محی‌الدین انواری

نسخهٔ تاریخ ‏۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۰ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)

محی‌الدین انواری، روحانی مبارز، نماینده امام‌خمینی در حج، نماینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری.

انواری محی الدین 1.jpg
شناسنامه
نام کاملمحمدباقر انواری
لقبمحی‌الدین انواری
زادروزسال ۱۳۰۵
شهر تولدقم
کشور تولدایران
تاریخ درگذشت۱۳۹۱/۷/۲۳/ ۲۸ ذی‌القعده ۱۴۳۳
شهر درگذشتتهران
کشور درگذشتایران
آرامگاهحرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
فرزندانپسر و دو دختر
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هانماینده امام‌خمینی در حج، نماینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتیدمحمدباقر آشتیانی، سیدعباس فشارکی، عمادالدین غروی رشتی، میرزایوسف ایروانی، میرزامحمدحسین شیرازی، محمدتقی آملی، ابوالحسن شعرانی، مرتضی مطهری، مهدی الهی قمشه‌ای، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی


محمدباقر انواری، معروف به محی‌الدین انواری، از علمای مبارز و همراهان نهضت امام‌خمینی، در سال ۱۳۰۵ در شهر قم به دنیا آمد. او در پنج سالگی به همراه پدر روانه همدان شد و پس از فراگیری دروس مکتب خانه‌ای، تحصیلات جدید را تاسوم متوسطه در مدت هشت سال در همدان طی کرد و تحصیلات حوزوی خود را از سال ۱۳۲۰ در مدرسه حاج آخوند آغاز کرد.

وی سال ۱۳۲۲ به قم هجرت کرد ولی پس از دو سال عازم تهران شد و دروس حوزوی را نزد علمای وقت تهران از جمله مرتضی مطهری بهره برد و در کنار تحصیل به تدریس مقدمات و سطوح اشتغال داشت. او در جریان نهضت ملی شدن نفت با سیدابوالقاسم کاشانی ارتباط داشت و در همین دوران با فدائیان اسلام آشنا شد. آشنائی انواری با امام‌خمینی از سال ۱۳۲۲ بود.

انواری اوایل دهه چهل به دستور امام از اعضای شورای روحانیت جمعیت مؤتلفه اسلامی بود که در جریان ترور حسنعلی منصور متهم و حکم سنگین پانزده سال حبس با اعمال شاقه برای ایشان صادر و پس از یازده سال تحمل حبس در سال ۱۳۵۵ آزاد شد.

انواری که از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران بود، برای دیدار با امام‌خمینی به پاریس رفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مأموریت‌ها و مناصبی را با حکم حضرت امام انجام داد و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را نیز در کارنامه خود دارد.

انواری در سال ۱۳۹۱ و در ۸۶ سالگی درگذشت و در حرم عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.

ولادت و نسب

محمدباقر انواری، معروف به محی‌الدین انواری در سال ۱۳۰۵ در شهر قم، محله قدیمی «باغ پنبه» زاده شد.

پدرش زین‌العابدین اهل درجزین همدان، از شاگردان عبدالکریم حائری یزدی در قم بود و نیاکان پدری او همه اهل علم بودند و نیای بزرگ او آخوند ملاعبدالرزاق درجزینی اهل بروجرد بود که به درجزین مهاجرت کرده بود.[۱] زین‌العابدین در سال ۱۳۱۰ به دستور مؤسس حوزه علمیه قم، حائری یزدی به همدان هجرت کرد و تا آخر عمر در این شهر به تبلیغ و ارشاد مردم پرداخت و در سال ۱۳۵۶ درگذشت و پیکرش در بهشت معصومه (س)، قم به خاک سپرده شد.[۲] مادر محی‌الدین، زهرا علمی انواری دختر محمد علمی انواری بود و وی نیز از علمای سرشناس همدان و تحصیل‌کرده نجف و از شاگردان محمدحسین نایینی و ضیاءالدین عراقی بود.[۳]

تحصیلات

محی‌الدین انواری در پنج‌سالگی به همراه پدر خود از قم به همدان رفت و پس از دو سال فراگیری خواندن و نوشتن و قرائت قرآن در مکتبخانه وارد مدرسه نوبنای «شرافت» که مدیریت آن را دوست پدرش بر عهده داشت شد و حدود هشت سال تا سوم متوسطه ادامه تحصیل داد.[۴] وی در سال ۱۳۲۰ همزمان با تحصیل دروس جدید، مقدمات علوم دینی را نزد پدر خود آغاز کرد؛ سپس به صورت رسمی وارد مدرسه علمیه حاج‌آخوند همدان شد و در سال ۱۳۲۲ برای تکمیل علوم اسلامی به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد. از آنجا که وضع اقتصادی حوزه قم در این مقطع بد بود، انواری نتوانست بیش از دو سال در قم بماند و چند ماه پس از ورود سیدحسین بروجردی به قم در اواخر سال ۱۳۲۳، با تشویق عباس انصاری از علمای تهران به حوزه تهران منتقل و در یکی از حجره‌های مدرسه مروی ساکن شد.[۵]

انواری در تهران سطوح عالی حوزه را نزد میرزا ـ محمدباقر آشتیانی، سیدعباس فشارکی، عمادالدین غروی رشتی، میرزایوسف ایروانی و میرزامحمدحسین شیرازی پدر دوست دیرین و صمیمی خود سیدرضی شیرازی خواند و پس از آن، به درس خارج فقه و اصول محمدتقی آملی رفت و حدود پنج سال از وی بهره برد. وی همچنین شرح منظومه را نزد ابوالحسن شعرانی و مرتضی مطهری، الهیات شفا را نزد مهدی الهی قمشه‌ای؛ اسفار را نزد سیدابوالحسن رفیعی قزوینی فرا گرفت و بیشتر درس‌ها را با سیدرضی شیرازی هم‌بحث بود.[۶] شیرازی نواده میرزامحمدحسن شیرازی، صاحب حکم تحریم تنباکو است که در ۲۴ تیر ۱۳۵۸ به او سوء قصد شد و امام‌خمینی در نامه‌ای به وی ضمن نکوهش شدید آن، آن را کار هواخواهان بیگانه و خیانتکاران به اسلام و خلق مسلمانان شمرد.[۷] (ببینید: کمیته انقلاب اسلامی)

انواری هم‌زمان با تحصیل به تدریس می‌پرداخت؛ ازجمله حاشیه ملاعبدالله در منطق، شرح لمعه در فقه، رسائل و مکاسب شیخ انصاری در فقه و اصول را تدریس می‌کرد.

ازدواج و فرزندان

وی سال ۱۳۲۷ با دختر عباس انصاری ازدواج کرد و حاصل آن یک پسر و دو دختر بود.[۸]

آشنایی با امام و فعالیت‌ها

انواری در ماجرای نهضت ملی نفت به خانه سیدابوالقاسم کاشانی رفت‌وآمد داشت، روزنامه‌ها را مطالعه می‌کرد و از طریق هم‌حجره و هم‌بحث دیگر خود سیدهاشم حسینی که از اعضای فدائیان اسلام بود و سیدمجتبی نواب صفوی که به حجره وی رفت‌وآمد داشت، با رهبر این گروه نیز آشنا شد. انواری به گروه فدائیان و شخص نواب صفوی علاقه‌مند بود، اما به سبب برخی اشکالاتی که به آنان داشت، با وجود اصرار نواب صفوی، جذب آنان نشد؛ چنان‌که برخی مطالب روزنامه «منشور برادری» را با موازین معارف اسلامی در تضاد می‌دید و آن را به نواب صفوی هم یادآوری کرده بود.[۹]

آشنایی انواری با امام‌خمینی از سال ۱۳۲۲ آغاز شد. در این سال سیدحسین بروجردی به قم هجرت کرد، علمای سرشناس شهرستان‌ها به دیدار وی می‌رفتند و پدر انواری نیز ازجمله آنان بود. در این دیدار که انواری نیز حضور داشت و هجده‌ساله بود، در کنار بروجردی با امام‌خمینی آشنا شد. همچنین چند روز بعد امام‌خمینی در مدرسه فیضیه به انواری خبر داد بروجردی قصد بازدید از پدر وی را دارد و این امر نیز موجب ارتباط او با امام‌خمینی و سیدمصطفی خمینی شد.[۱۰] وی در بعضی دیدارهای امام‌خمینی با سیدابوالقاسم کاشانی حضور داشت.[۱۱] و پس از فوت بروجردی نیز در زمره مروجان مرجعیت امام‌خمینی قرار گرفت.[۱۲]

با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، انواری در تمام مراحل حساس حضور جدی داشت؛ ازجمله در ماجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، وی در مسجد «چهل‌تن» تهران امام جماعت بود و در جلسات صنف «کشباف و جوراب» و «هیئت احمدی» بازاریان نیز حضور می‌یافت و در آنجا اعلامیه‌های مراجع تقلید را برای حاضران می‌خواند و دربارهٔ ماهیت ضدّدینی مصوبه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بحث می‌کرد. (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی) او افزون بر این، نامه‌ای در این‌باره به سیدمحسن حکیم در نجف نوشت[۱۳] و اعلامیه‌ای نیز در ردّ آن به همراه علمای تهران امضا کرد.[۱۴] چنان‌که در حدود سی مورد دیگر از بیانیه‌های علمای تهران در موضوعات مختلف سیاسی مربوط به نهضت امام‌خمینی، ازجمله در ماجرای اعلام عزای نوروز ۱۳۴۲، اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، اعتراض علمای مهاجر، درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، اعتراض به اهانت روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی، فاجعه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز، اعلام عزای نوروز ۱۳۵۷، چهلم قیام تبریز، قیام یزد، اعتراض به حمله به بیت مراجع تقلید، سالگرد ۱۵ خرداد ۱۳۵۷، فاجعه سینما رکس آبادان، حمایت از اعتصاب کارکنان شرکت نفت، اعتراض به محاصره خانه امام‌خمینی در نجف، هجرت امام‌خمینی به پاریس، فاجعه ۱۷ شهریور، فاجعه مسجد جامع کرمان، اعتراض به تشکیل دولت ازهاری، اعتراض به اهانت به حرم رضوی، دعوت به راهپیمایی عاشورا و تاسوعا، دعوت به اعتصاب عمومی، امضای انواری دیده می‌شود و در بعضی از آنها نخستین کس است.[۱۵]

زندانی‌شدن و تبعید

انواری در اوایل دهه چهل به فرمان امام‌خمینی به عضویت شورای روحانیت جمعیت مؤتلفه اسلامی درآمد و در آن شورا همکار مرتضی مطهری و سیدمحمد حسینی بهشتی بود.[۱۶] در ماجرای ترور حسنعلی منصور در بهمن ۱۳۴۳ به دست اعضای جمعیت مؤتلفه، به اتهام اینکه رابط گرفتن فتوای ترور بود، دستگیر شد[۱۷] و اگرچه وی این اتهام را تکذیب کرد،[۱۸] اما برابر رأی دادگاه تجدید نظر اداره دادرسی ارتش، به اتهام برهم‌زدن اساس حکومت، قتل نخست‌وزیر و حمل سلاح غیرمجاز و پنهان کردن متهم، به پانزده سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد، و این حکم در ۱۳۴۴/۲/۱۹ با موافقت دادستان ارتش همراه شد.[۱۹]

به دنبال محکومیت طولانی‌مدت انواری، شخصیت‌های بزرگی مانند سیدمحسن حکیم و سیداسدالله مدنی از نجف، میرزااحمد آشتیانی و محمدتقی فلسفی از تهران و میرزااحمد کفایی از مشهد، با فرستادن نامه، تلگرام و دیدار با مسئولان، خواهان آزادی یا تخفیف محکومیت وی شدند، اما تلاش آنان نتیجه‌ای نداشت؛ به گونه‌ای که تا چند ماه حتی اجازه دیدار به خانواده او داده نشد و چند ماه بعد، به درخواست کتبی آشتیانی، با دیدار خانواده موافقت شد.[۲۰] امام‌خمینی نیز پس از زندانی‌شدن وی به نزدیکان خود سفارش کرد هر ماه مبلغی به عنوان کمک‌هزینه به خانواده انواری پرداخت کنند.[۲۱]

انواری بیشترین دوران محکومیت را در زندان قصر، مدتی را در زندان کمیته مشترک و چند وقتی را در زندان اوین گذراند و با اینکه شرایط سختی را از نظر مکان و تغذیه در زندان سپری کرده بود و به رماتیسم و ناراحتی معده دچار شده بود، هیچ وقت از پای ننشست و با ارتباط با سایر زندانیان به فعالیت دینی و فرهنگی و سیاسی می‌پرداخت. به همین سبب، مدتی او را زیر نظارت‌های امنیتی به زندان برازجان بوشهر تبعید کردند.[۲۲] انواری ازجمله کسانی بود که در زندان به ماهیت نفاق‌انگیز اعضای سازمان مجاهدین خلق پی‌برد و پس از اعلام رسمی تغییر عقیده از سوی آنان به مخالفت با آنان برخاست.[۲۳] او پس از تحمل یازده سال زندان، در بهمن ۱۳۵۵، از زندان آزاد شد.[۲۴]

ادامه فعالیت‌ها بعد از آزادی

با اوج‌گیری نهضت امام‌خمینی پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، انواری نیز به فعالیت سیاسی خود عمق و وسعت بیشتری بخشید؛ چنان‌که از اول آبان ۱۳۵۶ تا آذر ۱۳۵۷ حدود ۲۵ بیانیه علمای تهران را که به مناسبت‌های مهم صادر می‌شد، امضا کرد.[۲۵] با فعال‌شدن انواری، پرویز ثابتی رئیس اداره‌کل سوم سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دستور احضار او را صادر کرد و پس از احضار نیز بازجویی کرد؛ اما او پس از آن نیز در بهار ۱۳۵۷ به دیدار مبارزانی رفت که در شهرهای جنوبی کشور تبعید بودند؛ چنان‌که پس از آن، از سوی امام‌خمینی برای رسیدگی به وضع طلاب و روحانیان کویته پاکستان عازم آن کشور شد و پس از بازگشت، بدون فاصله از سوی ساواک احضار گردید.[۲۶] وی همچنین در روزهای اقامت امام‌خمینی در فرانسه برای پی‌گیری مبارزات و دیدار ایشان به نوفل لوشاتو سفر کرد.[۲۷] انواری همچنین از مؤسسان و اعضای شورای مرکزی «جامعه روحانیت مبارز تهران» بود که در اوایل سال ۱۳۵۶ تشکیل شد.[۲۸]

فعالیت‌ها بعد از پیروزی انقلاب

انواری در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته استقبال امام‌خمینی و برنامه‌های مدرسه علوی حضور فعال داشت[۲۹] و پس از پیروزی انقلاب نیز بنا به درخواست مردم محله نارمک تهران، در ۲۳ اسفند ۱۳۵۷، با حکم امام‌خمینی به امامت مسجد جامع نارمک منصوب شد. ایشان در این حکم از انواری خواست به درخواست مردم نارمک به اقامه نماز جماعت و نشر احکام مقدس و انجام امور تبلیغی در آن مسجد بپردازد و از مردم آن منطقه نیز خواست با وی همکاری کنند.[۳۰] وی در ۲۹ شهریور ۱۳۵۸، با حکم دیگری از سوی امام‌خمینی، به همراه فضل‌الله محلاتی به عنوان نخستین نمایندگان امام‌خمینی در امور حج در دوره جمهوری اسلامی برگزیده شدند. امام‌خمینی در این حکم با رسم خطوط اصلی حج، از آنان خواست در آستانه برقراری جمهوری اسلامی با انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران، این فریضه مقدس را از آثار طاغوت پاکسازی کنند و به اسلام راستین برگردانند.[۳۱]

انواری همچنین در ۲۸ خرداد ۱۳۵۹، با حکم امام‌خمینی، به نمایندگی ایشان در ژاندارمری برگزیده شد و مأمور گردید با همکاری نمایندگان امام‌خمینی در ارتش، شهربانی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هیئتی از اعضای مسلمان، متعهد و مسئول نیروهای انتظامی که مورد قبول اکثریت این نیروها باشند، سازمانی برای بررسی امور نیروهای مسلح تشکیل دهند تا این سازمان آنچه در ارتش و شهربانی و ژاندارمری و سپاه پاسداران می‌گذرد، به بهترین وجه و با کمال دقت بررسی کرده، گزارش‌های هفتگی آن را برای فرمانده کل قوا ارسال دارد؛ چنان‌که قوای نظامی و انتظامی نیز موظف شدند با کوشش و جدیت با آنان همکاری کنند.[۳۲] انواری مدتی نیز به دستور امام‌خمینی سرپرستی امور صنفی بازار را بر عهده گرفت و مدتی ریاست رسیدگی به امور مساجد را بر عهده داشت.[۳۳]

انواری در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی مردم شهرستان رزن در استان همدان برگزیده شد و در دوره دوم نیز از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت؛ نیز در دوره اول مجلس خبرگان رهبری از استان همدان و در دوره دوم از استان تهران در این مجلس عضویت داشت.[۳۴]

وفات

محی‌الدین انواری روز یکشنبه ۱۳۹۱/۷/۲۳ برابر ۲۸ ذی‌القعده ۱۴۳۳، در ۸۶سالگی درگذشت و پس از تشییع در تهران، در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، در شهر ری به خاک سپرده شد.[۳۵]

پانویس

  1. انواری، یاران امام، هفت.
  2. انواری، یاران امام، هشت.
  3. انواری، یاران امام، هفت و هشت.
  4. انواری، یاران امام، نه.
  5. انواری، یاران امام، نه و ده.
  6. انواری، خبرگان ملت، ۲/۹۵؛ انواری، یاران امام، ده.
  7. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۸۶.
  8. انواری، یاران امام، ده.
  9. انواری، یاران امام، یازده و دوازده.
  10. انواری، یاران امام، دوازده.
  11. گرامی، خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، ۲۰۳.
  12. انواری، یاران امام، سیزده و هیجده.
  13. انواری، یاران امام، سیزده؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۹۶.
  14. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲ و ۵۴.
  15. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/جم.
  16. انواری، خبرگان ملت، ۲/۹۶؛ انواری، یاران امام، هیجده.
  17. مهدوی‌کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۱۲۱؛ گرامی، خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، ۲۹۰.
  18. موسوی تبریزی، خاطرات آیت‌الله موسوی تبریزی، ۱/۴۸۱، ۲۲۷ و ۲۸۳.
  19. انواری، یاران امام، بیست‌ودو.
  20. انواری، یاران امام، بیست‌ودو، بیست‌وسه.
  21. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۳/۲۵ و ۳۶۰؛ انواری، یاران امام، بیست‌ودو.
  22. انواری، یاران امام، بیست‌وسه و بیست‌وپنج.
  23. مرکز بررسی.
  24. انواری، خبرگان ملت، ۲/۹۶.
  25. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/جم.
  26. انواری، یاران امام، بیست‌وشش و بیست‌وهفت.
  27. حوزه.
  28. انواری، خبرگان ملت، ۲/۹۶–۹۷.
  29. مرکز بررسی.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۷۴.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۵۲.
  33. انواری، یاران امام، بیست‌وهفت.
  34. انواری، خبرگان ملت، ۲/۹۷؛ مرکز بررسی.
  35. حوزه.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انواری، محی‌الدین، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • انواری، محی‌الدین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله محی‌الدین انواری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، پاییز ۱۳۸۶ش.
  • حوزه، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۳۹۸/۱۰/۱۵ش.
  • گرامی، محمدعلی، خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۱ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی امور مساجد، پایگاه اطلاع‌رسانی، زندگی‌نامه آیت‌الله محی‌الدین انواری، ۱۳۹۸/۱۰/۱۵ش.
  • مهدوی‌کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیت‌الله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.

پیوند به بیرون