مسیحیت: یکی از ادیان بزرگ ابراهیمی و پیروان عیسی (ع)
مسیحیت یکی از ادیان بزرگ ابراهیمی است و نخستین دسته از مسیحیان، یهودیانی بودند که کتابهای مقدس بنیاسرائیل را بهخوبی میدانستند. در جوامع مسیحی به سبب پیوند کتابهای مقدس با مسیح(ع)، و استفاده از آنها به عنوان منبعی برای بحث و آموزش، خواندن کتابهای مقدسِ یهود ادامه پیدا کرد. این کتابها برای مسیحیان در حکم «عهد عتیق» بود و بیانگر مرحلهای از ارتباط با خداوند پیش از آمدن مسیح(ع)، که به همین اسم نیز نامگذاری شدند.[۱] پیامبر مسیحیان، عیسی مسیح(ع)، از نسل داوود(ع) -یکی از انبیای قوم یهود- است.[۲] یاران عیسی(ع)، را «شاگردان» ایشان مینامند که آن حضرت دوازده تن آنان را برگزید و «رسول» نامید.[۳] قرآن کریم یاوران عیسی(ع)، را حواری میخواند[۴] که به یاری او قیام کردند[۵] و برخی بر این باورند که به همین جهت پیروان مسیح(ع)، به نصاری معروف گشتهاند.[۶]
مسیحیان معتقدند کاهنان و کاتبان یهود پس از مخالفت با مسیح(ع)،[۷] او را به حکم حاکم روم به صلیب کشیدند،[۸] اما قرآن کریم مصلوبشدن مسیح(ع)، را رد و تأکید میکند مصلوبشدن و قتل ایشان صورت نگرفت و امر بر آنان مشتبه شد و خداوند او را به سوی خود بالا برد.[۹]
مسیحیان مجموعهای با عنوان کتاب مقدس را کتاب آسمانی میدانند. این کتاب از دو بخش عهد قدیم یا عتیق و عهد جدید تشکیل شده است. علت این نامگذاری آن است که آنان معتقدند خدا با انسان دو پیمان بسته است: پیمان کهن به واسطه پیامبران پیش از عیسی(ع)، و پیمان نو به واسطه مسیح(ع)،[۱۰] عهد جدید که منبع اصلی اعتقادات مسیحیان است، شامل ۲۷ کتاب و رساله است و از نظر موضوع به چهار بخش ۱. اناجیل، ۲. رسولان، ۳. نامههای رسولان و ۴. مکاشفه تقسیم میشود. انجیلها نوشته پیروان مسیح(ع)، است که به نوشتن سیره آن حضرت اقدام کردند و از آنها چهار انجیل به رسمیت شناخته شد و باقی رها شدند. این چهار انجیل عبارت از: انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا. میان سه انجیل اول هماهنگی وجود دارد و آن سه را انجیل همنوا مینامند.[۱۱]
از نگاه اندیشمندان اسلامی انجیل واقعی، وحیِ نازلشده بر عیسی(ع)، است که کتابی آسمانی همانند تورات و قرآن است؛ اما انجیلهایی که منسوب به متی، مرقس، لوقا و یوحنا است، کتابهاییاند که پس از عیسی(ع)، نگاشته شدهاند[۱۲] مسیحیان عیسی(ع)، را تجسم وحی و عین پیام الهی -و نه حامل آن- میدانند و به انجیلی که عیسی(ع)، آن را نوشته یا بر شاگردانش املا کرده باشد، باور ندارند.[۱۳]
امامخمینی، انجیل موجود را -همچون تورات- کتاب تحریفشده میداند که علم آن نزد اهل بیت(ع)، است[۱۴] و معتقد است متن این کتاب گواه آن است که کتاب آسمانی نیست.[۱۵] ایشان آیین راستین مسیح(ع)، را بر خلاف ادعای مسیحیان، تنها یک آیین معنوی و روحانی نمیداند، بلکه آن را آیینی آمیخته با سیاست میداند که برای طرفداری از مظلومان و برقراری عدل و رحمت نازل شده است و آن عیسی(ع)، با گفتار آسمانی و کردار ملکوتی خود ظالمان و ستمگران را محکوم و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانی کرد.[۱۶] به باور ایشان اگر مسیح(ع)، تنها معنویات و احکام میگفت، در معرض مصلوبشدن و اذیت ظالمان واقع نمیشد،[۱۷] ولی حاکمان و سیاستمداران سعی کردند سیاست را از مسیحیت جدا کنند و روحانیت مسیحیت را در کلیسا حبس کنند و سیاست را خود به دست بگیرند.[۱۸] به اعتقاد ایشان اگر مسیحیان، از آیین راستین عیسی(ع)، پیروی و در برابر ستمکاران و جنایتکاران قیام کنند[۱۹] نیمی از ظلمهای مستکبران و مفاسد جهان از میان میرود و مستضعفان و مظلومان عالم میتوانند بهراحتی حقوق ازدسترفته خود را به دست آورند.[۲۰] ایشان معتقد است جنایتهایی که افراد به اسم مسیح(ع)، و مسیحیت انجام میدهند، چهره مسیحیت را مخدوش میکند،[۲۱] در حالیکه مسیح(ع)، اگر حضور داشت به داد مظلوم میرسید و از ظالمان دادخواهی میکرد.[۲۲]
عقاید مسیحیت
اعتقاد به تثلیث «خدای واحد سهگانه» از عقاید اصلی مسیحیان است که در کتاب مقدس بیان شده است و این امر گرچه در عهد عتیق چندان واضح نیست، اما در عهد جدید به صورت واضح بیان شده است.[۲۳] تثلیث عبارت است از وجود یک خداوند در سه اصل و اقنوم پدر (خداوند)، پسر (عیسی) و روح القدس.[۲۴] برخی از مسیحیان معتقدند پسر متولد از پدر است که تجسد یافته و با بدن و جسد مسیح(ع)، متحد گشته است؛ بنابراین اب و ابن دو جوهر و دو اقنوماند، یکی قدیم و یکی حادث، یکی اله و یکی انسان که متحد گشتهاند.[۲۵] برخی نیز قائلاند اعتقاد به تثلیث نتیجه تأثیر عقاید ناقص فیلسوفان یونان بوده است.[۲۶]
مسیحیت دارای عقاید و آیینهای دیگری نیز است که برخی از اساس نادرستاند و بخشی نیز با آمدن شریعت اسلام نسخ شدهاند؛ ازجمله دعا و نیایش، غسل تعمید، اعتراف، تدهین، عشای ربانی و تأیید که مرحله پذیرش مسئولیت مشارکت فرد در امت مسیحی و تثبیت ایمان اوست،[۲۷] چنانکه قرآن کریم اعتقاد ناروای مسیحیت به تثلیث را نیز مردود شمرده است.[۲۸]
امامخمینی معتقد است اعتقاد مسیحیان به اقانیم سهگانه خدای تعالی از عقاید تحریفشده آنان است که خداوند را در جوهر، واحد و در اقنوم که لفظی سریانی به معنای «اصل» است، سهگانه دانستهاند. به ذات خدا با اقنوم وجود، «أب» و با اقنوم علم، «ابن» و با اقنوم حیات «روح القدس» میگویند و باور دارند که علم تجسّد پیدا کرده و عیسی(ع)، پسر یگانه خداوند است.[۲۹] قرآن کریم با رد ادعای مسیحیان در تثلیث و اینکه عیسی(ع)، را پسر خداوند خوانده است، خداوند را از این امور منزه دانسته و عیسی(ع)، را بنده و کلمه الهی شمرده است.[۳۰] امامخمینی معتقد است این شرک و مخالف توحید حقیقی است[۳۱] و ادله توحید همه اقسام شرکِ اهل کتاب را نفی میکند.[۳۲]
فرقههای مسیحیت
مسیحیت دارای فرقههای متعددی است. مسیحیت در غالب فرقههای مختلف رشد کرد و اختلافات از ناحیه اختلاف جغرافیایی و محلی تشدید شد و این سبب شد تا کلیساهای مسیحی نیز به دستههای مختلفی تقسیم شوند که مذاهب آنها عبارتاند از:
- کاتولیک: این فرقه مهمترین و پرجمعیتترین فرقه مسیحیت است که مرکز آن در واتیکان است و در رأس آن پاپ قرار دارد. آنان خود را نماینده حقیقی کلیسای مقدس میدانند و به تعمید، قربانی، اعتراف، عشای ربانی و مسح بیماران معتقدند.[۳۳]
- ارتدکس: بر اثر اختلاف میان کلیسای روم شرقی و مسیحیان آن، مردم روم شرقی از کلیسای کاتولیک جدا شدند و تحت اندیشههای فلسفی روم باستان قرار گرفتند. این گروه از نظر عقیدتی چندان اختلافی با کاتولیکها ندارند و بزرگترین اختلاف آنان این است که ارتدکسها، روحالقدس را تنها منبعث از پدر میدانند؛ اما به باور کاتولیکها روحالقدس منبعث از پسر نیز است.[۳۴]
- پروتستان: از قرن شانزدهم میلادی به بعد در اروپای غربی فشارهای بیاندازه و قوانین سخت کلیسای کاتولیک سبب شد گروهی از روشنفکران از کلیسای روم فاصله بگیرند و نهضت پروتستان را بهوجود آورند.[۳۵] از رهبران این نهضت مارتین لوتر بود که علیه فروش آمرزشنامه و ادعای برتری کلیسای رم بر جهان مسیحیت قیام کرد.[۳۶] آنان برخی آموزهها و تشریفات کلیسای کاتولیک را کنار زدند.[۳۷] از میان آیینهای هفتگانه مقدس، غسل تعمید و عشای ربانی تقریباً میان همه مسیحیان مورد اتفاق است؛ اما مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس پنج آیین دیگر بر آن میافزایند.[۳۸]
از نگاه دیگر نیز مسیحیت دارای فرقههایی است؛ چنانکه امامخمینی نیز به بعضی از فرقههای مسیحیت اشاره کرده و قائل است مسیحیان ۷۲ فرقه شدهاند و عمده آنها سه فرقه است:
- ملکائیه: آنان عقیده داشتند مسیح ناسوت کلی و قدیم و ازلی است و مریم خدای ازلی را زایید. آنان مسیح(ع)، را پسر خدا و غیر مخلوق و از جنس پدرش میدانستند.
- نسطوریه: این فرقه اقانیم ثلاثه را نه زاید بر ذات و نه متّحد با آن میدانستند. بعضی از آنان اقانیم سهگانه را خدا میدانستند و بعضی عیسی(ع)، را اله و انسان، و لاهوت را با ناسوت متحد میدانستند.
- یعقوبیه: آنان در اقانیم سهگانه اختلافی با فرقه نسطوریه نداشتند؛ ولی میگفتند لاهوت به ناسوت منقلب شد؛ پس خدا مسیح(ع)، شد و مسیح(ع)، همان خداست که متجسد شده است. امامخمینی این عقاید مسیحیان را عقاید باطل و غریب میداند که شرک است و حقتعالی از آن منزه است.[۳۹]
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۴۳.
- ↑ کتاب مقدس، متی، ب۱، ۱–۲۵ و ب۹، ۲۷؛ لوقا، ب۱، ۳۲.
- ↑ لوقا، ب۶، ۱۳.
- ↑ مائده، ۱۱۱؛ صف، ۱۴.
- ↑ آل عمران، ۵۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۲۰۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۵۹.
- ↑ متی، ب۲۱، ۱۵ و ۴۶؛ مرقس، ب۱۱، ۱۸.
- ↑ مرقس، ب۱۵، ۱۴–۲۵.
- ↑ نساء، ۱۵۷–۱۵۸.
- ↑ عبرانیان، ب۹، ۱۵.
- ↑ پطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۱۲۱؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۲۸–۱۲۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۱۹۸.
- ↑ میشل، ۴۹–۵۰؛ میلر، ۶۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۷–۳۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۴–۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۶–۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۱.
- ↑ یوحنا، ب۱۴، ۲۶؛ متی، ب۲۸، ۱۹؛ پطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۲۳۲.
- ↑ هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۰۷–۱۰۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۲۸۶.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۶۹.
- ↑ هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، ۳۴.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۵۳–۲۵۴، ۲۶۳–۲۶۶، ۲۶۹ و ۲۷۱–۲۷۲.
- ↑ مائده، ۷۳؛ نساء ۱۷۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷.
- ↑ نساء، ۱۷۱؛ ← امامخمینی، امامخمینی، کشف اسرار، ۲۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۴۱.
- ↑ ← امامخمینی، تقریرات، ۶۱–۷۹.
- ↑ آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۸–۱۵۹.
- ↑ آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۹–۱۶۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶۹–۱۷۰.
- ↑ فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۹۸؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۷۰.
- ↑ آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۶۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶۴–۱۶۵.
- ↑ زینر، دانشنامه فشرده ادیان زنده، ۱۶۸–۱۷۳.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۲.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۶–۱۷؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۰۳.