ایروانی، عبدالمجید، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.


او در سال ۱۳۱۳ ش در تبریز دیده به جهان گشود. پدرش سید حجت ایروانی از شاگردان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و از روحانیان برجسته تبریز و پدربزرگش سید علی ایروانی از روحانیان برجسته ایروان (پایتخت جمهوری ارمنستان فعلی) بود. سید عبدالمجید مقدمات دروس حوزوی را در تبریز و نزد عالمان آن خطه خواند.[۱] در ۱۳۲۲ ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل پرداخت.[۲] پس از طی دوره سطح، در درس خارج آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمد محقق داماد و شیخ محمدعلی اراکی شرکت کرد.[۳] و از سال ۱۳۳۶ ش در درس خارج فقه و اصول امام خمینی که در مسجد سلماسی برگزار می‌شد حضور یافت.[۴] او درباره نظم امام خمینی در درس می‌گوید: «وقتی در مسجد سلماسی پای درس امام حاضر می‌شدیم کمتر اتفاق می‌افتاد که‎ ‏مقداری زودتر به درس برویم که هنوز امام تشریف نیاورده باشند. غالباً من و اکثر‎ ‏طلاب که به مسجد می‌رفتیم می‌دیدیم که امام قبل از همه تشریف آورده‌اند و روی‏ ‏منبر و یا سجاده نشسته‌اند و آماده گفتن درس هستند... همه ما می‌دانستیم حضرت امام از اینکه بعضی شاگردان بعد از شروع درس‎ ‏می‌آمدند، خیلی بدشان می‌آید، چراکه خودشان آدم منظمی بودند و می‌فهمیدند‎ ‏که این طلبه نامنظم است که سر وقت در درس حاضر نمی‌شود».[۵]

به باور او، سبک درس امام خمینی به‌گونه‌ای بود که شاگردان را به بحث و مطالعه و گفتگو وادار می‌کرد. وی فضای درس ایشان در مسجد اعظم قم را چنین ترسیم می‌کند: «... در مسجد اعظم قم در درس ایشان واقعاً محشر و معرکه‌ای بود از سؤال و جواب و اشکال. آن هم اشکال فضلای معظم قم که خودشان هر کدام استاد یک حلقه بزرگ درسی بودند که در پای درس ایشان اشکال می‌گفتند».[۶]

از روحانیانی بود که با آغاز نهضت امام خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی پرداخت. او در سال‌های آغازین نهضت امام خمینی در تبریز در ترویج مرجعیت امام خمینی می‌کوشید.[۷] در سال ۱۳۴۲ ش در سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه (۱۳ خرداد آن سال) شرکت داشت و در آن روز همراه با برخی از شاگردان خاص امام خمینی، پشت سر ایشان ایستاده بود و سپس در انتقال ایشان از طریق صحن حرم به بیرون از مدرسه نقش داشت.[۸] پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، همراه با جمعی از روحانیان برجسته حوزه علمیه قم در جلسه‌ای به‌منظور رایزنی درباره نحوه اعتراض به تبعید امام خمینی شرکت داشت که نتیجه آن جلسه به تحصن روحانیان در بیوت مراجع عظام تقلید منجر شد؛ تحصنی که در نهایت با تهدید ساواک و وساطت مراجع پایان یافت.[۹] وی مدتی هم در سال‌های حضور امام خمینی در نجف اشرف، در درس خارج فقه امام خمینی در نجف اشرف که در مسجد شیخ انصاری تشکیل می‌شد، شرکت کرد (پابه‌پای آفتاب، ج ۳، ۲۷۶). ایروانی درباره تدریس امام خمینی در نجف و شیوه ایشان در آنجا می‌گوید: ‏«گوش نکردن به اشکال در حوزه علمیه نجف متداول شده بود و شاگرد می‌بایست‎ ‏در پای درس استاد اشکال نگیرد و حرفی نزند. آن هم به این دلیل بود که وقت‎ ‏دیگران و کسانی که در جلسه حضور داشتند تلف نشود و زمان درس کوتاه نشود.‎ ‏ولی امام در جلسه درسشان در نجف این سد را درهم شکستند. شاگردان ایشان در‎ ‏پای درس اشکال می‌گرفتند و ایشان مانند شیوه تدریسشان جواب می‌دادند. به این‎ ‏معنا هم مقید بودند و هر اشکالی هم می‌شد، گوش می‌دادند و سپس جواب را‎ ‏می‌فرمودند؛ ولو اینکه آن اشکال، اشکال خیلی واردی نباشد. ایشان معتقد بودند که گاهی اشکال‌هایی که در درس گفته می‌شود که بقیه شاگردان به آنها توجه ندارند، وقتی کسی اشکالی را می‌گفت، تازه ذهن‌ها دنبال آن می‌رود که این اشکال در این مطلب هست و در نتیجه از جواب استاد برداشت بهتری می‌کنند... به همین دلیل امام خمینی خیلی مقید بودند که اشکال‌های وارد درس گفته شود» (همان). او درباره رویکرد امام خمینی در تشویق طلاب به درس می‌گوید: «‏امام در تشویق اهل علم و محصلان به فراگرفتن علوم فقه و اصول و دستیابی به‎ ‏درکی عالی، شیوه‌های مختلفی را انتخاب می‌کردند. گاهی اگر کسی به بطالت و‎ ‏سستی ایام خود را می‌گذرانید، با وجود آنکه وجوه شرعی باید مصرف طلبه‌ها و‎ ‏محصلان بشود، آمادگی نداشتند که از سهم مبارک امام ـ علیه‌السلام ـ به او کمک‎ ‏کنند».[۱۰]

عبدالمجید ایروانی در ۲۱ شعبان ۱۳۸۸ ق/آبان ۱۳۴۷ موفق به اخذ اجازه تصدی در امور حسبیه از امام خمینی شد . امام خمینی در معرف او تاکید بودند «ایشان را می‌شناسم» و همین عبارت نشان شناخت امام خمینی از ایروانی حکایت دارد.[۱۱] او پس از بازگشت به کشور، به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد و در ۱۳۵۰ به تهران رفت و در مسجد ابوالفضل معروف به مسجد سمنانی‌ها در خیابان رباط‌کریم به اقامه نماز جماعت و تبلیغ دین پرداخت[۱۲] و سپس «مهدیه» تهران را احیا کرد.[۱۳] ساواک در گزارشی در آبان ۱۳۵۴ اعلام کرد که وی فعالیت‌های زیادی به نفع امام خمینی انجام می‌دهد و مقلدان دیگر مراجع را هم به امام خمینی ارجاع می‌دهد.[۱۴] وی براثر تداوم این فعالیت‌ها، در ۱۳۵۵ ممنوع‌الخروج شد.[۱۵]

او پس از درگذشت سید نورالدین هندی، برادر امام خمینی، همراه با جمعی از علمای برجسته تهران اعلام کردند که ۵ مرداد ۱۳۵۵، مجلس ختمی در مسجد ارگ تهران برگزار خواهند کرد.[۱۶] در چهلمین روز درگذشت سید مصطفی خمینی نیز اعلامیه‌ای مبنی بر برگزاری مجلس ختم در مسجد ابوالفضل تهران منتشر کرد و در آن از امام خمینی نام برد.[۱۷] ساواک در گزارشی در این باره، او را یکی از طرفداران امام خمینی نامید.[۱۸] بر اساس گزارشی که ساواک در مرداد ۱۳۵۷ از روحانیون طرفدار امام خمینی در تهران تهیه کرد، وی را از روحانیان افراطی تهران نامید که در تحریک مردم به تظاهرات نقش دارد.[۱۹] او در آن سال‌ها (۱۳۵۶-۱۳۵۷) در صدور اعلامیه‌ها علیه حکومت پهلوی نقش داشت و امضای او در اغلب اعلامیه‌های روحانیان مبارز تهران به چشم می‌خورد.[۲۰] وی در آذر ۱۳۵۷ در جلسه روحانیت مبارز تهران درباره برنامه‌ریزی برای تداوم تظاهرات پس از برگزاری باشکوه تظاهرات تاسوعا و عاشورا شرکت داشت.[۲۱] همچنین در تحصن روحانیان مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به دولت شاپور بختیار حضور یافت و با همکاری جمعی از بازاریان، هزینه تحصن را تأمین کرد.[۲۲]

ایروانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری کمیته‌های انقلاب اسلامی، به سرپرستی کمیته انقلاب منطقه ۱۲ منصوب شد.[۲۳] او در ۶ شهریور ۱۳۶۰ در انتخابات اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران، به عضویت آن شورا برگزیده شد.[۲۴] سپس مسئولیت جامعه روحانیت حوزه جنوب و غرب تهران را بر عهده گرفت.[۲۵] ایروانی در ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ همراه با سید‎ ‏علی هاشمی گلپایگانی، محمدرضا توسلی،‎ ‏حیدر علی جلالی و سید حسن طاهری خرم‌آبادی و با حکم امام خمینی، به نمایندگی امام خمینی در امور حج منصوب شد.[۲۶] مدتی هم قائم‌مقام دبیرخانه ائمه جمعه و نماینده امام خمینی در بنیاد مستضعفان بود و سپس مسئولیت امور فرهنگی ستاد رسیدگی به امور آزادگان را بر عهده گرفت.[۲۷] او در سال‌های پایان عمرش به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت.[۲۸] او در ۶ شهریور ۱۳۷۱ پس از یک دوره بیماری طولانی در تهران از دنیا رفت و پیکرش در قطعه ۱۲ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۲۹]

پانویس

  1. الوانساز خویی، ج۱، ص۱۴۷ .
  2. حشمت‌الواعظین قمی، ص۳۵۰.
  3. الوانساز خویی، ج۱، ص۱۴۷.
  4. (پابه‌پای آفتاب، ج۴، ص۲۷۲؛ سرگذشت‌های ویژه...، ج۵، ص۲۳؛ سلسله موی دوست،ص۳۷.
  5. پابه‌پای آفتاب، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹؛ سلسله موی دوست، ص۳۷-۳۸.
  6. پابه‌پای آفتاب، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.
  7. خاطرات آیت‌الله...، ج۱، ص۵۳.
  8. پابه‌پای آفتاب...، ج۳، ص۲۷۳.
  9. خاطرات آیت‌الله...، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴.
  10. سلسله موی دوست، ص۳۸-۴۰.
  11. صحیفه امام، ج۱، ص۴۸۴.
  12. الوانساز خویی، ج۱، ص۱۴۸.
  13. «درگذشت آیت‌الله...»، ص۱۱۵.
  14. مسجد جامع بازار...، ج۲، ص۳۹۰.
  15. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج۷، ص۳۹۰.
  16. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۴۱، ص۵۵۸.
  17. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۴۱، ص۱۶۹.
  18. شهید آیت‌الله...، ص۵۱۴؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۱۱۵.
  19. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج ۹، ص۱۶۰.
  20. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۸، ۱۷۲ ـ ۱۷۴، ۱۷۸ ـ ۱۷۳، ۲۳۱ ـ ۲۳۲، ۲۳۶ ـ ۲۳۷، ۲۴۵، ۲۸۱ ـ ۲۸۳، ۲۸۹ ـ ۲۹۰، ۳۰۸ ـ ۳۰۹، ۳۱۲ ـ ۳۱۴، ۳۲۳ ـ ۳۲۵، ۳۶۸ ـ ۳۷۱، ۳۸۵ ـ ۳۸۶، ۳۸۸، ۳۹۰ ـ ۳۹۱، ۳۹۶ ـ ۳۹۷، ۴۱۲ ـ ۴۱۱، ۴۱۶ ـ ۴۱۷، ۴۳۰ ـ ۴۲۸، ۴۳۵ ـ ۴۳۷، ۴۵۳ ـ ۴۵۶، ۴۶۷ ـ ۴۷۰، ۴۸۳ ـ ۴۸۷، ۴۹۹ ـ ۵۰۰، ۵۰۹ ـ ۵۱۲، ۵۱۳ ـ ۵۱۷.
  21. انقلاب اسلامی به...، ج۲۰، ص۱۰۴.
  22. خاطرات آیت‌الله سید...، ص۱۱۲.
  23. خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۷۸.
  24. کردی، ص۱۶۸-۱۶۹.
  25. الوانساز خویی، ص۱۴۸.
  26. صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۰-۴۱۱.
  27. حشمت‌الواعظین قمی، ص۳۵۲؛ الوانساز خویی، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.
  28. «درگذشت آیت‌الله...»، ص۱۱۶.
  29. الوانساز خویی، ج۱، ص۱۴۹.

منابع

  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  • الوانساز خویی، جعفر (۱۳۹۴)، گلشن ابرار آذربایجان، به کوشش عبدالصمد جودتی استیار، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم
  • انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۶)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
  • انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۱)، ج۹، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
  • انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۵)، ج ۲۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
  • پابه‌پای آفتاب: گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی امام خمینی (۱۳۹۱)، گردآوری و تدوین: امیررضا ستوده، تهران، پنجره
  • حشمت‌الواعظین قمی، محمدتقی (۱۳۸۰)، بلغ الامانی فی حیاه الفقیه الکبیر و الاصولی الشهیر الایروانی و المشاهیر من تلامذه، تهران، مدرسه العلمیه الایروانی
  • خاطرات آیت‌الله سید هاشم رسولی محلاتی (۱۳۸۳)، تدوین: احمد رشیدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  • خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین ناطق نوری (۱۳۸۴)، ج۱، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  • «درگذشت آیت‌الله سید عبدالمجید ایروانی» (۱۳۷۱)، دوماهنامه آینه پژوهش، دوره ۳، شماره ۱۵، پاییز
  • شهید آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک (امید اسلام) (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
  • سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام خمینی(س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
  • صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ کردی، علی (۱۳۸۶)، جامعه روحانیت مبارز تهران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  • موسوی تبریزی، حسین (۱۳۸۴)، خاطرات آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج.
  • سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
  • مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات|
  • یاران امام خمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، کتاب: ملا احمد کروبی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
  • یاران امام خمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۸)، کتاب ۴۱: آیت‌الله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
  • سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.