استقلال سیاسی

نسخهٔ تاریخ ‏۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۵ توسط P.mahdi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «استقلال سیاسی: آزادی در وضع قوانین و اجرای آن و صلاحیت قبول تعهدات بین‌المللی و آزادی عمل در انعقاد قراردادها از نظر روابط بین‌الملل، کشوری دارای استقلال تام سیاسی است که دو صفت داشته باشد: # آزادی در وضع قوانین و اجرای آن، به گونه‌ای که در ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

استقلال سیاسی: آزادی در وضع قوانین و اجرای آن و صلاحیت قبول تعهدات بین‌المللی و آزادی عمل در انعقاد قراردادها

از نظر روابط بین‌الملل، کشوری دارای استقلال تام سیاسی است که دو صفت داشته باشد:

  1. آزادی در وضع قوانین و اجرای آن، به گونه‌ای که در این امر با قدرت دیگر مشترک نباشد؛
  2. صلاحیت قبول تعهدات بین‌المللی و آزادی عمل در انعقاد قراردادهای دوجانبه یا چندجانبه.[۱] استقلال سیاسی در دو بعد داخلی و خارجی ظهور و بروز می‌یابد.[۲] بعد داخلی استقلال سیاسی، به معنای حاکمیت مطلق دولت درگرفتن تصمیم و ایجاد حق و تکلیف برای مردم است و بعد خارجی آن به معنای اختیار و ابتکار دولت در تعیین و اداره روابط با دیگر کشورهاست.[۳] امام‌خمینی اصل استقلال سیاسی و ملی جامعه اسلامی را یکی از قوانین بنیادی اسلام می‌دانست[۴] و تأکید داشت که از اصول مهم اسلامی و قرآنی این است که مسلمانان نباید تحت سیطره کفار باشند[۵] و دفاع از کیان اسلام و مسلمانان و وحدت کلمه همه مسلمانان، از اصول مهم دستیابی به استقلال سیاسی است.[۶]

امام‌خمینی برای استقلال سیاسی دو مرحله قائل بود. مرحله نخست، رهایی و آزادی از حیطه حاکمیت و سلطه سیاسی تحمیل شده از سوی مستکبران بر ملت‌های دیگر و مرحله دوم، به دست‌گرفتن سرنوشت سیاسی و اداره جامعه و رهبری آن به سوی آرمان‌های پذیرفته‌شده، بدون دخالت و سلطه بیگانگان.[۷] ایشان که وابستگی را موجب ذلت و سرافکندگی ملت می‌دید و همواره برای رفع آن و رسیدن به استقلال توصیه می‌کرد،[۸] به لحاظ نظری، برای تحقق استقلال در جامعه اسلامی، اصل نه شرقی و نه غربی را به معنای نپذیرفتن سلطه هر قدرتی مطرح کرد.[۹] از نظر ایشان استقلال، زمانی در جامعه تحقق می‌یابد که هیچ وابستگی فکری و عملی به بیگانگان نباشد و آنان نتوانند در مقدرات جامعه نقشی داشته باشند یا آسیبی به جامعه وارد کنند؛ ولی حفظ تمدن و ارتباط با بیگانگان تعارضی با استقلال ندارد.[۱۰] از نگاه ایشان مهم‌ترین اهداف استقلال ثبات کشور[۱۱] و عزت و اقتدار ملی[۱۲] است و رسیدن به استقلال هم تنها با قطع وابستگی،[۱۳] اتحاد ملت،[۱۴] خودباوری ملی[۱۵] و خروج از غرب‌زدگی[۱۶] ممکن است.

  1. علی‌بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۲۳.
  2. عمار، رابطه استقلال و پیشرفت سیاسی، ۱۲۲.
  3. عمار، رابطه استقلال و پیشرفت سیاسی، ۱۲۲.
  4. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲–۲۴۳.
  5. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.
  6. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۳۶ و ۱۸/۹۴.
  7. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸؛ ۹/۲۵ و ۱۸/۱۹۱؛ فوزی، ۱۹۳.
  8. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۱؛ ۱۶/۲۴۰؛ ۱۸/۱۳۲ و ۱۹/۳۴۲.
  9. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸۹؛ ۱۷/۵۹ و ۲۱/۱۵۵؛ فوزی، ۱۹۳.
  10. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۶۴ و ۱۰/۵۳؛ فوزی، ۱۹۷.
  11. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۸.
  12. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۰–۴۳۱ و ۱۷/۱۲۴–۱۲۵.
  13. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۹ و ۱۲/۱۹۰.
  14. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۰–۱۹۱.
  15. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸؛ ۱۵/۳۱۰ و ۱۹/۲۲۲.
  16. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۲ و ۱۰/۳۹۰–۳۹۱.