مکتب صدرایی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۴ توسط P.mahdi (بحث | مشارکت‌ها) (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مکتب صدرایی: یکی از مکاتب فلسفه اسلامی، متأثر از آراء فلسفی ملاصدرا

این مکتب همراه با عناصر و مؤلفه‌های خاصی است که ملاصدرا با فهم و ذکاوت خاص خود، به آثار علمی گذشتگان در دستگاه فلسفی‌اش هویتی جدید بخشید؛ به گونه‌ای که توانست نتایجی بر این اصول متفرع کند که فلاسفه گذشته از آنها غافل بودند.[۱] مکتب متعالیه را می‌توان نقطه وصل تفکرات کلامی، فلسفی و عرفانی دانست. ملاصدرا با استفاده از میراث فکری فلاسفه پیشین و بنانهادن مکتبی خاص، فلسفه را نه تنها در روش، بلکه در محتوا نیز با عرفان همسو کرد.[۲] همچنین روش عقلی را به‌تنهایی و بدون کمک از شهود و واردات قلبی، در شناخت حقیقت ناکام می‌داند.[۳] وی با تلفیق برهان و شهود و نوآوری‌های خود و با پیوند فلسفه و عرفان و استفاده از منابع قرآنی و روایات، مکتب فلسفی جدیدی عرضه کرد[۴] که به منزله کانون تقاطعی است که در آن فلسفه مشاء، اشراق و عرفان با یکدیگر تلاقی می‌کنند.[۵] البته فلسفه ملاصدرا، فلسفه‌ای التقاطی نیست؛ زیرا ملاصدرا در نظام فلسفی خویش به ابتکارات بزرگ و به حل مسائل مهمی توفیق یافته است. سخن کسانی که فلسفه او را التقاطی می‌دانند یا منکر ابتکارات او هستند و یا ابتکارات او را بی‌اهمیت می‌دانند، برخاسته از عدم تعمق در این مکتب فلسفی است.[۶] (ببینید: محمد بن ابراهیم ملاصدرا)

امام‌خمینی در مقام پیرو مکتب متعالیه، بر این باور است که راه‌حل فهم آیات الهی، آشنایی با حکمت متعالیه است.[۷] ایشان فلسفه ملاصدرا را برگرفته از معارف و متون دینی می‌داند[۸] و با ستودن انسجام و استحکام نظام حکمت متعالیه، ملاصدرا را بزرگ‌ترین فیلسوف الهی و مؤسس قواعد الهی و مجدد حکمت ما بعد الطبیعی می‌داند که برخی مسائل دینی را با برهان عقلی اثبات کرده و شریعت مطهره و حکمت الهی را با هم آمیخته است.[۹] ایشان نظام حکمت متعالیه را تجلی نور حکمت قرآن شمرده است.[۱۰]

امام‌خمینی حکمت صدرایی را در حل بسیاری از مباحث فلسفی راه‌گشا می‌داند[۱۱] و براساس حکمت متعالیه، بر اصالت وجود و اعتباری‌بودن ماهیت در آثار خویش تأکید می‌کند و از اصالت وجود، به اصلی کلی یاد می‌کند که مسائلی چون اصل توحید و بسیاری از مباحث مبدأ و معاد با این اصل روشن می‌شوند.[۱۲] در موارد بسیاری نیز به انطباق رأی خود بر دیدگاه ملاصدرا و پیروی از مبانی حکمت صدرایی اشاره کرده، مبانی و اصولی چون اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک در وجود، علم، اتحاد عاقل و معقول، نفس و مراتب آن و معاد جسمانی را می‌پذیرد؛ [۱۳] چنان‌که ایشان همه اصول یازده‌گانه مهم صدرایی در مباحث معاد جسمانی را به گونه‌ای شرح و تبیین می‌کند که نمایانگر باور جدّی ایشان به این مبانی و اصول است؛[۱۴] از این‌رو ایشان یکی از شارحان و مروجان حکمت متعالیه در عصر حاضر است.

(ببینید: معاد)

امام‌خمینی به تفکر مشائی چندان دل‌بسته نبود؛ اما به حکمت متعالیه تعلق خاطر داشت و آن را با مشرب عرفانی تفسیر می‌کرد.[۱۵] ایشان در حدود سال‌های ۱۳۰۸ تا ۱۳۲۸ برای عموم مشتاقان به حکمت متعالیه، شرح منظومه و اسفار تدریس می‌کرد و یک دوره اسفار به غیر از مباحث جواهر و اعراض و بیش از سه دوره به تدریس منظومه پرداخت؛ [۱۶] همچنین گفته شده ایشان تعلیقه‌هایی بر اسفار اربعه ملاصدرا نوشته که مفقود گشته است.[۱۷] (ببینید: تدریس امام خمینی)

  1. یزدان‌پناه، شاخصه‌های کلان، ۲۰.
  2. یزدان‌پناه، فروغ معرفت، ۱/۱۲۲ ـ ۱۲۳.
  3. ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۵۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۸ و ۹/۲۳۴.
  4. آشتیانی، مقدمه کتاب سه رسائل فلسفی، ۲۰ ـ ۲۱؛ یزدان‌پناه، فروغ معرفت، ۱/۱۲۲.
  5. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳/۲۴۹.
  6. فنایی اشکوری، مقدمه‌ای بر فلسفه اسلامی، ۱/۷۵.
  7. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸۶ ـ ۵۸۷.
  8. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۴.
  9. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۶.
  10. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۳.
  11. امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۳۲ ـ ۳۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱ ـ ۲۳.
  12. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۹ و ۳/۵۵۳ ـ ۵۵۷؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۴۳.
  13. ← مقاله ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم.
  14. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۵۳ ـ ۵۸۷.
  15. حائری یزدی، جستارهای فلسفی، ۳۵۶ ـ ۳۵۷ و ۴۸۲.
  16. مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۲.
  17. مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۷؛ فنایی اشکوری، مقدمه‌ای بر فلسفه اسلامی معاصر، ۳۰.