خبر واحد

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۴ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقاله‌های دارای شناسه using HotCat)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

خبر واحد، حجیت خبر عادل یا ثقه و غیر متواتر.

خبر واحد؛ حدیث یا روایتی که از پیامبر(ص) یا اهل‌بیت(ع) نقل شده باشد و علم‌آور نباشد و تنها ظن بیاورد، خواه راوی آن یک نفر باشد یا بیشتر از آن.

برخی خبر واحد را حجت نمی‌دانند، اما امام‌خمینی همسو با گروهی قائل به حجیت خبر واحد شده‌اند.

قائلان به حجیت خبر واحد به دلایلی ازجمله قرآن، روایات و سیره مسلمانان و بنای عقلا استناد کرده‌اند.

آیات قرآن: در اثبات حجیت خبر واحد بیشتر به دو آیه نبأ و نفر استدلال شده‌است. امام‌خمینی دلالت آیه نبأ را مطلقاً ناتمام دانسته‌ و میان مضمون آیه نفر و دلالت بر حجیت خبر واحد فاصله‌ فراوانی می‌بیند.

روایات: امام‌خمینی استدلال به روایات مورد استناد را نمی‌پذیرد.

سیره مسلمانان و بنای عقلا: امام‌خمینی در استدلال به سیره متشرعه خدشه وارد کرده و عمده دلیل حجیت خبر واحد را بنای عقلا دانسته‌است.

وثوق به دست‌آمده از ادله حجیت خبر به دو شکل تفسیر شده‌است:

وثوق خبری: حاکی از اطمینان به صدور مضمون خبر از معصوم(ع) است.

وثوق مخبری: اطمینان به صحت سند روایت و وثاقت راویان موجود در سند است.

امام‌خمینی، با پذیرش مبنای وثوق خبری، عمل مشهور قدما طبق روایت را جابر ضعف سند آن و اعراض آنان را سبب وهن روایت دانسته‌است.

امام‌خمینی، حجیت خبر واحد را در اعتقادات انکار می‌کند؛ زیرا در اصول دین نیاز به یقین است و گمان و ظن معتبر نیستند و خبر واحد تنها ظن‌آور است.

مفهوم‌شناسی

خبر که از آن به «نَبَأ» نیز تعبیر می‌شود[۱] به معنای گزارشی است که دربارهٔ موضوع مورد پرس و جو به دست آمده باشد[۲] خبر در اصطلاح به معنای حدیث یا روایتی به‌کار رفته‌است که از پیامبر (ص) یا اهل بیت (ع) نقل شده باشد[۳] در یک تقسیم‌بندی خبر به متواتر، مستفیض و واحد تقسیم می‌شود[۴] اگر خبر نقل‌شده علم‌آور باشد،[۵] این‌گونه که جماعتی آن را نقل کرده باشند که عادتاً هماهنگی در میان آنها برای جعل حدیث و دروغگویی ممتنع باشد، به آن خبر، متواتر گفته می‌شود[۶] و خبری که راویان آن بیش از سه نفر باشد، اما به حد تواتر نرسد، مستفیض است[۷] و اگر خبر نقل‌شده علم‌آور نباشد[۸] و تنها ظن بیاورد[۹] خبر واحد نامیده می‌شود، خواه راوی آن یک نفر باشد یا بیشتر از آن که به حد استفاضه برسد.

پیشینه

از آنجا که بیشتر روایات موجود در مجامع حدیثی، مصداق خبر واحدند، علما همواره به آن توجه و دربارهٔ حجیت و دلایل آن بحث کرده‌اند[۱۰] بنابر نقل نجاشی، حسن‌بن‌موسی نوبختی متوفای قرن چهارم دراین‌باره کتاب مستقلی با عنوان «خبر الواحد و العمل به» نگاشته‌است[۱۱] و می‌تواند ازجمله نخستین آثار مستقل در موضوع خبر واحد باشد. با رشد و گسترش علم اصول بحث از خبر نیز گسترش یافت[۱۲] و در آثار علمای پیشین در مبحث اخبار و در کتاب‌های عالمان متأخر ضمن بحث از مصادیق ظن معتبر و امارات مطرح شد[۱۳] هرچند در اینکه بحث از خبر واحد جزو مسائل علم اصول است یا مبادی آن[۱۴] و اینکه جایگاه اصلی آن علم کلام است،[۱۵] اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف میان اصولیان، ریشه در تبیین موضوع علم اصول و تعیین ملاک مسئله اصولی دارد. اصولیان خبر واحد را از مهم‌ترین مسائل علم اصول دانسته‌اند[۱۶] امام‌خمینی ضمن مبحث امارات در اصول فقه، به بحث از خبر واحد و دلایل حجیت آن پرداخته‌است[۱۷] در تقریرات درس‌های اصولی ایشان نیز ذیل بحث یادشده بحث از خبر واحد به‌طور مبسوط مطرح شده‌است[۱۸] ایشان بحث از حجیت خبر واحد را جزو مسائل علم اصول می‌داند، چه در انوار الهدایه که موضوع علم اصول را حجت در فقه دانسته و آن را نظر مشهور نزد اصولیان خوانده‌است[۱۹] و چه در دوره‌های بعدی که صرف سنخیت میان قضایای یک علم را کافی دانسته‌است[۲۰] حجیت خبر واحد نزد اندیشمندان اسلامی پیوسته محل بحث و اختلاف نظر بوده‌است. دو دیدگاه در این خصوص نقل شده‌است که دیدگاه نخست مخالف حجیت خبر واحد است و دیدگاه دوم آن را حجت می‌داند.

حجیت و عدم حجیت خبر واحد

سید مرتضی،[۲۱] ابن‌زهره،[۲۲] ابن‌براج[۲۳] و ابن‌ادریس[۲۴] خبر واحد را حجت نمی‌دانند. به باور فاضل تونی از ظاهر کلام ابن‌بابویه و محقق حلی نیز عدم حجیت استفاده می‌شود[۲۵] ازجمله دلایلی که برای انکار حجیت خبر واحد ذکر کرده‌اند، آیه ۳۶ اسراء «لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و آیه ۲۸ نجم و روایاتی است که از عمل به خبری که صدورش قطعی نیست، نهی کرده‌اند[۲۶] علامه حلی[۲۷] و عموم عالمان پس از وی[۲۸] و علمای معاصر قائل به حجیت خبر واحد شده‌اند؛ حتی گروهی از اصولیان ازجمله شیخ طوسی[۲۹] بر حجیت خبر واحد ثقه، ادعای اجماع کرده‌اند[۳۰] امام‌خمینی ضمن پذیرش حجیت خبر واحد و ارائه دلیل برای آن، به بررسی دلایل مخالفان پرداخته‌است[۳۱] موافقانِ حجیت خبر واحد به این اشکال که علمای متقدم امامیه خبر واحد را حجت نمی‌دانستند پاسخ گفته‌اند[۳۲] شیخ طوسی عدم حجیت خبر واحد را ناظر به روایات نقل‌شده از اهل سنت می‌داند[۳۳] نشانه صدق این مدعا در کلام سید مرتضی که مدعی اجماع امامیه بر عدم حجیت خبر واحد است،[۳۴] قابل دستیابی است؛ زیرا وی معتقد است اکثر روایات کتاب‌های فقهی امامیه متواتر و علم‌آورند[۳۵]؛ در حالی‌که شیخ طوسی[۳۶] و دیگر فقها[۳۷] این اخبار را در شمار خبر واحد می‌دانستند.

نقد عدم حجیت خبر واحد

قائلان به جواز عمل به خبر واحد، آیاتی را که منکرانِ حجیت به آن استناد کرده‌اند ـ یعنی آیاتی که از پیروی از غیر علم نهی می‌کنند ـ در مورد اصول دین یا آن دسته از ظنونی دانسته‌اند که عقلا به آنها عمل نمی‌کنند[۳۸] آنان ازجمله امام‌خمینی همچنین بر فرض دلالت برخی از آیات، قائل به تخصیص آن آیات با دلایل اعتبار خبر واحد شده‌اند[۳۹]؛ اما دراین‌باره اشکال شده‌است که آیه مورد استناد[۴۰] پذیرای تخصیص نیست. امام‌خمینی در پاسخ به این اشکال گفته‌است درستی استدلال به این آیه، مستلزم عدم جواز استدلال به آن است؛ زیرا به صورت قضیه حقیقی بر عدم جواز عملِ به غیر علم دلالت می‌کند و این در حالی است که ظاهر همین آیه نیز ظنی است و از مصادیق عمل به غیر علم است؛ بنابراین آیه شامل خودش نیز می‌شود و لازمه قبول مضمون آیه، این خواهد بود که تبعیت از آن جایز نباشد[۴۱] قائلان به جواز ازجمله امام‌خمینی همچنین روایاتی را که از عمل به خبری که صدورش معلوم نیست، نهی می‌کنند،[۴۲] به مواردی مانند تعارض روایات حمل کرده‌اند.[۴۳]

دلیل‌های حجیت خبر واحد

قائلان به حجیت خبر واحد پس از پاسخ به دلایل منکران، برای اثبات حجیت خبر واحد به دلایلی ازجمله قرآن، روایات و سیره مسلمانان و بنای عقلا استناد کرده‌اند[۴۴]

آیات قرآن

در اثبات حجیت خبر واحد به آیات چندی استناد شده‌است. یکی از آیات آیه نبأ[۴۵] است که در آن خداوند به مؤمنان دستور می‌دهد اگر فاسقی خبری آورد، دربارهٔ آن تحقیق کنند تا مبادا از روی جهالت به دیگران آسیب برسانند. در این آیه بر اساس قبول مفهوم وصف (کلمه فاسق)[۴۶] و مفهوم شرط که همان تعلیق وجوب تبیّن بر خبر فاسق است بر حجیت خبر واحد استدلال شده‌است. امام‌خمینی مانند شیخ انصاری[۴۷] و نایینی[۴۸] قضیه وصفیه را فاقد مفهوم می‌داند[۴۹]؛ از این‌رو بیشترِ استدلال‌کنندگان به آیه به مفهوم شرط استناد کرده‌اند[۵۰] از مفهوم شرط تقریرهای مختلفی ارائه شده‌است[۵۱] و عالمانی مانند یزدی طباطبایی،[۵۲] آخوند خراسانی[۵۳] و نایینی[۵۴] استدلال به آیه نبأ را پذیرفته‌اند؛ اما در برابر، شیخ انصاری،[۵۵] امام‌خمینی،[۵۶] خویی[۵۷] و سیدمحمدباقر صدر[۵۸] دلالت آیه نبأ را مطلقاً ناتمام دانسته‌اند.

امام‌خمینی پس از بررسی استدلال‌های مختلف برای اثبات مطلب و اشکال به این استدلال‌ها[۵۹] مفهوم آیه نبأ را بر فرض پذیرش، از اثبات حجیت خبر عادل به‌طور مطلق ناتوان می‌داند؛ زیرا معنای ظاهری واژه «تبیّن» مناسبت ندارد که جزا برای «مجیء فاسق» باشد و از نظر عقل و عرف، ترتّبی میان آن دو نیست[۶۰] پس «تبین» به معنای رویگردانی از خبر فاسق است که مفهومش روی نگرداندن از خبر شخص عادل است و این روی نگرداندن ممکن است تمام موضوع برای عمل به خبر عادل یا جزء موضوع باشد؛ از این‌رو حجیت خبر عادل به‌خودی‌خود از مفهوم به دست نمی‌آید[۶۱] همچنین امام‌خمینی ضمن تقسیم خبر به خبر مربوط به امور خطیر که در صورت کذب، آثار مهمی را در پی داشته باشد و خبری که در صورت کذب چنین آثاری نداشته باشد، مورد آیه را از قسم اول دانسته که دربارهٔ ارتداد قوم بنی‌مصطلق بوده که فرض دروغ‌بودن این خبر و کشته‌شدن آنان به دست سپاهیان اسلام ضرر عظیم و غیرقابل جبرانی را در پی داشت؛ از این‌رو خداوند دستور می‌دهد در این‌گونه امور بررسی و تحصیل علم لازم است و فرقی نمی‌کند ناقل خبر عادل باشد یا فاسق؛ بنابراین آیه شامل همه خبرها نمی‌شود.[۶۲]

آیه دیگر آیه نفر[۶۳] است که از آن بر می‌آید کوچ‌کردن برای یادگیری مسائل دینی بر عده‌ای از مؤمنان واجب است تا بازگردند و قوم خود را بیم دهند و لازمه وجوب بیم‌دادن حجت‌بودن خبر واحد (بیم‌دهنده) است.[۶۴]

میرزای قمی،[۶۵] یزدی طباطبایی،[۶۶] نایینی[۶۷] و خویی[۶۸] دلالت آیه نفر را پذیرفته‌اند. شیخ انصاری،[۶۹] آخوند خراسانی[۷۰] و بعضی دیگر[۷۱] با انکار ملازمه یادشده، دلالت آیه را نپذیرفته‌اند. امام‌خمینی نیز پس از اشکال‌های متعدد به سخن کسانی که به آیه استناد کرده‌اند، در نهایت میان مضمون آیه و دلالت بر حجیت خبر واحد فاصله‌ای فراوان می‌بیند[۷۲]

روایات

اصولیان برای اثبات حجیت خبر واحد ثقه به پاره‌ای از روایات نیز استدلال کرده‌اند[۷۳]؛ مانند روایاتی که در آنها امام (ع) دیگران را برای به دست آوردن احادیث اهل بیت، به برخی از یاران خود ارجاع می‌دهد یا اینکه در حدیثی امام‌صادق (ع) رد روایات زراره از امام‌باقر (ع) را جایز نمی‌داند[۷۴] بیشتر اصولیان معاصر اجمالاً دلالت این روایات را قبول کرده‌اند[۷۵]

امام‌خمینی با اشاره به بنای عقلا در عمل به خبر واحد، روایات یادشده را در حکم امضای شارع می‌داند و تأسیس حجیت با این روایات را انکار می‌کند[۷۶] ایشان برخلاف دیگر اصولیان[۷۷] تواتر در تمام طبقات راویان این روایات را نپذیرفته‌است؛ از این‌رو استدلال به این اخبار را برای حجیت خبر واحد نمی‌پذیرد[۷۸] ایشان پس از بیان برخی اشکال‌ها، برای اثبات حجیت مطلق خبر ثقه، راه حلی پیشنهاد می‌کند که شکل‌گرفته از روایات به ضمیمه بنای عقلاست؛ به این بیان که قدر متیقن از بنای عقلا عمل به خبری است که دارای سند عالی و راویان مورد تأیید از سوی جمعی عادل باشد؛ حال در میان احادیثی که به حجیت مطلق خبر ثقه دلالت دارند، چنین روایاتی وجود دارد؛ مانند صحیحه احمدبن‌اسحاق که راویان آن از مشایخ بزرگوار و مورد تأییدند و عمل به خبر ثقه را مطلقاً تجویز می‌کند[۷۹] در نتیجه به کمک سیره و خبر احمدبن‌اسحاق حجیت مطلق خبر ثقه ثابت می‌شود.

سیره مسلمانان و بنای عقلا

برای حجیت خبر واحد به سیره مسلمانان و بنای عقلا نیز استناد شده‌است[۸۰] بیشتر اصولیان در استناد به سیره متشرعه اشکال کرده‌اند؛ ولی دلالت بنای عقلا را پذیرفته‌اند[۸۱]؛ هرچند برخی در دلالت بنای عقلا نیز خدشه کرده‌اند[۸۲] امام‌خمینی در استدلال به سیره متشرعه خدشه وارد کرده[۸۳] و عمده دلیل حجیت خبر واحد را بنای عقلا دانسته‌است[۸۴] ایشان برای دفع این اشکال معروف که آیات نهی‌کننده از عمل به غیر علم، مانع از حجیت بنای عقلاست،[۸۵] از ظهور خود این آیات استفاده می‌کند؛ زیرا بدون تردید آیات مانعه از عمل به غیر علم با قصد افاده و افهام بیان شده‌اند؛ بنابراین ظاهر این آیات با آنکه ظنی‌اند و مفید علم نیستند، قابلیت افاده و افهام را دارند؛ از این‌رو حجیت آنها مسلم انگاشته شده‌است و این حجیت جز در سیره عقلا در امر دیگری ریشه ندارد؛ بنابراین خداوند نیز در نزول این آیات به همین سیره عقلایی، اتکا کرده‌است؛ پس با الغای خصوصیت روشن می‌شود آیات یادشده مانع از حجیت ظنونی مانند حجیت ظواهر یا خبر ثقه که سیره بر حجیت آنها اقامه شده، نمی‌شود[۸۶]

مبانی مختلف در حجیت خبر و آثار آن

وثوق به دست‌آمده از ادله حجیت خبر به دو شکل تفسیر شده‌است:

  1. وثوق خبری که از آن به وثوق صدوری نیز تعبیر می‌شود و حاکی از اطمینان به صدور مضمون خبر از معصوم (ع) است.
  2. وثوق مخبری که اطمینان به صحت سند روایت و وثاقت راویان موجود در سند است که از آن به وثوق سندی نیز تعبیر می‌شود[۸۷] بیشتر اصولیان بزرگ و فقیهان شیعه قائل به وثوق خبری‌اند[۸۸]؛ از این‌رو به باور ایشان اگر خبری سندش ضعیف باشد ولی قرائنی بر صدق آن وجود داشته باشد، به آن عمل خواهد شد.

در برابر نظر مشهور، برخی دیگر، معیار در حجیت را وثوق مُخبری می‌دانند؛ بنابراین اگر سند روایتی ضعیف باشد به آن عمل نمی‌کنند؛ هرچند مشهور به آن روایت عمل کرده باشند[۸۹]؛ زیرا با عمل مشهور اطمینان به صدور خبر برای نوع مردم پیدا نمی‌شود؛ علاوه بر این به باور اینان حتی اگر اطمینانِ نوعی به وثوق خبر حاصل شود، دلیلی بر حجیت آن وجود ندارد[۹۰]؛ از این‌رو نه عمل مشهور را جابر ضعف سند می‌دانند و نه اعراض آنان را موهن اعتبار روایت.[۹۱]

امام‌خمینی با پذیرش مبنای وثوق خبری، عمل مشهور قدما طبق روایت را جابر ضعف سند آن[۹۲] و اعراض آنان را سبب وهن روایت دانسته‌است[۹۳] به باور ایشان امور دیگری نیز موجب اطمینان به وثوق خبر می‌شوند، مانند کثرت روایات هم‌مضمون،[۹۴] قوت متن[۹۵] و وجود مضامین عالی[۹۶] که موجب جبران ضعف سند روایات می‌شوند. برخی افزوده‌اند اگر ملاک در حجیت، وثوق خبری باشد، می‌توان از مرجّح منصوص، به غیر منصوص تعدی کرد؛ حال آنکه با وثاقت مُخبری، این امر امکان‌پذیر نیست.[۹۷]

عدم حجیت خبر واحد در مسائل اعتقادی

خبر واحد در اصول اعتقادی، حجت نیست؛ زیرا در اصول دین نیاز به یقین است و گمان و ظن معتبر نیستند و خبر واحد تنها ظن‌آور است. در این میان فرقی میان ظواهر و غیر ظواهر وجود ندارد[۹۸]؛ البته برخی عمل به ظن مستند به استدلال را در اصول دین جایز دانسته‌اند[۹۹] امام‌خمینی نیز حجیت خبر واحد را در اعتقادات انکار می‌کند[۱۰۰] و آیه ۳۶ سوره یونس را که از عمل به ظن نهی کرده، مربوط به اصول اعتقادات می‌داند[۱۰۱] با این حال، خبر واحد در خصوص جزئیات مربوط به برزخ و معاد و حوادث روز قیامت و جزئیات مربوط به صراط و میزان و اموری از این دست و نیز اخبار تاریخی و خبرهای مربوط به کائنات و امت‌های پیشین حجت است.[۱۰۲]

پانویس

  1. فراهیدی، العین، ۴/۲۵۸ و ۸/۳۸۲.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۲۲۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۶/۳۲۵.
  3. ← طوسی، الاستبصار، ۲/۷۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ۲۲.
  4. عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.
  5. سید مرتضی، رسائل، ۲/۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد، ۳/۳۶۷.
  6. وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیه، ۱۴۲؛ صدر، قاعده لاضرر، ۲۴؛ سبحانی، ارشاد العقول، ۳/۱۸۶.
  7. عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.
  8. طوسی، العده، ۱/۱۰۰؛ سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۰؛ ← حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ص۲۷۰.
  9. حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵؛ ← میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۹۳.
  10. سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۱؛ طوسی، العده، ۱/۹۷؛ حلی، محقق، معارج الاصول، ۲۰۳ ـ ۲۰۵؛ حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵ ـ ۲۰۶.
  11. نجاشی، رجال النجاشی، ۶۳.
  12. عاملی، معالم الدین، ۱۸۷؛ فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۷؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ص۲۷۰.
  13. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۰۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳؛ صدر، بحوث، ۴/۳۲۷.
  14. ← تبریزی، فرائد الاصول، ۲/۹ ـ ۱۰؛ آشتیانی، بحر الفوائد، ۱/۱۴۲ ـ ۱۴۳.
  15. ← یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۳.
  16. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۹۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۰۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ روحانی، منتقی الاصول، ۴/۲۴۹.
  17. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۷.
  18. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۵۰.
  19. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۸ ـ ۲۶۹.
  20. امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۹ ـ ۴۳؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۱۲.
  21. سید مرتضی، رسائل، ۳/۳۰۹؛ سید مرتضی، الذریعه، ۱/۲۸۱ و ۲/۴۱، ۵۴.
  22. ابن‌زهره، غنیة النزوع، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.
  23. ابن‌براج، المهذب، ۲/۵۹۸.
  24. ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۵۱.
  25. فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۸.
  26. ← ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۴۷ ـ ۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۱۰ و ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۰؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۹۴.
  27. حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵.
  28. عاملی، معالم الدین، ۱۸۹؛ مجلسی، روضة المتقین، ۲/۴۸۵؛ میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۰۲ ـ ۴۰۳؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳.
  29. طوسی، العده، ۱/۱۲۶ ـ ۱۲۷.
  30. میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۱۶؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۵؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲.
  31. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲ ـ ۳۱۳.
  32. ← طوسی، العده، ۱/۱۲۸ ـ ۱۲۹.
  33. طوسی، العده، ۱/۱۲۷ ـ ۱۲۸.
  34. سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۴.
  35. سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۶.
  36. طوسی، العده، ۱/۱۲۸ و ۱۳۶ ـ ۱۳۸.
  37. کرکی، رسائل، ۱/۲۵۶.
  38. یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۸.
  39. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۲؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۵؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۸؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۷۵ ـ ۲۷۸؛ امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۴۶۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۱.
  40. اسراء، ۳۶.
  41. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۰.
  42. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۱۰ و ۱۱۹ ـ ۱۲۰.
  43. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۵؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۳۱؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۳؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۲؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۲۲ ـ ۲۲۳.
  44. ← فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۹؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶به بعد؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶.
  45. حجرات، ۶.
  46. انصاری، مطارح الانظار، ۳/۱۲۶ ـ ۱۲۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۷۸ ـ ۱۷۹.
  47. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۷.
  48. نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۷.
  49. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۷ ـ ۲۸۸.
  50. ← انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۴.
  51. ← انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۴ ـ ۱۷۰؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۰۷.
  52. یزدی طباطبایی، ۱/۴۵۹.
  53. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶.
  54. نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۹.
  55. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۷ ـ ۱۲۶.
  56. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳ ـ ۲۸۶.
  57. خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۸۹ ـ ۱۹۰.
  58. صدر، بحوث، ۴/۳۵۱ ـ ۳۵۸.
  59. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳ ـ ۳۰۵.
  60. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۶۱ ـ ۱۶۲.
  61. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳.
  62. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۷.
  63. توبه، ۱۲۲.
  64. فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۶۲ ـ ۱۶۳؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۲۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶ ـ ۲۹۸؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۶۴.
  65. میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۰۸ ـ ۴۱۵.
  66. یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۶۴.
  67. نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۸۷.
  68. خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۱۳ ـ ۲۱۷.
  69. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۲۹.
  70. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۸.
  71. صدر، بحوث، ۴/۳۸۱.
  72. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۰۸ ـ ۳۱۰.
  73. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۳۷؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۱.
  74. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۴۳.
  75. یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۸۳ ـ ۴۸۴؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۸۹؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۴؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۲۵.
  76. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۱.
  77. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۳۰۲؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۸۴؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۹۱؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۶.
  78. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۱۱ ـ ۳۱۳.
  79. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲.
  80. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۶۲ ـ ۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲ ـ ۳۰۳؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۶ ـ ۱۳۷.
  81. انصاری، فرائد الاصول، ۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲ ـ ۳۰۴؛ خمینی، تحریرات فی الاصول، ۶/۴۹۹ ـ ۵۰۰.
  82. حائری، درر الفوائد، ۲/۵۷؛ روحانی، منتقی الاصول، ۴/۲۹۹.
  83. امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۴۸۵؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۰ ـ ۱۹۱.
  84. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳؛ تنقیح الاصول، ۳/۱۹۱.
  85. انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۳.
  86. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳ ـ ۳۱۴؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۰ ـ ۴۳۱.
  87. ← آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۳/۱۴۸.
  88. ← تبریزی، فرائد الاصول، ۲۵ ـ ۲۶؛ ← آملی، مصباح الهدی، ۲/۱۹۳؛ اصفهانی، نهایة الدرایة، ۲/۲۷۹.
  89. آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۴/۴۵۴؛ خویی، موسوعه، ۲/۲۳۷.
  90. خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۷۹ ـ ۲۸۱.
  91. خویی، موسوعه، ۲/۲۳۷ و ۳/۴۰۸.
  92. امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۲۴؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۹۸.
  93. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۰۵؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۴/۳۲۴).
  94. امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۱۸ ـ ۱۱۹.
  95. امام‌خمینی، الطهاره، ۳/۱۰۳.
  96. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۴.
  97. ← آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۴/۴۵۴.
  98. آشتیانی، بحر الفوائد، ۱/۱۵۴؛ صدر، بحوث، ۴/۲۲۷.
  99. تبریزی، فرائد الاصول، ۲/۵۵۹ ـ ۵۶۰.
  100. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۸۶.
  101. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۷۵.
  102. خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۷۷ ـ ۲۷۸.

منابع

  • قرآن کریم
  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
  • آشتیانی، میرزامحمدحسن، بحر الفوائد، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق
  • آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، تهران، محمدتقی آملی، چاپ اول، ۱۳۸۰ق
  • آملی، میرزاهاشم، مجمع الافکار و مطرح الانظار، تقریر محمدعلی اسماعیل‌پور، قم، علمیه، چاپ اول، ۱۳۹۵ق
  • ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق
  • ابن‌زهره، سیدحمزةبن‌علی، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق
  • ابن‌براج، قاضی‌عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق
  • اصفهانی غروی، محمدحسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، تحقیق مهدی احدی، قم، مؤسسه سیدالشهداء (ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعادل و الترجیح، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، معتمد الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش
  • انصاری، مرتضی، فرائد الاصول (الرسائل)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق
  • انصاری، مرتضی، مطارح الانظار، تقریر ابوالقاسم کلانتری، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش
  • تبریزی، موسی‌بن‌جعفر، فرائد الاصول مع حواشی أوثق الوسائل فی شرح الرسائل، قم، سماء قلم، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش
  • حائری اصفهانی، محمدحسین، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، قم، دار احیاء العلوم الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
  • حائری یزدی، عبدالکریم، درر الفوائد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، مبادئ الوصول الی علم الأصول، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، علمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، معارج الاصول، تحقیق سیدمحمدحسین رضوی، لندن، مؤسسه امام‌علی (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۳ق
  • خمینی، سیدمصطفی، تحریرات فی الاصول، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
  • خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام‌الخویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الطهاره ج ۲ و ۳، تقریر میرزاعلی غروی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق
  • خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الاصول، تقریر سیدمحمدسرور بهسودی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق
  • روحانی، سیدمحمد، منتقی الاصول، تقریر سیدعبدالصاحب حکیم، قم، چاپخانه امیر، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق
  • سبحانی، جعفر، ارشاد العقول الی مباحث الاصول، تقریر محمدحسین حاج‌عاملی، قم، مؤسسه امام‌صادق (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۴ق
  • سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، الذریعة الی اصول الشریعه، تحقیق ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
  • سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، رسائل الشریف المرتضی، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق
  • صدر، سیدمحمدباقر، بحوث فی علم الاصول، تقریر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق
  • صدر، سیدمحمدباقر، قاعدة لاضرر و لاضرار، تقریر سیدکمال حیدری، قم، دارالصادقین، چاپ اول، ۱۴۲۰ق
  • صدوق، محمدبن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق
  • طوسی، محمدبن‌حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تحقیق سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق
  • طوسی، محمدبن‌حسن، العدة فی اصول الفقه، تحقیق محمدرضا انصاری، قم، محمدتقی علاقبندیان، چاپ اول، ۱۴۱۷ق
  • عاملی، حسن‌بن‌زین‌الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، بی‌تا
  • عراقی کزازی، آقاضیاءالدین، علی‌بن‌آخوند، الاجتهاد و التقلید، تقریر میرزاهاشم آملی، قم، نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۸۸ش
  • عراقی کزازی، آقاضیاءالدین، علی‌بن‌آخوند، نهایة الافکار، تقریر محمدتقی بروجردی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق
  • فاضل تونی، عبدالله، الوافیة فی اصول الفقه، تحقیق سیدمحمدحسین رضوی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ دوّم، ۱۴۱۵ق
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق
  • کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق
  • کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، رسائل المحقق الکرکی، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی و دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
  • مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق
  • میرزای قمی، ابوالقاسم، القوانین المحکمة فی الاصول، قم، احیاء الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۳۰ق
  • نایینی، میرزامحمدحسین، فوائد الاصول، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
  • نجاشی، احمدبن‌علی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق
  • وحید بهبهانی، محمدباقر، الرسائل الاصولیه، قم، مؤسسه علامه وحید بهبهانی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق
  • یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة فرائد الاُصول، قم، دارالهدی، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.

پیوند به بیرون