سیدعبدالرضا حجازی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۳ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (added Category:پروژه شاگردان2 using HotCat)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سیدعبدالرضا حجازی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

سیدعبدالرضا حجازی
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۳۱۳ش
زادگاهشهرضا
اطلاعات علمی

او در سال ۱۳۱۳ش در شهرضا به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در شهرضا به پایان رساند و آنگاه به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در حوزه علمیه شهرضا و نزد استادان آنجا خواند. سپس راهی اصفهان شد و از درس میرزاعلی آقا شیرازی بهره برد. او پس از سه سال تحصیل در اصفهان، در سال ۱۳۲۹ ش به قم رفت و دروس سطح را در حوزه علمیه آنجا و نزد استادان آن حوزه تکمیل کرد. درباره استادان دوره سطح او گزارشی در دست نیست. آنگاه در درس خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی و امام‌خمینی حضور یافت.[۱] درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امام‌خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد در نیمه دوم دهه ۱۳۳۰ ش در یکی از درس‌ها یا هر دو درس ایشان که در مساجد محمدیه و سلماسی قم تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. وی هم‌زمان با حضور در درس امام‌خمینی، در درس فلسفه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی هم حضور می‌یافت.[۲]

حجازی در سال ۱۳۴۰ ش به تهران رفت و احتمالاً در همین دوره وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و در رشته الهیات به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ لیسانس شد. او سپس تحصیلات عالی خود را در کشور ترکیه و در شهر آنکارا ادامه داد و موفق به دریافت مدرک دکتری شد. درباره سال تحصیل او در ترکیه و همچنین دانشگاه محل تحصیل و رشته تحصیلی او گزارش دقیقی در دست نیست و شریف رازی ذیل زندگینامه او صرفاً بر دریافت دکتری از آنکارا اشاره کرده است. عبدالرضا حجازی از خطیبان برجسته کشور بود و مؤلف گنجینه دانشمندان از او با عنوان «سیدالخطباء و المبلغین» نام می‌برد که با «بیانی شیرین و منطقی شیوا و علمی ... به زبان عصری داد سخن می‌دهد و تمام طبقات مردم را از عالم و عامی و دیروزی و امروزی به‌خصوص نسل جوان را بهره‌مند می‌سازد» و به همین خاطر «در تهران و تمام نقاط کشور شهرت بسزایی» دارد.[۳] نگاهی به اسناد ساواک نشان می‌دهد که او از سال ۱۳۴۱ ش به سخنرانی‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی می‌پرداخت. به‌ویژه سخنرانی‌های او در مسجد ارک تهران نشان می‌دهد که در آن مقطع، از منتقدان جدی حکومت پهلوی بود. ازجمله او در خرداد ۱۳۴۱ ش از اسرائیل به‌شدت انتقاد کرد و آن را دشمن مردم مسلمان نامید و آنگاه از سیاست تعاملی دولت علی امینی نسبت به آن کشور انتقاد نمود.[۴] در ۵ تیر آن سال هم بار دیگر از نفوذ یهودیان و بهاییان در کشور انتقاد کرد و سپس وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور را به باد انتقاد گرفت.[۵]

حجازی در دهم تیر همان سال در سخنانی در مسجد ارک، ضعف اقتصادی ایران را نتیجه نفود آمریکا و اسرائیل دانست و به همین سبب ساواک خواستار احضار و تذکر به او شد.[۶] در سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ نیز در سخنانی انتقادی، از حمله حکومت پهلوی به روحانیان انتقاد و بر ضرورت قیام علیه آن حکومت تأکید کرد.[۷] این فعالیت‌ها باعث شد امام‌خمینی در ۳۱ شهریور ۱۳۴۳ با ارسال نامه‌ای به حجازی از فعالیت‌های او در نهضت اسلامی تقدیر کند.[۸] حجازی در سخنرانی‌هایش بر دو مقوله وضعیت فرهنگی و اقتصادی تأکید بیشتر داشت و سعی می‌کرد آسیب‌های این دو حوزه را برجسته سازد.[۹] ازجمله در ۲۶ دی ۱۳۴۴ خواسته‌های روحانیت را به این ترتیب برشمرد: اجرای کامل قانون اساسی در زمینه‌های قوای سه‌گانه مملکتی (مجریه، قضاییه، مقننه)، مبارزه با فساد تا سر حد امکان، نفوذ دادن برنامه‌های اسلامی و تعلیمات مذهبی در مطبوعات و جراید، منطبق ساختن برنامه‌های تبلیغاتی رادیویی، تلویزیونی، سینمایی با اصول برنامه‌های اخلاقی و مذهبی، آزادی کامل برای بیان و قلم و ایجاد تسهیلات جهت نشر حقایق و معارف اسلامی، آزادی کلیه زندانیانی که در این سه سال اخیر به پیروی از منویات روحانیت زندانی شده‌اند، قطع ید افراد سیاسی که به نام مذهب در شئون مختلف کشور نفوذ دارند، حل موضوع یهود و اسرائیل، اصلاح برنامه‌های آموزش‌وپرورش بر اساس برنامه‌های تعالیم عالیه اسلامی و انتقال حضرت آیت‌الله العظمی خمینی از کشور عراق به ایران».[۱۰] وی پس از طرح آن مواد، دستگیر و محاکمه شد.[۱۱] و مدتی در زندان قزل‌قلعه به سر برد.[۱۲] او پس از آزادی، به رویه خود در انتقاد از حکومت پهلوی ادامه داد. ساواک در گزارشی دراین‌باره نوشت: «حجازی واعظ با وجودی که چندین بار به ساواک و اداره اطلاعات شهربانی احضار شد و تعهد سپرد که از بیان مطالب بی‌رویه و کنایه زدن و تنقید بی‌جهت خودداری نماید، ولی به هیچ وجه به قول و تعهد خود وفادار نیست و در هر فرصت در خلال سخنان خود تحریک می‌کند».[۱۳]

حجازی در سال ۱۳۴۵ از امام‌خمینی اجازه‌ای در امور شرعیه و حسبیه دریافت کرد و امام زل معرف او عبارت «معروف هستند» را قید کرده بودند.[۱۴] همین اجازه نامه احتمالا حساسیت ساواک را برانگیخت و در مرداد ۱۳۴۵ در گزارشی دیگر درباره او به این جمع‌بندی رسید: «سیدعبدالرضا حجازی واعظ در اکثر صحبت‌های خود نسبت به وزارت آموزش‌وپرورش حمله نموده و موجبات عدم رضایت مردم را نسبت به دستگاه فرهنگ فراهم می‌کند».[۱۵] وی در پایان سخنرانی‌هایش بر تبعیت از مرجعیت تأکید و امام‌خمینی را دعا می‌کرد.[۱۶] به این سبب، بار دیگر در همان سال ممنوع‌المنبر شد.[۱۷] و در سال‌های ۱۳۴۵-۱۳۴۶ ش نیز نام او در فهرست روحانیان ممنوع‌المنبر قرار گرفت. با این حال، به سخنرانی انتقادی در مسجد ارک ادامه داد. در شهریور ۱۳۴۶ ش ریاست ساواک در نامه‌ای به ریاست شهربانی، خواستار جلوگیری از سخنرانی او گردید و اعلام کرد زمانی مجاز به سخنرانی خواهد بود که متعهد شود علیه حکومت پهلوی سخنانی نگوید.[۱۸] او در سال ۱۳۴۹ش در برابر درخواست ساواک برای سخنرانی در مجلسی برگزار شده توسط حکومت پهلوی خودداری کرد.[۱۹] و به همین سبب در همان سال ممنوع‌المنبر گردید.[۲۰] طبق گزارش ساواک درباره وضعیت روحانیان تهران (تهیه‌شده در دوم شهریور ۱۳۴۹ش)، او یکی از روحانیان طراز اول تهران و از طرفداران مرجعیت امام‌خمینی در آن شهر بود.[۲۱] در سال ۱۳۵۰ش از سوی ساواک ممنوع‌المنبر شد.[۲۲] و در سال ۱۳۵۱ ش نیز ممنوع‌المنبر گردید.[۲۳]

مواضع او البته منتقدانی هم داشت و بر اساس اسناد ساواک، برخی از روحانیان از او انتقاد می‌کردند. ازجمله محمد مفتح در جلسه‌ای خصوصی، او را مورد انتقاد قرار داد و از وی به‌عنوان فردی بی‌سواد نام برد که «نان اسم خمینی را می‌خورد».[۲۴] به‌تدریج دامنه این اختلافات بیشتر شد و امام‌خمینی در سال ۱۳۵۲ ش با ارسال نامه‌ای به حجازی، خواستار جلوگیری از اختلافات و نیز همکاری و همراهی روحانیان و وعاظ در مسیر تحقق اهداف نهضت اسلامی شد.[۲۵] در ۱۳۵۳ ش ساواک گزارشی از مکالمه تلفنی وی با امام‌خمینی تهیه کرده بود. بر اساس مکالمه فوق، او از تیر ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ ش در زندان بود.[۲۶] به گفته صادق خلخالی، او پس از مهاجرت امام‌خمینی به پاریس رفت و درصدد دیدار با امام‌خمینی برآمد، ولی با بی‌توجهی ایشان روبه‌رو شد و به همین علت در نامه‌ای به امام‌خمینی، انتقاداتی را متوجه ایشان کرد.[۲۷] درباره این اختلافات و علت بی‌توجهی امام‌خمینی به او گزارشی در دست نیست. او در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سخنرانی‌های انتقادی، مردم را به آتش زدن منازل پرسنل ارتش تهییج می‌کرد.[۲۸] وی در دی ۱۳۵۷ اعلامیه‌ای را علیه کمونیست‌ها و تلاش آنان برای انحراف در انقلاب اسلامی منتشر کرد و برخی از فعالان سیاسی بحث‌هایی درباره ارتباط او با ساواک مطرح کردند.[۲۹]

از او آثار علمی به چاپ رسیده است ازجمله: ۱ـ سیستم اقتصادی اسلام؛ پیرامون مبادی اقتصادی و روش‌های عالی اسلام (اولین کتابی است که در سال ۱۳۳۸ ش به زبان فارسی در این رشته به تحریر درآمده است). ۲ـ رسالت قرآن در عصر فضا که به عربی ترجمه شده است. سیدعبدالرضا حجازی بر اساس بازجویی‌های سیدصادق قطب‌زاده در ۱۳۶۱ ش در جریان کودتای نوژه همکاری داشت و دراین‌باره با آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری دیدار کرد و مطالب آنان را به وی منتقل کرد.[۳۰] ولی آیت‌الله شریعتمداری این سخنان را انکار کرد.[۳۱] حجازی به همین اتهام و پس از دستگیری صادق قطب‌زاده، دستگیر و به‌عنوان متهم ردیف سوم، محاکمه و به اتهام اقدام علیه کشور به اعدام محکوم شد.[۳۲]

پانویس

  1. شریف‌رازی، ج۲، ص۳۵۱.
  2. شریف‌رازی، ج۲، ص۳۵۱.
  3. شریف‌رازی، ج۲، ص۳۵۱.
  4. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۵.
  5. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷-۱۸.
  6. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۲۴.
  7. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۰۴.
  8. صحیفه امام، ج ۱، ص۳۹۷.
  9. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۲۵-۱۲۷.
  10. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۳۵-۱۳۶.
  11. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۵۳.
  12. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۹۶.
  13. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۵۱.
  14. صحیفه امام، ج۱، ص۴۶۰.
  15. همان، ص۱۵۷.
  16. همان، ص۱۶۹-۱۷۰.
  17. سلیمی، ص۳۱۸.
  18. مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۲۱۴.
  19. یاران امام به روایت اسناد ساواک، قامت استوار، ج۲، ص۵۶.
  20. حجت‌الاسلام حاج شیخ...، ص۳۵۹.
  21. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۴۵-۲۴۷.
  22. یاران امام به روایت اسناد ساواک، قامت استوار، ج۲، ص۱۵۶.
  23. یاران امام به روایت اسناد ساواک، قامت استوار، ج ۲، ص۱۷۱.
  24. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۶، ص۲۳۳.
  25. صحیفه امام‌خمینی، ج ۲، ص۵۰۴.
  26. روزشمار انقلاب اسلامی، ج ۵، ص۱۶۶.
  27. صادقی گیوی، ص۱۷۲.
  28. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۳۸۳.
  29. همان، کتاب ۲۴، ص۱۳۶.
  30. محمدی ری‌شهری، ج ۱، ۲۰۶.
  31. همان، ۲۵۰-۲۵۱.
  32. مسجد ارک به روایت...، ص۱۸.

منابع

  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۴۰۰)، کتاب ۲۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۴۰۰)، کتاب ۲۴، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • روزشمار انقلاب اسلامی (۱۳۷۸)، ج۳، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ سلیمی، حشمت‌الله (۱۳۸۶)، مبارزات روحانیون و وعاظ مساجد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • شریف‌رازی، محمد (بی‌تا)، گنجینه دانشمندان، ج۸، تهران.
  • صادقی گیوی، محمدصادق (۱۳۸۰)، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، نشر سایه.
  • صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • مسجد ارک به روایت اسناد (۱۳۹۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، قامت استوار، شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی زاده محلاتی، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۲۶: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیت‌الله حاج سیدمحمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.