هیولی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۹ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

هیولی وجود بالقوه‌ای است که به لحاظ هستی‌شناسی پایین‌ترین مرتبه وجودی را دارا بوده و بهره‌اش از وجود بسیار ناچیز و در حاشیه وجود است.

اهمیت و جایگاه هیولی

هیولی در اصطلاح فلسفی، حیث بالقوه جسم است که جنبه قابلی و استعداد هر جسمی می‌باشد و هیچ گونه فعلیتی ندارد [۱] هیولی یکی از مباحث مهم فلسفی است که جایگاه ویژه‌ای در مباحث عقلی دارد، حکمای مشاء برای اثبات بُعد هیولانی جسم، براهین فراوانی اقامه کرده‌اند [۲] در مقابل حکمای اشراق منکر وجود هیولی هستند [۳] ملاصدرا با نقد کلام شیخ اشراق بر اثبات هیولی و وجود آن تأکید دارد [۴] امام‌خمینی نیز در آثار خویش به بحث از هیولی، حقیقت و احکام آن پرداخته و براهین اثبات هیولی را بنابر مسلک مشاء تقریر کرده است [۵] ایشان در برخی آثار خویش بحث از هیولی را با رویکرد عرفانی مورد مداقه قرار داده و با ارتقاء آن، مباحث خاص و مهم عرفانی بر آن مترتب ساخته است [۶]

حقیقت هیولی

به باور فلاسفه، هیولی اولی فی حدّ ذات خود، جزء قابلیت محض نبوده و هیچ‌گونه فعلیت و تحصلی دارا نمی‌باشد، بهره‌اش از وجود بسیار ناچیز و در مرز بین هستی و نیستی قرار دارد؛ به همین جهت هیولی به لحاظ هستی‌شناسی در انزل درجات وجودی و در انتهای قوس نزول و ابتدای قوس صعود می‌باشد [۷]؛ بنابراین هیولی از جهت وجود، ضعیف‌ترین اشیاء است، چون در حاشیه و طرف وجود قرار دارد و در پایین‌ترین مرتبه افاضه می‌باشد، هرچند هیولی آخر نزول مرتبه هستی است؛ اما امری معدوم نیست [۸]

امام‌خمینی نیز در بیان حقیقت هیولی آن را صف نعال عالم طبیعت که مهد ظهور و بروز استعدادها و صرف قوّه محض می‌داند [۹] امام‌خمینی، هیولی را پایان قوس نزول می‌داند که بعد از عوالمی چون عقل، نفس کلی، ملکوت، عالم مثال و عالم شهادت، آخرین درجه عالم شهادت و طبیعت می‌باشد [۱۰] به اعتقاد ایشان هیولی صرف قوّه و وجود ضعیفی است که مقبض نور وجود بوده و در حاشیه وجود قرار دارد و بر این باور است که هیولی مانند ماهیات، استقلال در وجود ندارد و این گونه نیست که هیولی یک چیز منحاز و مستقلی باشد بلکه هیولی هویتی غیرقوّه بودن ندارد [۱۱]

امام‌خمینی نحوه وجود هیولی را قوه وجود می‌داند و مراد از وجود در قوه وجود، وجوود فعلی است؛ زیرا خود قوه وجود، نیز وجود است، پس هیولی در عین آن که قوه است، موجود است؛ بنابراین قوه وجود نحوه‌ای از وجود است [۱۲]؛ لذا در قیاس با عدم مطلق که هیچ موجودیتی ندارد، هیولی وجود است. امام‌خمینی دلیل دیگر بر این‌که هیولی با این‌که صرف قوه است؛ ولی موجود است، صاحب مراتب بودن آن می‌داند؛ یعنی مرتبه‌ای از هیولی کیف استعدادی و مرتبه‌ای از آن جوهر هیولانی است [۱۳] به اعتقاد امام‌خمینی درباره حقیقت هیولی میان فلاسفه مشائین و اشراقیون اختلاف است، اشراقیون به چیزی جز صورت جسمیه قائل نیستند و منکر هیولی هستند و مشائیون هیولی را مبدأ صور نوعیه و محل تبدلات صور نوعیه و محل ترقیات آن می‌دانند [۱۴]

برهان بر وجود هیولی امام‌خمینی برای اثبات هیولی دو برهان را بنابر مسلک مشاء تقریر می‌کند: ۱- برهان قوه و فعل: به اعتقاد امام‌خمینی برای جسم، صورت اتصالیه است و آن معنای بالفعل بودن جسم است؛ همچنین برای جسم استعداد قبول حرکت و صور نیز هست. پس در جسم دو جهت وجود دارد؛ یکی جهت فعلی و دیگری جهت بالقوه، و شیء واحد نمی‌تواند از آن حیث که بالفعل است بالقوه نیز باشد، پس آنچه جسم به واسطه آن بالقوه است، هیولی است [۱۵] ۲- برهان فصل و وصل: به اعتقاد امام‌خمینی جسم انفصال‌پذیر است و مجرد اتصال، انفصال‌پذیر نیست، پس جسم، مجرد اتصال نیست، از طرفی اتصال خارج از حقیقت جسم نیست، پس برای جسم جزء دیگری نیز هست که اتصال و انفصال را قبول می‌کند [۱۶]

هیولی در نگاه عرفا

اهل معرفت در دو قوس نزول و صعود از هیولی در مباحث عرفانی بهره برده‌اند؛

  1. در قوس نزول؛ اهل معرفت با اقتباس از اصطلاح هیولی فلسفی که نماینده قوه صرف می‌باشد، آن را در مباحث خارجی و نه مفهوی در عرفان به کار برده و از آن با لحاظ دو جهت مختلف، از نفس رحمانی با عنوان هیولی اولی یاد کرده‌اند. از این لحاظ که نفس رحمانی قابل همه تعینات و موطن پذیرای تمام تجلیات است، آن را هیولی خوانده‌اند. در واقع با وام‌گیری از فلسفه که در آن، هیولی اولی قابلِ همه صورت‌های فعلی است، نفس رحمانی نیز قبول همه صور موجودات می‌باشد که از عالم عقل تا عالم ماده را شامل می‌باشد [۱۷] امام‌خیمنی نیز در مباحث عرفا در مواردی یکی از نام‌های نفس رحمانی را هیولای اولی می‌داند و معتقد است از آنجا که نفس رحمانی قابل همه صورت‌های موجود در عالم است و همه تعینات را می‌پذیرد، آن را هیولای اولی گویید [۱۸]
  2. در قوس صعود؛ اهل معرفت بر این باورند، قلب سالک چون تعین خاصی ندارد، هیولانی القبول است و به دلیل اطلاق قبول و محدود نبودن قابلیت آن، می‌تواند پذیرای امانت الهی باشد؛ بنابراین قلب سالک باید هیولای همه صور معتقدات باشد؛ زیرا خداوند اوسع و بزرگتر از آن است که در عقیده خاصی منحصر شود [۱۹] به اعتقاد امام‌خمینی، عارف و سالک کامل کسی است که قلب خود را هیولی برای صورت‌هایی قرار دهد که محبوب، آنها را بر قلب او وارد می‌کند و نباید هیچ صورت فعلیتی را از جانب خویش بخواهد و مطالبه کند بلکه باید از همه عوالم و تعیینات و عبور کند [۲۰]

پانویس

  1. (ابن‌سینا، الهیات شفا، ص۶۶-۶۷؛ الاشارات والتنبیهات، ج۲، ص۳۹-۴۴؛ ملاصدرا، الحکمة متعالیه، ج۲، ص۱۷۰؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ص۳۱۴.
  2. (ابن‌سینا، الهیات الشفاء، ص۶۶-۶۷؛ یزدان‌پناه، حکمت اشراق، ج۲، ص۳۳۲.
  3. (سهروری، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۷۵.
  4. (ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۵، ص۷۸، ۳۰۰؛ زارعی، بررسی انتقادات ملاصدرا بر سهروردی، ص۸۸-۸۹.
  5. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ص۴۵۵-۴۵۷ و ۴۶۰؛ ج۱، ص۷۲ و ۱۲۱؛ تفسیر سوره حمد، ص۳؛ شرح چهل حدیث، ص۵۸۵ و ۵۱۰؛ سرّالصلاة، ص۳ و ۸۵؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۷؛ جواهر الاصول، ج۲، ص۸۵.
  6. (امام‌خمینی، شرح دعای سحر، ص۱۱؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۱۱۶ و ۱۶۲؛ مصباح الهدایه، ص۴۵.
  7. (فارابی، السیاسة المدینه، ص۵۹؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ص۱۸۵؛ مجموعه رسائل التسعه، ص۳۶۵.
  8. (ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۳۴؛ سه رساله فلسفی، ص۳۵۱؛ الحاشیه علی الهیات الشفا؛ ص۱۶۶.
  9. (امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۳ و ۵؛ شرح چهل حدیث، ص۵۱۰ و ۵۸۵؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۶۲.
  10. (امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۱۳؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۵۹؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۵۹-۳۶۰.
  11. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۷۲، ۱۱۳، ۱۲۱ و ۲۸۸.
  12. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۶۰-۴۵۹.
  13. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۶۰.
  14. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۵۸ و ۲۳۱.
  15. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۵۶-۴۵۷.
  16. (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۵۵-۴۵۶.
  17. (قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۲۳ و ۷۹۰؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری ص۵۶۵-۵۶۶.
  18. (امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۱۶۱؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۸۵.
  19. (جندی، شرح فصوص الحکم، ص۴۷۴.
  20. (امام‌خمینی، شرح دعای سحر، ص۱۱؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱ ص۷۲-۷۳.

منابع

  • ابن‌سینا، حسین‌بن عبدالله، الشفاء، قم، مکتبة المرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، الاشارات والتنبیهات، قم، نشر البلاغه، ۱۳۸۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروحالله، جواهر الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۶ش.
  • آشتیانی، سیدجلال‌الدّین، شرح بر زاد المسافر، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
  • جندی، مؤیدالدّین، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدّین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۴۲۳ق.
  • زارعی، زهره، بررسی انتقادات ملاصدرا بر سهروردی در بحث حقیقت جسم، مجله پژوهش‌های هستی‌شناحتی، شماره ۱۱، ۱۳۹۶ش.
  • سهروردی، شهاب‌الدّین، مجموعه مصنفات، تحقیق هانری کربن، نشر انجمن حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۹۶ش.
  • صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
  • صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
  • فارابی، ابونصر، السیاسة المدنیه، نشر سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلال‌الّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحاشیه علی الهیات الشفا، قم، انتشارات بیدار، بی‌تا.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المبدأ و المعاد، تهران، نشر انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، سه رساله فلسفی، تحقیق آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مجموعه رسائل التسعه، تهران، بی‌جا، ۱۳۰۲ق.
  • یزدان پناه، یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • یزدان‌پناه، یدالله، حکمت اشراق، گزارش، شرح و سنجش دستگاه فلسفی شیخ شهاب‌الدّین سهروردی، تحقیق مهدی علی‌پور، تهران، نشر سمت، ۱۳۸۹ش.

نویسنده: باقر صاحبی