محامی، محمدرضا؛ از شاگردان درس خارج اصول امام خمینی. محمدرضا محامی در سال ۱۳۱۰ ش در مشهد به دنیا آمد (جلالی، ۳۸۵). پدرش شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای از روحانیان برجسته بادکوبه در قفقاز (جمهوری آذربایجان فعلی) بود که به مبارزه با حکومت تزاری روسیه میپرداخت و به همین سبب، تحت فشار آن حکومت، به ایران مهاجرت کرد و پس از اقامت در مشهد، در شمار عالمان نامور و مدرسان برجسته آن شهر قرار گرفت. محامی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در مشهد آموخت. سپس به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و ادبیات (سیوطی، مغنی و مطول) را پیش محمدتقی ادیب نیشابوری خواند (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۷۸). بخش دیگری از مقدمات را در مدرسه علمیه نواب مشهد و نزد آقایان شیخ حسین بادکوبهای و شیخ محمد محدث به پایان برد. دروس سطح را هم پیش میرزا احمد مدرس یزدی معروف به «نهنگ العلما» خواند و آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول روی آورد. او مدتی در درس خارج آیتالله شیخ هاشم قزوینی شرکت کرد. همزمان شرح منظومه و همچنین تقریرات اصول آیتالله نائینی را هم پیش پدر خواند. محامی در سال ۱۳۳۰ ش به قم رفت و در حوزه علمیه آنجا در درس خارج فقه آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی و خارج اصول امام خمینی شرکت کرد و در بین دویست نفر شرکتکننده در امتحان عمومی درس خارج، مقام اول را احراز نمود. وی در اوایل سال ۱۳۳۳ ش و پس از درگذشت پدرش، ناچار به مشهد مراجعت کرد (جلالی، ۳۸۵- ۳۸۶)، بنابراین میتوان احتمال داد که از سال ۱۳۳۰ ش تا ۱۳۳۳ ش در درس خارج اصول امام خمینی که در مسجد محمدیه و سلماسی قم برگزار میشد، شرکت میکرده است. وی در سال ۱۳۴۸ ش از امام خمینی اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد (صحیفه امام، ج ۱، ۴۷۷). او پس از بازگشت به مشهد، وارد حوزه درس آیتالله سید محمدهادی حسینی میلانی شد و سالها از محضر درس ایشان بهره برد و به درجه اجتهاد نایل آمد. وی همچنین مورد توجه آیتالله میلانی قرار گرفت. در کنار حضور در درس ایشان، از درس فلسفه شیخ مجتبی قزوینی هم بهره میبرد. محامی سپس برای تبلیغ دین، به شهر فردوس رفت و مدتی در آنجا به نشر احکام اسلامی پرداخت (جلالی، ۳۸۶). سپس به مشهد مراجعت کرد و در مدرسه نواب به تدریس سطوح مختلف پرداخت (همان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۲۸۳). محامی از نخستین روزهای آغاز نهضت اسلامی، به مبارزه با حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی پرداخت و ازجمله روحانیان مبارز و شاخص مشهد به شمار میرفت (مشهد از مقاومت تا پیروزی، ۲۰۷-۲۰۸). او در فروردین ۱۳۴۳ و پس از آزادی امام خمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، همراه با جمعی از روحانیان مشهد به قم رفت و با ایشان دیدار کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۱۳۸). ساواک تهران در نامهای به ساواک قم، با اشاره به اینکه احتمالاً محامی، حامل اوراق و مدارکی است، دستور داد اعمال و رفتار او در قم تحت کنترل قرار گیرد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۲، ۲۵۵). او در همان سال دستگیر و زندانی شد. وی پس از مدتی از زندان آزاد شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۱۷۲-۱۷۵). بر اساس زندگینامه او در مشاهیر مدفون در حرم رضوی، محامی هرگاه به حضور امام خمینی میرسید، با عبارتی چون «مرحبا بالرجل الشجاع ان الله یحب الرجل الشجاع» مورد لطف استادش قرار میگرفت. وی همچنین با سید مصطفی خمینی مناسبات دوستانه نزدیکی داشت (جلالی، ۳۸۶). ساواک خراسان در نامهای به شهربانی آن استان، خواستار مراقبت از رفتار و اعمال محامی شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۱۷۱). بر اساس گزارش ساواک، یکی از افرادی که در سال ۱۳۴۵ اعلامیهای را علیه حکومت پهلوی در حرم رضوی (ع) توزیع کرده بود، در منزل فردی به نام محامی مخفی شده بود (حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج ۲، ۸۶) که به احتمال زیاد، منظور محمدرضا محامی است. او پس از دستگیری و تبعید آیتالله سید حسن طباطبایی قمی از مشهد، با ارسال نامههایی به مراجع تقلید ازجمله امام خمینی، خواستار اقدام برای آزادی ایشان شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۲۲۷). ساواک در گزارشی در اسفند ۱۳۴۶، از وی بهعنوان یکی از طرفداران امام خمینی نام برد (همان، ۲۳۳؛ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۴، ۳۵۰) و در گزارشی دیگر در سال ۱۳۴۸ ش، او را یکی از واعظان افراطی و ناراحت مشهد توصیف کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۲۵۲). محامی ازجمله روحانیانی بود که پس از رحلت آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم، مرجعیت امام خمینی را تبلیغ میکرد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۵، ۲۷۲-۲۸۰ و ۳۰۹) و به همین سبب ساواک خراسان در نامهای به شهربانی خراسان، دستور داد در صورت صحت این ادعا، وی را همراه با دیگر روحانیان طرفدار امام خمینی دستگیر کند (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۲۶۵-۲۶۸). ساواک در گزارشی دیگر دراینباره اعلام کرد که محمدرضا محامی، وکالت شرعی از امام خمینی دریافت و خود را بهعنوان نماینده امام خمینی معرفی کرده است و به نام ایشان، از مردم وجوهات شرعی دریافت میکند (همان، ۲۷۱). در پی این گزارشها، ساواک خواستار دستگیری او، همراه با عباس واعظ طبسی و سید علی حسینی خامنهای شد (همان، ۲۷۵). محامی در پی اطلاع از اقدام ساواک، مدت سه ماه متواری شد و در نهایت در شهریور ۱۳۴۹ دستگیر و با دادن تعهد کتبی آزاد شد (همان، ۳۰۲-۳۰۳). محامی که امامت جماعت مسجد حاج فرهاد مشهد را بر عهده داشت (همان، ۳۷۰)، پس از آن نیز به فعالیتهای سیاسی در مشهد ادامه داد و به همین علت در سال ۱۳۵۱ ش بار دیگر دستگیر و زندانی شد (همان، ۳۲۵). او در زندان تحت شکنجه قرار گرفت و بر اساس ادعای خبرنامه روحانیون مبارز در خارج از کشور، براثر شدت شکنجهها، به بیمارستان ارتش انتقال یافت و در آنجا بستری شد و در مدت بستری، ممنوعالملاقات بود (سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۶، ۳۴۰). وی پس از آزادی به مبارزات خود ادامه داد و ساواک در گزارشی اعلام کرد که او نماینده سید مرتضی پسندیده در مشهد است و وجوهات شرعیه را به نام امام خمینی دریافت (همان، ج ۷، ۱۲۶-۱۲۷) و برای پسندیده و امام خمینی ارسال میکند (همان، ۴۴۵). ساواک در گزارشی دیگر در خرداد ۱۳۵۲، از وی و آقایان واعظ طبسی و سید علی خامنهای بهعنوان سه تن از طرفداران امام خمینی نام برد که رابطه صمیمانهای با یکدیگر دارند (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۳۳۱) و قرار شده بود مسئولیت توزیع شهریه امام خمینی را به طلاب مشهدی بر عهده بگیرند (سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۷، ۴۹۱). وی در آن سالها، برای برخی از طلاب طرفدار امام خمینی، جلسات درس اخلاق برگزار میکرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۳۵۷). او پس از رحلت مشکوک سید مصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶، همراه با سید عبدالکریم هاشمینژاد و واعظ طبسی، در منزل واعظ طبسی مجلس ختمی برگزار کردند (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۸، ۱۵۴). سپس در برگزاری مجلس ختم برای ایشان فعال بود (همان، ۱۵۷-۱۵۸؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۴۳۳-۴۳۴). پس از انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق علیه امام خمینی در روزنامه اطلاعات (۱۷ دی ۱۳۵۶) و سرکوبی تظاهرات مردم قم علیه آن (۱۹ دی)، همراه با جمعی از روحانیان مشهد اعلام کردند که در اعتراض به آن اتفاقات، از اقامه نماز جماعت و تدریس خودداری خواهند کرد (همان، ۴۳۸). در چهلم شهدای قم هم همراه با جمعی از روحانیان مشهد، تصمیم گرفتند آن روز را تعطیل اعلام کنند و از تدریس اجتناب ورزند (همان، ۴۴۳). در آستانه عید نوروز ۱۳۵۷ نیز همراه با روحانیان مبارز مشهد، اعلامیهای را در تحریم عید نوروز (به سبب تصادم آن با چهلم شهدای تبریز) امضا کرد (همان، ۴۴۷). این اقدامات به دستگیری مجدد محامی انجامید، اما این بار هم پس از مدتی آزاد گردید (همان، ۴۸۱؛ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۹، ۱۷۷). وی همراه با جمعی دیگر در مرداد ۱۳۵۷ و در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه حکومت پهلوی، در بیت آیتالله سید عبدالله شیرازی در مشهد متحصن شدند (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۴۸۸) و سپس همراه با عباس واعظ طبسی و سید عبدالکریم هاشمینژاد، با صدور اعلامیهای، به اطلاعرسانی درباره اقدامات حکومت در مشهد پرداختند (همان، ۴۹۲-۴۹۳). همچنین سید احمد خمینی، در یک مورد، پیام امام خمینی را درباره تحریم اعیاد شعبانیه، به وی ابلاغ کرد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۹، ۳۳۸). به سبب این فعالیت، ساواک بار دیگر خواستار دستگیری محامی شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، ۵۱۰). پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در اسناد ساواک گزارشهایی دال بر همکاری او با ساواک به دست آمد و گویا وی براثر شکنجه، قول همکاری به ساواک داده بود و هر از گاهی، گزارشی درباره جلسات علمای مشهد به ساواک میداد، ولی این گزارشها عملاً هیچ آسیبی به فرایند انقلاب اسلامی در مشهد وارد نمیکرد. به ادعای رهبران انقلاب اسلامی در مشهد، در آن جلسات، مسائل جدی و کلانی مطرح میشد که اگر یکی از آن مسائل، به اطلاع ساواک میرسید، کمترین مجازات آن اعدام بود، ولی در گزارشهای محامی، هیچ اشارهای به این مسائل اصلی نشده بود و وی صرفاً موارد کماهمیت را بر اساس تعهدی که برای همکاری به ساواک داده بود، به آن گزارش میکرد. همین مسئله باعث شد سید علی خامنهای، بهعنوان یکی از یاران او، اطلاعیهای مبنی بر سلامت نفس محامی صادر کند. این اعلامیهها اثرگذار نشد و جو منفی در مشهد باعث شد وی در نهایت دستگیر و به تهران انتقال یابد و به دو سال حبس در زندان تبریز محکوم شود. او در زندان تبریز، همواره از امام خمینی تمجید و برای زندانیان، جلسات درس برگزار میکرد. پس از مدتی حکم زندان او لغو شد و وی پس از این جریانها، به قم رفت و در مدرسه فیضیه و مدرسه خان به تدریس مشغول شد. همچنین به همکاری با دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم میپرداخت و مبلغان اعزامی به داخل و خارج کشور را از طریق مصاحبه و امتحان تأیید میکرد (مشهد از مقاومت تا پیروزی، ۲۰۹-۲۱۲). او همزمان نماز جماعت را در مسجد دفتر تبلیغات اسلامی اقامه میکرد. محامی در سالهای آخر عمر، به علت ضعف جسمی از کارهایش کاسته شد و فقط یک درس میگفت و در اواخر آن را هم تعطیل کرد. وی پنجم مرداد ۱۳۷۷ از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع از مسجد امام حسن عسکری قم تا حرم مطهر حضرت معصومه (س) و اقامه نماز توسط سید موسی شبیری زنجانی، به مشهد منتقل شد و در حرم مطهر رضوی (ع)، در غرفه جنب کفشداری صحن آزادی به خاک سپرده شد (جلالی، ۳۸۷). منابع: تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (تاریخ حوزه علمیه قم)؛ جلالی، غلامرضا (۱۳۸۶)، «محامی، محمدرضا»، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج ۱، مشهد، آستان قدس رضوی: بنیاد پژوهشهای اسلامی؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ مشهد از مقاومت تا پیروزی (۱۳۹۳)، تدوین: جمعی از نویسندگان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۵، آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی (۱۳۹۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.