علی ایرانمنش، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
علی ایرانمنش فرزند احمد در سال ۱۳۱۱ش. در کرمان به دنیا آمد. وی خواندن و نوشتن را همراه با محمدجواد باهنر (پسرعمهاش) در مکتبخانه و نزد مادر شیخ عباس حقیقی در کرمان آموخت و سپس دروسی چون ادبیات فارسی و ریاضیات را همانجا خواند. در سال ۱۳۲۳ ش و با بازسازی مدرسه معصومیه کرمان توسط شیخ علیاصغر صالحی کرمانی، وارد آن مدرسه شد و مقدمات و بخشی از دروس سطح را همانجا و نزد صالحی کرمانی و دیگر مدرسان کرمانی فراگرفت (عبداللهینیا، ۳۲۵؛ «یادواره شهید ایرانمنش»، ۲۹). محمدجواد حجتی کرمانی در خاطراتش از ایرانمنش بهعنوان یکی از همدورههای خود نام میبرد و استادان خود را آقایان صالحی کرمانی، عباس شیخالرئیس، شیخ عباس حقیقی، سیدجواد نیشابوری و علی لبیبی بیان میکند (ایازی، ج ۱، ۵۰۹). با استناد به این خاطرات میتوان از افراد فوق بهعنوان استادان ایرانمنش نام برد. ایرانمنش همزمان دروس جدید را هم در مدرسهای در کرمان به پایان رساند و در سال ۱۳۳۱ ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی قم شد. او در حوزه علمیه قم دروس سطح را نزد آیات میرزا محمد مجاهدی تبریزی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، حسینعلی منتظری، و علی مشکینی تکمیل کرد («یادواره شهید ایرانمنش»، ۲۹). آنگاه وارد درس خارج فقه آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی و درس خارج فقه و اصول امامخمینی شد (همان؛ عبداللهینیا، ۳۲۵). ایرانمنش از اواسط دهه ۱۳۳۰ در درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی که در مسجد سلماسی برگزار میشد شرکت میکرد و با استناد به سال استخدام او در آموزشوپرورش در سال ۱۳۳۸، میتوان احتمال داد که چند سال در آن درسها شرکت کرده است. وی علاوه بر شرکت در درسهای فوق، از درسهای فلسفه و تفسیر قرآن علامه سیدمحمدحسین طباطبایی هم بهرهمند میشد («یادواره شهید ایرانمنش»، ۲۹).
ایرانمنش در کنار تحصیل در حوزه علمیه قم، تحصیلات خود را در دانشکده الهیات (دانشکده علوم منقول و معقول) دانشگاه تهران نیز ادامه داد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته الهیات شد. سپس در سال ۱۳۳۸ به استخدام وزارت آموزشوپرورش درآمد و از آن تاریخ در کرمان مستقر شد و به تدریس در دبیرستانهای زادگاهش پرداخت (عبداللهینیا، ۳۲۵). از جمله سالها به تدریس معارف اسلامی (تعلیمات اسلامی) (آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ۲۹۵) در دبیرستانهای پهلوی، بازرگان، شهاب، ایرانشهر، بهمنیار، راهنمایی، شاهپور، دانشسرا و مراکز تربیت معلم به تدریس اشتغال داشت (عبداللهینیا، ۳۲۵). وی در جریان مبارزات امامخمینی علیه حکومت پهلوی به فعالیتهای سیاسی میپرداخت. او که مالک کتابفروشی دین و دانش در کرمان بود، سخنرانیهایی را علیه آمریکا ایراد میکرد و به سبب همین مبارزات، ساواک در سال ۱۳۴۶ او را جزء طرفداران امامخمینی معرفی کرد. بر اساس اسناد، وی در کلاسهای درس به انتقاد از شکنجه در ساواک میپرداخت. همچنین در جلسات مذهبی حضور مییافت و علیه حکومت پهلوی سخنرانی میکرد. به همین علت چند بار نیز به ساواک احضار شد. تداوم این مبارزات باعث شد تا در سال ۱۳۵۷ حکومت پهلوی درصدد تبعید او برآید، اما به دلیل مساعد نبودن اوضاع کشور از آن تصمیم منصرف شد. ایرانمنش در سال ۱۳۵۷ بر فعالیتهای خود افزود و دانشآموزان و دانشجویان را علیه حکومت پهلوی تحریک و دعوت به تظاهرات میکرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب ۱، ۵۸). همچنین از جمله روحانیانی بود که به برنامهریزی برای برگزاری یادبود شهدای ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز در چهلمین روز آن واقعه میپرداخت (آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ۲۰۸). در مواردی هم بهعنوان رابط علمای تهران از جمله شهید باهنر با روحانیان و فرهنگیان کرمان، هماهنگی پیرامون ادامه مبارزات را برعهده میگرفت (آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ۲۹۵). ساواک در مهر ۱۳۵۷ در گزارشی اعلام کرد که «محمد مشارزاده مهرابی و علی ایرانمنش آموزگار که از متعصبین بنام کرمان میباشد با تبانی تعدادی از متعصبین و طرفداران خمینی عملیات تحریکآمیزی را انجام میدهند» (آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک، ۳۶۴). همچنین ساواک در ۲۱ آبان ۱۳۵۷ گزارشی از مبارزات مردم کرمان تهیه کرد و از ایرانمنش بهعنوان یکی از «بانیان تشنجات» کرمان نام برد (آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ۳۱۲). او در ۲۴ آذر ۱۳۵۷ در سازماندهی تظاهرات مردم کرمان نقش داشت و در آن تظاهرات، مردم در مسجد ملک (امامخمینی) کرمان اجتماع کردند و به راهپیمایی اعتراضی دست زدند و بر اثر تیراندازی مأموران حکومت پهلوی، جمعی از مردم آن شهر به شهادت رسیدند (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۲۰، ص۳۵۵). نیروهای نظامی به این بهانه که ایرانمنش «جزو عاملین و محرکین تشنجات و تظاهرات اخیر کرمان بوده است»، او را دستگیر و زندانی کردند. پس از دستگیری وی جمعی دیگر از معلمان و فرهنگیان آن شهر در اداره کل آموزشوپرورش استان تحصن کردند و خواستار آزادی ایرانمنش و دیگر معلمان شدند (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۱، ص۴۶). او که از اعضای مؤثر در اعتصاب معلمان در ۸ /۹ /۱۳۵۷ کرمان بود، در ۲۶ دی ۱۳۵۷ به سبب شرکت در تظاهرات و ساماندهی اعتراضات به کمک حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدجواد باهنر و پخش اعلامیه دستگیر و تحویل کمیته مشترک ضدخرابکاری شد. وی در آنجا امامخمینی را مرجع تقلید خویش معرفی کرد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب ۱، ۵۸). ایرانمنش در اوج مبارزات انقلابی مردم در تهران از زندان آزاد شد و مجدداً به سنگر تعلیم و تربیت بازگشت. در سال ۱۳۵۸ مدتی بهعنوان کارشناس تربیتمعلم خدمت کرد و در سال ۱۳۵۹ به سمت مدیرکل آموزشوپرورش کرمان منصوب شد و تا بهمن همان سال در آن سمت فعالیت داشت. او مجدداً در اردیبهشت سال ۱۳۶۳ این وظیفه را عهدهدار شد. در این سال ضمن عزیمت به جبهه جنگ، اولین مجتمع آموزشی رزمندگان را در اهواز ایجاد نمود. ایرانمنش سرانجام در صبح ۲۷ بهمن ۱۳۶۵ زمانی که قرار بود در جمع رزمندگانی که عازم جبهه بودند حضور یابد و سخنرانی کند، مورد اصابت گلولههای پیدرپی قرار گرفت و به شهادت رسیدو پیکرش در گلزار شهدای شهر کرمان به خاک سپرده شد («یادواره شهید ایرانمنش»، ۲۹ـ۳۰). منابع: آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ آیتالله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان (۱۳۹۶)، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۵)، ج ۲۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۴)، ج ۲۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ ایازی، سیدمحمدعلی (۱۳۹۵)، مصاحبهها: گفتگو با شاگردان و نزدیکان آیتاللهالعظمی سیدمحمدهادی میلانی، ج ۱، به کوشش سیدمحمدعلی ایازی و حسن پویا، قم، نشر سهل؛ عبداللهینیا، علی (۱۳۹۳)، انقلاب اسلامی در کرمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «یادواره شهید ایرانمنش» (۱۳۶۶)، ناظر: فرح روز صداقت، معرف: سیدرضا رضوی، مجله رشد معلم، شماره ۴۴، بهمن.