قربانی، زینالعابدین؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. او در سال ۱۳۱۲ ش در یکی روستاهای آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود. تا چهاردهسالگی در کنار کار کشاورزی، قرآن و فارسی را در مکتبخانه آموخت. سپس با تشویق و حمایت یکی از متدینان لاهیجانی، برای تحصیل علوم حوزوی به لاهیجان رفت و در مدرسه جامع آن شهر به تحصیل پرداخت. در آن مدرسه بخشی از مقدمات را نزد سید شفیع واحدی خواند و در سال ۱۳۲۹ ش عازم قم شد. در حوزه علمیه قم مطول و معالم را نزد محسن جهانگیری و محمد محمدی گیلانی خواند و قوانین را نزد سید موسی صدر و لمعه را نزد حسین نوری همدانی و محمدتقی ستوده آموخت و در دروس رسایل و مکاسب از شاگردان میرزا علیاکبر مشکینی بود. کفایتین را هم نزد سید محمدباقر سلطانی طباطبایی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی فراگرفت. او منظومه و حکمت را هم نزد سید رضا صدر و حسینعلی منتظری آموخت و سپس در دروس تفسیر و قسمتی از شفا و اسفار علامه طباطبایی شرکت کرد. سپس در درس خارج فقه آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی حضور یافت و رسالهای درباره صلات نوشت و در امتحان درس خارج با نمره عالی قبول شد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۵۹-۳۶۱). قربانی از اواسط دوره اول درس خارج اصول امام خمینی به جرگه شاگردان امام خمینی پیوست و تا اواسط دوره دوم آن درس (جایی که در دوره اول درس امام خمینی، به درس ایشان پیوسته بود) از آن درس بهره برد و به این ترتیب یک دوره کامل اصول را که هشت سال طول کشید در درس امام خمینی حضور یافت. همزمان در درس خارج فقه ایشان که در مسجد سلماسی برگزار میشد شرکت میکرد («نگاهی به علما و...»، ۱۸-۱۹) و قسمتهایی از مباحث طهارت و مکاسب محرمه را نزد ایشان آموخت. او پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، در درس خارج فقه و اصول آیات سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، میرزا هاشم آملی و عباسعلی شاهرودی شرکت کرد. همچنین تابستانها در دبیرستان دین و دانش به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد و همزمان به فراگیری زبان انگلیسی در آن مدرسه پرداخت (کاظمینی، ج ۲، ۶۶۷؛ خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۱). در سال ۱۳۳۱ ش به همکاری با جمعیت فدائیان اسلام پرداخت و پس از شهادت سید مجتبی نواب صفوی و اعضای آن جمعیت در سال ۱۳۳۴ ش، به مشهد رفت و مدتی در آن شهر به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ۳۳۶). از سال ۱۳۳۶ در جلساتی که به مناسبتهایی در بیت علما برگزار میشد به ایراد سخنرانی پرداخت. سپس در تهران به تبلیغ دین ادامه داد که از آن جمله میتوان به سخنرانی در مسجد هدایت، مسجد بالا بازار، میانه چال، مسجد آیتالله رضوی تهران و... اشاره کرد. وی از سالهای ۱۳۳۶ در کنار تحصیل و وعظ و خطابه به نویسندگی روی آورد و مقالاتی در روزنامهها و نشریاتی چون ندای حق، مسائل نسل جوان، وظیفه و ... منتشر کرد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۲-۳۶۳). سپس در مجله مکتب اسلام به فعالیت پرداخت و همراه با ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری همدانی و چند نفر دیگر از اعضای هیئت تحریریه آن نشریه بود (همان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۲۶، ۷۰) و مقالاتی در آن نشریه منتشر کرد. برخی از این مقالات تکمیل و بهصورت کتاب منتشر شد که کتابهای اسلام و حقوق بشر، علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین و تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی از آن جمله است. او در کنار آن سالها با مؤسسه در راه حق و معارف جعفری همکاری میکرد. همچنین در قم همراه با افرادی چون محمد مجتهد شبستری، حسین حقانی، علی حجتی کرمانی، عباسعلی عمید زنجانی و به سرپرستی ناصر مکارم شیرازی در جلسات هفتگی بحث و بررسی موضوعات مبتلابه جامعه شرکت میکرد. نتیجه این جلسات انتشار کتابهایی با عنوان از اسلام چه میدانیم شد و کتاب اسلام در قلب اجتماع به قلم او حاصل این جلسات بود. این جلسات از سال ۱۳۴۲ ش تعطیل شد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۲-۳۶۳). او آغاز نهضت امام خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. به همین سبب در ۱۳۴۲ در لاهیجان دستگیر و شش ماه زندانی شد («نگاهی به علما و...»، ۱۸-۱۹). او در آن سالها در انتقال و توزیع اعلامیههای امام خمینی در شهرهای مختلف نقش داشت (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۵). ساواک در گزارشهایی در ۱۱ خرداد ۱۳۴۳، او را یکی از افرادی معرفی کرد که به نفع امام خمینی در گیلان تبلیغ میکند (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ۷۰ و ۱۸۱؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج ۲، ۳۸۹) و از خانه او با عنوان «تقریباً... پایگاه ارتباطی» روحانیان نام برد (همان، ۴۶۶). قربانی پس از تبعید امام خمینی، همراه با چهل نفر از روحانیان دیگر، در جلساتی که با مدیریت سید محمد حسینی بهشتی درباره حکومت اسلامی تشکیل میشد، شرکت میکرد و به همین علت پس از عزیمت حسینی بهشتی به آلمان (۱۳۴۴ ش)، مدتی دستگیر و زندانی شد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۲). او پس از ورود امام خمینی به نجف اشرف (۲۳ مهر ۱۳۴۴)، همراه با دهها نفر از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم با ارسال تلگرافی به ایشان، با اشاره به مناسب بودن محیط نجف، خوشوقتی خود را از حضور ایشان در آن شهر ابراز کردند و ضمن تأکید بر پیروی از «منویات مقدس آن قائد عظیمالشان»، بار دیگر بر ضرورت بازگرداندن امام خمینی به کشور تأکید نمودند تا بدینوسیله، «مردم ایران از نعمت رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر که موجب تأمین مصالح اسلام و مسلمین است، بهرهمند گردند» (دوانی، ج ۵، ۱۵۸-۱۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۴۸، ۲۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۷۲ ـ ۱۷۴). او سپس همراه با طلاب و روحانیان لنگرودی و لاهیجانی حوزه علمیه قم نامه مشابهی را برای ایشان ارسال کردند (روحانی، ج ۲، ۱۳۱). به سبب این فعالیتها بود که اداره کل سوم ساواک در دی ۱۳۴۴ از وی بهعنوان یکی از روحانیان افراطی نام برد و خواستار جلوگیری از سخنرانی او در ماه رمضان آن سال شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۴، ۲۰۱). وی در ۱۳۴۶ و در جریان جنگ اعراب و اسرائیل، در سخنانی همدردی خود را با مسلمانان اعلام کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ۱۳۰). وی در تداوم مبارزات سیاسی در سال ۱۳۵۰ ش در مجلس ختم سید اسدالله اشکوری در لنگرود، از امام خمینی نام برد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۶) و به همین سبب به جرم تبلیغ برای امام خمینی دستگیر و محاکمه شد («نگاهی به علما و...»، ۱۸-۱۹). او در آن سالها انجمن بحث و انتقاد دینی را در گیلان تأسیس کرده بود و به سازماندهی مبارزات در قالب آن انجمن میپرداخت (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ۳۵۲). در سال ۱۳۵۲ ش نیز ساواک گزارشی از سخنرانی او تهیه کرد که در آن از امام خمینی تجلیل کرده بود (همان، ۳۳۶). به همین علت ممنوعالمنبر شد، ولی با کمکهای دکتر حسینی بهشتی، به فعالیتهای علمی در لاهیجان ادامه داد. سپس توسط مرتضی مطهری به تهران دعوت شد و امامت جماعت مسجد سید ابوالفضل تهران را بر عهده گرفت. او در آن مسجد به تدریس تفسیر قرآن پرداخت و روزهای پنجشنبه همراه با محمدرضا مهدوی کنی و اکبر هاشمی رفسنجانی، جلساتی را پیرامون بحث موضوعی نهجالبلاغه برگزار میکرد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۶)، ولی پس از دو ماه و نیم حضور در آن مسجد، با فشار مأموران حکومت پهلوی از اقامه نماز در آنجا منع شد، بنابراین به لاهیجان بازگشت و به مبارزه با حکومت پهلوی در آن شهر ادامه داد. او در آن سالها به تغذیه فکری جوانان انقلابی میپرداخت و در تشویق آنان به مبارزه با حکومت پهلوی نقش داشت («نگاهی به علما و...»، ۱۸-۱۹). تداوم این فعالیتها باعث شد در سال ۱۳۵۵ ش ممنوعالخروج شود (سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج ۷، ۳۸۹). وی پس از درگذشت سید مصطفی خمینی، همراه با یکی دیگر از روحانیان لاهیجان اعلامیهای درباره برگزاری مجلس بزرگداشت آن مرحوم صادر و پس از اخذ مجوز از شهربانی، مجلس فوق را در مسجد جامع لاهیجان برگزار کرد (همان، ج ۸، ۱۲۲). سپس در مجلس مشابهی در مسجد جامع آستانه اشرفیه شرکت کرد (همان، ۱۲۳؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۲، ۱۱۷). پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶، همراه با جمعی از علمای گیلان در نامهای به آیات شریعتمداری و مرعشی نجفی، اقدام مأموران حکومت پهلوی را محکوم نمودند (همان، ۱۳۹). وی سپس جلساتی را همراه با فعالان سیاسی لاهیجان بهمنظور سازماندهی اعتراض علیه حکومت پهلوی تشکیل داد (همان، ۲۱۴). به همین سبب ساواک او را از وعاظ افراطی (همان، ۲۴۶) و از گردانندگان فعالیتهای آشوبگرانه در گیلان نامید (همان، ۲۵۹). پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه، همراه با روحانیان مبارز گیلان در نامهای به والری ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه، پشتیبانی خود را از امام خمینی اعلام کردند و خواستار پذیرایی شایان از ایشان شدند (همان، ۳۸۶). او در آبان آن سال به اتهام نگارش شعارهایی علیه حکومت پهلوی دستگیر و زندانی شد (همان، ۴۱۴). این فعالیتها باعث شد خانه او در لاهیجان مورد حمله قرار گیرد (خبرگان ملت. ج ۱، ۳۶۷). قربانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی در شرق گیلان (از آستانه اشرفیه تا چابکسر) را بر عهده گرفت. سپس به سمت قاضی شرع دادگاههای انقلاب اسلامی استان گیلان برگزیده شد (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۷) و آنگاه امامت جمعه لاهیجان را بر عهده گرفت (کاظمینی، ج ۲، ۶۶۹). در دوره دوم مجلس شورای اسلامی، از طرف مردم آستانه اشرفیه به نمایندگی برگزیده شد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ۲۱۹) و در آن دوره ریاست کمیسیون ارشاد را به عهده داشت. وی همچنین در دورههای دوم، سوم، چهارم (خبرگان ملت، ج ۱، ۳۶۸-۳۶۹) و پنجم («اسامی و گرایش...»، ۲) مجلس خبرگان رهبری نمایندگی مردم استان گیلان در آن مجلس را بر عهده داشت. قربانی پس از درگذشت صادق احسانبخش، به سمت نماینده مقام معظم رهبری در استان گیلان و امام جمعه رشت منصوب شد و تا ۱۳۹۷ ش در آن سمت بود. همزمان به تدریس درس خارج فقه در رشت میپرداخت. تأسیس سرای سالمندان لاهیجان، احیای موقوفات، بازسازی و توسعه مساجد ازجمله مسجد جامع لاهیجان، بزرگداشت مشاهیر گیلان بهخصوص برگزاری دو کنگره فیاض و حزین و تأسیس دانشگاه اسلامی در لاهیجان و آستانه اشرفیه و مؤسسه حکیم فیاض لاهیجی در قالب دبیرستان بدریه و مهیار و احیای آثارشان ازجمله اقدامات عامالمنفعه اوست (کاظمینی، ج ۲، ۶۶۷-۶۶۹). منابع: «اسامی و گرایش سیاسی منتخبان خبرگان» (۱۳۹۴)، روزنامه ایران، شماره ۶۱۶۳، ۱۰ اسفند؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان (۱۳۸۹)، ج ۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخ وزارت اطلاعات؛ خبرگان ملت: شرححال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۹)، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۵، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (۱۳۶۴)، نهضت امام خمینی در ایران، ج ۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ کاظمینی، میرزا محمد (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج ۲، تهران، برگ رضوان؛ «نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان: آیتالله قربانی: ما زندان میرفتیم درحالیکه برخی بر سر سفره گرمونرم آخوندی بودند» (۱۳۹۳)، هفتهنامه حریم امام، شماره ۱۱۳، ۲۸ فروردین؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۴۸: آیتاللهالعظمی محمد فاضل لنکرانی (۱۳۹۳)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۵۴: حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسین انزابی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۲۶: شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.