تلوین

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۴ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اهمیت و جایگاه تلوین تلوین در اصطلاح عرفانی به معنای تغییر و تحول از حالی به حالی و رنگ به رنگ شدن به صورت دائم و پیوسته بگونه‌ای که عارف در هر زمانی با مظهری از مظاهر الهی است (ابن‌عربی رسائل، ص۱۰؛ هجویری، کشف المحجوب ۴۸۴؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۴۵). اهل معرفت درباره تلوین سلوکی مطالب فراوانی بیان کرده و آن را نوعی نقص برای سالک بر می‌شمارند، هرچند برخی عارفان تلوین را مقامی کامل‌تر از مقام تمکین می‌دانند (ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۱۳۱؛ رسائل، ص۱۰، کاشانی، لطائف الاعلام، ص۱۸۱). تلوین مقام و منزل خاصی نیست بلکه سالک در هر مقام و منزلی دارای تلویناتی است که باید از آنها عبور کند و به مقام تمکین برسد (نسفی، کشف الحقایق، ص۱۴۱؛ کاشانی، مصباح الهدایه ومفتاح الکفایه، ص۱۴۵). امام‌خمینی نیز در مباحث عرفانی خویش به ویژه در بحث سیر و سلوک سالک، بحث تلوین، جایگاه و اقوال در آن را مورد بررسی قرار داده است (امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹۰ و ۲۰۶؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۴۰ و ۹۹؛ مصباح الهدایه، ص۴۸).

حقیقت تلوین برخی اهل معرفت معتقدند تلوین صفت سالک در وادی احوال است و تا وقتی در سیر و سلوک است این صفت را دارا می‌باشد (قشیری، رساله قشیریه، ص۱۸۵) و برای آن مراتبی قابل‌اند از جمله تلوین در تجلیات ظاهری، تلوین در تجلیات باطنی و تلوین در تجلیات جمعی (کاشانی، لطائف الاعلام، ص۱۸۱). در اولین مراحل تجلی که بدون درنگ و استمرار رخ می‌دهد، پس این تجلی کمی ماندگار می‌شود، ولی زمانی این تجلی هست و زمانی نیست و این خود نوعی تلوین خواهد بود. هرگاه کدورت از سالک برداشته شد، از تلوین رهایی می‌یابد و به مرحله بعدی می‌رسد. (کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۱۲۸؛ میرصادقی، تحلیل صد منزل عرفانی، ص۷۲). اهل معرفت با تأویل برخی آیات الهی بر این باورند که وقتی تجلیات قلبی مانند برق خاطف درخشید، تلوینات زائل می‌گردد (الفاروقی، المکتوبات، ج۲، ص۳۵۲؛ لاهوری، مکاشفات رضوی، ص۱۱۲). امام‌خمینی، نیز تلوین را تزلزل در مقام می‌داند و بر این باور است که سالک تا زمانی که در تلوین است، حق‌تعالی با مقام اسم ذاتی در باطن سالک تجلی ازلی نخواهد کرد (امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۶). امام‌خمینی، در تفسیر کلام ابن‌عربی درباره تلوین معتقد است؛ آنجا که سالک به مقام صحو بعد از محو می‌رسد که این خود نوعی تلوین است، لکن غیر از تلوین قبل از وصول سالک می‌باشد؛ ازاین‌رو این تلوین مرتبه بالای تمکین است (امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۹۶). ایشان با تأویل آیه «إن الملوک إذا دخلوا قریة افسدوها» (نمل: ۳۴)، سلوک را تمثیلی از سلطان حقیقی و تجلّی حق در دل عارف و زدودن همه تعینات و تلوینات می‌داند، زیرا تلوین تزلزل در مقامات است؛ ازاین‌رو تا زمانی که سالک در تلوین است، به مقام تمکین نمی‌رسد و با بودن تلوین، حق‌تعالی بر او تجلی نمی‌کند (امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹۰ و ۲۰۶).

رابطه تلوین با تمکین امام‌خمینی، بر مبنای عرفان عملی و حالات و منازل و مقامات سلوکی معتقد است مقام تمکین از مقام تلوین بالاتر است؛ زیرا تمکین استقرار و استقامت در مقام است برخلاف تلوین که اضطرار و عدم استقرار است، وقتی سالک به مقام تمکن رسید، تلوین زائل می‌شود (امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۴۰). به اعتقاد ایشان حفظ حضرات و مقام تمکین در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت، از بالاترین مراتب انسانیت است. اگر کسی استقامت بورزد و از تلوین عبور کند، صاحب قلب متمکن و توحیدی می‌شود؛ البته مقام استقامت تام و استهلاک در مشیت مطلقه مختص پیامبر اکرم (ص) است (امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ص۴۸، شرح دعای سحر، ۱۵۰-۱۵۱)

منابع

  • ابن‌عربی، محیی‌الدین رسائل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۶۷ق.
  • ابن‌عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار الصادر،بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۶ش.
  • الفاروقی، احمد، المکتوبات، مصحح: عبدالله احم، نشر مکتبة النیل، قاهره، بی‌تا.
  • قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۰ش.
  • کاشانی، عزّالدین، مصباح الهدایه ومفتاح الکفایه، تهران، نشر زوار، ۱۳۸۲ش.
  • لاهوری، محمدرضا، مکاشفات رضوی، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • نسفی، عزیزالدین، تهران، کشف الحقایق، تصحیح احمد مهدوی دامغانی، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
  • هجویری، علی‌بن‌عثمان، کشف المحجوب، تهران، نشر طهوری، ۱۳۷۵ش.