اعجاز قرآن: عاجز بودن انسان و جن از آوردن کتابی به مانند قرآن
قرآن کریم خود را معجزهای معرفی کرده است که همه جن و انس از آوردن مثل آن عاجز هستند[۱] و معجزه بودن خود را برای تمام بشر در تمام دورهها اعلان کرده است.[۲] مسئله اعجاز در قرآن، از آغاز با عنوان یک واقعیت مسلم در میان علمای مسلمان، مطرح شده است.[۳] اندیشمندان از دیرزمان دربارهٔ اعجاز قرآن بحث کردهاند. ابوعبیدة قاسمبنسلام در قرن سوم و محمدبنزید واسطی در قرن چهارم را میتوان از نخستین کسانی دانست که در این زمینه کتابی تألیف کردهاند.[۴] بیشتر محققان علوم قرآنی معتقدند اعجاز قرآن در همه ابعاد آن است؛ مانند فصاحت و بلاغت، بیان حکمت، مسائل اجتماعی و سیاسی، پیشگویی، نبودن اختلاف، تحریف پیدانکردن قرآن و جامعیت قرآن.[۵]
امامخمینی نیز قرآن را بزرگترین معجزه پیامبر اسلام(ص) میداند. در عصر نزول قرآن، مردم شبهجزیره عربستان بسیار بدوی و عقبافتاده بودند؛ در حالیکه در قرآن، حقایق و معارفی وجود دارد که در جهان آن روز نبوده است؛ برای مثال مسائل عمیق عرفانیای در آن مطرح شده است که در یونان و آثار فلاسفه آن، سابقه نداشته است؛[۶] حتی فلاسفه اسلامی که در مهد قرآن کریم رشد کرده و از آن استفادهها نمودهاند، آیاتی از قرآن کریم را که بهصراحت، زندهبودن همه موجودات جهان را بیان کرده، تأویل کردهاند؛ در عین حال این مسئله در عرفان بهخوبی تبیین شده است. به اعتقاد امامخمینی، مسائل عرفانی به آن صورت که در قرآن کریم هست، در کتابهای دیگر نیست[۷]
امامخمینی در بیان وجه اعجاز قرآن، راه خاصی ارائه میکند که نسبت به دیگر متکلمان و مفسران، از شمول بیشتری برخوردار است. ایشان در عین حال که اعجاز بلاغی، حسن ترکیب و غایت فصاحت قرآن را قبول دارد، بر این باور است که جهت برتر اعجاز قرآن، در معارف بلند و دقایق توحیدی آن است که عقول اهل معرفت در آن حیران میماند.[۸] به اعتقاد ایشان، تحول معنوی و عرفانی که با قرآن در جهان ایجاد شده است، از همه مسائل دیگر برتر و بالاتر است.[۹] ایشان همانند دیگر اندیشمندان،[۱۰] معتقد است از موارد اعجاز قرآن که دربرگیرنده معارف حقایق الهی است، این است که آورنده قرآن کریم، انسانی مکتبنرفته بوده، در محیطی رشد یافته است که هیچ سخنی از این معارف بلند عرفانی و فلسفی نبوده است.[۱۱] به باور ایشان، جامعیت قرآن نیز که شامل همه حقایق و لطایف است، از معجزات قرآن شمرده میشود؛[۱۲] زیرا قرآن روشنگر و تبیان هر چیزی است[۱۳] و شامل همه دستورها و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود به آنها نیاز دارد.[۱۴] (ببینید: جامعیت قرآن)
- ↑ اسراء، ۸۸.
- ↑ هود(ع)، ۱۳؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۴۷.
- ↑ بنتالشاطی، اعجاز بیانی قرآن، ۷۵.
- ↑ ابنندیم، کتاب الفهرست، ۶۳ و ۲۲۰؛ معرفت، علوم قرآنی، ۳۴۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۸–۶۰؛ معرفت، التمهید، ۴/۱۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۶۱؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۹–۲۴۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۱–۲۰۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۲۶۳–۲۶۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.
- ↑ نحل، ۸۹.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.