سیدعلی‌اصغر احدی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۱ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

احدي، سید علي‏اصغر؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. سید علی‌اصغر احدی در خانواده‌ای روحانی در شهر رشت متولد شد. پدرش سید کاظم احدی و جدش آقا سید محمد احدی از عالمان برجسته رشت بودند (شریف رازی، ج 5، 181-182) و امامت جماعت مسجد چهار برادران رشت را بر عهده داشتند (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج 2، 313). علی‌اصغر احدی خواندن و نوشتن را در رشت آموخت. آنگاه به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در رشت و نزد استادان آن شهر فراگرفت. او سپس به قم رفت و به تحصیل در حوزه علمیه آنجا ادامه داد (شریف رازی، ج 5، 182). درباره سال عزیمت او به قم گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به اسناد انقلاب اسلامی و گزارش‌های ساواک می‌توان گفت که در سال 1342 ش در قم حضور داشت و می‌توان احتمال داد که پیش از آن تاریخ و احتمالاً از اواخر دهه 1330 ش در قم مشغول به تحصیل بوده است. درباره استادان دوره سطح و خارج فقه و اصول او هم گزارشی وجود ندارد. سید حمید روحانی نام او را در فهرست شاگردان امام خمینی آورده است (روحانی، 60-چاپ جدید)، اما درباره سال‌های حضور او در درس ایشان و همچنین حضور او در درس خارج فقه یا اصول سخنی نگفته است و در منابع مکتوب هم اطلاعاتی وجود ندارد. در سال 1342 ش و احتمالاً در اواخر آن سال جمعی از علما و فضلای رشتی مقیم حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای به امام خمینی که در حصر در تهران بود، موفقیت ایشان را آرزوی همه مسلمانان و روحانیان دانستند و بازگشت ایشان به قم را مسئلت کردند. سید علی‌اصغر احدی یکی از امضاکنندگان آن نامه بود که در آن سند به اشتباه نام او احمدی درج شده است (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج 1، 40). در روز 17 فروردین 1343 هم پس از آزادی و بازگشت امام خمینی به قم، همراه با جمعی از علمای گیلانی حوزه علمیه قم در تلگرافی به آقایان سید حسن بحرالعلوم، سید محمود ضیابری و سید حسین رودباری، ورود ایشان را به قم «سرفرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت» دانستند و آن موفقیت را به آنان تبریک گفتند (همان، 52). او در فروردین 1344 همراه با جمعی از علما و طلاب گیلانی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت، با اشاره به تبعید «پیشوای مذهب، مرجع تقلید شیعه، حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی» به جرم دفاع از قرآن و استقلال مملکت، خواستار بازگرداندن ایشان به کشور شدند. آنان همچنین با اشاره به محوریت قوانین در ایران بر اساس فقه جعفری، بر عدم رسمیت هر لایحه‌ای مغایر با احکام دین تأکید کردند و خواستار الغای قوانین مغایر با شریعت شدند (خسروشاهی، ج 3، 88-89).

احدی در 1345 ش همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای به مراجع عظام تقلید، دستگیری جمعی از روحانیان مبارز چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری و... و نیز تبعید شهاب‌الدین اشراقی، داماد امام خمینی را از قم محکوم کردند و خواستار واکنش آنان به این‌گونه اقدامات شدند (سیر مبارزات یاران...، ج 3، 410؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 195-198). سپس در آستانه سالروز قیام 15 خرداد آن سال، در نامه‌ای به «مرجع تقلید مسلمانان جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی»، از روز 15 خرداد به‌عنوان قیامی خونین و روز قتل عام آزادمردانی نام بردند که برای دفاع از قرآن و روحانیت و استقلال و آزادی به پا خاسته بودند و آن روز را به «آن زعیم بزرگ» تسلیت گفتند و سپس دستگیری جمعی از روحانیان مبارز و دستگیری و شکنجه «دسته‌دسته از مردم آزاده کشور» و محکومیت آنان به اعدام و زندان‌های طویل‌المدت را در دادگاه‌های فرمایشی تقبیح کردند و در پایان خطاب به امام خمینی نوشتند: «ما امیدواریم که تبعید غیرقانونی آن مرجع عالی‌قدر پایان پذیرد و با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم، آرمان‌های مقدس مذهبی و ملی تحقق یابد و دست تبهکاران و دشمنان دین و خائنین وطن از حریم اسلام و منافع ملت قطع گردد» (سیر مبارزات یاران...، ج 4، 21-24؛ روحانی، ج 1، 911؛ دوانی، ج 5، 181-184).

او سپس به تدریس در حوزه علمیه قم ادامه داد و به نوشته شریف رازی، در سال‌های نخست دهه 1350 ش از مدرسان درس فقه و اصول در حوزه علمیه قم بود. او در آن سال‌ها کتابی موسوم به همه به‌سوی خدا را منتشر کرد (شریف رازی، ج 5، 182). احدی از روحانیان فعال و مبارز بود و بر اساس گزارشی از ساواک، به سبب نقشی در تحولات سیاسی در قم داشت، به شهر شیراز تبعید شده بود (انقلاب اسلامی به...، استان گیلان، ج 2، 313). درباره تبعید او گزارشی در دست نیست، ولی می‌توان احتمال داد که منظور از تحولات قم، اتفاقات سال 1356 ش است. او در سال 1357 ش و پس از کسالت پدرش (امام جماعت مسجد چهار برادران رشت)، به رشت بازگشت و به فعالیت‌های سیاسی در آن شهر ادامه داد. با استناد به گزارشی از ساواک، «فاقد مجوز لازم برای منبر رفتن» بود و با استناد به این گزارش می‌توان گفت که در آن سال ممنوع‌المنبر شده بود. او علی‌رغم ممنوعیت فوق، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی در مسجد چهار برادران رشت ادامه می‌داد. بر اساس گزارش فوق، احدی در 29 مرداد آن سال در سخنانی در آن مسجد، به انتقاد از سیاست‌ها و برنامه‌های دولت پرداخت و به محمدرضاشاه پهلوی هم حمله کرد. پس از سخنرانی فوق، مورد تذکر قرار گرفت. در 30 مرداد نیز با استناد به اصل اسلامی جهاد، بر ضرورت مقابله مؤمنان با افراد بی‌ایمان و «اهریمنان و دژخیمان و کفار [که] قصد تجاوز به ناموس و اعتقادات مذهبی مؤمن» را دارند و دفاع از حریم مذهبی به دستور امام یا ولی او تأکید نمود. آنگاه با استناد به اصل جهاد، بر مبارزه با «رؤسا و پیشوای کفر... و ریاست ملت... [که] زیر بار اسلام و قرآن نمی‌روند» تأکید نمود. او در یکی دیگر از سخنرانی‌هایش با استناد به حادثه‌ای تاریخی، مردم را به مقابله با ارتش تشویق و تأکید کرد: «باید وحدت داشته و زیر پرچم اسلام قرار بگیرند. وقتی‌که دشمنان مجتهدین و علما از پشت خنجر می‌زنند ما نباید فریب استعمار را بخوریم. فرزندان امام حسین با چادر و پای برهنه علیه یزید قیام کردند». ساواک در انتهای گزارشی از سخنرانی‌های او به این جمع‌بندی رسید که «تحریک‌آمیز و انتقادی موجب تحریک احساسات مستمعین خود گردیده است. به این ترتیب یادشده فردی است که در تمام ایام وعظ خود در مسجد چهار برادران گفتارش در جهت تحریک مستمعین و قیام عملی در ایجاد بی‌نظمی‌ها و تظاهرات خیابانی منجر به وارد آوردن زیان و ضرر به امکنه دولتی و بخش خصوصی و مآلاً کمک به عناصر ضدامنیتی و وابستگان به خمینی می‌باشد» (انقلاب اسلامي به...، استان گيلان، ج 2، 313). به سبب این سخنرانی‌ها، ساواك در گزارشی از وضعیت روحانیان استان گیلان، از او به‌عنوان یکی از روحانیان افراطی رشت نام برد که درصدد پیاده کردن مقاصد امام‌ خميني است. به همین علت خواستار مراقبت از رفتار او شده بود (انقلاب اسلامي در گيلان، 32 و 35). او در تظاهرات روزهاي 2 و 3 شهريور 1357 مردم رشت که به درگیری مردم با مأموران حکومت پهلوی و دستگیری 34 نفر از مردم آن شهر و شکسته شدن شیشه‌های 6 بانک در آن شهر انجامید، نقش فعالی داشت و ساواک او را یکی از محرکان مردم نامید (انقلاب اسلامي به...، استان گيلان، ج 2، 299-300). تداوم این فعالیت‌ها باعث شد تا در شهریور آن سال به اتهام اخلال در امنيت ملي و مخل نظم عمومي دستگير شود (انقلاب اسلامی در گیلان، 71؛ انقلاب اسلامي به روايت...، ج 10، 589). سپس منزل او نيز مورد بازرسي نيروهاي امنيتي قرار گرفت (همان، 97). وي سپس به تهران اعزام شد (انقلاب اسلامي در گيلان، 177).

علی‌اصغر احدی پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي امام جمعه شهرستان رامسر در استان مازندران بود (كاظميني، ج 2، 930). 

منابع: اسناد انقلاب اسلامي (1374)، ج 3، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي؛ انقلاب اسلامي در گيلان (بی‌تا)، با استفاده از اسناد ساواك و شهرباني گيلان، بي¬جا، بي¬نا؛ انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك (1381)، ج 10، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات؛ انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك (1389)، استان گيلان، ج 1، تهران، ‌مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات؛ انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك (1389)، استان گيلان، ج 2، تهران، ‌مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات؛ خسروشاهی، سید هادی (1390)، اسناد نهضت اسلامی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دوانی، علی (1377)، نهضت روحانیون ایران، ج 5، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (1358)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج 1، بی‌جا، دارالفکر ـ دارالعلم؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (1393)، ج 3، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ شریف رازی، محمد (1354)، گنجينه‌ دانشمندان، ج 5، تهران، انتشارات اسلاميه؛ كاظميني، میرزا محمد (1384)، دانشنامه¬ ائمه¬ جمعه¬ سراسر كشور، ج 2، به ‌كوشش سید محمدكاظم مدرسي و ميرزا محمد کاظمینی، بنياد ريحانه الرسول يزد، تهران، ‌برگ رضوان.