تهرانی، حسن؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. او در سال ۱۳۱۲ ش در تهران به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در تهران گذراند. آنگاه به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و به همین منظور به شهرری رفت و در مدرسه شیخ علیاکبر برهان به تحصیل پرداخت. حسن تهرانی مقدمات را در آن مدرسه و در دو سال خواند. سپس در درس معالمالاصول سید حسین آقایی شرکت کرد و قسمتی از لمعه را نزد شیخ محمدرضا بروجردی فراگرفت. او سپس با هدف تکمیل تحصیلات حوزوی راهی قم شد و در حوزه علمیه قم بخش دیگری از شرح لمعه را نزد حسین نوری همدانی خواند. قوانینالاصول را هم نزد آیتالله نوری همدانی آموخت و آنگاه در درس رسایل میرزا علیاکبر مشکینی شرکت کرد. مکاسب را هم پیش میرزا محمد مجاهدی تبریزی فراگرفت و سپس به درس خارج فقه آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی راه یافت. همزمان با حضور در درس ایشان، در درس خارج فقه و اصول آیات امام خمینی، سید محمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری یزدی، شیخ محمدتقی بروجردی و سید محمدرضا موسوی گلپایگانی شرکت کرد (جامعه مدرسین حوزه...، ج ۳، ۹۵-۹۶). درباره سالهای حضور او در درس امام خمینی گزارش دقیقی وجود ندارد، ولی به احتمال زیاد در اواخر دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰ ش در درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس ایشان شرکت میکرده است.
حسن تهرانی در ۸ مهر ۱۳۴۲ همراه با جمعی از علما، مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامهای به هیئت دولت، ضمن انتقاد از فضای سیاسی کشور و نیز ایجاد فضای رعب و وحشت در کشور و دستگیری مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها و امام خمینی، خواستار آزادی ایشان و دیگر روحانیان شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۰۴ ـ ۱۰۶). پس از ورود امام خمینی به نجف اشرف (۲۳ مهر ۱۳۴۴)، همراه با دهها نفر از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم با ارسال تلگرافی به ایشان، با اشاره به مناسب بودن محیط نجف، خوشوقتی خود را از حضور ایشان در آن شهر ابراز کردند و ضمن تأکید بر پیروی از «منویات مقدس آن قائد عظیمالشان»، بار دیگر بر ضرورت بازگرداندن امام خمینی به کشور تأکید نمودند تا بدینوسیله، «مردم ایران از نعمت رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر که موجب تأمین مصالح اسلام و مسلمین است، بهرهمند گردند» (دوانی، ج ۵، ۱۵۸-۱۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۴۸، ۲۲؛ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ۶۶-۷۰؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۷۲ ـ ۱۷۴). در اسفند همان سال نیز همراه با جمعی از علمای حوزه علمیه قم در نامهای به حسنعلی منصور نخستوزیر وقت که تازه به آن سمت منتصب شده بود، از سیاست دولت پیشین (دولت اسدالله علم) در زمینه تعامل با فعالیت نیروهای مذهبی و زندانی شدن جمعی از علمای برجسته انتقاد کردند و خواستار آزادی امام خمینی و دیگر زندانیان و الغای مصوبههای غیرقانونی و غیرشرعی شدند (مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ۸۶-۸۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۰۹-۱۱۰). در فروردین ۱۳۴۵ ش همراه با روحانیان حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرافی به عبدالرحیم ربانی شیرازی، احمد آذری قمی، حسینعلی منتظری که در زندان بودند، ضمن محکومیت دستگیری آنان توسط حکومت پهلوی، نگرانی خود را از بازداشت آنان اعلام کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۹۹ ـ ۲۰۰؛ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ۱۱۵).
حسن تهرانی در سالهای حضور امام خمینی در نجف اشرف به آنجا رفت و مدتی هم در درس خارج فقه ایشان که در مسجد شیخ انصاری آنجا برگزار میشد شرکت نمود. همزمان در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید ابوالقاسم موسوی خویی هم حضور مییافت. او مدتی بعد به کشور بازگشت و در حوزه علمیه قم به تحصیلات خود ادامه داد و در درس فلسفه (اسفار و شفا) علامه سید محمدحسین طباطبایی شرکت کرد. در درس تفسیر قرآن هم از شاگردان ایشان بود (شریف رازی، ج ۲، ۱۱۴). تهرانی در کنار تحصیل، دروس مقدمات تا سطوح عالی را در حوزه علمیه قم تدریس میکرد (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ۱۱۶). تهرانی در سالهای ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، در صدور اعلامیهها علیه حکومت پهلوی سهیم بود و امضای او زیر اغلب اعلامیههای مذکور دیده میشود (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۳۹، ۲۵۱، ۲۶۸، ۲۷۲، ۲۹۹، ۳۲۲، ۴۰۵، ۴۲۰، ۴۲۷، ۴۳۴، ۴۳۹، ۴۴۹، ۴۶۲، ۴۷۳، ۴۷۶، ۴۷۹، ۴۹۱، ۵۰۷، ۵۲۶، ۵۲۹). یکی از مهمترین اعلامیههایی که توسط او امضا شد، اعلامیه موسوم به خلع شاه از سلطنت بود؛ او همراه با جمع کثیری از روحانیان سراسر کشور، با صدور اعلامیهای در چهار ماده، خلع شاه از سلطنت را اعلام کردند و بر اساس آن ضمن غیرقانونی خواندن دولت ازهاری و نیز مقامات کشوری و لشکری، محمدرضاشاه را مخلوع دانستند و بر عدم مشروعیت حکومت پهلوی تأکید کردند و سپس به دولتهای خارجی درباره ارتباط با این نظام غیرمشروع هشدار دادند و از دولتهای خارجی خواستند از هر گونه همکاری با حکومت پهلوی خودداری کنند (قاسمپور، ج ۲، ۴۱۹-۴۲۰). او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت در کمیتههای انقلاب اسلامی پرداخت. سپس در دادگاههای انقلاب اسلامی مشغول به فعالیت شد و مدتی هم قاضـی دادگاه ویـژه روحانیت بود. همچنین مدتی در سمت قاضـی دادگاه انتظـامی قضات به فعالیت پرداخت (خاطرات ۱۵ خرداد، ۶۰). تهرانی که از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود، سالها به تدریس مکاسب در حوزه علمیه قم پرداخت و علاوه بر آن در بخش امتحانات شورای مدیریت حوزه علمیه قم فعالیت میکرد. وی همزمان امام جماعت مسجد باغ پنجه قم بود. همچنین در کنار تدریس، به فعالیتهای پژوهشی میپرداخت و تألیفات او عبارت است از: تحقیق درباره مکاسب المحرمه امام خمینی، تحقیق کتاب البیع امام خمینی در دو جلد، تحقیق الرسائل امام خمینی در دو جلد. تنظیم رساله توضیح المسائل امام خمینی و تنظیم مناسک حج امام خمینی ازجمله فعالیتهای پژوهشی او بود. او همچنین آثار زیر را تألیف کرده است: حاشیه بر توضیح المسائل امام خمینی، سلوک عاشورایی (گفتارهایی درباره امام حسین)، رسایل بندگی، اخلاق الهی در ۱۲ جلد، شرح خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) (جامعه مدرسین حوزه...، ج ۳). علاوه بر موارد فوق، رساله صلهرحم از تألیفات مشترک او با محمد مؤمن قمی، سید محمد حسینی کاشانی و حسن طاهری خرمآبادی است. متن این رساله که حاصل بحث آن چهار نفر است، به درخواست مرتضی حائری یزدی و به قلم او نوشته شد و به تأیید مرتضی حائری یزدی رسید (خاطرات آیتالله محمد مومن، ۱۰۴-۱۰۵). حسن تهرانی در چهاردهم دی سال ۱۳۸۵ ش در قم از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سید موسی شبیری زنجانی، در حرم حضرت معصومه (س) در همان شهر به خاک سپرده شد (علیزاده ثانی) منابع: آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات ۱۵ خرداد (۱۳۷۶)، به کوشش علی باقری، انتشارات حوزه¬ هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خاطرات آیتالله محمد مؤمن (۱۳۸۷)، تدوین رضا شیخ محمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۵، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۴)، گنجینه دانشمندان، ج ۲، تهران، کتابفروشی اسلامیه؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۲۶: شهید مفتـح (۱۳۸۳)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ علیزاده ثانی، علی، ستارگان حرم، ج ۲۶؛ قاسمپور، داود (۱۳۸۹)، انقلاب اسلامی در ارومیه، ج ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.