جباری، سید صابر؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. سید صابر جباری در نهم فروردین ۱۳۱۷ در روستای متکازین از توابع شهرستان بهشهر در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش سید محمد جباری در کسوت روحانیت بود. سید صابر جباری از کودکی و زیر نظر پدرش به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و در ۱۲ سالگی مقدمات علوم حوزوی را خواند. سپس راهی شهر کوهستان شد و در حوزه علمیه آن شهر که به همت شیخ محمد کوهستانی تأسیس شده بود، به تحصیل ادامه داد و بخشی از دروس سطح را پیش آقایان کوهستانی، سمچولی و سید زکریا حسینی متکازینی خواند و جایزهای را به سبب مهارت در آموختن ادبیات عرب در صرف و نحو از کوهستانی دریافت کرد. مدتی بعد به حوزه علمیه نوکنده رفت و بخش دیگری از دروس سطح را پیش آقایان نصیری مازندرانی و عالمی به نام ربانی خواند. پس از یک سال راهی مشهد شد و در حوزه علمیه مشهد در دروس آقایان محمدتقی ادیب نیشابوری و شیخ محمدرضا مهدوی دامغانی شرکت کرد و پس از حضوری کوتاه در آن درسها، رهسپار قم شد و از سال ۱۳۳۶ ش در حوزه علمیه قم به فراگیری دروس حوزوی ادامه داد. او در آنجا با کسب نمره عالی در امتحانی که توسط آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی برگزار میشد، مفتخر به دریافت شهریه از این درس شد و سپس درسهای عالی سطح را پیش آقایان محمد فاضل لنکرانی، حسین نوری همدانی، میرزا علیاکبر مشکینی و سید محمدباقر سلطانی طباطبایی تکمیل کرد. دروس فلسفی و همچنین تفسیر قرآن را هم پیش علامه سید محمدحسین طباطبایی خواند. آنگاه در درسهای خارج فقه و اصول آیات عباسعلی شاهرودی، امام خمینی، سید شهابالدین مرعشی نجفی، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، میرزاهاشم آملی و محمدتقی بهجت شرکت کرد. در سال ۱۳۴۰ ش در سن ۲۴ سالگی به درجه رفیع اجتهاد رسید و از همان زمان به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد (انصاری، ۱۲۷-۱۲۸؛ کاظمینی، ج ۱،؛ «زندگینامه حضرت آیتالله حاج سید صابر جباری امام جمعه بهشهر»، www.sjabbari.ir). درباره سالهای دقیق حضور جباری در درس امام خمینی گزارشی در دست نیست، ولی میتوان احتمال داد که از اواخر دهه ۱۳۳۰ ش و اوایل دهه ۱۳۴۰ ش و پیش از تبعید امام خمینی به خارج از کشور در درسهای ایشان در مساجد سلماسی و اعظم قم شرکت میکرده است. جباری در ۴ فروردین ۱۳۴۴ همراه با جمعی از عالمان و محصلان مازندرانی مقیم حوزه علمیه قم، نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت نوشت و به عملکرد حکومت پهلوی در مواجهه با انتقادها و عدم اهتمام به پیشرفت و آبادانی کشور انتقاد کرد. آنان در آن نامه با اشاره به تبعید «زعیم معظم مسلمین مرجع بزرگ تقلید شیعیان حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی» به خارج از کشور به جرم نصیحت و خیرخواهی، تبعید امام خمینی را مغایر با اصول و مواد قانون اساسی و اساس شریعت دانستند و آن را محکوم کردند و خواستار بازگرداندن ایشان به کشور شدند. همچنین خواستار لغو مصوبات خلاف شرع و قانون، آزادی زندانیان سیاسی، برطرف کردن اختناق و جبر و فشار و جبران نواقص گذشته شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۵۸-۱۶۰). جباری همچنین در پاییز ۱۳۴۴ ش پس از مهاجرت امام خمینی به عراق و حضور ایشان در نجف اشرف، همراه با جمعی از روحانیان و محصلان دروس حوزوی در قم نامهای به امام خمینی ارسال کردند و در آن نامه با محکوم کردن مجدد تبعید ایشان به خارج از کشور، از حضور ایشان در نجف اشرف اظهار مسرت کردند (سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج ۵، ۳۷۲ ـ ۳۶۹؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۷۸ ـ ۱۷۳). او در ۱۵ خرداد ۱۳۴۵ و در سالروز قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نیز همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم، با ارسال نامهای به «حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مرجع تقلید عظیمالشأن و پیشوای عالیقدر»، سالگرد قیام خونین خرداد را «روز قتل عام آزادمردانی... که برای دفاع از قرآن و روحانیت و استقلال و آزادی به پا خاسته بودند»، به آن زعیم بزرگ تسلیت گفتند و از ترور و اختناق حاکم بر کشور انتقاد نمودند و با اشاره به دستگیری و تبعید امام خمینی و نیز دستگیری و زندانی کردن جمعی از روحانیان مبارز، از سیاستهای سرکوبگرانه حکومت پهلوی بهشدت انتقاد کردند (همان، ۲۰۱-۲۰۴؛ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۴، ۲۱-۲۴). او سپس به تدریس در حوزه علمیه قم ادامه داد و همزمان به سخنرانی در مجالس مختلف میپرداخت. در نوروز سال ۱۳۴۲ ش در درگیری روحانیان با ساواک در مدرسه فیضیه قم حضور داشت. همچنین در تجمع طلاب در قم به علت بازداشت امام خمینی، سیلی محکمی به گوش رئیس شهربانی وقت به دلیل انداختن قرآن از دست یکی از روحانیان زدند و همین باعث درگیری شدید بین طلاب و عمال رژیم فاسد پهلوی شد. در سالهای نهضت اسلامی برای تبلیغ به شهرهای مختلف کشور ازجمله مشهد، گرگان، سمنان، دامغان، فومن، اراک، خوانسار، آمل، فریدونکنار، محمودآباد، توابع قم و … سفر میکرد و در روشنگری مردم نسبت به مسائل روز جامعه نقش داشت. هنگام به ثمر نشستن پیروزی انقلاب، مردم در فریدونکنار بهاتفاق او شهربانی شهر را تسخیر و نیروهای آن را خلع سلاح کردند. جباری در سال ۱۳۵۹ از سوی امام خمینی به سمت امامت جمعه شهرستان بهشهر منصوب شد. در همان ایام آغازین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، برای بازدید از مناطق جنگی تا سر پل ذهاب رفت. همچنین برای بردن کمکهای مردمی و اطلاع از وضعیت رزمندگان، ۱۹ بار به مناطق جنگی غرب و جنوب کشور سفر کرد. از ابتکارات ویژه او میتوان به راهاندازی دستجات عزاداری در شب شهادت ائمه معصومین (ع) و حرکت بهسوی مسجدی که به نام آن امام همام مزین شده است، اشاره کرد. او در سومین و چهارمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان مازندران به نمایندگی برگزیده شد. علاوه بر آن، عضویت در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان مازندران و نیز قائممقامی شورای مدیریت حوزههای استان مازندران از مسئولیتهای اوست. او در مدت ۳۰ سال حضور در مسند امامت جمعه هرگز جلسات درس و بحث علمی را تعطیل نکرد و علاوه بر اینکه رئیس حوزههای علمیه امام صادق (ع)، چهارده معصوم، جبل النور و قدسیه شهرستان بهشهر بود، خود نیز به تدریس خارج فقه و اصول، تفسیر قرآن مجید، تفسیر و اخلاق در حوزه، دانشگاه و نهادهای مختلف ازجمله جهاد، سپاه و … مشغول بود. علاوه بر این، پژوهشهایی ازجمله کتاب اعجاز الدلیلین از او بر جای مانده است. او خدمات عامالمنفعه زیادی انجام داده است که از آن جمله میتوان به ساخت مدارس، مساجد و اماکن مذهبی متعدد، پیگیری جدّی برای ساختن بیمارستانهای امام خمینی (ره) و شهدای بهشهر، ایجاد دانشگاه علم و فناوری مازندران، تداوم و بقاء دانشگاه پیام نور، ایجاد درمانگاه و خانههای بهداشت و از همه مهمتر ساخت مسجد جامع و مصلاّی بزرگ شهرستان بهشهر و… اشاره کرد (انصاری، ۱۲۷-۱۲۸؛ کاظمینی، ج ۱، ). سید صابر جباری در دهم شهریور ۱۳۹۳ در بهشهر درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط نورالله طبرسی در مصلای بهشهر به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۲۸). منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۳)، «درگذشتگان: آیتالله جباری»، دوماهنامه آینه پژوهش، سال بیست و پنجم، شماره ۱۴۸، مهر و آبان؛ «زندگینامه حضرت آیتالله حاج سید صابر جباری امام جمعه بهشهر»، http://www.sjabbari.ir/?page_id=2؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج ۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۱، ۳، ۵، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ کاظمینی، محمدکاظم (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج ۱، تهران، برگ رضوان.