم آبان، مشهور به اطلاعیه ششمادهای: در این پیام، شعار عمل به قانون اساسی خیانت به اسلام و کشور و شعار بقای رژیم و رفتن محمدرضا پهلوی، کشتن افعی و پروراندن بچه او اعلام شد. همچنین ساقطکردن رژیم پهلوی و رسیدن به استقلال و آزادی در سایه حکومت اسلامی هدف اصلی انقلاب شمرده شد[۵۷]؛
- پیام در چهاردهم آبان به مناسب کشتار دانشآموزان در دانشگاه تهران: در این پیام از ملت درخواست شد تا سرنگونی پهلوی به نهضت ادامه دهند[۵۸]؛
- در شانزدهم آبان به مناسبت روی کار آمدن دولت نظامی غلامرضا ازهاری، امامخمینی ضمن تشریح مجدد اهداف نهضت، از مردم خواست با گسترش اعتصابها، از خواسته دولت سرپیچی و حکومت را فلج کنند[۵۹]؛
- پیام در 24 آبان به کارکنان شرکت نفت جهت ادامه اعتصاب[۶۰] (ببینید: اعتصاب کارکنان صنعت نفت)؛
- پیام خطاب به ملت ایران در اول آذر و در آستانه ماه محرم که به پیام پیروزی خون بر شمشیر معروف شد. در این پیام ضمن برشمردن پیامهای تبلیغی محرم، دولت نظامی دولت یاغی معرفی شد و از مردم درخواست شد برای سقوط سلسله پهلوی به اعتصابها، بهویژه در صنعت نفت ادامه دهند و یاغیان را شناسایی کنند تا در آینده نزدیک به سزای اعمالشان برسند[۶۱]؛
- پیام در یازدهم آذر درباره لزوم فرار سربازان از سربازخانهها و ادامه اعتصابها[۶۲]؛
- دو پیام در 21 و 23 آذر به ملت ایران درباره برگزاری راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا و نتایج آن[۶۳]؛
- پیام در ششم دی به ملت ایران و تذکر شش توصیه عمومی[۶۴]؛
- پیام در شانزدهم دی به ملت ایران و اعلام روز نهم صفر به عنوان عزاى عمومى به جهت کشتار مردم در شهرهای مختلف[۶۵]. 12. پیام مهم خطاب به ملت ایران و مردم جهان در 22 دی و اعلام تشکیل شورای انقلاب و مأموریتهای آن و اعلام مجدد غیر قانونیبودن دولت بختیار و تأکید بر ادامه مبارزه تا استقرار جمهوری اسلامی و جواز کشتن چماقبه دستان و مفسدان در مقام دفاع[۶۶]. امامخمینی پس از فرار محمدرضا پهلوی از ایران در 26 دی پیامی صادر کرد و وعده داد دولت موقت انتقالی را تشکیل دهد[۶۷]. ایشان همچنین پیامی درباره بازگشت به ایران داد[۶۸] و در پیام دیگری علت بهتعویقافتادن بازگشت به ایران را بازگو کرد[۶۹].
دیدارها و گفتگوها
امامخمینی افزون بر دیدار عمومی در هر شب، دیدارهایی خصوصی نیز با شخصیتهای مذهبی و سیاسی از ایران و دیگر کشورها داشت[۷۰]. برخی شخصیتهای مذهبی ـ سیاسی ایرانی که با ایشان دیدار کردند عبارتاند از: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، سیدمحمد حسینی بهشتی، محمد صدوقی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، حسینعلی منتظری، محیالدین انواری، ناصر میناچی، مهدی بازرگان، کریم سنجابی، داریوش فروهر، عزتالله سحابی، حسن نزیه و سیدجلال تهرانی[۷۱]، ابراهیم امینی[۷۲]، حسن روحانی[۷۳] و سیدمحمد خاتمی[۷۴].
مهدی بازرگان و ناصر میناچی در 29 مهر عازم پاریس شدند[۷۵]. موضع بازرگان در سالهای 1356 و 1357، حفظ قانون اساسی مشروطه در سال 1285 و متمم آن با عنوان ضامن اجرای اصول و احکام اسلامی و مبارزه با استبداد نه استعمار، و سیاست گامبهگام بود[۷۶]. امامخمینی پس از دیدار بازرگان در سخنرانی دوم آبان، نظر وی مبنی بر باقیماندن اصل رژیم و رفتن محمدرضا پهلوی و همچنین سیاست گامبهگام در مبارزه با رژیم پهلوی را اشتباه دانست[۷۷]. همچنین در سخنرانی یازدهم آبان و پانزدهم اسفند با اشاره به دیدار بازرگان با ایشان در پاریس، سیاست گامبهگام در مبارزه با رژیم را نقد و نفی کرد[۷۸]. پس از دو یا سه روز بازرگان و همراهان برای خداحافظی تقاضای دیدار کردند که امامخمینی پذیرش دیدار را مشروط به نفی محمدرضا پهلوی و پذیرش مواضع ملت و پخش آن از رسانهها کرد؛ ولی بازرگان راضی به این کار نشد و بدون خداحافظی نوفل لوشاتو را ترک کرد[۷۹] (ببینید: مهدی بازرگان)
کریم سنجابی رئیس جبهه ملی در نهم و دهم آبان به همراه گروهی با امامخمینی دیدار داشت[۸۰]. سنجابی پس از این دیدار، خواسته امامخمینی را بر نفی پهلوی و غیر قانونیبودن سلطنت در اطلاعیهای در چهاردهم آبان در نوفل لوشاتو اعلام کرد[۸۱]. اهمیت دیدار بازرگان و سنجابی با امامخمینی برای خبرنگاران و خبرگزاریها موجب شد تا در مصاحبههای متعدد با امامخمینی از محتوای این دیدارها بپرسند. امامخمینی شایعه نقش میانجیگری آنان میان ایشان و محمدرضا پهلوی را در مصاحبه دهم آبان تکذیب[۸۲] و وجود مذاکرات به معنای حصول توافق را رد و اعلام کرد مسائلی که مورد نظرش بود، مطرح شد و آنان پذیرفتند[۸۳].
سیدجلال تهرانی رئیس شورای سلطنت، برای دیدار و گفتگو با امامخمینی به پاریس آمد؛ اما شرط ایشان برای دیدار با سران رژیم پهلوی استعفا و اعلام موضع در نفی رژیم سلطنتی و تأیید نهضت ملت ایران به صورت کتبی بود؛ پذیرش تهرانی نیز مشروط به استعفا شد. وی متن استفعای خود را برای امامخمینی فرستاد. از آنجاکه در متن استعفا غیر قانونیبودن شورای سلطنت نیامده بود، ایشان با آن موافقت نکرد. تهرانی پس از اصلاح متن استعفا، در سوم بهمن موفق به دیدار با امامخمینی شد. ایشان استعفای وی را خدمت بزرگی به ملت خواند[۸۴] (ببینید: شورای سلطنت)
اردشیر زاهدی سفیر ایران در امریکا و علی امینی نخستوزیر اسبق پهلوی نیز خواستار دیدار و گفتگو با امامخمینی بودند که ایشان نپذیرفت. همچنین ایشان در هفتم بهمن پذیرش درخواست دیدار شاپور بختیار را به استعفای وی از نخستوزیری مشروط کرد که انجام نشد[۸۵] (ببینید: شاپور بختیار) در برخی از اسناد ساواک به دیدار و ارتباطات امامخمینی با معمر قذافی رهبر لیبی اشاره شده که درست نیست[۸۶].
برخی مقامهای سیاسی و کارشناسان خارجی که در نوفل لوشاتو با امامخمینی دیدار و گفتگو کردند، عبارتاند از: آقاشاهی مشاور ضیاءالحق رئیسجمهور پاکستان در امور خارجى، راسل کر نماینده پارلمان انگلستان و عضو حزب کارگر و از منتقدان سیاستهای پهلوی در نقض حقوق بشر، ریچارد کاتم استاد دانشگاه و کارشناس امریکایی، کلود شایه نماینده مخصوص کاخ الیزه، ژاک ژوبر مدیرکل سیاسی و مسئول امور خاورمیانه و ایران در فرانسه، محمد حسنین هیکل از متفکران و نویسندگان جهان عرب و نویسنده چند کتاب درباره امامخمینی و انقلاب اسلامی (ببینید: محمد حسنین هیکل)، خورشید احمد عضو شورای مرکزی جماعت اسلامی پاکستان، نمایندگان حرکةالمحرومین لبنان، عدهای از ارمنیان مقیم فرانسه، هیئت نمایندگی دولت هند، سه تن از شخصیتهای امریکایی: رمزی کلارک(دادستان سابق و وزیر اسبق دادگستری) ریچارد فالک(استاد دانشگاه) و دان لویی (نماینده سازمانهای مذهبی) [۸۷]. رمزی کلارک که به صورت یک فرد مستقل با امامخمینی دیدار کرد، پس از دیدار، ایشان را مردی بسیار باهوش، خردمند و فرزانه معرفی کرد و کلید حل مشکلات ایران را در دست ایشان دانست[۸۸].
نمایندگان دولت فرانسه در شب نخست ورود امامخمینی به پاریس و کلود شایه نماینده وزارت امور خارجه فرانسه با عنوان مدیرکل امور کنسولی در نوفل لوشاتو در بیستم آذر با ایشان دیدار داشتند که برخی آن را چهاردهم آذر گفتهاند[۸۹] و در دهم دی نیز نمایندگان دولت فرانسه با ایشان دیدار کردند[۹۰]. در هجدهم دی نمایندگان رئیسجمهور فرانسه در دیدار با امامخمینی، پیام رئیسجمهور امریکا را به ایشان رساندند. کارتر در این پیام ضمن حمایت از بختیار از امامخمینی خواسته بود با دولت بختیار موافقت یا دستکم سکوت کند تا آرامش برقرار شود؛ در غیر این صورت احتمال کودتای نظامی و کشتار وسیع مردم رخ خواهد داد[۹۱]. امامخمینی در پاسخ، موافقت و سکوت در برابر دولت بختیار را برخلاف قوانین دانست و یادآور شد بر فرض چنین خطایی شود، ملت نخواهد پذیرفت و وجود آرامش با وجود محمدرضا پهلوی امکانپذیر نیست. کارتر نیز اگر خواهان آرامش و ریختهنشدن خونهاست، او را ببرد و از دولت بختیار نیز پشتیبانی نکند و به خواسته مردم توجه داشته باشد. ایشان با اشاره به اطلاع از کودتا، بیان کرد این تهدید را با تحریم کالاهای امریکایی و حکم جهاد پاسخ خواهد داد و یادآور شد چنانچه کودتایی در ایران صورت پذیرد، مردم آن را امریکایی میدانند و این نه به مصلحت مردم ایران و نه امریکاست؛ افزون بر آن، بسیاری از ارتشیان به انقلاب پیوستهاند و با کودتا مقابله خواهند کرد. ایشان سپس به امریکا توصیه کرد آنان از کودتا جلوگیری کنند؛ زیرا کودتا به زیان آنان است[۹۲]. در 24 دی شهردار نوفل لوشاتو با امامخمینی در محل اقامت ایشان دیدار کرد[۹۳].
دولت امریکا تمایل داشت مستقیم با امامخمینی گفتگو کند که موفق نشد؛ ولی گری سیک در تماس تلفنی با نوفل لوشاتو ابراز کرد دولت امریکا مفید میداند نماینده رسمی دولت امریکا با نماینده امامخمینی ارتباط مستقیم داشته باشد که مورد تأیید امامخمینی قرار گرفت و در نتیجه در پنج نوبت مذاکراتی میان وارن زیمرمن، دیپلمات امریکایی و ابراهیم یزدی به نمایندگی از امامخمینی در 26 دی تا هفتم بهمن در هتلی در نوفل لوشاتو صورت گرفت[۹۴].
محورهای اصلی و مورد تأکید امامخمینی در سخنرانیها، پیامها و مصاحبهها در مدت اقامت در نوفل لوشاتو، عبارتاند از: مبارزه با استبداد داخلی، نابودی رژیم پهلوی[۹۵]، برقراری جمهورى اسلامى بر اساس رأی مردم[۹۶]، آزادی و استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ملت ایران[۹۷]، رعایت حقوق زنان[۹۸]، عدالت[۹۹]، کرامت انسان[۱۰۰]، مبارزه با استعمارگران خارجی و حامیان شاه و رژیم پهلوی که در رأس آنها دولت امریکا و شخص رئیسجمهور این کشور قرار داشت[۱۰۱]، نیز محکومکردن سیاستهای استعماری اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان و حمایتهای دولت چین و فرانسه از محمدرضا پهلوی[۱۰۲].
رفتار با همسایگان
امامخمینی مقید بود قوانین فرانسه را رعایت کند و از مخالفت با قوانین فرانسه، مانند ذبح گوسفند در خانه منع میکرد[۱۰۳]. شب سال نو مسیحی، ایشان به همسایهها نامه تبریک همراه با گل هدیه کرد[۱۰۴]. برخورد امامخمینی بر اهالی بسیار تأثیرگذار بود، به گونهای که درخواست دیدار کردند و با شاخههای گل به دیدار ایشان آمدند. امامخمینی در آخرین روزهای ترک نوفل لوشاتو برای اهالی آن دهکده هدیه فرستاد و از اینکه برای اهالی آن دهکده مزاحمتی ایجاد شده، عذرخواهی کرد[۱۰۵]. اهالی دهکده نیز با دستههای گل در حالیکه زنان روسری به سر داشتند و برخی از آنان گریه میکردند، ایشان را بدرقه کردند[۱۰۶]. برخی از اهالی نیز مقداری از خاک فرانسه، نفیسترین هدیه مردم فرانسه به هنگام خداحافظی مسافران را در شیشهای که درِ آن لاک و مهر شده بود، به امامخمینی هدیه دادند و عکس امامخمینی را با امضای ایشان به یادگار گرفتند[۱۰۷].
سرانجام محل اقامت
امامخمینی که 13 آبان 1343 از ایران تبعید شده بود، سرانجام در 12 بهمن 1357 به ایران بازگشت و از فرودگاه مهرآباد تهران تا بهشت زهرا(س.</ref> میلیونها تن از او استقبال کردند[۱۰۸] (ببینید: بازگشت امامخمینی) پس از بازگشت ایشان، چند سرمایهدار عرب و ایرانی قصد داشتند در نوفل لوشاتو خانههای شماره یک و دو را بخرند که موفق نشدند. مالک خانه شماره یک قصد فروش نداشت و خانه شماره دو نیز متعلق به همسر علی عسگری بود که آن را برای همیشه در اختیار امامخمینی قرار داده بود تا پس از بازگشت ایشان به ایران طبق صلاحدید ایشان، از آن استفاده شود. این خانه با گذشت زمان، با خطر فرسودگی و تخریب تدریجی روبهرو و بخشی از آن در مقطعی به دست مخالفان منفجر شد و پس از آن، تلاشی برای بازسازی آن صورت نگرفت[۱۰۹]، اما در سالهای اخیر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی آن را به تملک خود درآورده و در صدد بازسازی و احیای آن میباشد.
در سالهای نخست انقلاب خیابان چرچیل در تهران به نوفل لوشاتو تغییر نام یافت تا همواره یاد و خاطره آخرین محل اقامت امامخمینی در تبعید در یادها بماند[۱۱۰].
پانویس
- ↑ محتشمیپور، از ایران، 2/255 ـ 256؛ یزدی، شصت سال، 3/101 ـ 102.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، 21/452؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/436 و 439؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، 3/23 ـ 32.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/433؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، 421.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/438؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 96.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 98 ـ 100؛ حسینیان، یک سال مبارزه، 430.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 4/28.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/492، 549 و 593.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 99.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/475؛ کرباسچی، هفت هزار، 2/963؛ گروه تحقیق، تقویم، 156.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/چهل و هشت.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 230.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/1090؛ گروه تحقیق، تقویم، 242.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/993 و 1006؛ گروه تحقیق، تقویم، 180.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/993 ـ 994؛ گروه تحقیق، تقویم، 182.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/1036.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/1046.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، 4؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/418؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، 425 ـ 426؛ حسینیان، یک سال مبارزه، 425.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/489؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/418؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، 442 ـ 446.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/418 و 440؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، 442 ـ 444؛ حسینیان، یک سال مبارزه، 427.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 344.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 355 ـ 356؛ محتشمیپور، 2/318.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات، 256 ـ 257.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 358؛ محتشمیپور، 2/318.
- ↑ خانه همسر عسگری.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/418.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 221 ـ 222.
- ↑ یزدی، شصت سال، 3/124.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 118 ـ 120؛ هاشمی، خاطرات، 227؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، 3/40؛ عراقی، تاریخ شفاهی، 230، 235 و 237؛ محتشمیپور، از ایران، 2/285.
- ↑ حدیدچی، خاطرات مرضیه، 150.
- ↑ موسوی. یار و همراه حضرت۔
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 118 ـ 120؛ محتشمیپور، از ایران، 2/273 ـ 274.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 218 ـ 220 و 246؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 119 ـ 120 و 167؛ محتشمیپور، از ایران، 2/246، 263 و 299.
- ↑ 7/514 و 8/105.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 359.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 223.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 119 ـ 120.
- ↑ محتشمیپور، از ایران، 2/296.
- ↑ 5/301.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 345 ـ 346؛ هاشمی، خاطرات، 233 ـ 234؛ محتشمیپور، از ایران، 2/266 ـ 267.
- ↑ محتشمیپور، گفتگو، 46.
- ↑ کیهان، روزنامه، 8.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 239.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 346 ـ 349؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 106 ـ 114.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/489.
- ↑ هاشمی، مصاحبه.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 5/543؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 111.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 112.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 235.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/497؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/539 ـ 540؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 112 ـ 113؛ یزدی، شصت سال، 3/215؛ امامخمینی، صحیفه امام، 4/1.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 4/1؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/497.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج4 و 5.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/498 و 553.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/498 و 549.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/498 و 549.
- ↑ 3/483 ـ 488.
- ↑ 4/43.
- ↑ 4/154 ـ 158.
- ↑ 4/308 ـ 310.
- ↑ 4/349 ـ 352.
- ↑ 4/498.
- ↑ 5/75 ـ 78.
- ↑ 5/152 ـ 154.
- ↑ 5/221 و 227.
- ↑ 5/283.
- ↑ 5/350.
- ↑ 5/426 ـ 428.
- ↑ 5/481.
- ↑ 5/501.
- ↑ 5/528.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/504 ـ 505؛ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 223.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 114 ـ 115 و 300؛ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 232؛ هاشمی، خاطرات، 229 ـ 230؛ محتشمیپور، از ایران، 2/286.
- ↑ امینی، خاطرات، 244.
- ↑ روحانی، خاطرات، 1/462.
- ↑ یزدی، شصت سال، 3/104.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/554؛ کرباسچی، هفت هزار، 2/967.
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی، 2/156.
- ↑ 4/127 ـ 128.
- ↑ 4/277 و 6/333.
- ↑ فردوسی پور، همگام با خورشید، 478 ـ 479.
- ↑ فردوسی پور، همگام با خورشید، 238 ـ 239.
- ↑ فردوسی پور، همگام با خورشید، 244 ـ 245؛ کرباسچی، هفت هزار، 2/973 و 978؛ گروه تحقیق، تقویم، 170.
- ↑ 4/246.
- ↑ 4/412، 430 و 5/71.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 300 ـ 301؛ کرباسچی، هفت هزار، 2/1096؛ گروه تحقیق، تقویم، 243.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/555؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 127 ـ 134؛ کرباسچی، هفت هزار، 2/964، 966 ـ 967، 1105 و 1109.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/503، 549 و 613.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، 9/250؛ بصیرتمنش، امامخمینی، 115 ـ 117؛ محتشمیپور، از ایران، 2/381، 388 و 415.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/1093.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، 566؛ محتشمیپور، از ایران، 2/406.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 72؛ محتشمیپور، 2/406.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 159 ـ 160.
- ↑ 5/376 ـ 377.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/1072.
- ↑ بصیرتمنش، امامخمینی، 167 ـ 183؛ نجاتی، تاریخ سیاسی، 2/275.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/494، 505، 519 و 4/3، 78، 437، 245.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 4/244، 247، 248، 505 و 5/77.
- ↑ 4/57، 62، 137 و 155.
- ↑ 4/364، 428 و 5/70، 293 ـ 294، 328.
- ↑ 3/509؛ 4/419، 461 و 5/71.
- ↑ 4/185 ـ 189.
- ↑ 3/491؛ 4/23، 24، 64، 71، 79، 104، 139، 207 و 5/40، 55، 174، 305.
- ↑ 4/25، 43، 106، 155، 160 و 223.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 238؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، 3/37؛ عراقی، تاریخ شفاهی، 237.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 360.
- ↑ توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، 245.
- ↑ فارس خبرگزاری.
- ↑ فارس خبرگزاری؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، 475.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار، 2/1117.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، 361 ـ 362.
- ↑ جماران، پایگاه اطلاعرسانی۔
منابع
- اطلاعات، روزنامه، 16/7/1357ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
- امینی، ابراهیم، خاطرات آیتالله ابراهیم حاجامینی نجفآبادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1392ش.
- بصیرتمنش، حمید، امامخمینی از هجرت به پاریس تا بازگشت به ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، 1387ش.
- توکلیبینا، ابوالفضل، دیدار در نوفل لوشاتو؛ خاطرات سیاسی ـ اجتماعی ابوالفضل توکلیبینا، به کوشش فرامرز شعاعحسینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، 1389ش.
- جماران، پایگاه اطلاعرسانی، 12/11/1397ش.
- حدیدچی (دباغ)، مرضیه، خاطرات مرضیه حدیدچی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، 1381ش.
- حسینیان، روحالله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1385ش.
- فارس، خبرگزاری، پایگاه اطلاعرسانی، 23/3/1388ش.
- ذاکری، علیاکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سرّه، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1391ش.
- رجائینژاد، محمد و مهدی حاضری، هفتاقلیم گذری بر اماکن منتسب به امامخمینی از ولادت تارحلت، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، 1394ش.
- روحانی، حسن، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1388ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، 1387ش.
- عراقی، مهدی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی، به کوشش امین عزیزی و مجتبی سلطانی احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1391ش.
- فردوسیپور، اسماعیل، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، تدوین فرامرز شعاعحسینی و رحیمپور روحبخش، تهران، عروج، چاپ اول، 1387؛ همو، همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسیپور، قم، مجتمع فرهنگی اجتماعی امامخمینی، چاپ اول، 1372ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، 1371ش.
- کیهان، روزنامه، 14/11/1394ش.
- گروه تحقیق انتشارات سروش، تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، سروش 1369ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(ص)، چاپ دوم، 1384ش.
- همو، گفتگو، ماهنامه یادآور، سال اول، شماره اول، خرداد 1387ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش.
- همو، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، 1373ش.
- موسوی، سیدصادق، یار و همراه حضرت امام در نجف و نوفل لوشاتو، خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی، 20/11/1393ش.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، 1379ش.
- هاشمی، محمد، خاطرات محمد هاشمی، به کوشش فاطمه یابنده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1392ش.
- همو، مصاحبه، 114 روز کنار امام در نوفل لوشاتو، پرتال امامخمینی، 20/11/1392ش.
- یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، بیجا، بینا، 1390ش.
پیوند به بیرون
سیدعلی هاشمی نشلجی، نوفل لوشاتو دانشنامه امامخمینی(ره)، ج۱۰، ص 153-164.