علی ستاری

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۵ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (removed Category:پروژه شاگردان3; added Category:پروژه شاگردان2 using HotCat)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ستاري، علي؛ از شاگردان درس خارج فقه امام خمینی. او در 6 شهریور 1304 ش در روستای ونایی بروجرد و در خانواده‌ای روحانی زاده شد (کرمانی، 278). پدرش از مدرسان دروس حوزوی روستا بود. علی ستاری خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را زادگاهش و نزد پدر آموخت. آنگاه تا هجده‌سالگی به کشاورزی و دامداری در ونایی مشغول شد. سپس راهی بروجرد شد و در حوزه علمیه آن شهر به فراگیری مقدمات نزد استادان حوزه علمیه آن شهر پرداخت. او پس از یک سال و نیم حضور در بروجرد، به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف تحصیلات حوزوی را پی گرفت. ستاری دروس سطح را در آنجا و نزد آقایان سید اسدالله مدني تبریزی، حسين راستي کاشاني و نصرالله مستنبط فراگرفت. آنگاه در درس خارج فقه و اصول آیات سید ابوالقاسم موسوی خویی، سید محسن طباطبایی حكيم، سید عبدالهادي شيرازي و ميرزا باقر زنجاني شرکت کرد. علی ستاری پس از ورود امام خمینی به نجف اشرف و آغاز درس خارج فقه در مسجد شیخ انصاری آن شهر، در درس ایشان نیز شرکت کرد (کرمانی، 283-284). درباره سال‌های حضور او در آن درس گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سال‌های حضور او در نجف اشرف می‌توان احتمال داد که طی سال‌های 1344 ش تا 1350 ش که از عراق اخراج شد، در آن درس شرکت می‌کرده است. علی ستاری همچنین از دوستان سید مصطفی خمینی بود و در پیاده‌روی‌های او به کربلا وی را همراهی می‌کرد (يادها و يادمان‌ها، 376 ـ 380) علی ستاری در مدت اقامت در عراق از افراد مورد اعتماد امام خمینی بود و امام خمینی به برخی از افرادی که توسط ستاری معرفی شده بودند، اجازاتی در امور شرعیه داده بود (صحیفه امام، ج 1، 478، 503). ستاری همچنین خود از امام خمینی و آیات خویی، سید عبدالهادي شيرازي، سید محمدرضا موسوی گلپايگاني، شیخ محمدعلی اراکی، سید علی حسینی سيستاني، سید علي حسینی خامنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي، محمدتقي بهجت و محمد فاضل لنكراني اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرد (کرمانی، 286-287). علی ستاری در نجف اشرف، به جرگه یاران امام خمینی پیوست و به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. یکی از فعالیت‌های او، عزیمت به کشورهای مختلف برای انتقال پیام امام خمینی بود. ازجمله بارها به حج رفت و پیام امام خمینی را به حجاج رساند (همان). همچنین چندین بار مخفیانه به ایران بازگشت. ازجمله در سال 1347 ش به کشور بازگشت و وقتی در سال 1348 ش برای دومین بار وارد کشور شد، اداره کل سوم ساواک با این بهانه که او یکی از ملازمان امام خمینی در نجف است، از ساواک قم خواست تا او را احضار کرد. ستاری در بازجویی در ساواک قم، منکر هرگونه رابطه‌ای با امام خمینی و خانواده ‌ایشان شد. گویا ساواک از او درباره مناسباتش با آقایان سید اسدالله مدنی و سید محمود دعایی پرسیده بود که منکر رابطه با آنان نیز شد. ساواک قم در جمع‌بندی اعلام کرد که ستاری «فردی است که علاقه باطنی شدیدی به [امام] خمینی دارد و حاضر نیست مطلبی علیه او عنوان نماید» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 59، 441). ستاری به‌نوعی رابط امام خمینی با فعالان سیاسی در ایران بود و امام خمینی در یکی از نامه‌هایش، خواستار ارسال وجوهات به آدرس ستاری در مدرسه بروجردی نجف اشرف شده بود (صحیفه امام، ج 3، 147) که نشان از اعتماد ایشان به ستاری دارد. در سال 1353 ش سید احمد خمینی که مقیم ایران بود، نامه‌ای را از طریق علی ستاری به امام خمینی ارسال کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 59، 440). به سبب این فعالیت‌ها بارها تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه در سال 1355 ش توسط حکومت بعث عراق از آن کشور اخراج شد (کرمانی، 287). او در بازگشت به کشور حامل وجهی از امام خمینی برای سید مرتضی پسندیده بود (صحیفه امام، ج 3، 167). ستاری پس از بازگشت به کشور در زادگاهش مقیم شد و به تبلیغ دین در آنجا پرداخت (کرمانی، 287)، ولی به سبب فعالیت‌های سیاسی همواره تحت تعقیب بود و به همین علت بارها مکان اقامت خود را تغییر داد و به‌ویژه پس از ورود به قم، همواره زیر فشار ساواک قرار داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به بروجرد رفت و در تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی در آن شهر نقش ایفا کرد. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت و یکی از فرزندانش به نام محمدحسین ستاری در جبهه‌های جنگ به شهادت رسید. او همچنین بارها به دستور امام خمینی به کشورهای حاشیه خلیج فارس سفر کرد و در دریافت کمک‌های نقدی و جنسی ایرانیان مقیم آنجا برای جبهه‌های جنگ فعالیت کرد. علی ستاری در انجام فعالیت‌های اجتماعی فعال بود و از آن جمله می‌توان به تأسيس و تكميل دبيرستان احمديه در روستاي وفايي، بيمارستان قلب در بروجرد، بيمارستان حضرت فاطمه زهرا (س)، دبيرستان امام علي (ع)، دبستان يازده‌كلاسه حضرت زهرا (س)، حسينيه بقیة‌الله (عج)، توسعه مسجد خاتم‌الانبیاء (ص) در بروجرد، مسجد امام زمان (عج) در روستاي كپرجودكي، مسجد روستاي برکت‌آباد، مسجد امام صادق (ع) در روستاي ونايي، مسجد روستاي دره نقدي، حسينيه روستاي گلچهران و توسعه حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي امام صادق (ع) و ولی‌عصر (عج) بروجرد اشاره کرد. او در سال 1380 ش در قم درگذشت و پیکرش در گلزار شهیدان به خاک سپرده شد (کرمانی، 288-292). منابع: تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي، از مرجعيت امام‌ خميني تا تبعيد (1379)، به کوشش عبدالوهاب فراتي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي؛ صحیفه امام (1378)، ج 1 و 3، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ کرمانی، محمود (1378)، «حاج شیخ علی ستاری، آیت خدمت»، ستارگان حرم، ج 16، قم، زائر؛ يادها و يادمان‌ها، بزرگداشت سید مصطفي خميني (1376)، تهران، مؤسسه¬ تنظيم و نشر آثار امام‌ خميني؛ ياران امام به روايت اسناد ساواك (1395)، کتاب 59: آیت‌الله حاج سید محمدصادق لواسانی، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات.