حضرت خدیجه(س)

نسخهٔ تاریخ ‏۶ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۴ توسط P.mahdi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «حضرت خدیجه(س): همسر پیامبر اکرم (ص) خدیجه مشهور به خدیجه کبری(س) پدرش خویلدبن‌اسد و مادرش فاطمه دختر زائدبن‌اصم بود.<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۱۷؛ ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۱۱</ref> بنا به مشهور پانزده سال پیش از عام الفیل<ref>ابن‌سعد، الطبقات ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حضرت خدیجه(س): همسر پیامبر اکرم (ص)

خدیجه مشهور به خدیجه کبری(س) پدرش خویلدبن‌اسد و مادرش فاطمه دختر زائدبن‌اصم بود.[۱] بنا به مشهور پانزده سال پیش از عام الفیل[۲] و به گزارشی سه سال پیش از آن یا در سال عام الفیل[۳] در مکه متولد شد. کنیه‌اش ام‌هند بود[۴] و دوران کودکی و جوانی را در مکه گذراند.
خدیجه از زنان شریف، خردمند و دوراندیش،[۵] کامل، دین‌دار و بلندجایگاه بود.[۶] ایشان در منابع اسلامی به عنوان «خیرالنساء»[۷] و بانوی بلندمرتبه،[۸] درخشنده[۹] و وجیه‌ترین و عاقل‌ترین زنان وصف شده و عفّت، دینداری، حیا و مروّت ایشان زبان‌زد زنان بود.[۱۰] قرابت، امانت، خوش‌اخلاقی و راستگویی انگیزه‌های خدیجه(س) برای ازدواج با پیامبر(ص) بود[۱۱] و او چنان‌که در قرآن آمده «ام‌المؤمنین» است.[۱۲] از خدیجه(س) به عنوان نخستین زن مسلمان یاد کرده‌اند[۱۳] و علی(ع) پیامبر و خدیجه(س) و خود را تنها مسلمانانی می‌داند که خدا را عبادت می‌کردند.[۱۴] پیامبر(ص)، خدیجه(س) را ازجمله زنان کامل در جهان شمرده‌است[۱۵]؛ چنان‌که بهترین زنان جهان را، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه(س) دانسته‌است.[۱۶]
امام‌خمینی نیز خدیجه(س) را طاهره و پاک شمرده و با استناد به روایات همه پدران و مادران ائمه(ع) از آدم تا خاتم پیامبران را پاک و مطهر می‌داند.[۱۷] ایشان با اشاره به موضوع کناره‌گیری پیامبر(ص) از خدیجه(س) یادآورشده که پیش از انعقاد نطفه فاطمه زهرا(س) خداوند دستور داد که از خدیجه(س) مدتی کناره‌گیری کند و این برنامه برای آن بود که کلام غیر خدا را نشود و نگاه وی به افراد نیفتد و با افراد بشر معاشرت نکند و پس از آماده شدن برای رفتن نزد خدیجه(س) فرمان یافت که از میوه‌های بهشتی برای وی ببرد.[۱۸]
خدیجه(س) بسیار احترام پیامبر(ص) داشت و همواره وسائل آرامش وی را فراهم می‌ساخت.[۱۹] ایشان پس از مسلمان‌شدن وزیر و معین راستین پیامبر(ص) بود[۲۰] و همه توان و نیروی خود را برای خدمت به اسلام و مسلمانان به کارگرفت و برای پیامبر یاوری راستین بود.[۲۱] ایشان که زنی ثروتمند بود،[۲۲] همه دارایی خود را در راه نشر اسلام به کار گرفت. از مجاهدت‌های علی(ع) و اموال حضرت خدیجه(س) به عنوان دو عامل مؤثر در پیشرفت اسلام یادشده است.[۲۳]
امام‌خمینی خدیجه(س) را بانویی شمرده که به همراه علی(ع) در وقت غربت اسلام و تنهایی پیامبر(ص) ایمان آورد.[۲۴] ایشان در شرح این موضوع، به استناد قرآن[۲۵] خاطرنشان کرده‌است که خداوند به پیامبر(ص) فرمان داد که تبلیغ دین را از نزدیکان آغازکند و پیامبر(ص) از خانواده خود آغازکرد و خدیجه(س) و علی(ع) دعوت پیامبر(ص) را اجابت کردند.[۲۶] ایشان به استناد روایات[۲۷] یادآور شده‌است که پیامبر(ص) پس از مسلمان‌شدن خدیجه(س) و علی(ع) به آنان یادآورشده که جبرئیل آن دو را به بیعت با اسلام و انجام شرایط آن فراخوانده که ازجمله آن شاداب وضو گرفتن است.[۲۸] همچنین ایشان به ثروتمندی خدیجه(س) و اینکه ثروت خود را برای کمک به اسلام به پیامبر(ص) داد، اشاره کرده‌است[۲۹] و به مناسبت سختی‌های وارده بر مردم ایران و محاصره اقتصادی از سوی دشمن، از دشواری‌های وارده بر پیامبر(ص) و همسرش خدیجه(س) در سال‌های آغاز بعثت و تحریم اقتصادی قریش یاد کرده و خاطرنشان ساخته که پیامبر(ص) و خدیجه(س) برای در امان‌ماندن از اذیت و آزار کفار قریش به شعب ابی‌طالب پناه بردند و سختی بر خاندان پیامبر(ص) در حدی بود که مشک آب را برای بهره‌مندی از چربی آن می‌مکیدند.[۳۰]
حضرت خدیجه(س) سه سال پیش از هجرت، در ماه رمضان سال دهم هجری درگذشت و در قبرستان حجون (معروف به قبرستان ابوطالب) به خاک سپرده.[۳۱] این رویداد تأثربرانگیز که به مدت کوتاهی پس از وفات ابوطالب عمو و حامی پیامبر(ص) رخ داد، حضرت(ص) را چنان متأثر کرد که آن سال را «عام الحزن» نامید.[۳۲] پیامبر(ص) با خدیجه(س) ۲۵ یا ۲۶ سال زندگی کرد. ایشان از خدیجه دو پسر به نام قاسم و عبدالله و چهار دختر به نام زینب، رقیه، ام‌کلثوم و فاطمه(س) داشت که همه فرزندان به جز فاطمه(س)، پیش از رحلت حضرت(ص) فوت کردند.

  1. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۱۷؛ ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۱۱
  2. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱/۱۰۵؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ۶/۲۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۱۲
  3. مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۱۰
  4. مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۱۲
  5. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۳۹
  6. ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۰۹
  7. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۲۱
  8. مجلسی، بحار الانوار، ۱۰۰/۱۸۹
  9. مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۷۹
  10. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۱۹–۱۸۲۵
  11. اربلی، کشف الغمة، ۲/۱۳۲
  12. احزاب، ۶
  13. ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۰۹
  14. نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۳۴، ۳۶۸
  15. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۳/۱۲۹
  16. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۲۱
  17. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۶–۲۳۷
  18. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۶–۲۳۷
  19. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۳/۱۲۷
  20. ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۱۴
  21. ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۱۴
  22. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۲/۲۹۳
  23. امین، أعیان الشیعه، ۱/۲۲۰
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۶
  25. شعراء، ۲۱۴
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۸–۴۹۹
  27. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱/۴۰۰
  28. امام‌خمینی، الطهاره، ۵۰۷
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۰
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۳–۴۷۴
  31. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۲۵؛ ذهبی، سیر أعلام، ۲/۱۱۷
  32. مقریزی، امتاع الاسماع، ۱/۴۵