سیدرضا برقعی مدرس، از شاگردان درس خارج فقه امامخمینی.
اطلاعات فردی | |
---|---|
اطلاعات علمی | |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
وبگاه رسمی |
زادگاه و تحصیل
سیدرضا برقعی مدرس معروف به برقعی در سال ۱۳۲۷ش در قم دیده به جهان گشود (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۹۷). دوره ابتدایی را در قم گذراند و آنگاه به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و مقدمات را در حوزه علمیه قم و نزد شیخ مهدی بیگدلی فراگرفت. سپس در درس سیوطی رحمتالله فشارکی شرکت کرد و معانی و بیان را هم نزد شیخ رضا استادی و شیخ حسن تهرانی آموخت. در منطق کتاب حاشیه ملا عبدالله را پیش جلیلی آذرشهری و در فلسفه، شرح منظومه ملاهادی سبزواری را نزد محمدعلی گرامی قمی فراگرفت و در درس معالمالاصول زینالعابدین باکویی هم حضور مییافت. کتاب قوانین الاصول را هم نزد میرزا یدالله دوزدوزانی و شرح لمعه را پیش آقایان محیالدین فاضل هرندی، شیخ محمد یزدی، سیدابوالفضل موسوی تبریزی و شیخ نصرالله شاهآبادی خواند («زندگینامه مرحوم آیتالله...»، ص۴).
برقعی بهواسطه زندگی در قم، در جریان مبارزات علما و مراجع علیه حکومت پهلوی در سالهای ۱۳۴۱-۱۳۴۲ش قرار داشت و در بعضی از سخنرانیهای امامخمینی حضور مییافت. او در عاشورای سال ۱۳۴۲ش و در جریان سخنرانی امامخمینی در مدرسه فیضیه، ازجمله افرادی بود که به همکاری با عوامل انتظامبخشی در آن مدرسه میپرداخت. برقعی در سال ۱۳۴۴ش و سومین سالروز حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه، در آنجا سخنرانی کرد و به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت. پس از آن تحت تعقیب قرار گرفت و به همین سبب با مساعدت شیخ حسینعلی منتظری و شیخ عبدالرسول قائمی، روحانی برجسته مقیم آبادان، راهی عراق شد. پس از یک سال حضور در عراق و فعالیت در بیت امامخمینی، به کشور بازگشت، ولی به محض ورود به کشور دستگیر شد («آیتالله سیدرضا برقعی...»، ص۱۸) و به زندان قزلقلعه انتقال یافت. او در آن زندان با علیاکبر ناطق نوری، سیداحمد خمینی و... همبند بود. پس از آزادی از بازگشت به قم منع شد و به همین علت به کرج رفت و در حوزه علمیه مسجد جامع آنجا که توسط سیدحسن مدرسی یزدی اداره میشد به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۴۶ش و به سبب فعالیت علیه جشن ۲۵ سالگی سلطنت محمدرضاشاه بار دیگر تحت تعقیب قرار گرفت و این بار نیز به عراق رفت («زندگینامه مرحوم آیت...»، ص۴).
برقعی مدرس این بار در نجف اشرف ماندگار شد و به تکمیل تحصیلات در حوزه علمیه آنجا پرداخت؛ او رسایل شیخ انصاری را نزد سیدحسن مرتضوی شاهرودی و غلامرضا رضوانی خمینی خواند و در درس مکاسب، از شاگردان کوکبی تبریزی و حسین راستی کاشانی بود. کفایهالاصول را هم پیش شیخ مجتبی تهرانی و کوکبی تبریزی فراگرفت و قسمتی از اسفار الاربعه را نیز نزد غلامرضا رضوانی آموخت. آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه امامخمینی در مسجد شیخ انصاری معروف به مسجد ترکها شرکت کرد. مدتی هم از درس خارج فقه و اصول آیتالله سیدمصطفی خمینی بهره برد و همزمان در درس آیات سیدمحمدباقر صدر، سیدعلی حسینی سیستانی و میرزا باقر زنجانی شرکت میکرد («زندگینامه مرحوم آیت...»، ص۴). او که در درس خارج فقه امامخمینی حضور داشت، به هنگام تدریس درس ولایت فقیه، از آن درس هم بهرهمند شد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی...، ص۱۹۷).
سیدرضا برقعی در نجف اشرف از یاران امامخمینی بود و همراه با جمعی از روحانیان، به فعالیتهای سیاسی در بیت ایشان میپرداخت. در همان زمان جمعی از یاران امامخمینی تشکلی موسوم به روحانیت مبارز خارج از کشور را تشکیل داده بودند و برقعی مدرس هم از اعضای آن تشکل بود (محتشمیپور، ص۵۰۵) و همراه با دیگر روحانیان مبارز در نجف، به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه میداد. ازجمله در سال ۱۳۴۹ش همراه با جمعی از روحانیان مبارز دیگر به سفارت ایران در بغداد رفت و به عدم تمدید گذرنامههای طلاب ایرانی اعتراض کرد. مسئولان سفارت از تمدید گذرنامهها خودداری کردند و این مسئله اعتراض روحانیان را در پی داشت و در پی آن اعتراض، مسئولان سفارت معترضان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس آنان را در سفارتخانه زندانی کردند که سیدرضا برقعی مدرس هم یکی از آنان بود. روحانیان زندانی در سفارت ایران با انتشار اعلامیهای خطاب به مراجع تقلید و کمسیون حقوق بشر، اقدام سفارتخانه مزبور را محکوم کردند و خواستار رسیدگی به اقدام مسئولان سفارت ایران در بغداد شدند (روحانی، ج۲، ص۴۳۹-۴۴۰). این اعلامیه واکنش گسترده مراجع و نهادهای بینالمللی را در پی داشت و همین واکنشها در نهایت به آزادی آنان انجامید.
برقعی در جریان تصمیم امامخمینی برای مهاجرت به کویت ـ که با کارشکنی دولت آن کشور عملی نشد ـ ایشان را تا مرز کویت همراهی کرد. پس از هجرت ایشان به فرانسه، به فعالیت در بیت امامخمینی در نجف ادامه داد (خاطرات سالهای نجف، ج۲، ص۱۴-۱۵؛ «آیتالله سیدرضا برقعی...»، ص۱۸) و با استقرار امامخمینی در فرانسه همراه با جمعی از روحانیان مبارز نجف اشرف با ارسال نامهای به «یگانه زعیم باکفایت عالم اسلام و مرجع تقلید تشیع جهان آیتاللهالعظمی امامخمینی»، تأسف و تأثر خود را از هجرت ناگهانی ایشان از نجف ابراز کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۰۶ـ۴۰۷). سپس همراه با آنان در نامهای به والری ژیسکاردستن رئیسجمهور وقت فرانسه، از امامخمینی بهعنوان روح و قلب ۳۵ میلیون ایرانی نام بردند و خواستار رفتار شایسته با ایشان شدند و از رئیسجمهور خواستند از هیچگونه کوشش و بذل و جهدی برای حفظ و حراست از امامخمینی دریغ نورزند و از ایجاد هر گونه محدودیت و مانعی بر سر راه ایشان بپرهیزند تا برای تحقق بخشیدن به آرمانهای بلند ملی، انسانی و اسلامی خویش، از آزادی و امنیت که دو شرط اساسی ادامه مبارزات است برخوردار باشند (همان، ص۴۰۸ ـ ۴۰۹).
او در نخستین روزهای بهمن ۱۳۵۷ش و در آستانه بازگشت امامخمینی به کشور، به ایران بازگشت و در تحصن روحانیت مبارز سراسر کشور در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها به روی پروازهای خارجی توسط دولت شاپور بختیار (برای جلوگیری از بازگشت امامخمینی به کشور) شرکت کرد («آیتالله سیدرضا برقعی...»، ص۱۸). با تشکیل کمیته استقبال از امامخمینی به آن کمیته پیوست و به فعالیت در آن پرداخت. او در همان روزها به عراق بازگشت و اداره بیت امامخمینی را در نجف اشرف همراه با آقایان سیدجعفر کریمی، غلامرضا رضوانی و سیدعباس خاتم یزدی بر عهده گرفت. در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، مسئولیت برگزاری همهپرسی قانون اساسی (رفراندوم جمهوری اسلامی) را در نجف اشرف بر عهده داشت («زندگینامه مرحوم آیت...»، ص۴). او آنگاه به کشور بازگشت و در اول خرداد ۱۳۵۸ از سوی امامخمینی برای رسیدگی به وضعیت شیعیان در کشورهای حوزه خلیج فارس، به آن کشورها اعزام شد (صحیفه امام، ج۷). در ۱۸ شهریور آن سال نیز برای رسیدگی به وضعیت ایرانیان مقیم قطر، به آن کشور اعزام گردید (همان، ج۹). وی که در سوم شهریور ۱۳۶۳ از امامخمینی اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرده بود (همان، ج۱۹) تا رحلت امامخمینی در مقام نماینده ایشان در کشورهای حوزه خلیج فارس خدمت کرد و مدت یک سال نیز نمایندگی سیدعلی حسینی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی را در آن منطقه در اختیار داشت.
یکی از مهمترین اقدامات او تأسیس مسجد امام حسین(ع) در شهر دبی بود که یکی از باشکوهترین مساجد آن کشور است. وی پس از بازگشت به کشور به تحصیل درس خارج نزد آیات محمد فاضل لنکرانی، حسین وحید خراسانی و میرزا جواد تبریزی پرداخت و موفق به دریافت اجازهنامههایی در امور شرعیه از آیات محمدعلی اراکی و محمد فاضل لنکرانی شد. همزمان در آنجا تدریس میکرد («زندگینامه مرحوم آیت...»، ص۴). او از اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بود و همچنین در هیئت استفتای حسینعلی منتظری هم عضویت داشت (طباطبایی، ص۴).
درگذشت
سیدرضا برقعی سرانجام در اسفند ۱۳۹۳ از دنیا رفت و در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد.
پانویس
منابع
- تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مرجعیت امامخمینی تا تبعید)، به کوشش عبدالوهاب فراتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، ص ۱۹۷.
- خاطرات سالهای نجف (۱۳۸۹)، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی و مؤسسه چاپ و نشر عروج.
- «زندگینامه مرحوم آیتالله حاج سیدرضا برقعی مدرس» (۱۳۹۴)، روزنامه شرق، سال سیزدهم، شماره ۲۵۴۷، ۲۷ اسفند.
- طباطبایی، سیدهادی (۱۳۹۴)، «رونق مسلمانی: به بهانه درگذشت آیتالله سیدرضا برقعی»، روزنامه شرق، سال سیزدهم، شماره ۲۵۴۷، ۲۷ اسفند.