استقلال فرهنگی: دورشدن از فرهنگ بیگانه و غربی و رویآوردن به فرهنگ اسلامی
استقلال در بعد فرهنگی از مهمترین و جدیترین مقولههایی بوده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن توجه شده است. اهمیت این بُعد از استقلال به این دلیل است که استقلال فرهنگی در نظام فکری و ارزشی حاکم بر کشور، مبنای دستیابی به دیگر ابعاد استقلال بهشمار میآید.[۱] مهمترین محوری که در استقلال فرهنگی بر آن تأکید شده، تربیت انسانی آرمانی بوده که در مقابل فرهنگ غربی دارای روحیات معنوی عمیقی است و از جلوههای فرهنگ غربی دوری میکند.[۲] (ببینید: فرهنگ)
استقلال فرهنگی به معنای دورشدن از فرهنگ بیگانه و غربی و رویآوردن به فرهنگ اسلامی است. در سخنان امامخمینی، بر عدم وابستگی فرهنگی و استقلال، تأکید بسیار شده است. ایشان اصلاح فرهنگ و نجات جوانان از وابستگی به غرب را راس همه اصلاحات دانسته و معتقد است ملتها تا وقتی که به خودباوری نرسند و از وابستگی فکری و فرهنگی نجات پیدا نکنند، نمیتوانند به استقلال برسند.[۳] از نظر ایشان بزرگترین و خطرناکترین وابستگیها، وابستگی فکری و روحی است[۴] و مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی، برقراری فرهنگ استقلالی و رهایی از استعمار فکری در جامعه است.[۵] ایشان با تأکید بر استقلال فرهنگی، آن را مقدمهای برای استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و مانع منافع و مطامع بیگانگان ارزیابی میکرد[۶] و یکی از معضلات اساسی رژیم پهلوی را، نداشتن استقلال فرهنگی این رژیم میدانست که در وضعیت دانشگاههای کشور در این دوران مشهود بود.[۷] پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقدامهایی مانند انقلاب فرهنگی، دگرگونی نظام آموزشی از سطوح ابتدایی تا عالی، نظارت گسترده بر مطبوعات و رسانههای گروهی با هدف کسب استقلال فرهنگی صورت گرفت.[۸] (ببینید: شورای عالی انقلاب فرهنگی)
- ↑ رنجبر، استقلال و ضرورتهای جدید، ۹۵.
- ↑ رنجبر، استقلال و ضرورتهای جدید، ۹۷–۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳، ۳۵۶ و ۱۲/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۲–۲۳ و ۱۰/۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۵؛ ۶/۳۹۶، ۴۶۰ و ۱۰/۵۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶، ۱۹۶، ۲۰۸ و ۵/۲۶۴–۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۱–۵۳.
- ↑ رنجبر، استقلال و ضرورتهای جدید، ۹۸.