بعثه حج، هیئت اعزامی به حج برای سرپرستی حجاج ایرانی و برگزاری حج ابراهیمی از سوی امامخمینی.
مفهومشناسی
واژه «بعثه» از ریشه «بعث» که به معنای برانگیختن و فرستادن است[۱] به معنای نمایندگان اعزامی و نیز محل استقرار هیئت نمایندگی است[۲] و کاربردهایی مانند «بِعْثَةٌ عَسْکرِیه: نمایندگان نظامی» و «بِعْثَةٌ ثقَافِیه: نمایندگان فرهنگی» دارد.[۳] به نمایندگان اعزامی به حج و محل استقرار آنان «بعثه حج» میگویند؛ بر این اساس، نمایندگانی که از سوی امامخمینی یا مراجع تقلید به حج اعزام میشدند و نیز به محل استقرار این نمایندگان در مکه و مدینه بعثه گفته میشد.[۴]
پیشینه
حج به جهت اهمیت آن در اسلام، به مدیریتی قوی و کارآمد نیاز دارد؛ از اینرو در طول تاریخ اسلام، امارت حج را حاکمان اسلامی یا افراد منصوب از سوی آنان بر عهده داشتهاند. در روزگار پیامبر اکرم(ص)، «عَتّاببنأَسید» نخستین فردی بود که آن حضرت در سال هشتم هجرت به امارت مکه منصوب کرد و امارت حج هم بر عهده او گذاشته شد.[۵] پیامبر اکرم(ص)، نخست در سال نهم هجرت ابوبکر را امیرالحاج و مسئول ابلاغ آیات آغازین سوره برائت کرد و به مکه گسیل داشت؛ ولی با نزول فرشته وحی از سوی خداوند، این مسئولیت به حضرت علی(ع)، محوّل گردید و ایشان به دستور پیامبر(ص)، در میانه راه آیات را از ابوبکر گرفت و برای مشرکان قرائت کرد.[۶] در سال دهم هجرت، یعنی سال «حَجةالوداع» یا «حَجّةالبلاغ» پیامبر اکرم(ص)، امارت حج را خود بر عهده داشت.[۷] پس از آن هر سال، خلیفه و حاکم مسلمانان آن را بر عهده داشت یا او شخصی را به امارت حج انتخاب میکرد[۸] چنانکه ابوبکر، عمر یا عبدالرحمنبنعوف را امیر حج کرد.[۹] در دوره عمر و عثمان نیز گاهی آن را شخص خلیفه بر عهده میگرفت و گاهی دیگری را به امارت حج منصوب میکرد.[۱۰]
در دوره امیرالمؤمنین علی(ع)، گاه عبداللهبنعباس و گاه قثمبنعباس امارت حج را از سوی حضرت(ع)، برعهده داشتند[۱۱] در عهد امویان و عباسیان نیز آنان امیران حج را منصوب میکردند.[۱۲] پس از فروپاشی خلافت عباسی، از قرن هفتم هجری تا پیش از روی کارآمدن صفویه، شیعیان ایرانی که با عنوان حجاج عراق عجم شناخته میشدند، دارای امیرالحاجی بودند که حکام ایرانی انتخاب میکردند.[۱۳] در دوران صفویه به دلیل تسلط دولت عثمانی بر حجاز و رقابت شدید با دولت صفویه، نصب امیرالحاج برای دولت صفوی وجود نداشت؛ ولی در دورههای صلح میان دو دولت، درباریانی که به حج میرفتند، به نوعی بر کار اداره حج ایرانیان مؤثر بودند،[۱۴] ولی سازماندهی خاصی برای اداره امور ایرانیان گزارش نشده است.[۱۵] در فاصله هشتاد سال میان حکومت صفویه و قاجاریه نیز این وضعیت ادامه داشته است و حتی دربارهٔ چند دهه نخست حکومت قاجاریه نیز گزارشی وجود ندارد که بگوید دولت ایران امیرالحاج تعیین کرده است،[۱۶] البته اگر از درباریان به حج میرفتند و در میان آنان شخص مهم و معتبری بود، وی بهطور غیررسمی کارهای حجاج ایرانی را نیز سر و سامان میداد،[۱۷] تا اینکه به مرور دولت عثمانی مسئولیت کار حجاج ایرانی در مدینه و مکه را بر عهده برخی از شخصیتهای معروف از سادات آن نواحی گذاشت.[۱۸]
در دوره رضاشاه پهلوی، سفر حج ایرانیان همانند دوره قاجار بود. در دوره محمدرضا پهلوی، در دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ شمسی حج در دولت ایران سرپرست مشخصی نداشت و کار زایران ایرانی برعهده کاروانداران بود.[۱۹] در سال ۱۳۲۲ روابط ایران و عربستان به علت قتل ابوطالب یزدی به دست عربستان به اتهام ناروای هتک خانه خدا قطع شد.[۲۰] پس از چهار سال تعطیلی حج، در سال ۱۳۲۷، محسن صدر به دستور دولت و به تشویق علما امیرالحاج شد.[۲۱] در سال ۱۳۵۱ به دستور محمدرضا پهلوی، فعالیتهای مربوط به حج به سازمان اوقاف منتقل و شورای عالی حج تشکیل شد. سازمان اوقاف با در اختیارگرفتن اداره امور سرپرستی حجاج، ساماندهی کارهای مربوط به کاروانها و حاجیان را بر عهده گرفت[۲۲] و در مجموع مسائل آموزشی حجاج نظاممند نبود و آنان با مشکلات زیادی روبهرو بودند.[۲۳]
از سالهای اول دهه ۱۳۴۰ تا پیش از انقلاب اسلامی، مراجع تقلید نمایندگانی به حج اعزام میکردند تا مسائل و نیازهای حاجیان را سامان دهند.[۲۴] امامخمینی پیش از انقلاب نیز نمایندگانی در حج داشته است که شاهد آن، ارسال پیام از سوی ایشان به حجاج در سال ۱۳۴۹ است.[۲۵]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به نگرش همهجانبه و ژرف امامخمینی به حج، امارت حج معنای حقیقی خود را بازیافت. اهداف و وظایفی که ایشان برای نمایندگان خویش در امر حج معین میکرد، گویای آن بود که ایشان در صدد احیای حج ابراهیمی است.[۲۶] (ببینید: حج ابراهیمی) بدین جهت از سال ۱۳۵۸، نخستین سال برگزاری حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بعثه حج امامخمینی شکل گرفت.[۲۷] افزون بر بعثه ایشان، ستاد حج که نهادی دولتی بود وجود داشت و وظایف تدارکات، خدمات حج و امور بهداشت و درمان حاجیان را عهدهدار بود. دیگر کشورها تنها مرکزی شبیه ستاد حج ایران داشتند و خدماتی همانند خدمات ستاد حج ایران به حجاج خود میرساندند.[۲۸]
اهداف و وظایف بعثه
تشکیل بعثه امامخمینی و تعیین سرپرست حجاج، به چند منظور بود: تحقق محتوای معنوی حج، احیای ابعاد سیاسی ـ اجتماعی حج، برگزاری هرچه باشکوهتر مراسم حج و بهرهبرداری هرچه بیشتر از این اجتماع عظیم دینی.[۲۹]
امامخمینی برای تحقق اهداف یادشده، در احکام جداگانهای که برای نمایندگان خود صادر کرده، وظایفی معین ساخته است:
- آشناکردن حجاج با مسائل شرعی و وظایف انسانی از طریق روحانیون کاروانها؛
- پاکسازی فریضه حج و مقدمات آن از آثار شرک و طاغوت و تلاش جهت اسلامیکردن کاروانها؛
- رسیدگی و نظارت به همه امور مربوط به حج؛
- تلاش برای برگزاری باشکوه حج و بهرهبرداری بیشتر از آن؛
- بیان مواضع انقلاب در برابر استکبار جهانی؛
- معرفی انقلاب اسلامی و مقابله با تبلیغات دروغین رسانههای گروهی و روحانیان درباری که با قلم و بیان علیه جمهوری اسلامی ایران بهپاخاستهاند؛
- تعامل و برادری میان مسلمانها و پیشگیری از ایجاد مسائل تفرقهانگیر میان مسلمانان در حج؛
- آگاهکردن مسلمانان از رخدادهای کشورهای اسلامی.[۳۰]
امامخمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دو پیام برای حجاج صادر کرد؛ یکی در بهمن ۱۳۴۹ از نجف و دومی در مهر ۱۳۵۷ از پاریس. ایشان در پیام اول ضمن برشمردن مشکلات فراوان فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور ایران و نفوذ آمریکا و اسرائیل در ایران، مسلمانان را به وحدت دعوت و خطر تفرقهافکنان در سرزمین وحی و نیز خطر آمریکا و اسرائیل را به شرکتکنندگان در مراسم حج گوشزد کرد.[۳۱] ایشان در پیام دوم با ارائه گزارشی مختصر از اوضاع و شرایط ایران و گرفتاریهای مردم ایران، از دیگر مسلمانان خواست، به مردم ایران کمک کنند.[۳۲] ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مجموع، یازده پیام در ایام حج خطاب به مسلمانان جهان و شرکتکنندگان در مراسم حج صادر کرد و در این پیامها مطالبی متناسب با شرایط ایران، کشورهای اسلامی و توطئه دشمنان اسلام بیان کرد. از قبیل تبیین فلسفه و اسرار حج، شناساندن محتوای عبادی، سیاسی و اجتماعی حج، بیان مصیبتها و مشکلات مسلمانان، افشای سیاست آمریکا و وابستگان به آن در جهت ایجاد اختلاف میان ملتهای اسلامی، هشدار دربارهٔ فاجعه توسعه سیاستهای سازشکارانه سران عرب با رژیم صهیونیستی، بیان وظایف مسلمانان در کشورهای اسلامی و رسالت حجاج در کنگره عظیم عبادی ـ سیاسی حج و توصیههای اخلاقی به زایران بیتالله الحرام[۳۳] توصیه به مسلمانان جهت ایجاد تفاهم و تحکیم برادری میان یکدیگر و پرهیز از کارهای جاهلانهای که موجب جدایی صفوف مسلمانان میشود. امامخمینی از شیعیان خواست در جماعات اهل سنت شرکت کنند و از برگزاری نماز جماعت جداگانه اجتناب کنند و طبق وظیفه شرعی خود از هر گونه عمل تفرقهانگیز خودداری و در وقوفین، طبق حکم قضات برادران اهل سنت عمل کنند؛ اگرچه قطع به خلاف داشته باشند.[۳۴] (ببینید: حج ابراهیمی) ایشان همچنین ضمن محکومکردن جنایات اسرائیل در لبنان حجاج را به فراگیری احکام و مناسک از علمای دین توصیه کرد و پیروی از پیشنهادهای سرپرست حجاج ایرانی را امری ضروری دانست.[۳۵]
نمایندگان امامخمینی
امامخمینی برای نخستین مراسم حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محیالدین انواری و فضلالله محلاتی را در ۱۳۵۸/۶/۲۹ به سرپرستی حجاج منصوب کرد و به آنان دستور داد هیئتی از افراد صالح، متعهد و باایمان انتخاب و با همکاری آنان بر همه امور مربوط به حج نظارت کنند.[۳۶] ایشان در این حکم بر روحانیان کاروانها لازم دانست پیش از حرکت به حج، حجاج را با مسائل شرعی و وظایف انسانیشان آشنا سازند. ایشان ضمن تذکر به همه حاجیان جهت ایجاد تفاهم میان همدیگر و تحکیم برادری میان مسلمانان، به عنوان فلسفه مهم حج، بر دانشمندان و روحانیان لازم دانست مشکلات مهم سیاسی و اجتماعی خود را با دیگر برادران در میان گذاشته، برای رفع آنها طرحهایی تهیه کنند.[۳۷]
امامخمینی در دومین مراسم حج در ۱۳۵۹/۴/۲۷ محمدرضا توسلی محلاتی را به سرپرستی حجاج منصوب کرد تا با همکاری سیدعلی هاشمی گلپایگانی و افراد منتخب سرپرست حجاج، بر امور مربوط به حج نظارت کنند.[۳۸] ایشان در سومین مراسم حج در ۱۳۶۰/۳/۱۸ سیدعبدالمجید ایروانی، سیدعلی هاشمی گلپایگانی، محمدرضا توسلی محلاتی، حیدرعلی جلالی خمینی و سیدحسن طاهری خرمآبادی را برای رسیدگی به کار حجاج منصوب کرد و به آنان دستور داد با همفکری و مشورت در رفع نیازمندیهای حجاج بکوشند و آنان را به حساسیت زمان و موقعیت خطیری که دشمنان اسلام با همه توان برای ایجاد تفرقه و اختلاف میان جوامع اسلامی به هدف تسلط کامل و مجدد بر کشورهای اسلامی تلاش میکنند، آگاه سازند؛ از اینرو وظیفه شرعی همگان دانست از هر گونه عمل تفرقهانگیز خودداری کنند.[۳۹]
با توجه به ضرورت تمرکز در مسائل حج، امامخمینی در چهارمین مراسم حج در ۱۳۶۱/۵/۱۴ سیدمحمد موسوی خوئینیها را به سرپرستی حجاج منصوب کرد. ایشان در این حکم با اشاره به این موضوع که حج از امور عبادی، سیاسی و اجتماعی است، یکی از اهداف تشریع آن را آگاهی مسلمانان از مسائل سیاسی و اجتماعی کشورها دانست و از وی خواست ضمن رسیدگی به امور حجاج، برای احیای این سنت بزرگ الهی در خطابهها و مراسم دینی، مسلمانان را به وحدت کلمه و اتحاد دعوت کند و آنان را از آنچه در ایران، لبنان و افغانستان میگذرد آگاه سازد و حجاج دیگر کشورها را به وظایف بزرگ خود در مقابله با چپاولگران بینالمللی و تجاوزکاران آشنا کند. به حجاج ایرانی نیز تذکر داد به راهنماییهای سرپرست حج توجه و از دستورهای وی پیروی کنند تا فریضه عظیم حج با محتوا و ابعاد متعددش به جا آورده شود[۴۰] چنانکه کمی بعد، در دیدار روحانیان کاروانهای حج با ایشان بر لزوم آموزش مسائل و احکام حج به حجاج با توجه به اهمیت آنها و نیز اهتمام حجاج به فراگیری آنها تأکید کرد.[۴۱]
موسوی خوئینیها تا سال ۱۳۶۴ به مدت سه سال سرپرستی حجاج را عهدهدار بود؛ ولی به دلیل گماردهشدن به دادستانی کل کشور، امامخمینی در ۱۳۶۴/۴/۲۸ مهدی کروبی را بهطور موقت به سرپرستی حجاج منصوب کرد و در این حکم ضمن یادآوری فلسفه سیاسی حج، به وی تذکر داد به آنچه در حکم موسوی خوئینیها آمده عمل کند.[۴۲] ایشان در ۱۳۶۴/۷/۷ طی حکمی دیگر وی را برای سالهای بعد نیز به نمایندگی و سرپرستی حجاج منصوب کرد.[۴۳] همچنین در ۱۳۶۶/۶/۱۸ پس از وقوع کشتار خونین حجاج در مکه، ایشان جهت تأیید مراسم برائت از مشرکان در مکه و تشکر و ابراز رضایت از عملکرد سرپرست حجاج در برابر برخورد رژیم سعودی با این مراسم، وی را دوباره به نمایندگی خود در حج و سرپرستی حجاج منصوب کرد[۴۴] که تا رحلت ایشان وی سرپرست حجاج بود.
عملکرد بعثه
بعثه در راستای عمل به وظایف خود چند برنامه را به اجرا درآورد:
- ایجاد واحدهای آموزشی، پژوهشی بینالمللی و تدوین کتابهای مفید و سودمند، تعیین روحانی برای کاروانها و ارزیابی کارگزاران مراسم حج.[۴۵]
- پاسخ به مسائل شرعی حجاج از طریق شورای استفتا؛
- گفتگو، تبادل نظر و مصاحبه با شخصیتهای علمی دیگر کشورهای اسلامی؛
- تشکیل جلسات و سخنرانی برای حجاج غیر ایرانی؛
- تهیه خبرنامه روزانه برای کاروانها و حجاج ایرانی؛
- آگاهی از مسائل و مشکلات حجاج از طریق روحانیان کاروانها و تلاش در جهت رفع آنها و انتقال راهکارها به حجاج. روحانیان کاروانها رابط کاروانها و بعثه بودند و در جهت تحقق اهداف حج ابراهیمی، اهداف تشکیل بعثه امامخمینی و درست انجامگرفتن حج حاجیان تلاش میکردند؛
- بازرسی و نظارت بر کار روحانیان کاروانها؛
- سازماندهی و هدایت حرکتهای مذهبی و سیاسی مانند دعای کمیل و نیز انجام مراسم برائت از مشرکان در مکه و عرفات.[۴۶]
رفتار حاکمان سعودی
با توجه به تقابل و مبارزه انقلاب اسلامی ایران با استکبار جهانی و رژیم اشغالگر اسرائیل و وابستگی حکومت عربستان به آمریکا و تقابل فکری ایران انقلابی با فرقه وهابیت[۴۷] و نیز همراهی رژیم سعودی با رژیم عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران[۴۸] حکومت عربستان معمولاً با بعثه امامخمینی برخورد مناسبی نداشت؛ برای نمونه عربستان در سال ۱۳۶۱ پس از مراسم حج، موسوی خوئینیها را به خاطر برگزاری مراسم برائت از مشرکان و بزرگداشت هفته دفاع مقدس دستگیر کرد و به ایران بازگرداند.[۴۹]
بعثه امامخمینی در ایام حج، مراسم برائت از مشرکان را در مکه اجرا میکرد. این مراسم با سخنرانی سرپرست حجاج ایرانی، قرائت پیام امامخمینی برای حجاج، ندای الله اکبر و لا اله الا الله، شعارهایی علیه استکبار جهانی و اسرائیل و دعوت مسلمانان به وحدت و راهپیمایی به سوی مسجدالحرام برگزار میشد، اما هر سال با واکنش منفی دولت عربستان و گاه برخورد نیروی انتظامی این کشور مواجه میشد. در حج سال ۱۳۶۶ دولت عربستان ایران را تهدید کرد و خواستار برگزارنشدن این مراسم شد. بهرغم خواست دولت عربستان، این مراسم عصر روز جمعه ۶ ذیالحجه ۱۴۰۷ق/ ۱۳۶۶/۵/۹ش در مقابل بعثه امامخمینی با قرائت بخشهایی از پیام ایشان به زبان عربی و با سخنرانی کروبی سرپرست حجاج ایرانی آغاز شد و با راهپیمایی حجاج به سوی مسجدالحرام ادامه یافت که پیش از رسیدن به مسجدالحرام، به کشتار خونین حجاج در مکه منجر شد.[۵۰] طبق بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه، کشتهشدگان این حادثه ۴۰۲ نفر اعلام شد که ۲۷۵ نفر آنان ایرانی و بیشتر آنان زن بودند. همچنین تعداد زخمیان ۶۴۹ نفر اعلام شد.[۵۱] البته رسانههای ایرانی در آمار اعلامشده کشتههای ایرانی تشکیک کردند و از کشتهشدن ۳۲۵ نفر ایرانی با تفکیک ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد خبر دادند.[۵۲] (ببینید: کشتار حجاج ایرانی)
در پی وقوع این فاجعه خونین و کشتار حجاج، امامخمینی پیام مفصلی در ۱۳۶۶/۵/۱۲ش/ ۷ ذیالحجه ۱۴۰۷ق صادر کرد و ضمن ابلاغ سلام به زایرانی که مورد تهاجم قرار گرفته بودند، مسبب اصلی این فاجعه خونین را آمریکا و اسرائیل دانست که از آستین ریاکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنین به حرمین شریفین به درآمد و آن را نشانه درماندگی، خشم و ضعف آمریکا و عجز و ناامیدی سرسپردگان آنان دانست. همچنین آن را لکه ننگی دانست که آمریکا بر دامن حکومت سعودی نهاده است و تا قیامت با آب زمزم و کوثر پاک نمیشود. امامخمینی همچنین در این پیام اعلام کرد چنین حرکتهای کور سبب قوّت و تبلیغ انقلاب اسلامی ایران، معرّف مظلومیت ملت ایران و موجب ارتقای مکتب و کشور ایران است. ایشان این حادثه را وسیلهای برای تشخیص مرز اسلام راستین و اسلام آمریکایی و بیانگر عدم صلاحیت حکومت عربستان برای اداره حرمین شریفین دانست و از مسلمانان، علما و روشنفکران جهان خواست دراینباره چارهاندیشی کنند.[۵۳] (ببینید: کشتار حجاج ایرانی) پس از این واقعه خونین به مدت سه سال اعزام حجاج از ایران به مکه تعطیل شد تا اینکه دو سال پس از ارتحال امامخمینی در سال ۱۳۷۰ با انتخاب محمد محمدی ریشهری برای سرپرستی حجاج از سوی مقام رهبری، دوباره اعزام به مکه آغاز شد.[۵۴]
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۱۱۷.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۹۸۹.
- ↑ معلوف، المنجد فی اللغه، ۴۲.
- ↑ موسوی خوئینیها، بعثه امام، ۴۲.
- ↑ واقدی، المغازی، ۲/۹۵۹؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۲۷۳؛ فاکهی، اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، ۳/۱۷۵؛ علی، حجاز در صدر اسلام تحقیقی در اوضاع عمرانی و اداری، ۲۶۷.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۵/۱۶۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱۵/۵۲۳–۵۲۴.
- ↑ مسعودی، التنبیه، ۲۴۰؛ آبیاری، الموسوعة القرآنیه، ۱/۲۷۲.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۴۸۹، ۵۶۳ و ۳/۱۲۹؛ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۵۶.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۴۰۱.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۴۰۱، ۴۸۹، ۵۶۳ و ۳/۱۲۹.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۴/۳۰۲.
- ↑ ← ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۷۱، ۴۹۰، ۵۰۳ و ۴/۴۴۸، ۴۵۲، ۴۵۶، ۴۶۶، ۵۰۰، ۵۱۵، ۵۳۰، ۵۴۰.
- ↑ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۵۶.
- ↑ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۵۷.
- ↑ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۵۸.
- ↑ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۵۸–۵۹.
- ↑ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۵۸–۵۹.
- ↑ جعفریان، سفرنامههای حج قاجاری، ۶۱؛ سلطانیمقدم، برگزاری حج در دوره پهلوی، ۱۱.
- ↑ سلطانیمقدم، برگزاری حج در دوره پهلوی، ۱۷.
- ↑ قاضیعسکر، ابوطالب، ۱۳–۱۴؛ بتنونی، الرحلة الحجازیه، ۱۲۵؛ صدر، خاطرات صدرالاشراف، ۶۴۸.
- ↑ سلطانیمقدم، برگزاری حج در دوره پهلوی، ۲۰.
- ↑ سلطانیمقدم، برگزاری حج در دوره پهلوی، ۳۶–۳۹.
- ↑ بابازاده، به سوی میقات (رهتوشه حج) با نگاهی به آثار و سیره امامخمینی، ط.
- ↑ سلطانیمقدم، برگزاری حج در دوره پهلوی، ۶۴؛ موسوی خوئینیها، بعثه امام، ۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲.
- ↑ قاضیعسکر، امرای حج، ۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱–۶۳؛ موسوی خوئینیها، بعثه امام، ۴۲.
- ↑ موسوی خوئینیها، بعثه امام، ۴۲ و ۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱؛ ۱۳/۳۷ و ۱۴/۴۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱؛ ۱۳/۳۷؛ ۱۴/۴۱۰؛ ۱۶/۴۰۰ و ۱۹/۳۲۱–۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۸، ۳۳۸؛ ۱۳/۲۰۷؛ ۱۵/۱۶۸؛ ۱۶/۵۱۰؛ ۱۸/۸۶؛ ۱۹/۲۰، ۳۳۳؛ ۲۰/۸۶، ۳۱۱ و ۲۱/۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱–۶۳ و ۱۴/۴۱۰–۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۲–۵۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱–۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱–۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۰–۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۰۰–۴۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۲۹–۴۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۱–۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷۸.
- ↑ بابازاده، به سوی میقات (رهتوشه حج) با نگاهی به آثار و سیره امامخمینی، ی.
- ↑ جمهوری اسلامی، ۱۱؛ موسوی خوئینیها، بعثه امام، ۴۳–۴۵.
- ↑ موسوی خوئینیها، مراسم حج، ۱۰.
- ↑ توکلیبینا، حجگزاری در سالهای آغازین انقلاب، خاطرات دکتر توکلی بینا، ۱۵۴، ۱۵۶، ۱۵۸ و ۱۶۵.
- ↑ اطلاعات، ۱–۲؛ جمهوری اسلامی، ۱۱؛ موسوی خوئینیها، مراسم حج، ۱۰.
- ↑ ← میردامادی، آن سوی حج، ۱۳–۲۰.
- ↑ میردامادی، آن سوی حج، ۳۳.
- ↑ جام جم، ۱۱؛ میردامادی، جنایت وهابیت، ۶۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۹–۳۵۴.
- ↑ قاضیعسکر، امرای حج، ۸۴.
منابع
- ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- آبیاری، ابراهیم، الموسوعة القرآنیه، قاهره، مؤسسه سجل العرب، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- اطلاعات، روزنامه، ۱۳۶۱/۷/۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بابازاده، علیاکبر، به سوی میقات (رهتوشه حج) با نگاهی به آثار و سیره امامخمینی، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- بتنونی، محمد لبیب، الرحلة الحجازیه، مصر، المطبعة الجمالیه، ۱۳۲۹ق.
- توکلیبینا، ابوالفضل، حجگزاری در سالهای آغازین انقلاب، خاطرات دکتر توکلی بینا، مجله میقات حج، شماره ۵۴، ۱۳۸۴ش.
- جام جم، روزنامه، ۱۳۹۳/۷/۹ش.
- جعفریان، رسول، سفرنامههای حج قاجاری، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۳۶۱/۷/۳ش.
- سلطانیمقدم، حمیده، برگزاری حج در دوره پهلوی، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- صدر، محسن، خاطرات صدرالاشراف، تهران، وحید، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- علی، صالح احمد، حجاز در صدر اسلام تحقیقی در اوضاع عمرانی و اداری، ترجمه عبدالحمید آیتی، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- فاکهی، محمدبناسحاق، اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، مکه، مکتبة الاسدی، ۱۴۲۴ق.
- فخر رازی، محمدبنعمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- قاضیعسکر، سیدعلی، ابوطالب یزدی شهید مروه، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- قاضیعسکر، سیدعلی، امرای حج در جمهوری اسلامی ایران، مجله میقات حج، شماره ۳۷، ۱۳۸۰ش.
- مسعودی، علیبنحسین، التنبیه و الإشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بیتا.
- مسعودی، علیبنحسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغه، قم، دارالعلم، ۱۳۸۷ش.
- موسوی خوئینیها، سیدمحمد، بعثه امام و نقش آن در حج، مجله پاسدار اسلام، شماره ۲۶، ۱۳۶۲ش.
- موسوی خوئینیها، سیدمحمد، مراسم حج، ارتباط با عربستان و وظایف ما، مجله بیان، شماره ۲، ۱۳۶۹ش.
- میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین یا تبلیغات آلسعود، تهران، دفتر نماینده امام و سرپرست حجاح ـ مرکز تحقیقات و انتشارات حج، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیت، قم، بینا، بیتا.
- واقدی، محمدبنعمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
پیوند به بیرون
- سیدعلی هاشمی نشلجی، «بعثه حج»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۴۷–۶۵۲.