خمین، زادگاه و محل سکونت امامخمینی تا نوزدهسالگی.
موقعیت
شهرستان خمین با حدود نود روستا و آب و هوایی معتدل، در جنوب شرقی استان مرکزی ایران واقع است و از شمال به شهرستان اراک، از شرق به شهرستان محلات، از جنوب غربی به شهرستان الیگودرز و از جنوب به شهرستان گلپایگان منتهی میشود. این شهر در گذشته مرکز بازرگانی بخش کمره محسوب میشد[۱]؛ چنانکه امامخمینی در نامهای عرفانی به یکی از شاگردان خود در سال ۱۳۱۷، خود را «خمینی کمرهای» شمرده است[۲]. در تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶، خمین زیرمجموعه گلپایگان بود و در سال ۱۳۲۵ به محلات پیوست. در اسفند ۱۳۳۷ از محلات جدا و به شهرستانی مستقل و از توابع استان مرکزی (به مرکزیت تهران) تبدیل شد و از سال ۱۳۵۵ تا به امروز تابع استان مرکزی (به مرکزیت اراک) بوده است. زبان مردم خمین فارسی با گویش محلی است[۳].
بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۴۵ این شهرستان۹۹۸۱۱ نفر جمعیت داشته و ۱۰۵۸۷ نفر در خود شهر خمین ساکن بودهاند (مرکز آمار ایران، د). بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۷۵ این شهرستان ۱۱۸۴۲۴ نفر جمعیت داشته که بیشتر آنان (حدود شصت هزار تن) در خود شهر خمین ساکناند[۴]. شعبهای از دانشگاه علوم پزشکی اراک به نام دانشکده پرستاری و همچنین شاخهای از دانشگاه پیام نور، مؤسسههای آموزش عالی خمیناند[۵].
خمین از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی عالمان بزرگی را به خود دیده است، ازجمله ملاحسین خوانساری مهاجر به خمین و فرزندان ایشان چون سیداحمد (حاجآقا آخوند)، پدر هاجرخانم مادر امامخمینی، ملامحمدجواد معروف به جواد مجتهد خمینی، فضلالله رجایی (سمیعی)، محمدجعفر کمرهای (م۱۱۱۵) فقیه جامع علوم عقلی و نقلی و شیخالاسلامِ اصفهان و قاضی و دارای آثاری در فقه و فلسفه، علینقی کمرهای از فقها و متکلمان شیعه و دارای آثاری دراینباره (م۹۵۳ ـ ۱۰۲۹)، نقی کمرهای (م۱۰۶۰ق) شاعر دوره صفوی و سراینده بیش از پنج هزار بیت شعر[۶]، احمد آلطاهر و فرزندان ایشان ازجمله محمدحسین آلطاهر[۷]؛ خاندان امامخمینی ازجمله سیدمصطفی پدر امامخمینی و فرزندان ایشان (ببینید: اجداد امامخمینی و خانواده امامخمینی)؛ محمدعلی مجتهد از علمای همعصر با پدر امامخمینی و بسیاری از دیگر علمای مبارز.
پیشینه تاریخی و تمدنی
خمین از شهرهای پرسابقه و باستانی ایران است[۸]. نخستین بار نام این شهر با عنوان «خمیهن» در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان تألیف پیش از ۳۵۰ق، آورده شده است[۹]. از این منطقه به نامهای تیمره، حمیهن، خمیهن، خهبین، خمامین، سیمره، کمی ری، کمره و خمین یادشده است[۱۰]. در گذشته تیمره بخشی از ایالت بزرگ اصفهان به شمار میآمد[۱۱]. خمین به هنگام لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران (در قرن چهارم پیش از میلاد) ویران شد[۱۲]؛ با وجود این نقش اقتصادی خود را تا مدتی طولانی حفظ کرد[۱۳]. در دوره صفویه، خمین تبدیل به ولایتی مستقل گردید و پس از سقوط صفویه در سال ۱۱۳۶ق این شهر نیز گرفتار غارت و یغما و قتل عام افغانها شد[۱۴]. در دوره ۱۵۰ساله قاجار نیز بیکفایتی پادشاهان این سلسله، خمین را چون دیگر شهرهای ایران گرفتار ظلم شاهزادگان و خانها و شرارت اشرار کرد[۱۵].
سکونت جد پدری امامخمینی: اجداد امامخمینی بنا بر گفتهای پیش از مهاجرت به کشمیر، در نیشابور زندگی میکردهاند. دینعلیشاه، جد اعلای ایشان، در هندوستان ساکن شد. سیداحمد جد پدری امامخمینی پس از آشنایی با یوسفخان کمرهای در عتبات (کربلا یا نجف) سال ۱۲۵۴ق/ ۱۲۱۷ش به خمین دعوت شد و همراه او به خمین رفت[۱۶]. سیداحمد که عالم دینی بود در گسترش فضیلتها و مبارزه با منکرها جدی بود (مرادینیا، خمین در انقلاب، ۹). وی در سی سال اقامت خود در خمین، املاک بسیاری را آباد و دارایی فراوانی فراهم آورد که پشتوانه او برای یاری نیازمندان بود؛ چنانکه قحطی سال ۱۲۸۵ق، به همت او، قربانی چندانی از خمین نگرفت[۱۷]. سیداحمد با سکینهخانم دختر محمدحسین بیک ازدواج کرد و از او دارای فرزندانی ازجمله سیدمصطفی پدر امامخمینی شد. (ببینید: اجداد امامخمینی)
ولایت کمره به دلیل آبادی و نزدیکی به پایتخت (تهران)، مورد توجه شاهزادگان فتحعلیشاه بود و زمینهای آن حکم زمین شاهی یافته بود[۱۸]. فشار خانها و حاکمان محلی بر مردم، بهخصوص پس از مرگ ناصرالدینشاه، موجب طغیان و ناامنی شهرهای ایران ازجمله کمره شد و مردم از دو سوی مورد تعدی بودند: دزدان و گردنهگیران از یک سو و خانها و شاهزادگان از سوی دیگر[۱۹] انجام امور شرعی چون قضاوت و معاملات و اداره مکتبخانه بر عهده علمای وقت بود که سیدمصطفی مجتهد کمرهای پدر امامخمینی از آن جمله بود[۲۰]. خانه پدری سیدمصطفی در خمین، پناهگاه مردم منطقه در برابر آزار و اذیت اشرار بود[۲۱]. شکل معماری این خانه با قدمت۱۶۰ساله و با دالانهای تو در تو و بنای دو برج نظامی در ضلع شمالی و جنوبی قلعه، گویای وضعیت اجتماعی سیاسی آن دوران است و حکایت از ناامنی و جنگ و گریزهای آن دوره دارد[۲۲]. در این دوره مردم برای دفاع از خود نیاز به تفنگ و تفنگچی داشتند و خرید و فروش سلاح متعارف بود[۲۳]. سرانجام سیدمصطفی در مبارزه با خانهای خمین در ذیالحجه ۱۳۲۰ق به شهادت رسید.[۲۴] (← مقاله خانواده امامخمینی).
دوران اقامت امامخمینی
امامخمینی در هجدهم یا بیستم جمادیالثانی ۱۳۲۰ق/ سی شهریور یا اول مهر ۱۲۸۱ در خمین متولد شد[۲۵] و در کودکی به مکتبخانه رفت و درسهای اولیه طلبگی از ادبیات و منطق و باب حادیعشر از کتابهای کلامی را در زادگاه خود فرا گرفت و در نوزدهسالگی برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه اراک شد[۲۶]؛ اما پس از هجرت نیز با زادگاه خود در ارتباط بود و برای دیدار با خویشاوندان و استراحت به خمین رفت و آمد داشت[۲۷]. ایشان برخی از کتابهای علمی خود، ازجمله تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس[۲۸] و پاکنویس التعلیقة علی الفوائد الرضویه در سال ۱۳۴۸ق/ ۱۳۰۸[۲۹] را در خمین نوشته یا به پایان برده است.
دوره نوزدهساله زندگی امامخمینی در این شهر، به دلیل شهادت پدر و ازدستدادن مادر و فوت عمه ایشان صاحبهخانم که نقش زیادی در تربیت ایشان داشت و حمله دزدان و ستم خانها به مردم (← مقاله خانواده امامخمینی) با تلخی همراه بوده و کمتر خاطره شیرینی از زبان ایشان در این دوره ثبت شده است[۳۰]. ایشان شاهد هجوم یاغیان به خمین و مقابله سرسختانه مردم در برابر آنان بود و خود نیز تفنگ در دست به سنگر رفت و در دفاع از جان و مال مردم شهرش مشارکت کرد[۳۱]؛ چنانکه خود ایشان درباره آن سالها یادآور شده است ضعف حکومت مرکزی و ظلم و سلطه خانها و حاکمان محلی، اوضاع اجتماعی، امنیتی و اقتصادی مردم ایران ازجمله خمین را بسیار نامساعد و بحرانی کرده بود[۳۲]. اموال مردم در معرض دستبرد اشرار و سارقان مسلح قرار داشت[۳۳] و مردم منطقه با سنگربندی خانهها و محلهها به دفاع از خود و شهر میپرداختند. وی نیز همراه با مردم به دفاع مسلحانه از زادگاه خود مشغول بود[۳۴]. در جریان جنگ جهانی اول خمین نیز مورد تاخت و تاز نیروهای دولتهای خارجی قرار گرفت[۳۵] و امامخمینی از نزدیک شاهد این تاخت و تازها بوده و مطالبی را دراینباره نقل کرده است[۳۶].
امامخمینی در سال ۱۳۳۹ق برای ادامه تحصیل به اراک مهاجرت کرد[۳۷]. از وقایع مهم این دوره، وقوع انقلاب مشروطه (۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵) و مبارزه محمدعلیشاه علیه آن (۱۳۲۶ق/ ۱۲۸۷) است[۳۸]. بسیاری از عالمان خمین با مشروطه میانه خوبی نداشتند[۳۹]. پس از کودتای رضا پهلوی در ۱۲۹۹[۴۰] و تصمیم وی بر خلع سلاح همگانی، مردم کمره نیز خلع سلاح شدند[۴۱]. با اعلان قانون ضد اسلامیِ منع حجاب از سوی پهلوی، مردم و علمای خمین در برابر آن موضعگیری و مقاومت کردند[۴۲] و با وجود ممنوعیت عزاداری برای سیدالشهدا(ع)، مردم به طور پنهانی عزاداری میکردند[۴۳]. پس از سقوط پهلوی علمای خمین در تلگرامی به نخستوزیر در ۲۲/۶/۱۳۲۲ لغو قانون کشف حجاب و الزام بانوان به حجاب را تقاضا کردند[۴۴].
خمین پیش از انقلاب اسلامی: در سالهای آغازین سلطنت محمدرضا پهلوی، خمین شاهد فعالیتهای محدود سیاسی مردم در انتخابات و حمایت برخی رجال آن از محمد مصدق و سیدابوالقاسم کاشانی بود[۴۵]. بیشتر مردم خمین پس از رحلت مرجع تقلید وقت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ با حضور در قم، حمایت خود را از مرجعیت امامخمینی اعلام کردند[۴۶]. در موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، بیشتر مردم خمین به حمایت از امامخمینی و روحانیان برخاستند و ضمن مخالفت با مصوبات ضد اسلامی دولت، از شرکت در همهپرسیِ نمایشی محمدرضا پهلوی موسوم به انقلاب شاه و ملت خودداری کردند[۴۷].
از دیگر فعالیتهای انقلابی مردم خمین پیش از انقلاب میتوان بهاین موارد اشاره کرد: برگزاری مراسم شهدای فیضیه در ۱۲/۲/۱۳۴۲[۴۸]، واکنش به دستگیری امامخمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲[۴۹]، تلگرام جهت درخواست آزادی ایشان در ۷/۵/۱۳۴۲ و ۲۳/۵/۱۳۴۲[۵۰] و نیز اعتراض به تبعید امامخمینی در آبان ۱۳۴۳[۵۱] و انتقاد شدید سیدکاظم قریشی از فضلای خمین از رژیم و دعا برای امامخمینی در سخنرانی[۵۲]. مردم خمین پس از تبعید امامخمینی نیز به حمایت از ایشان ادامه دادند[۵۳] و درگذشت مشکوک سیدکاظم قریشی پس از زندان و شکنجه، در زیر عمل جراحی[۵۴] و شهادت حسن جزایری از جوانان مبارز خمین به جرم هواداری از نهضت امامخمینی در زندان اوین در سال ۱۳۵۴ از آن جمله است[۵۵].
خمین در انقلاب اسلامی
نخستین تجمع اعتراضآمیز مردم خمین علیه رژیم پهلوی (پس از تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) به مناسبت مجلس ترحیم علی شریعتی در اوایل تیر ۱۳۵۶ بود که با احتیاط برگزار شد؛ اما پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی فرزند امامخمینی در اول آبان ۱۳۵۶ هواداری از انقلاب در این شهر شتاب بیشتری یافت[۵۶]. حضور روحانیانی چون رسول منتجبنیا و سیدمحمدعلی قریشی محفل انقلابیون در خمین را پرشور کرد[۵۷]. برگزاری مجالس ختم همزمان با سراسر کشور و فرستادن تلگرام تسلیت به امامخمینی در ۷/۸/۱۳۵۶ سبب شد تا برگزاری مجلس هفتم سیدمصطفی با ممانعت شهربانی روبهرو و به راهپیمایی اعتراضآمیز تبدیل شود. این اجتماع برای نخستین بار با شعار «درود بر خمینی» همراه شد[۵۸]. مراسم چهلم سیدمصطفی خمینی با شرکت حدود چهارصد تن از طلاب حوزه علمیه قم در ۱۰/۹/۱۳۵۶ در خمین برگزار گردید[۵۹] و به فاصله کوتاهی پس از این مراسم و فرارسیدن ماه محرم شرایط برای مبارزه آمادهتر شد و برگزاری مجالس سوگواری حسینی با رنگ و بوی اعتراض، حرکتهای انقلابی را منسجمتر کرد[۶۰]. در ۲۰/۲/۱۳۵۷ پس از مراسم چهلم شهدای یزد در خمین، مأموران شهربانی مردم را در تظاهرات به گلوله بستند که سیدرضا طباطبایی قاری قرآن شهید و چند تن مجروح و معلول شدند[۶۱]. گروهی از فاضلان و عالمان خمین، محمدحبیب الهی، علیاصغر احمدی، علی سهرابی، محمد دیانت و سیدمحمدعلی قریشی در ۲۹/۴/۱۳۵۷ که برابر با نیمه شعبان بود، به پیروی از امامخمینی و به دلیل وضع اسفبار ایران، این روز را عزای عمومی اعلام و از مردم برای برپایی مجالس عزا دعوت کردند که با ممانعت مأموران شهربانی روبهرو شد[۶۲]. فرارسیدن ماه رمضان دامنه انقلاب را گسترش داد و روحانیان خمین برای برگزاری تظاهرات در روستاها نیز برنامهریزی کردند[۶۳]. امامخمینی از تظاهرات روستاییان به همراه روحانیان خود در روستاهای خمین و کمره و جاپلق و قلعه حسنفلک یاد کرده است[۶۴]. از اقدامهای قابل توجه در مبارزات مردم خمین، تحصن و پیگیری آزادی زندانیان سیاسی پس از شهادت جوانی به نام علیرضا سرمدی در راهپیمایی عیدفطر (۱۳/۶/۱۳۵۷) بود که در نتیجه این تحصن، زندانیان سیاسی شهربانی خمین، همان روز آزاد شدند[۶۵]. اعلام اعتصاب مدارس در نیمه مهر ۱۳۵۷، از اقدامهای مهم فرهنگیان سراسر کشور ازجمله خمین بود که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت[۶۶].
با وجود برگزاری آرام مجالس سوگواری دهه اول محرم و عاشورا، در سال ۱۳۵۷، مأموران شهربانی به تجمع شام غریبان عزاداران حسینی حمله کردند که به شهادت عباس جراحی و ابراهیم شمس و مجروحشدن چند نفر منجر شد[۶۷]. عوضکردن نام خیابانها و مدرسهها و تهیه سلاح برای مقابله با مأموران رژیم پهلوی از کارهای انقلابی مردم خمین در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب بود[۶۸]. با اعلام بازگشت امامخمینی به ایران، مردم خمین در اول بهمن ۱۳۵۷ ستاد برگزاری استقبال از امامخمینی را تشکیل دادند و هزاران تن را برای اعزام به تهران ثبت نام کردند. در پنجم بهمن بسیاری از مردم عازم تهران شدند و به دلیل تأخیر در بازگشت امامخمینی، در تجمعات و تظاهراتی که در تهران برگزار میشد، شرکت میکردند[۶۹].
خمین پس از پیروزی انقلاب اسلامی: همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در غروب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گروهی از جوانان خمین با نظارت منتجبنیا، اداره شهربانی و سلاحها و مهمات دیگر نیروهای نظامی را تحویل گرفتند و از صبح ۲۳ بهمن مقدمات تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در این شهر فراهم شد و نیز تشکیل کمیته سوخترسانی و توزیع ارزاق عمومی برای رفع مشکلات مردم در شرایط جدید، از دیگر اقدامهای انقلابیان خمین بود[۷۰]. حضور مردم خمین در صحنههای انقلاب ادامه یافت. امامخمینی از شرکت پرشور مردم خمین و حومه و حتی شرکت بیماران در انتخابات جمهوری اسلامی با شگفتی یاد کرده است[۷۱].
امامخمینی همواره از امکانات مادی و معنوی شخصیاش برای رفع مشکلات مردم خمین بهره میگرفت[۷۲]. ایشان همیشه حتی در دوران تبعید نیز از کمک به محرومان خمین غافل نبود. کمک مالی ایشان به سیلزدگان خمین در زمستان ۱۳۴۷ و اجازه استفاده از وجوهات شرعی به این منظور، نشانه ارتباط ایشان با مردم زادگاه خود است[۷۳]. اهدای زمینهای موروثی در خمین برای ساخت مسکن برای فقرای خمین از جمله این تلاشهاست[۷۴]. امامخمینی به حیدرعلی جلالی خمینی وکالت داد که زمینهای موروثی ایشان را میان مستضعفان توزیع کند. با تشکیل هیئتی سهنفره این زمینهای هشت هزار متری به ۳۵ قطعه زمین ساختمانی تقسیم شد و خانوادههای مستضعف شهدا و اسرا در استفاده از آن در اولویت قرار گرفتند[۷۵]. در برههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی جناحبندیهای مردم و مسئولان و حتی اهل علم در خمین به وضع نگرانکنندهای رسیده بود. امامخمینی به نمایندگان خود سفارش کرد به این وضع پایان دهند و به آنان سفارش کرد ضمن رساندن سلام ایشان به مردم خمین، از طرف ایشان به آنان یادآور شوند که مردمی نمونه باشند[۷۶]. امامخمینی در دوم اسفند ۱۳۶۱ جلالی خمینی را به سمت امامجمعه خمین منصوب و به وی سفارش کرد مردم را به الفت و همبستگی دعوت و از تفرقه پرهیز کند[۷۷] الگو:حیدرعلی جلالی خمینی مردم خمین همچنین با حضور خود در جنگ تحمیلی، حدود هزار شهید تقدیم انقلاب و دفاع از کشور کردند[۷۸]. خانه پدری امامخمینی در خمین یکی از آثار ملیِ ثبتشده است و به یک مرکز زیارتی و گردشگری تبدیل شده است[۷۹] و مشتاقان بسیاری از شهرهای گوناگون ایران و جهان از این خانه دیدن میکنند. (ببینید: مقاله اقامتگاهها)
پانویس
- ↑ دهخدا، ۶/۸۷۴۷؛ سازمان جغرافیایی، ۵۹/۸۳ ـ ۸۶.
- ↑ صحیفه، ۱/۱۶.
- ↑ سازمان جغرافیایی، ۵۹/۸۶؛ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۲۲.
- ↑ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۲۲ و ۳۳.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۱۲.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۸.
- ↑ سمیعی، ۱/۱۶ ـ ۲۵.
- ↑ زندهدل، ۲۵/۷۲ ـ ۷۳.
- ↑ اصفهانی، ۳۸.
- ↑ افشار سیستانی، ۳۰۰.
- ↑ بهشتیسرشت، ۲۴.
- ↑ اصفهانی، ۳۸.
- ↑ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۱۵.
- ↑ بهشتیسرشت، ۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۸۵ و ۱۰/۳۴۹.
- ↑ روحانی، ۱/۳۶.
- ↑ قادری، ۱/۸۲ ـ ۸۴.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۸؛ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۶۳.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۷۶ ـ ۷۸.
- ↑ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۲۳۷ ـ ۲۳۸.
- ↑ بهشتیسرشت، ۳۱.
- ↑ زندهدل، ۲۵/۶۲.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۷۶.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۸۱ ـ ۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۶؛ روحانی، ۱/۳۳ ـ ۳۵ و ۱۲۳۱.
- ↑ روحانی، ۱/۳۳ ـ ۳۵ و ۱۲۳۱.
- ↑ فهری، ۲۳.
- ↑ تعلیقات فصوص، ۲۹۳.
- ↑ تعلیقه فوائد، ۱۶۰ ـ ۱۶۰.
- ↑ وادی، ۱۶؛ رجایی نژاد و حاضری، ۱۹ ـ ۲۳.
- ↑ مرادینیا، تاریخ خمین، ۲۴۷ ـ ۲۴۸.
- ↑ صحیفه، ۶/۲۴۲؛ ۱۳/۳۷۹ ـ ۳۸۰؛ ۱۵/۱۲۰ ـ ۱۲۱ و ۱۶/۱۸۵.
- ↑ صحیفه، ۱۰/۴۳۰ و ۱۱/۱۲ ـ ۱۳، ۲۵۹.
- ↑ صحیفه، ۱۰/۳۴۹؛ ۱۱/۱۲ ـ ۱۳، ۲۵۹ و ۱۳/۳۸۰؛ متولی، ۱۳.
- ↑ مرادینیا، تاریخ خمین، ۲۴۸.
- ↑ صحیفه، ۱۲/۳۷۴.
- ↑ صحیفه، ۱۹/۴۲۶.
- ↑ بهشتیسرشت، ۴۹.
- ↑ سمیعی، ۲/ سند ۱۰۴؛ ملکزاده، ۵/۹۱۵.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۱۵۰.
- ↑ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۱۱۵.
- ↑ مسعودی خمینی، ۱۱۵.
- ↑ مسعودی خمینی، ۱۱۶ ـ ۱۱۸.
- ↑ سمیعی، ۲/ سند ۱۳۳؛ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۱۲۳.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۱۹۲ ـ ۱۹۶ و ۱۹۹ ـ ۲۰۴.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، ۲۶.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۳۳.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۴۰ ـ ۴۲؛ مؤسسه تنظیم، ۲/۳۹، ۵۸ و ۱۹۰.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۷/۱۳۴ و ۱۳۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، ۴/۱۰۴.
- ↑ پسندیده، یاران امام، ۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ پسندیده، یاران امام، ۶۳ ـ ۶۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، ۱۱/۳۹۵ ـ ۳۹۶.
- ↑ مختاری.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۲۰۰ و ۲۰۴ ـ ۲۰۵.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، روزشمار استان مرکزی، ۱/۳۴۷ و ۳۷۵.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۲۰۵ و ۲۱۰ ـ ۲۱۲.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، روزشمار استان مرکزی، ۱/۳۶۲ ـ ۳۶۳.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، روزشمار استان مرکزی، ۱/۳۷۵.
- ↑ حوزه هنری، ۱/۲۵۵؛ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۱۵۴ ـ ۱۵۵.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۷/۳۵۴؛ سمیعی، ۲/۸۰۴.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۳۲۰ و ۳۷۷.
- ↑ صحیفه، ۶/۴۸۹ ـ ۴۹۰ و ۹/۴۰۸ ـ ۴۰۹.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱۰/۴۶۸؛ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۱۵۷.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱۲/۵۰۴.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱۸/۴۶ و ۱۹/۵۱۱ ـ ۵۱۲؛ مرادینیا، خمین در گذر تاریخ، ۱۶۴.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۴۲۴ ـ ۴۲۵.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۴۷۲ ـ ۴۷۹.
- ↑ مرادینیا، خمین در انقلاب، ۴۹۰ ـ ۴۹۵.
- ↑ صحیفه، ۷/۴۶.
- ↑ وادی، ۱۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، ۱۳/۴۰ و ۱۴/۲۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۲.
- ↑ جلالی خمینی، ۳/۳۵۶.
- ↑ جلالی خمینی، ۳/۳۵۷.
- ↑ صحیفه، ۱۷/۳۴۵.
- ↑ وادی، ۳۳ و ۴۰؛ ایرنا.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، ۳۰.
منابع
- اصفهانی، حمزةبنحسن، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
- افشار سیستانی، ایرج، پژوهش در نام شهرهای ایران، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۹/۱۱/۱۳۹۳ش.
- بهشتیسرشت، محسن، زمانه و زندگی امامخمینی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، خاطرات آیتالله پسندیده، گفتهها و نوشتهها، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله سیدمرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- جلالی خمینی، حیدرعلی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ساواک و روحانیت، بولتنهای نوبهای ساواک از ۲۵/۱۲/۱۳۴۹ ـ ۳۰/۶/۱۳۵۷، دفتر اول.
- روحانیت، تهران، ۱۳۷۱ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رجائینژاد، محمد و مهدی حاضری، هفتاقلیم گذری بر اماکن منتسب به امامخمینی از ولادت تا رحلت، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- زندهدل، حسن، مجموعه کتابهای راهنمای جامع ایرانگردی، استان مرکزی، تهران، نشر ایرانگردان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، گلپایگان، تهران، ۱۳۶۹ش.
- سمیعی، عزیزالله، دانشنامه رجال و حاکمان کمره و جاپلق، اراک، نوای دانش، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- فهری، سیداحمد، مقدمه ترجمه کتاب شرح دعای سحر امامخمینی، تصحیح حسین استادولی، تهران، فیض کاشانی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- قادری، سیدعلی، خمینی روحالله، زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، تهران، موسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- متولی، علیرضا، شهاب سبز، زندگینامه امامخمینی، تهران، ذکر، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مختاری، بگمجان، خبرگزاری جمهوری اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۹/۱۱/۱۳۹۳ش.
- مرادینیا، محمدجواد، تاریخ خمین، تهران، سازمان چاپ و انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی با همکاری واحد خمین، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- مرادینیا، محمدجواد، خمین در انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- مرادینیا، محمدجواد، خمین در گذر تاریخ (به انضمام شرح زندگی خاندان امامخمینی و رجال خمین)، قم، انتشارات نورالسجاد، چاپ اول، ۱۳۸۰َ.
- مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۴۵ شهرستان خمین، چاپ اول، ۱۳۴۶ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مرکزی، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱۸ و ۱۹، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۷، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱۰، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱۲، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، بازتابها استانها و خارج از کشور، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مسعودی خمینی، علیاکبر، خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- ملکزاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- وادی، مجله، ویژهنامه اماکن منتسب به امامخمینی در داخل کشور، تهران، معاونت فرهنگی ستاد مرکزی بزرگداشت امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
پیوند به بیرون
پروینسادات قوامی