رژیم اشغالگر قدس، دولت نامشروع صهیونیستی در سرزمین فلسطین.

معرفی

دولت نامشروع اسرائیل، رژیم اشغالگر سرزمین فلسطین است که از یهودیان افراطی یا صهیونیسم شکل‌گرفته‌است. فلسطین در جنوب غربی آسیا و در ساحل شرقی دریای مدیترانه قرار دارد و در شمال با لبنان، در شمال شرقی با سوریه، در شرق با اردن و در جنوب غربی با مصر همسایه است.[۱] (ببینید: فلسطین) جمعیت اسرائیل در سال ۲۰۱۵م حدود ۸/۸۳۰/۰۰۰ تن بوده‌است.[۲]

یهودیان به دو گرایش سیاسی و مذهبی، و مذهبی‌ها به دو گروه متعصب افراطی، میانه و معتدل تقسیم می‌شوند. گروه نخست با ترکیب با شاخه مذهبی افراطی و زیاده‌خواهی‌های سیاسی، صهیونیسم را تشکیل می‌دهند.[۳] یهودی‌های مذهبی که قدمت بیشتری دارند، مخالف مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس اسرائیل‌اند؛ اما یهودی‌های سیاسی یا صهیونیست، با این مهاجرت موافق‌اند[۴] اینان سرزمین فلسطین را حق تاریخی خود و مطابق وعده خداوند به قوم یهود می‌دانند؛[۵] بر این اساس لازم ندیدند منتظر برپایی کشور اسرائیل به رهبری مسیح موعود(ع) بمانند. بلکه برای رسیدن به این آرزو، خود دست به کار شدند و کار سیاسی را آغاز کردند.[۶] صهیونیسم سیاسی را باید تفکری فاسد و استعمارگرایانه به شمار آورد که مسیر تاریخی خود را نه از دین یهود، بلکه از ملی‌گرایی و استعمارگرایی قرن نوزدهم میلادی گرفته‌است و با پنهان‌کردن مقاصد سیاسی خود، یک برداشت افراطی و دستچین‌شده از تورات و مذهب یهود ارائه می‌دهد.[۷]

تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین

نخستین تلاش صهیونیست‌ها برای دستیابی به میهن یهودی در سرزمین فلسطین در زمان حاکمیت امپراتوری عثمانی ناکام ماند.[۸] پس از تشکیل کنفرانس بال سوئیس در سال ۱۸۹۷م/ ۱۲۷۵ش رؤیای اسرائیل به صورت عقیده‌ای مطرح، شکل گرفت. جلودار اجرای این طرح، تئودور هرتسل [هرتزل] روزنامه‌نگار مجارستانی یهودی‌تبار بود. وی در کتاب «دولت یهودی» در ۱۸۹۴م/ ۱۲۶۳ش، تنها راه نجات یهودیان از آزار دایمی را ایجاد دولتی یهودی معرفی کرد.[۹] سرانجام با تجزیه امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ ـ ۱۹۱۸م/ ۱۲۹۲ ـ ۱۲۹۶ش) و بر مبنای پیمان سایکس ـ پیکو (انگلیس و فرانسه)، فلسطین به دست انگلیسی‌ها افتاد[۱۰] و تلاش صهیونیست‌ها با صدور اعلامیه معروف بالفور (آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا) در دوم نوامبر ۱۹۱۷م/ ۱۱ آبان ۱۲۹۶ش به نتیجه رسید. این اعلامیه که دولت انگلستان صادر کرده بود، با کوچ یهودی‌ها به فلسطین موافقت می‌کرد.[۱۱] اگرچه عرب‌های ساکن فلسطین در برابر این هجوم، مقاومت می‌کردند (ببینید: فلسطین)، اما دیگر عرب‌ها دچار تفرقه بودند و تنها شعار کمک به فلسطین سر می‌دادند.[۱۲]

پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ ـ ۱۹۴۵م/ ۱۳۱۷ ـ ۱۳۲۳ش)، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ۱۸۱ (۲۹ نوامبر۱۹۴۷م/ ۷ آذر۱۳۲۶ش) با تجزیه فلسطین و تشکیل دولت یهودی موافقت کرد[۱۳] و بدین‌ترتیب اسرائیل بدون فاصله پس از پایان تحت حمایت‌بودن فلسطین و خروج انگلستان در پانزدهم می ۱۹۴۸م/ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷ به وجود آمد.[۱۴] به‌سرعت قدرت‌های بزرگ ازجمله امریکا و اتحاد جماهیر شوروی، دولت رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناختند.[۱۵] پس از کشتار دسته‌جمعی مردم در نقاط مختلف فلسطین ازجمله دهکده‌های «دیر یاسین» و «کفر قاسم» به دست صهیونیست‌ها،[۱۶] ارتش‌های کشورهای عربی برای دفاع از فلسطینی‌ها وارد عمل شدند و چهار جنگ میان عرب‌ها و اسرائیل درگرفت: جنگ اول در سال ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۷ و سه جنگ دیگر در سال‌های ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۴، ۱۹۶۷م/ ۱۳۴۵ و ۱۹۷۳م/ ۱۳۵۱ رخ داد که همگی با مداخله قدرت‌های خارجی به نفع رژیم اشغالگر پایان یافت.[۱۷]

ارتباط رژیم پهلوی با رژیم اشغالگر

از آغاز تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸م تا ۱۹۵۰م رفتار ایران درباره این رژیم و منازعه عرب‌ها و اسرائیل، مبهم و دوپهلو بود؛ اما در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ برابر با آغاز سال ۱۹۵۰م، محمد ساعد مراغه‌ای، نخست‌وزیر وقت ایران، با انتشار بیانیه‌ای اسرائیل را به صورت «دوفاکتو» (موقت) به رسمیت شناخت و سرکنسولگری ایران در بیت‌المقدس مشغول به کار شد.[۱۸]

رژیم پهلوی به دلیل اینکه پایگاه مردمی نداشت، خود را مجبور می‌دید روابط گسترده‌ای با امریکا و رژیم صهیونیستی برقرار کند. دلیل دیگر نزدیکی حکومت پهلوی به رژیم اشغالگر، مواضع غیر دوستانه بیشتر کشورهای عربی در قبال ایران و ترس محمدرضا پهلوی از همسایگان عرب خود بود. پهلوی به این وسیله می‌خواست با استفاده از رژیم اشغالگر و نفوذ گروه‌های یهودی، حمایت امریکا را جلب کند و ضمن دست‌یافتن به برتری نظامی در خلیج فارس، نقش ژاندارمی منطقه را نیز بر عهده بگیرد.[۱۹] رژیم اشغالگر قدس نیز به این ارتباط، نیاز حیاتی داشت؛ زیرا علاوه بر خروج از انزوای سیاسی، امنیتی و اقتصادی در منطقه[۲۰] و تأمین نیاز نفتی خود از ایران،[۲۱] می‌توانست از خاک ایران نیز برای انتقال یهودی‌های ساکن منطقه خاورمیانه، اروپای شرقی و شوروی به سرزمین‌های اشغالی، بهره‌برداری کند؛[۲۲] اما ارتباط رژیم پهلوی با رژیم اشغالگر، چندان دوام نداشت و حدود یک سال بعد با روی کارآمدن دولت محمد مصدق، این رابطه لغو و سرکنسولگری ایران در بیت‌المقدس تعطیل شد.[۲۳]

در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق و قدرت‌یابی دوباره محمدرضا پهلوی، به‌تدریج مناسبات ایران و رژیم اشغالگر در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی برقرار و رو به گسترش نهاد.[۲۴] در میانه دهه ۱۳۵۰ و آغاز دهه شصت میلادی، در سایه بروز اختلاف میان پهلوی و جمال عبدالناصر، مناسبات ایران و رژیم اشغالگر بیش از پیش تقویت شد. رژیم پهلوی از طریق همکاری‌های گسترده میان موساد (سازمان اطلاعات رژیم اسرائیل) و سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایران (ساواک) (ببینید: ساواک)، توانست امنیت داخلی خویش را تضمین کند.[۲۵] امام‌خمینی درباره رابطه رژیم پهلوی و رژیم اشغالگر قدس معتقد بود محمدرضا پهلوی در رأس عاملان صهیونیست‌ها قرار داشت[۲۶] و رژیم اسرائیل در شئون و مسائل کشور دخالت می‌کرد[۲۷] تا جایی که ایران به پایگاه نظامی آن رژیم تبدیل شده بود[۲۸] و به سوی وابستگی به صهیونیست‌ها[۲۹] به‌ویژه از لحاظ اقتصادی[۳۰] پیش می‌رفت.

امام‌خمینی در آغاز نهضت اسلامی و در آذر ۱۳۴۱ در نامه‌ای استقلال و اقتصاد ایران را در قبضه صهیونیست‌ها ـ که معتقد بود در ایران از طریق فرقه بهائیت فعالیت می‌کنند ـ دانست[۳۱] و به همین دلیل، بهائیان را «حزب یهود» خواند.[۳۲] به باور ایشان، برنامه‌ریزی‌های رژیم پهلوی را اسرائیلی‌ها انجام می‌دادند[۳۳] و بر اثر این برنامه‌ها، بازرگانان ایرانی دچار ورشکستگی شده و ایران به بازار سیاهی برای امریکا و اسرائیل تبدیل شده بود[۳۴] و پهلوی به اسم ملی‌کردن جنگل‌ها، مراتع، رودخانه‌ها و دیگر منابع ملت ایران، بهترینِ آنها را به مقامات و شرکت‌های بیگانه ازجمله صهیونیست‌ها می‌داد[۳۵] و برای هموارکردن مسیر رژیم اشغالگر، مخالفان آنها را سرکوب کرد.[۳۶] ایشان یکی از شواهد این وابستگی را سکوت رژیم پهلوی در زمان به‌آتش‌کشیدن مسجد الاقصی در سی‌ام مرداد ۱۳۴۸/ ۲۱ آگوست۱۹۶۹م به دست صهیونیست‌ها می‌دانست. در آن هنگام، رژیم پهلوی نهایت همکاری را با رژیم اشغالگر کرد تا این جنایت در ایران بازتابی نداشته باشد.[۳۷] افزون بر این، در زمانی که کشورهای عربی، با رژیم اشغالگر در حال جنگ بودند، رژیم پهلوی به آن رژیم کمک می‌کرد[۳۸] و قسمت مهمی از نفت این رژیم را پهلوی تامین می‌کرد.[۳۹]

ماهیت و اهداف توسعه‌طلبانه رژیم اشغالگر

امام‌خمینی دشمنیِ رژیم صهیونیستی را به مسلمانان فلسطین محدود نمی‌دانست، بلکه آنان را دشمن سرسختِ جهان اسلام و انسانیت برمی‌شمرد؛[۴۰] زیرا اسلام مانع جدی چپاولگری آنان است.[۴۱] به عقیده ایشان، رژیم اشغالگر قدس هیچ دینی حتی یهودیت را نیز قبول ندارد و تنها از این دین بهره‌برداری ابزاری می‌کند؛[۴۲] چنان‌که خود یهودیان نیز صهیونیسم را قبول ندارند و آن را جنبشی ارتدادی و کاملاً ضد یهود به شمار می‌آورند[۴۳] و از آن رژیم متنفرند.[۴۴] امام‌خمینی رژیم صهیونیستی را غاصب، دشمن اسلام، متجاوز به حقوق مسلمانان، غیر قانونی، نژادپرست، جرثومه فساد و غده سرطانی می‌دانست.[۴۵]

صهیونیست‌ها توسعه‌طلبی را به شکل‌های مختلف دنبال کرده‌اند. پس از رأی سازمان ملل متحد به ایجاد کشوری یهودی‌نشین در سرزمین فلسطین[۴۶] آنان بر دو سوم فلسطین دست یافتند و با شکست عرب‌ها در جنگ شش‌روزه (پنجم تا دهم ژوئن۱۹۶۷م/ پانزدهم تا بیستم خرداد ۱۳۴۶)، شهر قدس را نیز ضمیمه فلسطین اشغالی کردند؛ در حالی‌که مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه ۱۸۱ بیت‌المقدس را شهری بین‌المللی اعلام و با صدور قطعنامه‌های ۱۹۴ (یازدهم دسامبر ۱۹۴۸م/ بیستم آذر ۱۳۲۷) و ۳۰۳ (نهم دسامبر ۱۹۴۹م/ هجدهم آذر ۱۳۲۸) بر آن تأکید کرده بود. در سال‌های بعد نیز توسعه‌طلبی این رژیم حتی پس از برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در مادرید (سی‌ام اکتبر ۱۹۹۱م/ هشتم آبان ۱۳۷۰) و آغاز مذاکرات مختلف میان عرب‌ها و رژیم صهیونیستی (اسلو، قاهره، الخلیل، وادی ریور، وادی عربه و...) گسترش یافت.[۴۷] در این سال‌ها بناکردن شهرک‌های صهیونیست‌نشین و دیوار حایل از دیگر شیوه‌های توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی است.[۴۸]

امام‌خمینی از گذشته وظیفه شرعی خود می‌دانست[۴۹] که درباره زیاده‌خواهی‌های صهیونیست‌ها اعلام خطر کند[۵۰] و همواره این مهم را به همه مسلمانان گوشزد می‌کرد؛[۵۱] چنان‌که نخستین هدف صهیونیست‌ها تأسیس کشور بزرگ اسرائیل از رودخانه نیل تا فرات و تسلط بر جهان اسلام اعلام شده‌است؛ اما طبق چکیده پروتکل‌های ۲۴گانه دانشورانِ صهیون، آنان تسلط بر جهان را از طریق حکومتی یهودی در سر می‌پرورانند و برای رسیدن به این آرمان در پی ویران‌کردن «روسیه ارتودکس»، «اروپای کاتولیک» و «قلمرو پاپ» هستند.[۵۲]

امام‌خمینی معتقد بود صهیونیست‌ها هرچند آشکارا جرئت سخن‌گفتن از گستره جغرافیایی آینده خود ندارند،[۵۳] اما راهبرد آنان بی‌تردید ایجاد اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است.[۵۴] ایشان یکی دیگر از اهداف این رژیم را اجرای نیت‌های استعمارگران در چیرگی بر کشورهای اسلامی[۵۵] و خوار و اسیر دست تجاوزکاران بین‌المللی کردن مسلمانان و محروم‌ساختن آنان از استقلال، آزادی، آسایش و امنیت[۵۶] و سرانجام نابودکردن این مسلمانان ضعیف‌شده[۵۷] می‌دانست.

شدت‌بخشیدن به اختلاف‌ها و جلوگیری از وحدت کشورهای اسلامی، یکی دیگر از برنامه‌ها و سیاست‌های مهم رژیم اشغالگر قدس است.[۵۸] امام‌خمینی همواره درباره دسیسه‌های تفرقه‌افکنانه رژیم اشغالگر، حامیان خارجی و خدمتگزاران منطقه‌ای آن هشدار می‌داد؛[۵۹] چنان‌که در سال ۱۳۴۳ در نامه‌ای به سیدمحمدهادی میلانی خاطرنشان ساخت که برخی مغرضان یا فریب‌خوردگان در قم و تهران شعار «الکفر ملة واحدة» و یکسان‌شمردن یهودیان و مسیحیان که نتیجه آن شناسایی رژیم اسرائیل است، مطرح ساخته‌اند ولی با توجه به اندک‌بودن آنان، ناکام مانده‌اند.[۶۰] ایشان هدف نهایی دشمنان را از میان‌بردن اسلام، حتی به نام اسلام و مذهب می‌دانست و معتقد بود این مهم تنها با تفرقه‌انداختن میان مسلمانان ممکن است.[۶۱] به عقیده ایشان با وحدت مسلمانان می‌توان تمامی مشکلات موجود درجهان اسلام را حل کرد[۶۲] و بدین هدف باید کشورهای اسلامی دست از اختلاف‌ها بردارند و در پرتو اهداف و تعالیم اسلام حرکت کنند[۶۳] تا در سایه وحدت بتوانند با بسیج نیروهایشان مجاهدان فلسطینی را یاری کنند.[۶۴] (ببینید: وحدت)

دولت‌های اسلامی و رژیم اشغالگر

امام‌خمینی مسئله آزادسازی قدس شریف را مسئولیت همه یکتاپرستان جهان می‌دانست[۶۵] و مخالفت با به‌رسمیت‌شناختن رژیم اشغالگر را فریضه بزرگ الهی برمی‌شمرد.[۶۶] (ببینید: روز جهانی قدس) حامیان رژیم اسرائیل همواره تلاش می‌کردند دولت‌های وابسته به غرب به‌ویژه دولت‌های مسلمان و عرب را وادار به شناسایی این رژیم کنند، تا از یک سو، حساسیت مسلمانان به این رژیم کاهش پیدا کند و از سوی دیگر، رژیم اشغالگر در منطقه احساس آرامش و امنیت بیشتر کند. ایشان از همان آغاز تشکیل این رژیم در برابر این تفکر نیز موضع‌گیری کرد و با آن به مبارزه برخاست. ایشان حکومت‌های به‌ظاهر اسلامی اما در واقع پشتیبان رژیم اسرائیل و تلاش آنها برای به‌رسمیت‌شناختن این رژیم را مصیبتی برای جهان اسلام به شمار می‌آورد[۶۷] و نتیجه سازش با رژیم صهیونیستی را حاکمیت رژیم اشغالگر بر تمام منطقه و هلاکت خود سازشکاران و مسلمانان[۶۸] و قتل عام بی‌گناهان[۶۹] می‌دانست. امام‌خمینی همواره از دولت‌ها و ملت‌های منطقه می‌خواست با اراده جمعی خود، رژیم اشغالگر را که مانند یک غده سرطانی در حال رشد است، از میان بردارند.[۷۰] ایشان مسلمانان جهان را به مبارزه با این رژیم فرا می‌خواند[۷۱] و از همه آنان به‌خصوص مردم مبارز فلسطین می‌خواست با وحدت کلمه و استفاده از سلاح گرم و زیر پا گذاشتن خط مذاکره و سازش، با این رژیم مبارزه کنند.[۷۲] ایشان نابودی رژیم صهیونیستی را وابسته به تکیه بر خداوند و بهره‌گیری از قدرت معنوی مسلمانان می‌دانست.[۷۳]

امام‌خمینی یکی دیگر از راهکارهای مهم دولت‌های اسلامی در برابر توسعه‌طلبی‌های رژیم صهیونیستی را تحریم سیاسی و اقتصادی این رژیم می‌دانست.[۷۴] ایشان بر تحریم‌هایی مانند به‌رسمیت‌نشناختن رژیم اشغالگر و نداشتن روابط دیپلماتیک و سیاسی پنهان و آشکار با آن،[۷۵] نیز تحریم فروش نفت و تحریم کالاهای ساخت اسرائیل و حامیان آن[۷۶] تأکید می‌کرد و هر گونه مذاکره با رژیم اشغالگر را توطئه‌ای جهت مشروعیت‌بخشی بر تجاوزگری‌های این رژیم می‌دانست[۷۷] و آن را اشتباهی بزرگ می‌شمرد.[۷۸]

ملت‌های مسلمان و رژیم اشغالگر

امام‌خمینی برای مقاومت و مقابله با زیاده‌خواهی‌های رژیم اشغالگر قدس، مردم فلسطین را به مبارزه با اسرائیل تشویق می‌کرد[۷۹] و معتقد بود که شهادت، بهتر از ذلت زیر دست صهیونیسم و امریکاست.[۸۰] (ببینید: فلسطین) ایشان همچنین در حمایت از مردم فلسطین آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس نامید و برای کوتاه‌کردن دست متجاوزان از حقوق قانونی مردم فلسطین، از همه ملت‌های مسلمان می‌خواست که در راهپیمایی روز قدس حضور پیدا کنند.[۸۱] با این حال، ضمن اعتقاد به اثربخشی روز قدس[۸۲] آن را کافی نمی‌دانست و معتقد بود ملت‌ها باید تکلیف خود را با حکومت‌های وابسته مشخص کنند و در صورت بازنگشتنِ آنها به اسلام، باید مانند مردم ایران با حکومت‌های خود رفتار کنند.[۸۳] (ببینید: روز جهانی قدس)

از سوی دیگر، امام‌خمینی اجتماع بزرگ مسلمانان در مناسک حج را فرصت مناسبی برای ملت‌های مسلمان در جهت اهداف مقدس اسلام و ازجمله ریشه‌کن‌کردن رژیم اشغالگر قدس ارزیابی می‌کرد[۸۴] و اساساً هدف اعلام برائت از مشرکان در حج ابراهیمی[۸۵] را آزاد کردنِ نیروی متراکم جهان اسلام تعریف می‌کرد[۸۶] (ببینید: حج ابراهیمی) و در قالبی نمادین بر این باور بود که اگر مسلمانان مجتمع و متحد شوند و هر کدام یک سطل آب بر رژیم اشغالگر بریزند، این رژیم از میان می‌رود.[۸۷]

جمهوری اسلامی ایران و رژیم اشغالگر

روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس بی‌درنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سی‌ام بهمن ۱۳۵۷/ ۱۹ فوریه ۱۹۷۹م قطع شد.[۸۸] به باور صهیونیست‌ها سیاست‌ها و ارزش‌هایی که جمهوری اسلامی ایران دنبال‌می‌کند، خطر مهمی برای رژیم اشغالگر است. از مهم‌ترین دلایل خصومت این رژیم با نظام جمهوری اسلامی ایران، ماهیت مذهبی نظام ایران و موضع‌گیری‌های جمهوری اسلامی ایران در برابر این رژیم است.[۸۹] موضع‌گیری‌های جمهوری اسلامی ایران در سه زمینه به طور مشخص و عمده، موجب خشم مقامات رژیم صهیونیستی است: حمایت از گروه‌های ضد اسرائیلی خاورمیانه و مشخصاً گروه‌های مبارز فلسطینی و لبنانی، مخالفت با مذاکرات صلح عرب‌ها و اسرائیل و رهبری حرکت‌های ضد اسرائیلی در مجامع جهانی و صحنه‌های بین‌المللی.[۹۰]

با توجه به آرمان‌های امام‌خمینی و انقلاب اسلامی در حمایت از مسلمانان جهان،[۹۱] مردم مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و بلکه هیچ آزاده‌ای هیچ‌گاه رژیم اشغالگر را به رسمیت نمی‌شناسد[۹۲] و زمینه‌سازی برای رهایی فلسطینی‌ها از ظلم و ستم صهیونیست‌ها و نابودی رژیم اشغالگر[۹۳] در صدر اهداف جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته‌است؛ چنان‌که بر اساس قرآن کریم،[۹۴] اصل ۱۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز همه مسلمان‌ها را یک امت دانسته و در اصول ۱۵۲ و ۱۵۴ نظام سیاسی را موظف به دفاع از حقوق همه مسلمانان و حمایت از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران کرده‌است؛ همچنان‌که مسئولیت دینی[۹۵] و وجدان انسانی[۹۶] حکم می‌کند.

امام‌خمینی که از آغاز نهضت و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مخالف رژیم اشغالگر بود[۹۷] و یکی از موارد اختلاف خود با محمدرضا پهلوی را روابط دوستانه او با اسرائیل می‌دانست،[۹۸] شایعات درباره ارتباط جمهوری اسلامی با رژیم اشغالگر را پوچ و بی‌اساس خواند[۹۹] و همواره بر لزوم نابودی اسرائیل تأکید می‌کرد.[۱۰۰]

پانویس

  1. محجوب و یاوری، ۲۲۱.
  2. لطفیان، ۱۸۸.
  3. ← قنبری آلانق، ۶۲ ـ ۶۸.
  4. احمدی، ۳.
  5. احمدی، ۷.
  6. ماضی، ۵۵ و ۱۳۵.
  7. گارودی، پرونده اسرائیل، ۲۴ ـ ۲۵.
  8. حلاق، ۲؛ زیدآبادی، ۱۲۰.
  9. آشوری، ۲۲۶.
  10. حمیدی، ۲۴۸.
  11. اینگرامز، ۱۴؛ چامسکی، ۱۶.
  12. آشوری، ۲۲۷.
  13. شریعت، ۶۱.
  14. فیندلی، ۲؛ رضوی، ۲۲.
  15. رحمانی، ۲۲۳؛ اسعدی، ۱۱۰.
  16. رضوی، ۶۵؛ چامسکی، ۱۴۱؛ صفاتاج، ۳/۶۷۰؛ رحمانی، ۷۴.
  17. اوبرین، ۱۵۵ ـ ۱۵۷؛ رضوی، ۲۸.
  18. زارع، ۶۲.
  19. فلاح‌نژاد، ۱۰۲ ـ ۱۱۰.
  20. فلاح‌نژاد، ۱۱۳ ـ ۱۱۴.
  21. حاجی‌یوسفی، ۱۲۰ ـ ۱۲۴.
  22. فلاح‌نژاد، ۱۱۴ ـ ۱۱۷.
  23. حسینی، ۲۱۲.
  24. حسینی، ۲۱۲.
  25. ترابیان، ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ حسینی، ۲۱۲.
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۰، ۲۶۱ و ۲/۳۲۴، ۴۸۳.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۴.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰، ۲۶۱، ۲۶۷ و۴۱۳ ـ ۴۱۴.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰ و ۲۱۶.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۴.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۱۰.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۴۹ و ۴۸۳.
  37. ولایت فقیه، ۱۱۶.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۱.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۶.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲ ـ ۳۲۳؛ ۵/۷۶؛ ۱۵/۵۱۸ و ۱۹/۲۸.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹ ـ ۲۹۰ و ۱۱/۴.
  43. گارودی، محاکمه صهیونیسم، ۲۷ ـ ۲۸.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۹۰.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۷ و ۱۵/۵۱۸ ـ ۵۱۹.
  46. سلیمانی، ۲۹۹.
  47. شریعت، ۱۹.
  48. عابد، ۷۲.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰، ۱۸۶، ۲۲۱، ۲۳۰، ۳۵۳؛ ۲۰/۳۲۰ و ۲۱/۵۴۲.
  52. نویهض، ۳۲.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۹۵.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷، ۴۸۲؛ ۴/۴۵۸ و ۱۹/۲۸؛ شیرودی، ۳۳ ـ ۳۴.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۸.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۹ و ۱۶/۵۳.
  58. شفایی، ۶۸.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴؛ ۷/۱۹۸ و ۱۵/۱۷۰، ۴۵۳.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۴۴ ـ ۵۴۵.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۶ و ۱۹/۲۸.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۵۸؛ ۱۴/۱۸۱ و ۱۵/۱۷۱، ۵۱۸.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۰.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۹۳.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۸ ـ ۳۰۹.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۸۳.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۰.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۹۴ ـ ۱۹۵؛ ۱۶/۳۳۰ و ۲۰/۳۱۹.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۵۹ ـ ۶۰.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۷۲.
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸ و ۲۰/۳۲۱.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹ و ۲۷۸.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۰۷، ۳۰۵ ـ ۳۰۶، ۳۹۷ و ۱۶/۲۹۳.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹؛ ۳/۲ و ۵/۱۹۵.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۶.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۱.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۰، ۱۷۲ و ۱۶/۳۸۲.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۲.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۶۷.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۰.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۹.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۷ ـ ۳۱۸ و ۲۱/۲۲.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۴.
  88. ازغندی، ۴۲۰؛ فلاح‌نژاد، ۱۹۸ ـ ۱۹۹؛ رضوی، ۹۱.
  89. شمس، ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
  90. شمس، ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۴ و ۱۵/۲۹۲.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۳۹.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۹ ـ ۱۳۰ و ۱۶/۱۶۴ ـ ۱۶۵، ۴۹۰.
  94. انبیاء، ۹۲.
  95. نساء، ۷۵.
  96. نهج البلاغه، ۵۳، ۴۵۳.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۷؛ ۱۵/۱۲۹، ۱۷۰، ۴۴۱ و ۱۶/۳۷.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۷۰ و ۴۴۱.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۹.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۹ ـ ۱۳۰ و ۱۶/۱۶۴ ـ ۱۶۵، ۴۹۰.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
  • احمدی، حمید، ریشه‌های بحران در خاورمیانه، تهران، کیهان، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) ۱۳۵۷ ـ ۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش.
  • اسعدی، مرتضی، بیت المقدس، تهران، بنیاد دائرۀالمعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • اوبرین، لی، سازمان‌های یهودیان آمریکا و اسرائیل‏، ترجمه علی ناصری، تهران، نور، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • اینگرامز، دورین، بذرهای توطئه، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ترابیان، صفاءالدین. سراب یک ژنرال، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • چامسکی، نوام، مثلث سرنوشت: آمریکا، اسرائیل و فلسطینی‌ها، ترجمه هرمز همایونپور، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • حاجی‌یوسفی، امیرمحمد، ایران و رژیم صهیونیستی از همکاری تا منازعه، تهران، دانشگاه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • حسینی، سیده‌مطهره، پیشینه همکاری رژیم شاه در طرح‌های نظامی منطقه‌ای با اسرائیل. مجله پانزده خرداد. شماره ۲۹. ۱۳۹۰ش.
  • حلاق، حسان، نقش یهود و قدرت‌های بین‌المللی در خلع سلطان عبدالحمید از سلطنت (۱۹۰۸ ـ ۱۹۰۹م)، ترجمه حجت‌الله جودکی و احمد درویش، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • حمیدی، جعفر، تاریخ اورشلیم (بیت‌المقدس)، ج۲، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • رحمانی، شمس‌الدین، جنایت جهانی، تهران، پیام نور، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
  • رضوی، مهدی، نیرنگ‌سازی صهیونیسم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • زارع، رضا، ارتباط ناشناخته: بررسی روابط رژیم پهلوی و اسرائیل (۱۳۵۷ ـ ۱۳۲۷). تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • زیدآبادی، احمد، دین و دولت در اسرائیل، تهران، دورنگار، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، یهودیت، قم، آیت عشق، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • شریعت، محمدصادق، قدس و قطعنامه‌های بین‌المللی، تهران، اندیشه سازان نور، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • شفایی، امان‌الله، نقش دولت‌های اسلامی در اتحاد مسلمانان، تهران، مجله اندیشه تقریب، شماره ۱۴، ۱۳۸۷ش.
  • شمس، مرتضی، تهدیدهای نظامی، امنیتی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران، مجله مطالعات راهبردی، پیش‌شماره ۲. ۱۳۷۷ش.
  • شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، قم، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • صفاتاج، مجید، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل، تهران، آرون، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • عابد، خالد، شهرک‌سازی در سرزمین اشغالی، ترجمه عبدالکریم جادری، تهران، دوره عالی جنگ دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • فلاح‌نژاد، علی، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی‏، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • فیندلی، پل، فریب‌های عمدی: حقایقی درباره روابط آمریکا و اسرائیل، ترجمه محمدحسین آهویی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • قنبری آلانق، محسن، بنیادهای سیاسی جنبش صهیونیسم مسیحی و انگاره موعودگرایی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • گارودی، روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمة نسرین حکمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • گارودی، روژه، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • لطفیان، سعیده، دیدگاه راهبردی اسرائیل و برآورد تهدید امنیتی آن برای خاورمیانه، تهران، مجله سیاست، دوره چهل و هفتم، شماره ۱، ۱۳۹۶ش.
  • ماضی، محمد، سیاست و دیانت در اسرائیل‏، ترجمه غلامرضا تهامی، تهران، سنا، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • محجوب، محمود و فرامرز یاوری، گیتاشناسی کشورها (جغرافیای طبیعی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی)، تهران، گیتاشناسی، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش.
  • نویهض، عجاج، پروتکل‌های دانشوران صهیون، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون

محمدمهدی آذری، رژیم اشغالگر قدس، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص۵۹۷–۶۰۴.