صدرالدین حائری شیرازی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.

صدرالدین حائری شیرازی
اطلاعات فردی
نام کاملصدرالدین حائری شیرازی
نسباز خانواده‌ای روحانی با نسبت به شیخ صفی‌الدین اردبیلی
تاریخ تولددوم مهر ۱۳۰۹ هجری شمسی
زادگاهشیراز، ایران
تاریخ وفات۱۸ خرداد ۱۳۸۳ هجری شمسی
محل دفنحرم حضرت فاطمه معصومه (س)، قم، ایران
شهر وفاتقم، ایران
خویشاوندان
سرشناس
پدر: شیخ عبدالحسین حائری
اطلاعات علمی
استادانامام خمینی، سید حسین طباطبایی بروجردی، میرزا هاشم آملی
محل تحصیلشیراز، قم
اجازه روایت ازامام خمینی
اجازه اجتهاد ازامام خمینی
سایرمبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، فعالیت‌های دینی در جنگ تحمیلی
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارز با رژیم پهلوی، هم‌زمان با نهضت امام خمینی
اجتماعیتأسیس مدارس علمیه در شیراز، مسئول تقسیم شهریه طلاب

صدرالدین حائری شیرازی در دوم مهر ۱۳۰۹ ش در خانواده‌ای روحانی در شیراز متولد شد. پدرش شیخ عبدالحسین حائری از روحانیان برجسته شیراز و از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم) بود که از سوی او به شیراز اعزام گردید و به‌عنوان پیشوای دینی آن خطه مشغول به تبلیغ شد. جدش آقا شیخ محمد طاهر هم از شاگردان و ارادتمندان میرزای بزرگ شیرازی بود. مادر شیخ صدرالدین حائری هم از خاندانی برجسته بود؛ او دختر آقا میرزا حسن فخرالدوله شیرازی بود که نسبش با چندین واسطه، به شیخ صفی‌الدین اردبیلی می‌رسید[۱]. صدرالدین حائری دوران ابتدایی را در شیراز گذراند. هم‌زمان با تحصیل در دبستان، تحت آموزش‌های پدرش قرار داشت و سپس مقدمات دروس حوزوی را در همان شهر و نزد شیخ حسین مؤمن شیرازی خواند. آنگاه راهی قم شد و در مدرسه ملا صادق مقیم شد و تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه قم پی گرفت. او دوره سطح را نزد آقایان شیخ محمد فکور یزدی، سید مهدی روحانی، حسین نوری همدانی و سید محمدباقر سلطانی طباطبایی تکمیل کرد. سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی و میرزا هاشم آملی بهره‌مند شد[۲]. درباره سال‌های حضور او در درس امام خمینی گزارش دقیقی وجود ندارد؛ حائری شیرازی در سال ۱۳۲۹ ش پس از درگذشت پدرش به شیراز بازگشت[۳]، بنابراین می‌توان احتمال داد که پیش از آن تاریخ در درس خارج فقه و اصول ایشان که در مسجد محمدیه یا سلماسی برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است و از نخستین شاگردان درس خارج فقه و اصول ایشان محسوب می‌شود. او در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، از درس فلسفه و همچنین تفسیر قرآن علامه سید محمدحسین طباطبایی استفاده می‌کرد[۴]. در مسائل سیر و سلوک هم با علامه طباطبایی، آیات محمدتقی بهجت و سید رضا بهاءالدینی مرتبط بود و پس از آشنایی با محمدجواد انصاری همدانی، در سلک شاگردان ایشان درآمد و یک سال از بحث‌های عرفانی ایشان بهره‌مند شد[۵]. چنان‌که گفته شد، حائری شیرازی در سال ۱۳۲۹ ش به شیراز بازگشت و به‌جای پدرش به اقامه نماز جماعت در مسجد سپهسالار آن شهر پرداخت. ورود او به شیراز هم‌زمان با فعالیت‌های بهاییان در آن شهر بود و او در سال‌های ۱۳۳۰-۱۳۴۰ ش تحت نظر آیات سید نورالدین حسینی شیرازی و شیخ بهاءالدین محلاتی به مبارزه با بهاییان پرداخت و در خنثی کردن تبلیغات آنان فعال بود. براثر تلاش‌های او برخی از افرادی که مفتون تبلیغات بهاییان شده بودند، به اسلام برگشتند[۶]. حائری شیرازی با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ ش و علیه تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، همراه با جمعی از علما و مجتهدان فارس در قالب «جامعه روحانیت فارس» با صدور اعلامیه‌ای، پشتیبانی کامل و بدون شرط خود را از آقایان مراجع تقلید خصوصاً «حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی» اعلام کردند و متذکر شدند که «حکم و فرمایش ایشان عین آراء و منویات ماست و اهانت به ایشان اهانت به همه ماست» و ما «به هیچ نحو از مساعدت مالی و جانی در حق آقایان خودداری نخواهیم کرد و اگر خدای نخواسته کوچک‌ترین جسارت نسبت به ساحت مقدس آقایان گردد، با عکس‌العمل شدید ما روبرو خواهد شد» و وی در همان زمان در انتشار نشریه بعثت نقش داشت[۷]. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ش وقتی خبر دستگیری امام خمینی به شیراز رسید، روحانیان بزرگ شهر ازجمله آیت‌الله بهاءالدین محلاتی و شیخ صدرالدین حائری تشکیل جلسه دادند تا به رایزنی درباره نحوه واکنش به این عمل بپردازند. سرانجام به دستور آیت‌الله محلاتی تعطیل عمومی اعلام شد، اما مأموران حکمت پهلوی همان شب آیت‌الله محلاتی و فرزندش را دستگیر و به تهران اعزام کردند. دستگیری آیت‌الله بهاءالدین محلاتی و فرزندش اعتراض روحانیون شیراز ازجمله شیخ صدرالدین را در پی داشت، لذا تظاهرات وسیعی در شیراز به راه افتاد که تا پاسی از شب ادامه داشت و در جریان آن عده زیادی دستگیر و بازداشت شدند[۸]. در جریان مهاجرت علمای سراسر کشور به تهران در اعتراض به دستگیری امام خمینی، او هم راهی تهران شد و در تحصن روحانیان شرکت کرد. او به گفته علی‌اکبر مسعودی خمینی، تلاش زیادی دراین‌باره به کار بست و در اقناع برخی از مراجع نقش مستقیمی داشت[۹]. همچنین همراه با جمعی از علمای متحصن اعلامیه‌هایی را امضا می‌کرد، ازجمله در دوم مرداد و همراه با دیگر روحانیان متحصن با صدور اعلامیه‌ای، تصویب‌نامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی را محکوم کردند و مرجعیت امام خمینی را تأیید و بر آن تأکید کردند و از ایشان و آیات شیخ بهاءالدین محلاتی و سید حسن طباطبایی قمی با عنوان باتقواترین فقها نام بردند که «فقط به جرم حق‌گویی و انجام وظیفه روحانی و دینی» دستگیر و زندانی شده‌اند. آنان در پایان آن اعلامیه از تهدید حکومت پهلوی علیه روحانیان متحصن سخن گفتند و تأکید کردند علی‌رغم این تهدیدها «جامعه روحانیت در همه شرایط وظیفه خود را انجام داده در این مورد نیز به حول و قوه الهی تا سرحد قدرت و توانایی وظیفه خود را در دفاع از حریم قرآن و اسلام انجام خواهد داد»[۱۰]. وی در آستانه برگزاری انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا نیز همراه با روحانیان متحصن در تهران، با صدور اعلامیه‌ای با عنوان «جامعه روحانیت ایران شرکت در انتخابات فرمایشی را جایز نمی‌داند»، برگزاری آن انتخابات را با توجه به فرایند تصویب آیین‌نامه انتخابات و غیرقانونی بودن آن فرایند، محکوم و شرکت در انتخابات فوق را تحریم کردند[۱۱]. حائری شیرازی در اردیبهشت ۱۳۴۳ و پس از دستگیری و انتقال سید عبدالحسین دستغیب به تهران، با هدف تلاش برای آزادی او، همراه با دو تن دیگر از روحانیان شیراز به قم رفت[۱۲]. پس از عزیمت امام خمینی از ترکیه به عراق، در تلگرافی ورود ایشان را به آستان قدس علوی التیام‌بخش دل‌ها دانست و برای ایشان آرزوی توفیق کرد[۱۳]. ساواک در گزارشی در سال ۱۳۴۵ ش از صدرالدین حائری به‌عنوان عامل اصلی نشر اعلامیه و توزیع نوارهای سخنرانی امام خمینی در شیراز نام برد[۱۴]. به همین سبب به خانه او یورش برد و اسناد و مدارک موجود و ازجمله نوارهای سخنرانی امام خمینی را ضبط کرد و آنگاه او را دستگیر و مدتی در زندان ارگ کریم‌خانی محبوس کرد[۱۵] که در نهایت با وساطت عده‌ای از روحانیان با ضمانت آزاد گردید[۱۶]. وی در فروردین ۱۳۴۶ و در جریان تصویب قانون حمایت از خانواده، همراه با روحانیان شیراز تصمیم گرفتند با ارسال نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت، موارد خلاف شرع آن را تذکر دهند[۱۷]. در سال ۱۳۴۷ ش به نجف رفت و با امام خمینی دیدار کرد[۱۸]. در همان سال به‌عنوان یکی از نمایندگان امام خمینی، به توزیع شهریه ایشان در میان طلاب شیراز می‌پرداخت[۱۹] و ساواک در سال ۱۳۴۷ ش او را نماینده امام خمینی در شیراز معرفی کرد[۲۰]. احتمالاً به این سبب و فعالیت‌های دیگر بود که ساواک درصدد سخت‌گیری علیه او برآمد. مرکز فعالیت‌های مبارزاتی شیخ صدرالدین حائری در مسجد امام خمینی (سپهسالار قدیم) بود و او در آن مسجد در سخنرانی‌هایی حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار می‌داد. ساواک برای کنترل بیشتر این مرکز مبارزاتی، هیئت‌امنای مسجد را خود تعیین کرد تا امور مسجد را این هیئت‌امنای انتصابی بر عهده گیرند. شیخ صدرالدین به این عمل رژیم اعتراض کرد و به نشانه اعتراض مسجد را ترک گفت و در نماز جماعت حاضر نشد، سپس اطلاعیه‌ای را علیه رژیم صادر و در آن به اقدامات دولت در تبعید غیرقانونی امام خمینی اعتراض کرد. در پی همین عکس‌العمل، حکومت پهلوی شتابزده او را در تیر ۱۳۴۷ دستگیر و به گنبدکاووس تبعید کرد. او پس از تحمل بیش از یک سال تبعید، به شیراز بازگشت و دوباره مبارزات خود را ادامه داد و به خاطر همین مبارزات در ماه‌های محرم و صفر سال ۱۳۴۹ ممنوع‌المنبر[۲۱] و ممنوع الخروج شد[۲۲]. وی که در سال ۱۳۴۸ از امام خمینی اجازه‌ای در حسبیات دریافت کرده بود[۲۳] به فعالیت‌های سیاسی در شیراز ادامه می‌داد و پس از فوت آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم در سال ۱۳۴۹ ش، همراه با جمعی دیگر از روحانیان شیراز پیام تسلیتی به امام خمینی ارسال کردند[۲۴]. ساواک در گزارشی در خرداد ۱۳۴۹ ش از وی به‌عنوان یکی از افرادی که «در هر فرصت به نفع [امام] خمینی تبلیغ می‌نماید» نام برد[۲۵]. همچنین در گزارشی دیگر، او و شیخ محمدصادق حائری شیرازی را به‌عنوان عوامل اصلی تبلیغات به نفع امام خمینی نامید[۲۶] و در گزارشی دیگر از او به‌عنوان نماینده امام خمینی در شیراز نام برد[۲۷]. او در سال ۱۳۵۰ ش و در پی سخت‌گیری حکومت پهلوی علیه محمدتقی فلسفی، همراه با روحانیان شیراز در نامه‌ای به آن خطیب، تأثر شدید خود را از اقدام حکومت پهلوی علیه او ابراز کرد[۲۸] در همان سال و در پی محکومیت جمعی از فعالان سیاسی به اعدام، تلاش‌هایی دراین‌باره انجام داد و اعلامیه‌ای صادر کرد [۲۹]. همچنین همکاری نزدیک با ربانی شیرازی در کمک رساندن به خانواده‌های زندانیان سیاسی و انقلابی داشت [۳۰]. علاوه بر آن، در آن سال‌ها با برخی از روحانیان مبارز ازجمله شهید اندرزگو ارتباط داشت [۳۱]. او در سال‌های ۱۳۵۳-۱۳۵۴ ش در زندان عادل‌آباد شیراز زندانی بود و در آن زندان با گروه‌های مارکسیستی مبارزه می‌کرد [۳۲]. در سال ۱۳۵۴ ش نیز از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد [۳۳].

حائری پس از درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی، در مجلس بزرگداشت او در شیراز شرکت داشت [۳۴]. پس از سرکوب مبارزات مردم شیراز بر ضد حکومت پهلوی و فاجعه خونین و کشتار مردم در مسجد جامع نو شیراز در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷، همراه با برخی از روحانیان مبارز شیراز، با صدور اعلامیه‌ای با عنوان «استیضاح رژیم غیرقانونی ایران»، دولت را استیضاح کردند: «به چه مجوزی و با چه ضابطه اسلامی، مرتکب این اعمال وحشیانه شده و مردم بی‌گناه و بی‌دفاع ما را به خاک خون کشیده‌اید؟» آنان در پایان مراتب نفرت خود را از آن اقدام اعلام کردند [۳۵]. امام خمینی هم در ۱۴ شهریور ۱۳۵۷ ضمن ارسال نامه‌ای به روحانیان شیراز ازجمله خطاب به شیخ صدرالدین از او خواستند تا مردم را علیه حکومت شاه و فجایع این خاندان بسیج کنند و از طریق وعظ و خطابه مردم را به تظاهرات خیابانی، نشر اعلامیه و در اختیار گرفتن جراید و تماس با سازمان‌های بی‌طرف خارجی تشویق کنند و هر اقدامی که برای رسیدن به این هدف لازم است انجام دهند، لذا روحانیان شیراز پس از دریافت این پیام بیشتر به مبارزه دلگرم شدند و شیخ صدرالدین ضمن توسل به روحانیان سرشناس، از آنان خواست فهرست اسامی افراد مضروب و شهید شده در تظاهرات را تهیه کنند تا به خارج از کشور ارسال شود [۳۶]. پس از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان نیز آشکارا بر نقش دولت در آن فاجعه تأکید می‌کرد و به همین منظور رفتار و اقدامات او تحت کنترل ساواک قرار گرفت [۳۷]. براثر تداوم این‌گونه فعالیت‌ها در ۱۹ شهریور آن سال به اتهام تحریک مردم به انجام تظاهرات و تشویق مردم به فعالیت به نفع امام خمینی در شیراز دستگیر و زندانی شد [۳۸].

شیخ صدرالدین تا روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب دست از فعالیت مبارزاتی خود برنداشت و در جریان تحصن روحانیان مبارز سراسر کشور در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به دولت شاپور بختیار شرکت داشت و در روز بازگشت امام خمینی، در مراسم استقبال از ایشان حاضر بود [۳۹]. پس از ورود امام خمینی به ایران همراه با سایر روحانیان مردم را برای مبارزه با مأموران حکومت پهلوی به خیابان‌ها فراخواند [۴۰]. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمایندگی امام خمینی در بنیاد مسکن استان فارس را بر عهده گرفت، ولی عمده وقت خود را صرف تدریس در حوزه علمیه شیراز و ارائه خدمات علمی به طلاب شیرازی نمود. هم‌زمان دو مدرسه علمیه محمدیه و قائمیه را در شیراز بنیان نهاد. در دوره جنگ تحمیلی، بارها در جبهه‌های جنگ حاضر شد و سپس نمایندگی امام خمینی در یگان‌های نظامی در شیراز را بر عهده گرفت و دفتر مشاوره در آنجا بنیان نهاد [۴۱] او همچنین مدت‌ها نماینده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم در شیراز و مسئول تقسیم شهریه طلاب بود [۴۲]. او در ۱۸ خرداد ۱۳۸۳ در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله محمدتقی بهجت در یکی از حجره‌های صحن کوچک حرم حضرت فاطمه معصومه (س) و جنب مرقد حاج اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد [۴۳].

پانویس

  1. سلمانی آرانی، ۵۷-۵۸
  2. همان، ۵۹
  3. همان، ۶۲
  4. همان
  5. همان
  6. همان، ۶۲
  7. سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱، ۶-۷
  8. دوانی، ج ۳، ۷۸؛ حیدری، ۱۱۰
  9. خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ۲۶۸-۲۷۴
  10. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۸۸-۸۹
  11. دوانی، ج ۴، ۴۷۶-۴۷۸
  12. سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ۳۱۱
  13. حیدری، ۱۱۰
  14. سیر مبارزات یاران...، ج ۳، ۴۳۳
  15. سلمانی آرانی، ۷۲
  16. همان، ۴۶۴
  17. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج ۱، ۲۹۴
  18. سلمانی آرانی، ۶۵
  19. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج ۱، ۳۵۲
  20. همان، کتاب ۳۶، ۸۷
  21. حیدری، ۱۱۰
  22. روحانی، ج ۲، ۵۱۹-۵۲۰
  23. صحیفه امام، ج۱، ۴۷۸
  24. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۲۵
  25. سیر مبارزات یاران...، ج ۵، ۲۲۲-۲۲۳
  26. همان، ۳۳۱
  27. سیر مبارزات یاران...، ج ۸، ۱۸۸
  28. همان، ۱۳۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۲۶.
  29. همان، ۲۲۷
  30. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ۳۳۰
  31. سلمانی آرانی، ۶۳
  32. همان، ۷۳
  33. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج ۲، ۲۵۱
  34. همان، ۳۲۳؛ سیر مبارزات یاران...، ج ۸، ۹۸
  35. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۳۵۹-۳۵۸
  36. حیدری، ۱۱۰-۱۱۱
  37. همان، ج ۱۰، ۳۸۰
  38. همان، ج ۱۴، ۲۶۳
  39. سلمانی آرانی، ۷۴
  40. حیدری، ۱۱۱
  41. همان، ۷۵
  42. حیدری، ۱۱۱
  43. سلمانی دارابی، ۷۸

منابع

  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • حیدری، علی (۱۳۸۹)، «حائری شیرازی، صدرالدین»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۳ و ۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • روحانی، سید حمید (۱۳۷۴)، نهضت امام خمینی، ج ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • سلمانی آرانی، حبیب (۱۳۸۹)، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ستارگان حرم، ۲۶ و ۲۷، قم، زائر.
  • سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  • صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ج ۱۶: شرح پایداری آیت‌الله شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی (۱۳۷۹)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۳۶: آیت‌الله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی) (۱۳۸۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۴: آیت‌الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (۱۳۹۰)، ج ۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.