محمدحسین انزابی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
اطلاعات فردی | |
---|---|
اطلاعات علمی |
محمدحسین انزابی در چهارم فروردین ۱۲۹۹ش در خانوادهای روحانی در تبریز به دنیا آمد. جد اعلای خاندان انزابی، میرزاعلی چهرگانی معروف به آقاعلی بود که پس از تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه نجف اشرف و مدتی تدریس در حوزه علمیه مشهد به چهرگان بازگشت و به فعالیت ارشادی در آن سامان پرداخت. مرتضی انزابی، پدر محمدحسین انزابی از دانشآموختگان حوزه علمیه نجف بود و پس از اخذ درجه اجتهاد از استادان مبرز نجف، به تبریز بازگشت و در این شهر به تدریس علوم دینی و ارشاد و موعظه مردم مشغول شد. محمدحسین انزابی در چنین خانوادهای رشد و نمو کرد و دوره ابتدایی را در تبریز گذراند. سپس برای تحصیل علوم حوزوی راهی مدرسه طالبیه تبریز شد و ادبیات عرب را پیش میرزاعلی ادیب اهری، معانی و بیان را نزد میرزا عبدالله مجتهدی، بخشی از دروس فقه و اصول را نزد میرزا محمود دوزدوزانی و آیتالله میرفتاح شهیدی و فلسفه و حکمت را پیش سیدمرتضی مستنبط غروی خواند. او در سال ۱۳۲۰ عازم شهر قم شد و در درسهای خارج فقه و اصول آیات سیدمحمد حجت کوهکمری، امامخمینی و سیدشهابالدین مرعشی نجفی شرکت کرد [۱]
انزابی پس از بازگشت به تبریز در کنار برپایی مجالس وعظ و خطابه، به تقویت حوزههای علمیه آذربایجان مشغول شد و پیش سیدحسن الهی طباطبایی و میرزا عباسقلی واعظ چرندابی به فراگیری فلسفه پرداخت [۲] وی در تبریز به مبارزه با حکومت پهلوی میپرداخت و بر اساس گزارشی از ساواک که در سال ۱۳۳۶ تهیه شده است، با پارهای مظاهر فسق و فجور چون مشروبفروشی مخالفت کرده است [۳] علاوه بر این، از سیاست حکومت پهلوی در حمایت از یهودیان و بهاییان انتقاد میکرد [۴] در جریان تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهرماه ۱۳۴۱ و حذف قید سوگند به قرآن از شرایط انتخابشوندگان، امامخمینی این لایحه را مقدمه توطئه رژیم علیه اسلام و روحانیت دانست و علمای طراز اول قم را به تبادل نظر در این مورد دعوت کرد. هیئت وعاظ تبریز نیز طی اعلامیهای از این تصویبنامه اعلام انزجار کردند و خواستار حمایت از رهبران دینی تا حصول نتیجه قطعی شدند [۵] او در فروردین ۱۳۴۲ در حادثه حمله به مدرسه طالبیه شرکت داشت و حتی در همان زمان شایعه شهادت او پخش شد که درست نبود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب۵۱ حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسین انزابی، ۳۰ـ۳۱). انزابی که از سخنرانان و واعظان برجسته تبریز بود، در سخنرانیهای خود موقعیت حساس کشور را بارها تذکر داد و مردم را به ایستادگی در برابر حکومت پهلوی و حمایت از مرجعیت دعوت کرد. وی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نیز در سخنانی تهدیدآمیز در مسجد جامع تبریز، به دولت مهلتی چندروزه برای اصلاح قوانین خلاف اسلام داده و بر ضرورت پیروی کامل از مراجع تقلید تأکید کرد: «مراجع تقلید برای ما دستور داده بودند که در دهه عاشورا با منطق و استدلال احکام آنها را بازگو کنیم تا هیئت حاکمه شاید پنبهها را از گوش خود درآورده. اگر به حرف ما گوش دادند فبها المراد و اگر گوش ندادند ما باید منتظر بمانیم تا دستوری از مراجع تقلید برای ما برسد. پس گفتن یک حرف برای اشخاص شکست محسوب نمیشود. باید قوانینی که مخالف اسلام است از بین برود... ما اعلام خودمان را به دولت ابلاغ [کردهایم] شما گوش به زنگ باشید اگر تا ۵ روز [دیگر] به خواستههای ما جواب ندادند بایستی قیام نماییم. ۵ سال [با عزت] عمر کردن بهتر از ۵۰ سال [ذلت] است» [۶] وی همچنین پس از اطلاع از دستگیری امامخمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در سخنانی اعلام کرد: «این هیئت حاکمه بیدین، در این دوران دل مؤمنین را به درد آورد. قسم به خدا اگر قدرت شما صد برابر [بیشتر] از قدرت فعلی باشد، آن جسارت را در شما نمیبینم که مویی از سر مراجع تقلید کم کنید؛ در خاتمه میبینید خودتان محو و از بین رفتهاید». او در سخنرانی دیگری در مسجد شاهزاده تبریز وضعیت تهران را با کربلا مقایسه کرد و علت مهاجرت علمای سراسر کشور به تهران برای مشورت درباره چگونگی برخورد با رژیم را به اطلاع مردم رساند. همچنین با ارسال نامههایی به علمای مهاجر از آنان تجلیل میکرد [۷] به همین علت ساواک تبریز در تلگرافی به ساواک مرکز، خواستار دستگیری انزابی و تعداد دیگری از علمای استان شد [۸] در پی این دستور و برابر حکم رئیس شعبه ۷ بازپرسی دادستانی ارتش، انزابی در تاریخ ۱۴/۹/۱۳۴۲ به اتهام اقدام بر ضد امنیت ملی بازداشت و به زندان قزلقلعه تهران فرستاده شد [۹] او در ۱۴ بهمن ۱۳۴۲ و پس از دخالت مراجع عظام قم، نجف و مشهد با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد [۱۰] وی پس از مدتی حضور در تهران به تبریز بازگشت و به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. او در مهر ۱۳۴۳ و پس از ورود امامخمینی به عراق، تلگرافی را به ایشان ارسال و مسرت خود را از حضورشان در نجف اعلام کرد [۱۱] امامخمینی هم در تلگرافی به انزابی، از او تشکر کردند [۱۲]
انزابی در اسفند ۱۳۴۵ و در جریان تصویب لایحه حمایت از خانواده، آن را از قوانین ضداسلامی دانست و علیه آن سخنرانی کرد. به همین علت بار دیگر دستگیر و یک هفته بازداشت شد. استاندار وقت آذربایجان شرقی خواستار اعزام انزابی به تهران بود و ساواک مرکز نیز بنا به درخواست ساواک تبریز خواستار تشکیل کمیسیون امنیت ملی برای تبعید ایشان به یکی از مناطق جنوب کشور شد، اما درنهایت به خاطر «حفظ سیاست محل» آزاد شد و به فعالیت در تبریز ادامه داد. از جمله در آبان ۱۳۴۶ و در جریان برگزاری جشن تاجگذاری، مردم از تزئین مغازههای خود خودداری کردند و ساواک انزابی را منشأ این تحرکات تشخیص داد [۱۳] ساواک در سال ۱۳۴۶ در گزارشی از انزابی بهعنوان یکی از طرفداران امامخمینی در تبریز نام برد [۱۴] وی همچنین همراه با محمدعلی قاضی طباطبایی در جمعآوری پول از بازاریان آن شهرستان بهمنظور کمک به فلسطینیان فعال بود و کمکها را به صندوق مجاهدین اسلام در تهران ارسال میکرد [۱۵] انزابی سپس روش مبارزاتی خود را تغییر داد و بهجای حمله مستقیم کوشید تا از طریق یک هیئت مذهبی، فعالیتهای سیاسی خود را دنبال کند. به همین علت مبارزاتش را از طریق «علمسیز هیئت» در تبریز ادامه داد و آن را به محلی برای مبارزان مسلمان تبدیل نمود. در این هیئت اندیشههای امامخمینی و روشهای مبارزاتی علیه حکومت پهلوی به شکل مخفیانه و پنهانی تبلیغ و آموزش داده میشد. از دیگر فعالیتهای انزابی در تبریز پخش اعلامیههای امامخمینی در منطقه آذربایجان بود و ساواک در گزارشی اعلام کرد عده زیادی از طرفداران شیخ انزابی در توزیع اعلامیهها فعالیت چشمگیری دارند.
انزابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای مرکزی کمیتههای انقلاب اسلامی درآمد. وی با سخنرانیها و مواضع روشنگرانه در مساجد تبریز، خصوصاً مسجد آیتالله شهیدی که امام جماعت آن را برعهده داشت، در سازماندهی امور و مبارزه با جریانهای مخالف نقش داشت. او در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸، از حوزه انتخابیه تبریز به مجلس راه یافت و در دورههای دوم و سوم نیز نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی بود. در همان دوران با حضور مکرر در جبهههای جنگ، همواره پشتیبانی خود را از رزمندگان اسلام نشان میداد. وی پس از پایان دوره سوم مجلس شورای اسلامی، با حضور در دفتر مقام معظم رهبری بهعنوان رابط رهبری با ائمه جمعه و دفتر پاسخگویی به مسائل شرعی خدمت کرد. از دیگر خدمات ایشان میتوان به تألیف و تدوین ده جلد مجموعه خطابهها اشاره کرد.
درگذشت
انزابی در بیستم دیماه ۱۳۷۸ در تبریز از دنیا رفت و پیکرش در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد [۱۶]
پانویس
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱ حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسین انزابی، نه ـ ده).
- ↑ (همان، یازده ـ دوازده).
- ↑ (همان، ۱ـ۲).
- ↑ (همان، ۲۴).
- ↑ (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۳۹).
- ↑ (همان، ۴۱).
- ↑ (همان، ۵۳ـ۱۱۰).
- ↑ (همان، ۱۳۱ـ۱۳۳).
- ↑ (همان، ۱۴۰ـ۱۴۷).
- ↑ (همان، ۱۵۳ـ۱۶۸).
- ↑ (همان، ۱۹۶).
- ↑ (همان، ۲۰۰).
- ↑ (همان، ۲۶۵ـ۲۹۷).
- ↑ (همان، ۲۹۸).
- ↑ (همان، ۵۱۱).
- ↑ (همان، بیست و هفت ـ بیست و هشت).
منابع
اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۴: حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسین انزابی (۱۳۹۳)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.